برای اردشیر محصص؛ از اولینهای کاریکاتور در ایران
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۳۵۳۹۸۴
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، علی درخشی ـ کاریکاتوریست ـ ۱۳ سال پس از درگذشت، محصص درباره ویژگی بارز آثار این هنرمند چنین می گوید: «تکنیکی که محصص در اجرا داشت، خیلی انتقادی و نقد به فرهنگ و سنت بود.»
اردشیر محصص ـ طراح، تصویرساز و کاریکاتوریست ایرانی ـ در سال ۱۳۱۷ در شهر گیلان متولد شد. وی که عضوی از یک خانواده معروف و مرفه لاهیجانی محسوب میشد، پس از مدتی کشور را به مقصد آمریکا ترک کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اردشیر محصص یکی از هنرمندانی است که پایه گذار پایههای کاریکاتور جدید در ایران محسوب میشود.
علی درخشی، طراح، کاریکاتوریست و انیماتور در گفتوگویی با ایسنا درباره علتِ دادن این نسبت به محصص می گوید: «یک دلیل این اتفاق بحث زمانی است. به هر حال کاریکاتور عمر طولانیای در ایران ندارد و ایشان از اولین کسانی بودند که به صورت جدی به کاریکاتور پرداختند. دلیل دیگر به عمق کارهای این هنرمند بازمیگردد. ایشان به موضوعات روزمره نمیپرداختند و نقد کلی داشتند. این باعث میشد تا کارهایشان تاریخ مصرف بیشتری داشته باشند و یا حداقل تاریخ مصرف نداشته باشند.»
محصص به مثابه کنشگری فعالشناخت عمیق و درست یکی از مهمترین مولفههایی است که یک فرد را به کنشگری فعال در زمینههای مختلف سیاسی و اجتماعی تبدیل میکند. اردشیر محصص با داشتن این مولفه و با آگاهی و ریزبینیای که داشت، به ترسیم جزییات ضروری جهان در قالب طرح میپرداخت. به این ترتیب وی به دلیل شناخت عمیقی که از جامعه داشت، به مثابه کنشگری فعال در زمینه سیاسی و اجتماعی محسوب میشد.
با کمی دقت در آثار این هنرمند متوجه شناخت عمیق و آگاهی وی نسبت به مشکلات رایج در جامعه خواهید شد. این هنرمند که در بیشتر آثارش درد و رنج نهفته در زندگی روزمره را نشان میدهد، برای این کار سبک مخصوص به خودش را دارد. خطوط لرزان، صاف و گاه هندسی از ویژگیهای کار این هنرمند بود.
اردشیر محصص هنرمندی است که آثارش تا به حال در نمایشگاههای مختلفی به نمایش درآمده است. یکی از این نمایشگاهها در سال ۱۳۸۵ در تهران برگزار شد. او در آستانه سن ۶۸ سالگی با همکاری نشریه هنری تندیس، توانست در گالری هما این نمایشگاه را برگزار کند. محصص در سال ۱۳۵۴ نیز نمایشگاهی از آثارش را در گالری گراهام نیویورک برگزار کرد. در مقدمه کاتولوگ این نمایشگاه این چنین نوشته شده بود: «در کشور من مردم از هنرمند انتظارات زیادی دارند. در طول تاریخ، هنر آیینه عقدهها، دردها و آرزوهای مردم بوده است. شعر به عنوان سنگری درآمده که مردم را از دشمنش حفظ میکند. با مینیاتور ایرانی دشنام دادهاند و چنگ زدهاند و با زبان و معماری و هنرهای دیگر انتقام گرفتهاند، حمله کردهاند، پناه بردهاند و به احساس راحتی رسیدهاند و موجودیتشان را ثابت کردهاند. اگر در چنین محیطی شخصی هنرش را جدی نگیرد، نه تنها مردمش بلکه خودش را از دست داده است.»
علاوه بر نمایشگاههایی که خود این هنرمند برگزار کرده است، تعدادی از نمایشگاههای جمعی مانند «مجموعه تابستانه» نیز آثار این هنرمند را به نمایش گذاشتهاند.
سبک محصص در خلق اثرهر هنرمندی سبکی در خلق آثار خود دارد و اگرچه که به نظر میرسد اردشیر محصص نیز از این قاعده کلی جدا نباشد، اما علی درخشی در گفتوگو با ایسنا در تشریح مفهوم سبک در هنر کاریکاتور اظهار می کند: «به نظر من سبک در کاریکاتور خیلی معنی ندارد. ما در هنر برخی سبکهای کلی داریم اما در واقع درباره کاریکاتور نمیتوانیم بگوییم که دارای سبکهای مختلفی است اما حس و حال کارهای اردشیر محصص و موضوعاتی که به سراغ آنان میرفت و تکنیکی که برای اجرا داشت، خیلی انتقادی بود و نقد به فرهنگ و سنت بود.»
این هنرمند که ساخت مجموعه دیرین دیرین را عهده دار است، در ادامه خاطرنشان کرد: «البته این شناخت تا جایی است که من میدانم و ایشان به واسطه آثارشان شناخته میشوند.»
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: اردشیر محصص
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۵۳۹۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چگونه به هنر نگاه کنیم و واقعا آن را ببینیم؟
"کارن کی هو" نویسنده حوزه هنری میگوید:"اگر سعی میکردید زندگی تان را بدون هنر دوباره تصور کنید بله، کاملا متفاوت به نظر میرسید. هنر با چیزهایی بیشتر از آن چه مردم فکر میکنند تلاقی میکند".
به گزارش فرارو به نقل از وُکس، این صرفا ون گوگها و مونهها نیستند که آثار هنری شان بر روی دیوار موزهها آویزان شده اند. هنر در آثار هنریای مانند سازه "دروازه ابر" ساخته "آنیش کاپور" هنرمند بریتانیایی هندی تبار در پارک میلینیوم (هزاره) در شیکاگو یا در عمارت مارپیچ ساختمان گوگنهایم در نیویورک نیز وجود دارد.
هنر هم چنین، هنر زینت بخش پوستر فیلمهای سینمایی و تابلوهای ویترین فروشگاهها میباشد. هنرمندان با هنرشان بر لباسهایی که میپوشید، موسیقیای که گوش میدهید و محصولاتی که مصرف میکنید تاثیر میگذارند. به زبان ساده هنر همه جا حضور دارد.
با این وجود، اگر هنر اصلی اساسی از فرهنگ ما میباشد آیا بسیاری از ما احساس میکنیم که آن را درک نمیکنیم؟نتیجه نظرسنجیای انجام شده توسط "یوگاو" در سال ۲۰۲۳ میلادی منتشر شد نشان داد که تقریبا نیمی از پاسخ دهندگان امریکایی گفته بودند که خود را هنرمند نمیدانند. ۵۸ درصد یا حتی میزان بیش تری از پاسخ دهندگان گفته بودند که با جریانها یا سبکهای هنری معروف آشنا نیستند.
شما شاید بخواهید ستایش گر هنر باشید، اما برای تبدیل شدن به فردی هنردوست باید با هنر ارتباط برقرار کنید.
به هنر به عنوان یک ماجراجویی تعاملی نگاه کنیدگاهی اوقات استفاده از راهنماهای صوتی یا گوش دادن به صحبتهای هنرمندان برای روشن شدن تاریخچه یک اثر کمک کننده است، اما لزوما همواره به شما کمک نمیکند با هنر ارتباط برقرار کنید.
رمزگشایی معنای یک اثر مستلزم نگاه کردن به کالبدی بودن آن است. اتصال یک اثر هنری به سایر مصنوعات فرهنگی و در عین حال انتقال تجربیات زندگی خود از این باور سوررئالیستی پیروی میکند که معنا از مثلث سه ضلعی خود اثر، نیت هنرمند و واکنش بیننده به آن ناشی میشود.
معنای هنر از تعامل بین بیننده و هنرمند ناشی میشود. آن چه بیننده از یک اثر استنباط میکند صرفنظر از نیت هنرمند که خالق اثر بوده اهمیت دارد. از این منظر برای فهم یک اثر هنری باید کمتر احساس ترس به خود راه دهیم، زیرا هیچ راه درست یا غلطی برای خوانش یک اثر هنری وجود ندارد و صرفا ایدههایی هستند که میتوانند توسط هنرمند بسط یافته یا هدایت شوند.
"مولی اووندن" هنرمند و شاعر در مینه سوتا در این باره میگوید:" نیازی ندارم بیننده نقاشی هایم دقیقا منظورم را بداند، اما دوست دارم به اصطلاح با اثرم دست بدهد. این بیشتر در مورد گشودگی به روی یک گفتگو یا دعوت به یک تجربه است". این رابطه با در نظر گرفتن بازدید از موزه یا گالری به عنوان یک اقدام فعال و نه منفعل ممکن است به تحکیم رابطه با هنر کمک کند.
یک مطالعه ۲۰ ساله که در سال ۲۰۱۷ میلادی مجددا تایید شد نشان داد که ما به طور متوسط صرفا به مدت ۲۷ ثانیه به یک اثر هنری در موزه یا گالری نگاه میکنیم که شامل عنوان و اطلاعات همراه آن میشود. "دیل" هنرمند چند رشتهای میگوید:"تلاشی برای خلق اثری وجود دارد که نیازی نیست زمان زیادی را صرف فکر کردن درباره آن کنید". با این وجود، او معتقد است که تفکر انتقادی برای هر هنری هم از طرف هنرمند و هم از طرف بیننده امری حیاتی میباشد.
اووندن میگوید:"ما در مدرسه یاد میگیریم چگونه در مواجهه با شعر یا هر اثر هنری دیگری همه اجرا را شناسایی کرده و آنها را از هم جدا کنیم". با این وجود، او در کار خود به عنوان یک مربی هنری سعی میکند مخاطب را وادار کند که به این فکر کند که پس از آن تشریح چه رخ میدهد. او میگوید: "وقتی همه چیز از هم پاشید یاد نمیگیریم که چه کار کنیم و به نوعی اثر را رها میکنیم". اووندن بر این باور است که رابطه بین بیننده و اثر در روند جمعآوری دوباره جهان شکل میگیرد.
اگر هنر فرآیندی از تخیل است که واقعیت را قابل تصور، به یاد ماندنی و گاهی حتی قابل پیش بینی میسازد همانطور که "سوزان لنگر" فیلسوف فرهنگی گفته بود چنین تعاملی میتواند حتی فراتر از این نیز پیش برود، زیرا باعث ایجاد احساساتی میشود که ما هر روز با آن در تماس نیستیم احساساتی مانند انزجار و ترس. برای مثال، با تماشای آثار دیل متوجه میشویم که تعدادی از قطعات او الهام بخش طنز هستند و هم چنین تجربه بومیان امریکا را به تصویر میکشد، زیرا انسانیت به تصویر کشیده شده و حقیقت نگران کنندهای را در مورد تسخیر آمریکا نشان میدهد.
دیل با اشاره به این که نقش او به عنوان یک هنرمند آن است که ایده هایش را با صداقت بیان کند میگوید: "من سعی نمیکنم اثری را خلق نمایم و سپس به این فکر کنم که مخاطبان آن را دوست خواهند داشت". هنر صادقانه حتی میتواند مخاطبان را به شدت ناراحت کند. دیل میگوید:"با این وجود، این ناراحتی بخش مهمی از کار است".
در این مورد بخشی از عدم فهم هنر مخاطب میتواند ناشی از بی میلی برای مقابله با آن ناراحتی باشد. همان گونه که لنگر نوشته آموزش هنر آموزش احساس است وقتی هنر باعث ایجاد احساساتی میشود که ما همیشه به آن دسترسی نداریم ممکن است برای مدیریت آن کار دشواری پیش روی مان قرار داشته باشد. با این وجود، در جریان دست و پنجه نرم کردن با آن احساسات است که ارتباط با هنر و در نهایت درک و فهم آن شکل خواهد گرفت.
چگونه میتوان تمایل به ناراحتی را آموزش داد؟ اووندن در این باره میگوید حتی به عنوان یک عاشق مشتاق هنر او متوجه میشود که واکنش احساسی همیشه آسان نیست. او میگوید: "این میتواند واقعا طاقت فرسا باشد".
مراقب زوزههای تجربه خود باشیدشاید بتوان نحوه ارتباط مان با هنر را دلیلی بر کاتارسیس* دانست. این کاری است که آثار هنری انجام میدهند. در طول زندگی انسانی مان ما حجم قابل توجهی از درد اندام خیالی* را داریم از دست دادن پدر و مادر در دوران کودکی یا نوجوانی، حضور در جنگ و حتی چیزی به اندازه داشتن یک معلم بدجنس. سپس به دنبال پیدا کردن راهی برای مقابله با آن از طریق کار کردن یا گوش دادن به یک آهنگ یا طرق مختلف دیگر خواهیم بود.
"کارن کی هو" میگوید اگر فکر کردن به هنر را به عنوان راهی برای تغییر زمان یا تغیبر تجربه خود آغاز کنید و اگر از پاسخ سطحی "این یک عکس خوب است" فراتر بروید آن زمان تماشای یک اثر هنری میتواند تلاشی واقعا جالب توجه باشد.
او به نمایش آثار "یوهاس ورمیر" نقاش هلندی قرن هفدهمی در موزه رایکس آمستردام اشاره میکند که با استقبال چشمگیری مواجه شد و بازدیدکنندگان را از سراسر نقاط جهان به سوی خود جلب کرد. علیرغم آن که ممکن است فکر کنید زندگی تان ارتباط اندکی با زندگی اشراف هلندی قرن هفدهمی دارد آثار ورمیر در به تصویر کشیدن زیبایی لحظههای روزمره برای تان الهام بخش خواهد بود تا از نو به زندگی خود نگاه کنید. او میگوید:"امیدوارم وقتی به انجام آن کارها فکر میکنید متوجه شوید که زیبایی در آن لحظه نیز وجود دارد".
* کاتارسیس اصطلاحی است که ارسطو برای تزکیه روحی و روانی تماشاگر از تراژدی عنوان میکند. کاتارسیس به نوعی شبیه همذات پنداری یا حس سمپاتیک در تماشاگر است.
*اندام خیالی یا Phantom Limb سندرومی روانی است که فرد هم چنان اندام بدنی از دست رفته را حس کرده و حتی درد را در آن ناحیه احساس میکند. در واقع این احساس درد در ناحیه اندام از دست رفته انکار واقعیت تلخی است که در صورت اتمام درد فرد باید با آن روبرو شود.