چتر حمایتی بهزیستی خوزستان بر سر بیش از ۱۴ هزار نفر با معلولیت بینایی
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۳۸۶۲۶۵
غلامرضا صدیق راد مدیر کل بهزیستی خوزستان در گفتوگو با خبرنگار گروه استانهای باشگاه خبرنگاران جوان از اهواز، ضمن تبریک ۲۳ مهر ماه برابر با ۱۵ اکتبر با عنوان روز جهانی نابینایان یا عصای سفید گفت: در این روز مهم قانون عصای سفید به تصویب رسیده است که تمامی حقوق اجتماعی فرد نابینا به عنوان عضوی از یک جامعه متمدن در آن انعکاس یافته است و مطابق این قانون نابینایان حق استفاده از کلیه امکانات رفاهی معمول در جامعه را دارا هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او با اشاره به عصای سفید به عنوان سمبل ایمنی در تردد و زندگی اجتماعی و همچنین نماد استقلال فردی نابینایان افزود: تغییر باورها، کلید ارتباط موثر با نابینایان و نگرش مثبت، نخستین گام در ایجاد ارتباط با فرد نابینا است.
صدیق راد اظهار داشت: نباید نابینایان را در پشت پلکهای فروبسته دید بلکه باید به وسعت اندیشههای شان توجه کرد و مشارکت فعال جامعه، اساس توانمندسازی افراد دارای آسیب بینایی و زمینه سازی برای مشارکت اجتماعی نابینایان، گامی بلند در توسعه ملی است.
مدیر کل بهزیستی خوزستان با تأکید بر اهمیت توانبخشی فرد نابینا از سنین پایین تصریح کرد: تقویت سایر دریافتهای حسی و آشنا شدن با خود و محیط اطراف از طریق شنوایی، حس لامسه، و سایر حواس؛ توانمند کردن و ایجاد قدرت حرکت در محیط به منظور شناخت محیط و اطرافیان و رفع نیازمندیهای خود؛ یافتن راههای مناسب ایجاد ارتباط با سایرین و گسترش دامنه اگاهیها و اطلاعات؛ توان یابی در امر خواندن و نوشتن؛ استعداد یابی و آموزش ایجاد مهارت؛ کاریابی و ایجاد زمینه اشتغال؛ توانمندی در ایجاد سرگرمیها و تفریحات سالم در جهت گذراندن اوقات فراغت و ... از جمله برخی از مزایای توانبخشی از سنین پایین است.
این مقام مسئول با اشاره به فعالیت ۳ مرکز خانواده، کودک کم بینا و نابینای خوزستان در ۳ شهرستان اهواز، شوش و ایذه که به کودکان زیر ۶ سال خدمات توانبخشی ارائه میکنند، بیان داشت: ظرفیت اسمی هر مرکز ۵۰ نفر است و در مجموع تعداد ۱۳۲ نفر از خدمات این مراکز بهره مند میشوند.
غلامرضا صدیق راد گفت: اعطای تسهیلات و وامهای خود اشتغالی، ایجاد اشتغال توانخواهان از طریق کارفرمایی (معرفی افراد معلول به کارفرمایان جهت به کارگیری آنان در مشاغل متناسب با سطح توانمندی آنان)، ارجاع و معرفی توانخواهان جویای کار به مراکز پشتیبانی شغلی به منظور آماده سازی توانخواه جهت حضور در محیط کار و به کار گماری او در مشاغل متناسب با سطح توانمندی و ارائه معرفی نامه و حمایت از معلولین جهت استخدام در سازمانها و نهادهای دولتی با استفاده از سهمیه ۳ درصد استخدام معلولین از جمله خدمات بهزیستی در جهت اشتغال معلولین نابینا و کم بینا است.
او بیان کرد: با پرداخت کمک هزینه تحصیلی به دانشجویان با معلولیت بینایی در مقاطع کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری به منظورکمک به ارتقاء سطح علمی و آموزشی آنان و پرداخت کمک هزینه دانش آموزی به دانش آموزان با معلولیت بینایی از جمله اقدامات بهزیستی برای ارتقای سطح علمی نابینایان است.
مدیر کل بهزیستی خوزستان افزود: در جهت خدمت رسانی به افراد با ناتوانی بینایی، کتابخانه مرکزی اهواز با همکاری اداره کل بهزیستی خوزستان از آبان ماه ۹۱ اقدام به اختصاص بخش ویژهای به این عزیزان کرده است و در حال حاضر ۳۴۰ نفر در بخش نابینایان از وجود ۶۰۰ نسخه کتاب بریل، حدود ۱۱ هزار عنوان کتاب گویا، بیش از ۴ هزار کتاب متنی (الکترونیک)، کلاسهای آموزشی فوق برنامه، نشستهای کتابخوانی و نقد کتاب بهرهمند هستند.
این مقام مسئول ضمن اشاره به عضویت رایگان متقاضیان در کتابخانه اظهار داشت: تولید ۱۰۰ عنوان کتاب گویا با همکاری دوطلبان به صورت رایگان، اختصاص بخشی ویژه جهت مطالعه و آموزش کودکان و نوجوانان نابینا و کم بینا هم از جهت سخت افزاری و هم نرم افزاری، ارائه خدمات اینترنتی، ارائه خدمات رایانهای شامل: نصب برنامههای گویا سازی روی لپ تاپ کامپیوتر و گوشی تلفن همراه، ارسال رایگان کتب بریل و گویا به سراسر شهرهای استان از دیگر اتفاقات مبارکی است که انجام شده است.
صدیق راد تصریح کرد: استان خوزستان دارای ۶ انجمن نابینا و کم بینا در شهرستانهای اهواز، دزفول، شوشتر، بهبهان، امیدیه و آبادان است که به فعالیتهای فرهنگی، آموزشی، ارائه خدمات مددکاری و برگزاری مناسبتها میپردازند.
او ادامه داد: اهداء وسایل کمک توانبخشی ویژه نابینایان شامل اسپیکر فلش خور، ذره بین چراغدار، ساعت لمسی، شطرنج نابینایان، ویس رکوردر، قلم قرآنی، عصای نابینایان و کاغذ بریل نیز در برنامه کاری بهزیستی خوزستان بوده است.
مدیر کل بهزیستی خوزستان ایمن سازی شهرها را نیاز امروز نابینایان و نه آرزویی برای فردای آنها عنوان کرد و افزود: تمامی افراد حق دارند صرف نظر از میزان توانمندی و هر موقعیت دیگر از امکانات شهری و حق طبیعی خود بهره بگیرند و با توجه به این که حضور فعال و مستقل افراد با معلولیت بینایی در سطح جامعه نیازمند طراحی محیط و مبلمان شهری متناسب با نیازهای این افراد است، این مهم توسط دبیرخانه ستاد هماهنگی و پیگیری مناسب سازی استان مستقر در بهزیستی از طریق مکاتبه و برگزاری کمیتههای فصلی در استانداری با حضور استاندار و سایر مدیران دستگاههای اجرایی پیگیری میشود و رسیدن به نقطه مطلوب در این امر، نیارمند همکاری کلیه دستگاههای اجرایی به ویژه شهرداریها و آگاهی عموم مردم نسبت به این موضوع است.
این مقام مسئول گفت: در حال حاضر تعداد ۱۴ هزار و ۲۵۰ نفر با معلولیت بینایی در کلینیکها و مجتمعات مددکاری بهزیستی در سراسر استان تشکیل پرونده داده و از خدمات سازمان بهرهمند هستند که از این تعداد ۳ هزار و ۸۳۰ نفر معلولیت خفیف، ۴ هزار و ۲۸۹ نفر معلولیت متوسط، ۴ هزار و ۷۰ نفر با معلولیت شدید و ۲ هزار و ۶۱ نفر هم دارای معلولیت در سطح خیلی شدید هستند.
صدیق راد در پایان افزود: برخی از مهمترین ضایعات بینایی، که منجر به نابینایی رسمی و ایجاد ناتوانی و معلولیت در فرد مبتلا میشود عبارتند از ضایعات ارثی و مادر زادی، سوء تغذیه، ابتلا به بیماری تراخم، آب سیاه، آب مروارید، بیماری قند یا دیابت، آسیب دیدگی اندام بینایی بر اثر ضربه در حوادث و سوانح که از این میان بیشترین سهم به عوامل مادرزادی ارثی و مادرزادی تعلق میگیرد.
انتهای پیام/ی
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: بهزیستی خوزستان روز نابینایان معلولیت بینایی صدیق راد کم بینا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۸۶۲۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یک برنامه رادیویی مرا به زندگی برگرداند
عصمتی در نخستین شب از برنامه، مثنوی زیبایی را درباره پدرش خواند که کارگر معدن بوده است. این شعر بهسرعت در فضای مجازی چرخید و مورد توجه قرار گرفت. گفته میشود این شعر بیش از دو میلیون بار دیده و به اشتراک گذاشته شده است. از عصمتی که به واسطه این استقبال از شعرش، بهعنوان شاعر برگزیده مردمی برنامه «سرزمین شعر» انتخاب شد، دو کتاب «بیچشمداشت» در انتشارات شهرستان ادب و «بریلهای ناگزیر» در نشر ناهونته منتشر شده است. با این شاعر نابینا و موفق گفتوگو کردهایم و او درباره زندگی خود و سختیهایش گفته است.در ابتدای گفتوگو از خودتان و زندگیتان بگویید و اینکه چگونه درگیر بیماری و سپس نابینا شدید؟
من متولد روستای شوریده سرخس هستم که کار اغلب مردم آن کشاورزی و دامداری است. در نزدیکی روستای ما، روستای دیگری است به نام معدن آقدربند که در آن یک معدن زغالسنگ وجود دارد. پدر من در این معدن استخدام شد و ما به این روستا مهاجرت کردیم و من بزرگشده این روستا هستم. تا بهمن ۱۳۶۵ و در زمانی که کلاس پنجم دبستان بودم، به بیماری مننژیت مبتلا شدم و کارم به بیمارستان کشید. در اثر این بیماری به افت بینایی دچار شدم و ظرف پنج، شش ماه، بینایی من از ۱۰۰ به صفر رسید و همین مسأله باعث شد که خانهنشین شوم و در این مدت پیگیر روند درمان هم بودیم اما افاقهای نکرد و دکترها مرا جواب کردند. بعد از اینکه بحث ادامه تحصیل در مدارس نابینایان پیش آمد، خودم در ابتدا مقاومت میکردم، چون حاضر به پذیرش این جریان نبودم و نمیتوانستم بپذیرم که دیگر نمیتوانم ببینم. من آن زمان رادیو زیاد گوش میکردم و یک بار که با یک نابینای موفق در رادیو مصاحبه میکردند، انگیزه ادامه تحصیل در من به وجود آمد. در حقیقت یک برنامه رادیویی مرا به زندگی برگرداند. آقای دکتر گلزاری در برنامه جنگ جوان هر هفته یک شخصیت موفق را به برنامه میآورد. یک روز با آقای دکتر مسعود گلچین که دانشجوی نابینای دکترای جامعهشناسی بود، مصاحبه کرد. وقتی این مصاحبه را میشنیدم، مادرم هم در کنارم نشسته بود و چای میخوردیم، مادرم به من گفت تو هم میتوانی مانند این فرد موفق باشی و آنجا بود که این قضیه را پذیرفتم و تصمیم به ادامه تحصیل گرفتم؛ البته مدرسه نابینایان مشهد امکانات شبانهروزی نداشت و برای ما که از شهرستان آمده بودیم، امکان درس خواندن در این مدرسه نبود برای همین به مدرسه شهید محبی تهران رفتم و تا سال دوم دبیرستان در آنجا بودم و سوم و چهارم دبیرستان را در مشهد خواندم و بعد در دانشگاه بیرجند قبول شدم و تا مقطع کارشناسی ارشد ادبیات درسم را پیش بردم. جالب این است که ۱۴ سال بعد در یک همایش ویژه دانشجویان و دانشآموختگان نابینایان موفق در شیراز همین آقای دکتر گلچین را ملاقات کردم و وقتی این جریان را برایش تعریف کردم، خیلی برایش جالب بود.
با شرایطی که داشتید احتمالا درس خواندن برایتان خیلی هم سخت بوده است؟
شروع کار در مدارس نابینایان برای من خیلی سخت بود چرا که من خط بریل بلد نبودم و همزمان باید این خط را یاد میگرفتم و درس را هم گوش میکردم. وقتی هم که خط را یاد گرفتم، دستم کند بود و به سرعت بچههایی که تا کلاس پنجم بریل خوانده بودند، نمیرسیدم ولی کمکم با ممارست زیاد این قضیه برایم عادی شد. در دانشگاه هم در سال اول کار برای نابینایان خیلی سخت میشود چرا که منابع درسی به خط بریل نیست و باید جزوات را از بچهها بگیریم و بدهیم به گویندگانی که جزوات را بخوانند. یادم هست سه ضبط صوت به خوابگاه دانشجویان برده و در اتاقها توزیع کرده بودم و دوستان همان طور که یادداشتبرداری میکردند، میخواندند یا جزواتی که در دانشگاههای دیگر صوتی شده بود، تهیه میکردیم. به این صورت خوراک مطالعاتی خود را تهیه میکردیم.
خود من چند گزارش درباره کتابخانههای نابینایان تهیه کردهام و در آنها همیشه نابینایان از کمبود منابع ادبی یا متون دانشگاهی و درسی گلایه داشتهاند؛ برای حل این مشکل چه کاری میشود کرد؟
شاید یکی از سادهترین کارها این است که منابعی مشخص شود. استادان معمولا منابع مختلفی را معرفی میکنند و دانشجویان مجبورند آن منبع استاد را تهیه کنند که امکان دارد، به نسخه صوتی یا بریل تبدیل نشده باشد. اگر چند منبع مشخص از طرف وزارت علوم برای درسهای مختلف مثلا گلستان، حافظ و...مشخص شود، راحتتر میشود این منابع را ضبط کرد یا دانشجویانی که این درسها را ضبط و به نسخه صوتی تبدیل کردهاند، راحتتر میتوانند آن منابع را با هم تبادل کنند. البته امروزه با پیشرفت فناوری و پیامرسانهای موجود، سایتهای زیادی هستند که کتابهای درسی و غیردرسی زیادی به صورت صوتی در آنها وجود دارد اما باز هم نیاز به صوتی شدن منابع بیشتر و در اختیار قرار گرفتن آنها احساس میشود.
در مشهد کتابخانه ویژه معلولان وجود دارد؟
در مشهد کتابخانه مرکزی مشهد که به تازگی هم افتتاح شده است، بخش ویژه خط بریل و هم کتاب صوتی و همچنین کتابخانه دکتر شریعتی دانشگاه فردوسی و آزاد، بخش کتابخانه گویا هم با چند هزار عنوان کتاب داریم در این زمینه شکر خدا. در سالهای اخیر دسترسی به کتابهای صوتی راحتتر و بیشتر شده است.
از این بگویید که شعر و شاعری چگونه برای شما آغاز شد؟
همان سالهایی که تهران بودم حوالی سال دوم با راهنمایی معلمان نابینا و بهخصوص یکی از آنها که شاعر بود، به شعر علاقهمند شدم. شاید یکی از دلایلش، آن همه دوری از خانواده و دلتنگی بود. از اول مهر تا پایان اسفند به ما اجازه مرخصی نمیدادند و این غربت، دوری از خانواده باعث شد برای خودم چیزهایی بنویسم. ضمن اینکه اندوه نابینایی برای من بیشتر بود، چون نابینایی برای من پیش آمده بود و نسبت به بقیه بچهها که عمدتا نابینای مادرزاد بودند، پذیرفتن آن برایم سختتر بود. همه این مسائل دستبهدست هم داد که بنویسم؛ ضمن اینکه رادیو هم زیاد میشنیدم و اطلاعاتم زیاد بود. همان زمان انشای من نسبت به بقیه بچهها خیلی بهتر بود و مورد تشویق معلمان ادبیات قرار میگرفتم، همین اطلاعات عمومی به من کمک کرد و شاید از همان اولین شعری که درباره رنگها نوشتم، رنگها برای خودم و برای دیگر دوستان نابینایم ترجمه کردم. البته شعر سادهای بود:
آسمانی رنگ زیبای رجاست
قرمز احساس گل عاطفههاست
شعری بود که میخواستم تسکینی برای خودم باشد و ندیدن را اینگونه جبران و خودم را قانع کنم. وقتی سوم راهنمایی بودم در منطقه ۵ تهران شعرم رتبه آورد و به مرحله استانی راه پیدا کرد و این باعث شد مصمم شوم تا شعر را جدی ادامه دهم. همان مدرسه بخشی به اسم هنرکده داشت که خانم نیکپور مسئول آن بود. او خانم معلم شاعری بود که بچههای دارای استعداد ادبی و هنری را شناسایی میکرد و برایشان کلاس میگذاشت. روزنامه اطلاعات در آن زمان صفحهای به نام معلولان داشت که این خانم معلم آثار بچهها را تصحیح و در روزنامه منتشر میکرد. اینها باعث شد انگیزههای جدیتری در من ایجاد شود و وقتی هم به مشهد آمدم، حضور در انجمنهای ادبی و آشنایی با استاد کاظمی باعث شد کار را جدیتر بگیرم.
آیا امروز بین نابینایان، توجه به شعر و شاعری به صورت جدی دنبال میشود؟
اتفاقا سال گذشته اولین همایش نگاه سپید ویژه شاعران نابینا و کمبینا در یزد برگزار شد که شاعران حضور پررنگی در این همایش داشتند و سطح آثارشان هم خیلی خوب بود، بهویژه حضور شاعران خانم خیلی پررنگ بود به گونهای که شش نفر از هشت نفر برگزیده، شاعران خانم بودند. معلوم بود با شعر بهخوبی آشنا هستند و نسبت به گذشته که شاعران نابینا سعی میکردند فقط برای خودشان یا به قول معروف برای دل خودشان بنویسند و شعرشان را جایی بازتاب نمیدادند؛ الان از آن فضا چند گام جلوتر آمدهاند و در جشنوارههایی اینچنین شرکت میکنند و میشود انتظار داشت سالهای بعد شعرهای خیلی خوبی از آنها شنید.
سرزمین شعر و حضورتان در این برنامه بگویید.
سرگروهها در انتخاب افراد تعیینکننده بودند و لطف آقای دکتر اکرامی شامل حال من شد و ایشان مرا دعوت کردند و من هم با افتخار پذیرفتم و اولین شعری که در آنجا خوانده شد، شعر «پدرم را خدا بیامرزد» من بود که تجربه شخصی من و شعری درباره پدرم بود که معدن و زغال و دیگر واژههایی را که عمری با آنها زیسته بودم بیان میکرد و خدا را شکر با استقبال هم روبهرو شد.
قبلا فکر میکردید مورد پسند مردم واقع شود؟
جاهایی که این شعر را خوانده بودم بازتابهای خیلی خوبی دریافت کرده بودم اما نه در این حد، انتظار اینکه این شعر اینقدر فراگیر شود و بازتاب پیدا کند را نداشتم.شعر دیگری که در این برنامه خواندم، شعر «خودم را میبینم با من از راه نگویید» درباره مشکلات معلولان در جامعه بود که این شعر در جامعه معلولان بازخورد خیلی زیادی داشته است و خودم دیدهام در مراسم مختلف و معمولا در روز جهانی عصای سپید این شعر را بهصورت سرود یا دکلمه اجرا کردهاند و به قول یکی از دوستان این شعر، شعر ملی نابینایان شده است. یکی از دوستان به من میگفت در تاجیکستان بین نابینایان آنجا هم این شعر بازتاب پیدا کرده است.
استفاده از فرصت حضور در رسانه برای طرح مشکلات معلولان
دوستانی که در این برنامه حضور داشتند، ۶۳ نفر شاعر بودند که شعرهای عاشقانه و اجتماعی خوبی داشتند و اگر من هم مانند آنها شعر میخواندم، کار خاصی نکرده و حرف متفاوتی بیان نکرده بودم در حالیکه دوست داشتم حرفی از جنس خودم بیان کنم که هم شعر باشد و هم بازتابدهنده جامعهای که به آن تعلق دارم، مثلا شعر سومی که در برنامه خواندم، شعری برای «لویی بریل» بود که واقعا همیشه فکر میکنم باید ادای دینی به چنین شخصی که جهان نابینایان را روشن کرده است، بکنم. به آقای دکتر اکرامی گفتم حتی اگر حذف هم بشوم دوست دارم این شعر خوانده شود به این دلیل که میخواهم به شخصیتی که سرنوشت نابینایان جهان را عوض کرد، ادای دین کنم. یا شعر قبل از آن که کلا فضای مربوط به معلولان و نابینایان داشت، میدانستم اگر این شعر را نخوانم، دوستان معلوم و نابینای من این انتقاد را خواهند داشت که اگر دیگران شعر عاشقانه و اجتماع بخوانند و شما هم همان کار را بکنی، کار خاصی نکردهای در صورتیکه میتوانستی در کنار حضورت مسائل ما را هم مطرح کنی و من هم همین کار را کردم. شاید اگر به مرحله بعد میرسیدم رباعیهایی برای رودکی شاعر نابینا و پدر شعر فارسی میخواندم.
چند رباعی از موسی عصمتی
گل داده جهان فارسی بعد از تو
برای پرچمدار و پدر شعر فارسی (رودکی جان)
سرگشته و گنگ و مات برگشت امیر
بیآنهمه سور و سات برگشت امیر
آن روز که دلتنگ بخارا بودیم
با شعر تو از هرات برگشت امیر
آن روز شکوه لحظهها را دیدیم
ما رنگ خدایی صدا را دیدیم
از پنجره بسته چشمت در شب
ما معجزه سبز خدا را دیدیم
چون ماه، به سمت آسمان برگشتیم
چون سرو، به باغ و بوستان برگشتیم
با نغمه رود بیکرانت ای مرد
ما تا لب جوی مولیان برگشتیم
تو آینه را دوباره جاری کردی
با نغمه رود بیقراری کردی
تو سرو بلند فارسی را هر روز
با شعر و ترانه آبیاری کردی
این سرو بلند و شاد مدیون تو است
این شعر پر از نماد مدیون تو است
هرچند پیافکند بنایی چون کوه
فردوسی پاکزاد مدیون تو است
در کوه هنوز هم صدایت باقیست
پژواک تمام لحظههایت باقیست
در سنگترین نشانههای تاریخ
دیدیم هنوز رد پایت باقیست
گل داده جهان فارسی بعد از تو
روشن شده جان فارسی بعد از تو
هر روز پر از گزارههای عشق است
دستور زبان فارسی بعد از تو
با تو غزل و سرود جاری شده است
بغضی که شکسته بود جاری شده است
آموی زلال فارسی در این دشت
از جانب پنجرود جاری شده است
حالا غزل و ترانهها رویاییست
موسیقی رودخانهها رویاییست
از دشت سرخس تا خجند و پروان
چون شعر تو، عاشقانهها رویاییست
خوشباش که خار سیمها گل شده است
این مرز، بدل به جاده و پل شده است
نام همه برادران جانی
تهران و دوشنبهجان و کابل شده است