روزگار جوانانی که فقط «روزگار جوانی» داشتند/ خواننده تیتراژ روزگار جوانی از خاطرات این اثر ماندگار میگوید
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۳۹۰۷۵۸
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطبان یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حساب شده پیش روی مخاطبان قرار میدهد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس با یک اثر تصویری دور میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آنچه بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروریبر ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطرهبازی که پس از آغاز و انتشار آن در نوروز ۱۴۰۰ استقبال مخاطبان، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
در سی و دومین شماره از این روایت رسانهای به بهانه شروع پخش فصل سوم، به سراغ موسیقی تیتراژ فصل اول و دوم سریال تلویزیونی «روزگار جوانی» به کارگردانی مرحوم شاپور قریب و سپس به کارگردانی اصغر توسلی رفتیم که طی سالهای ۱۳۷۷ تا ۱۳۷۸ پیش روی مخاطبان شبکه پنج سیما قرار گرفت و با استقبال کم نظیر بینندگان مواجه شد. سریالی که بینندگان آن سالها کمتر با ساختار مشابه و به روز مطابق با آداب جامعه رو به رو بودند. سریالی کاملاً جوان پسندانه با قصههای به روز و بازیگران مورد علاقه مردم که توانست به معنا و مفهوم واقعی کلمه به عنوان یک پروژه کنش گر ایفای نقش کند. شرایطی که اکنون بعد از ۲۲ سال از پخش فصل اول آن، با شکل و شمایلی به روزتر بازهم به کارگردانی اصغر توسلی از آنتن رسانه ملی پخش شده و معلوم نیست آیا میتواند محبوبیت فصل اول خود را تکرار کند یا خیر؟
فصل اول مجموعه تلویزیونی «روزگار جوانی» سال ۱۳۷۷ به تهیه کنندگی اصغر توسلی و کارگردانی شاپور قریب و از قسمت سیزدهم به بعد به کارگردانی اصغر توسلی روی آنتن شبکه تهران رفت. البته سال ۱۳۷۸ هم این مجموعه در قالب فصل دوم خود پیش روی بینندگان قرار گرفت. نکته جالب توجه اینکه فیلمنامه نویس فصل اول سریال اصغر فرهادی بود، اما در فصل دوم این علی اکبر محلوجیان و فرهاد نقد علی بودند که نویسندگی بخشهای مختلف سریال را بر عهده داشتند.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیداستان فصل اول و دوم سریال روایت گر پنج دانشجوست که چهار نفرشان از شهرستان به تهران آمدهاند. آنها همراه یکدیگر خانهای را اجاره کرده و با هم زندگی میکنند. هر یک از این پنج نفر شخصیتهای متفاوتی دارند که در هر قسمت با ماجرای تازهای رو به رو میشوند. ماجراهایی که برای هرکدام دربرگیرنده چالش و بحرانهای مختلفی است، اما در نهایت با کمک هم بر مشکلات غلبه میکنند. چارچوبی به روز شده در حوزه روایت که توانست با متن قابل اتکا، کارگردانی سنجیده و بازی هوشمندانه بازیگرانش طرفداران زیادی را برای خود دست و پیدا کند و تبدیل به یکی از ماندگارترین آثار تلویزیونی سیما در حوزه سریال سازی شود.
کیهان ملکی، امین حیایی، نصرالله رادش، بهزاد خداویسی، مهدی صبایی، زهره فکور صبور، سحر صباغ سرشت، بیوک میرزایی، پروین تمجیدی، افسانه ناصری، حمیرا ریاضی، محسن زهتاب، نعمت الله گرجی، حمید مهرآرا، سروش خلیلی، حسن جوهرچی، امین زندگانی، پریدخت اقبال پور، رضا بنفشه خواه، منصور والا مقام، کیومرث ملک مطیعی، داریوش اسد زاده، محسن قاضی مرادی، زهره صفوی، حسین شهاب، حسین خانی بیک، رامین پرچمی، فرهاد خان محمدی، حسن مهمانی، فریده سپاه منصور، توران قادری، مهوش وقاری، حمید دلشکیب، سیامک اشعریون، سیامک انصاری، علی ابوالحسنی، اسنفدیار یگانه، محمد تقی شریفی، افسانه خلیلی، پرستو کرمی، علی اکبر غفاری، بابک محرمی، عباس آمدی، منصور مهدی لو، اسلام عبداللهی، احمد تاجبخش، فریده گلشن، علی اصغر طبسی، عباس شکری، حمیدرضا فرهمند، ابوالحسن محمدی، افشین کتانچی، غلامرضا اعلایی، افشین عارفی نژاد، سوزان امیرپرویز، مریم محمدی، فاطمه دانش زاد بازیگران این سریال تلویزیونی در فصل اول و دوم آن بودند.
اما یکی از نکات مهم و جالب توجه این سریال که محبوبیت زیادی میان مخاطبان پیدا کرد، تیتراژ پایانی این سریال پیشرو به آهنگسازی ساسان جمالیان و خوانندگی محمدرضا عیوضی بود که اگر چه تا آن زمان از عیوضی به عنوان یک خواننده تازه به میدان آمده موسیقی معرفیهایی صورت گرفته بود، اما از او با پخش این تیتراژ خوانندهای ساخت که یک شبه راه صدساله را با سرعت زیادی طی کرده و موسیقی اش را تبدیل به یکی از هیتترین موسیقیها و ملودیهای دهه هفتاد موسیقی پاپ ایران کرد. ترانهای مملو از نوستالژی که هر یک ما که طی دهه هفتاد در اوج شور و هیجان بودیم، با شنیدنش آنچنان وارد دنیای رنگارنگ و زیبایی میشدیم که جذابیتهایش مانده برای آن نسل از بینندگانی که جز این سریالها گزینه سرگرم کننده دیگری نداشتند و همچنان در مواجهه آن میروند به یک دنیا خاطرهای که انگار سالهای زیادی است که حجم زیادی از غبار آن را فرا گرفته است.
محمدرضا عیوضی یا همان آقای «روزگار جوانی» که طی این سالها در انبوه ورود خوانندگان رنگارنگ موسیقی پاپ دیگر آنچنان فعالیتی در عرصه موسیقی ندارد و غیر از یکی دو کنسرت محدود و انتشار چند قطعه، کمتر در کارزار مسموم موسیقی تجاری ایران حضور داشته، مدتی پیش بود که در مصاحبهای درباره موسیقی تیتراژ سریال «روزگار جوانی» گفته بود: واقعیت این است بعد از سریالهای «روزگار جوانی» و «پهلوانان نمیمیرند» با صدای آقای اصفهانی و یا «میوه ممنوعه» با صدای آقای خواجهامیری یا «خط قرمز» با صدای هوتن جوادی تیتراژ خوانی مد شد و این آثار به تیتراژهای ماندگار تلویزیون تبدیل شدند.
وی درباره نحوه حضورش در سریال «روزگار جوانی» و ماندگاری آن میان مخاطبان گفته بود: زمانی که به من تیتراژ سریال «روزگار جوانی» پیشنهاد شد، این طور نبود که من یک ترانهای بخوانم و آن را به تهیهکننده بدهم که روی سریال بگذارد. من خلاصه داستان سریال را گرفتم و با دوست خوبم ابوالفضل عزیزی که همخدمتی من بود در پادگان، داستان سریال را با هم مرور کردیم. چون اوایل دوران خدمت سربازی من بود که این تیتراژ را خواندم. ما براساس فیلمنامه و داستان سریال هم فکری کردیم و ابوالفضل عزیزی ابیات بسیاری را گفت که هشت بیت آن را انتخاب کردیم و اینگونه ترانه گفته شد. ضمن اینکه آهنگساز از سازهایی استفاده کرده بود که فضایی را ایجاد کند تا با داستان همخوانی داشته باشد. همه چیز دست به دست داد تا این کار ساخته و مورد توجه قرار بگیرد. چه بسا که بعدها گفته شد سریال تحتالشعاع آن موسیقی قرار گرفت. شما همین حالا هم که این موسیقی را گوش کنید، لحظه به لحظه به یاد سریال میافتید.
این خواننده موسیقی پاپ در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: من اطمینان دارم تیتراژ سریالهایی که نام بردم همین گونه با تفکر و همدلی کار شده بود و باری به هر جهت نبود. به همین دلیل ماندگار شد. اما بعد از آن سریالهای خوبی میدیدم که متأسفانه گویا برای تهیهکننده و یا سرمایهگذار مهم نبود که برای تیتراژ انتهایی سریالشان واقعاً فکر شده باشد. در صورتی که تیتراژ بخش مهمی از یک اثر است. ضمن اینکه عدهای از دوستان تصور کردند انتهای سریال بخوانند کارشان میگیرد! به همین دلیل عدهای از دوستان متأسفانه پول هم به تهیهکننده میپرداختند. در صورتی که با این کار به سریال لطمه میخورد. البته ممکن است کار خوبی هم باشد، اما به این دلیل که با سریال همسو نیست، اتفاق جالبی رخ نمیدهد.
به هر حال موسیقی تیتراژ سریال «روزگار جوانی» یکی از خاطرهانگیزترین ملودیهای مرتبط با تیتراژهای سریالهای تلویزیونی سیماست که همچنان در صدر یکی از بهترین آثار این حوزه قرار گرفته و میتواند در ردیف خاطرهسازترین کارهای تولید شده در این حوزه قرار گیرد.
منبع: مهر
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: روزگار جوانی نوستالژی محمدرضا عیوضی تیتراژ سریال روزگار جوانی اصغر توسلی سریال ها فصل اول سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۹۰۷۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روزگار متفاوت زنان اراکی
روزنامه شرق نوشت: دیدار تیمهای آلومینیوم اراک و پرسپولیس عصر روز گذشته در شرایطی به میزبانی اراکیها برگزار شد که خبری از حضور تماشاگران زن در این ورزشگاه نبود. اراک که از ابتدای فصل تا پیش از این دیدار یکی از شهرهای همیشه در صحنه برای ورود زنان به ورزشگاه بود، جدیدا با محدودیتهایی همراه شده است. این محدودیت مربوط به نامه چند روز قبل سازمان لیگ است که به طور رسمی عنوان کرده بود تا زمان برطرفشدن نواقص «زیرساخت»، اجازه ورود زنان اراکی به ورزشگاه داده نمیشود.
از آنجا که پیشازاین، «زیرساخت» کاربردهای متفاوتی در این بحث پیدا کرده، بدیهی است که این مورد نمیتواند توجیهکننده واردنشدن زنان به ورزشگاه در اراک باشد. به نظر میرسد اصل داستان مربوط به اتفاقی است که در دیدار آلومینیوم اراک با استقلال در چارچوب رقابتهای لیگ برتر رخ داد؛ دیداری که با برتری استقلالیها به پایان رسید؛ ولی در انتهایش با ورود یک جیمیجامپ خانم و رفتن به سمت کاپیتان استقلال همراه شد. آن صحنه، بهویژه در آغوش کشیدن چندثانیهای سیدحسین حسینی، باعث شد تا جنجال جدیدی شکل بگیرد.
کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال هم سریعا دست به کار شد و کاپیتان استقلال را ۳۰۰ میلیون تومان جریمه و سپس او را از همراهی تیمش در یک دیدار هم محروم کرد. از آنجا که حساسیتهای بهوجودآمده در این بخش زیاد شد، سازمان لیگ هم دست به کار شده و اجازه ورود مجدد زنان اراکی به ورزشگاه برای تماشای بازی را نداده است؛ پس بعید است که زیرساختی که از ابتدای فصل تا به الان مشکلی برای حضور زنان نداشته، یکباره در عرض چند روز دچار اشکال شود و مانع از حضور زنان شود.
محرومیت زنان اراکی از تماشای بازی روز گذشته در شرایطی رقم خورده که سازمان لیگ در اقدامی بحثبرانگیز، زنان تبریزی را هم مجددا از ورود به ورزشگاه و دوباره به بهانه مهیانبودن زیرساخت محروم کرده است. این اتفاق در حالی رخ داده که کلا زنان تبریزی در این فصل فقط یک بازی توانستهاند برای تماشای بازی تیمشان به ورزشگاه بروند و از ابتدا تا به الان از این امر محروم بودهاند. اگرچه هنوز دلیل چندان مشخصی برای این تصمیم در تبریز عنوان نشده؛ ولی محرومیت زنان اراکی بحثهای متعددی را در پی داشته است.
بحث اصلی دراینمیان این است که آیا اصولا ورود یک جیمیجامپ به زمین مسابقه باید با محرومیت کلی تماشاگران همراه باشد یا خیر؟ بر کسی پوشیده نیست که فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا با ارسال نامههایی به فدراسیون فوتبال ایران خواستار حضور زنان در ورزشگاه شدند. این دو نهاد تأکید کردهاند که نه برای بازیهای تیم ملی؛ بلکه برای همه بازیهای لیگ برتر، حضور زنان در ورزشگاه الزامی است. امری که اگرچه ابتدا به صورت گزینشی رقم خورد؛ ولی رفتهرفته با پیشتازی چند شهر به سمت بلیتفروشی هم رفت و زنان علاقهمند به فوتبال توانستند بعد از سالها، به طور رسمی به ورزشگاه بروند.
فدراسیون فوتبال ایران در این مسیر به صورت قطرهچکانی عمل کرد و رفتهرفته تعداد ورزشگاههایی را که زنان میتوانستند در آن برای تماشای بازی بروند، بیشتر کرد. البته شهرهای اصلی ازجمله تهران، اصفهان و تبریز از این مقوله جدا ماندند که بعدها با پافشاری بیشتر کنفدراسیون فوتبال آسیا، ورزشگاه آزادی هم به فهرست ورزشگاههایی که زنان میتوانند برای تماشای بازیهای لیگ برتر به آن بروند، اضافه شد. گو اینکه محل استقرار زنان در این ورزشگاه به قدری نامناسب است که شأن حضور این قشرِ علاقهمند هرگز رعایت نشده است. درباره دو کلانشهر دیگر هم که ممنوعیتها به قوت خود باقی است؛ در تبریز که دوباره ورود زنان به ورزشگاه ممنوع شده و در اصفهان که کلا اجازه ورود به آنها برای تماشای بازیهای لیگ برتر داده نشده است.
به غیر از این مورد، در چند شهر دیگر ازجمله همین اراک، از ابتدای فصل تاکنون زنان علاقهمند به فوتبال بدون هیچ مشکلی به ورزشگاه میرفتند که این مورد هم بهتازگی با محدودیتهایی همراه شده است. مشخص نیست ممنوعیتی که گریبان زنان علاقهمند به فوتبال در اراک را گرفته، چه زمانی برداشته شود؛ ولی این پرسش ذهن بسیاری را درگیر کرده که چطور، با فرض انجام یک اشتباه از سوی یک فرد، تنبیهی گروهی در نظر گرفته میشود که مانع از حضور دیگر زنان اراکی در ورزشگاه میشود؟ آیا در این زمینه نمیشد برخورد بهتری با زنان شود و آنها را در این برهه از علاقهای که به حضور در ورزشگاه نشان داده بودند، منع نکرد؟ آنهم در شرایطی که برای مسائلی بحثبرانگیزتر که در ذهن مردم تأثیر بسیار عمیقتری دارد، برخورد متفاوتی شده است.
ضمن اینکه این مورد با توجه به حساسیتهایی که پیشازاین از سوی نهادهای بینالمللی فوتبال نشان داده شده، اهمیت وافری دارد و میتواند منجر به آماتورشدن لیگ فوتبال ایران شود. ابتدای همین فصل بود که انتشار نامهای از مسئولان سازمان لیگ نشان داد در صورت راهنیافتن زنان به ورزشگاه، ایافسی این اختیار را دارد تا مسابقات لیگ ایران را بیاعتبار جلوه داده و حتی مشکلاتی برای تیم ملی در پی داشته باشد. آیا بهتر نیست قبل از رسیدن به آن مرحله، مسئولان تصمیم مناسبی در این موارد اتخاذ کنند؟