Web Analytics Made Easy - Statcounter

صراط: بنا به اعلام سایت مکتب حاج قاسم، ابراهیم متقی استاد دانشگاه تهران* درباره ترور سردار سلیمانی رویکرد‌های مختلفی در مراکز مطالعاتی و راهبردی آمریکا ارائه شده است. طراحی انجام عملیات و برنامه‌ریزی تاکتیکی ترور سردار سلیمانی از سوی تیم مشترک FBI و CIA تهیه شده و انجام عملیات توسط فرمان اجرایی دونالد ترامپ انجام گرفته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در چنین مواردی، رئیس‌جمهور می‌بایست از سازوکار‌هایی استفاده کند که بیشترین منافع راهبردی را برای ایالات‌متحده ایجاد کند و از سوی دیگر کمترین هزینه‌های تاکتیکی را نیز فراهم می‌سازد.   واقعیت آن است که نقش منطقه‌ای سردار سلیمانی به‌عنوان «حلقه گمشده سیاست ترامپ در قبال ایران» تلقی می‌شود. هرگونه کنش ایالات‌متحده در برابر سیاست منطقه‌ای و نقش سردار سلیمانی در جنبش اجتماعی تصاعدیابنده غرب آسیا می‌توانست چالش‌هایی را برای آمریکا به وجود آورد. در این ارتباط، «ایلان گولدنبرگ» مدیر برنامه امنیت خاورمیانه‌های آمریکا به این موضوع اشاره دارد که ترامپ سیاست آمریکا در برخورد با ایران را از حوزه ساختاری خارج نموده و تحت‌تاثیر اراده شخصی قرار داده است.   ایلان گولدنبرگ به این موضوع اشاره دارد که حتی اگر ایران و سردار سلیمانی به‌عنوان تهدید تاکتیکی برای منافع منطقه‌ای آمریکا محسوب می‌شد، در آن شرایط مقام‌های آمریکایی نمی‌بایست راه‌های حل مسالمت‌آمیز برای حل اختلافات با ایران را مسدود سازند. براساس چنین نگرشی، ترور سردار سلیمانی نه تنها تغییری در سیاست منطقه‌ای ایران نسبت به آمریکا به وجود نیاورد، بلکه سازوکار‌های کنش تاکتیکی ایران در برابر آمریکا را رادیکالیزه کرد.   ۱. نگرش شخصی و ماجراجویی تاکتیکی ترامپ در ترور سردار سلیمانی
پرسش اصلی این است که آیا ترور سردار سلیمانی بخشی از سیاست منطقه‌ای، الگوی کنش تاکتیکی و یا سازوکار‌های آمریکا برای مدیریت بحران بوده است؟ نظریه‌پردازان موضوعات امنیت منطقه‌ای اعتقاد دارند که امنیت‌سازی ماهیت ساختاری داشته و می‌بایست براساس نگرش همه‌جانبه و مبتنی بر پیامد‌های هر اقدام تنظیم شود. اقدام ایران در واکنش به ترور سردار سلیمانی هیچگاه در نگرش تحلیلگران کاخ سفید دوران ترامپ با واقعیت رفتار ایران مبتنی بر «تهدید در برابر تهدید» و «کنش تاکتیکی در برابر کنش تاکتیکی» هماهنگی نداشته است.   واقعیت آن است که ساختار سیاسی و امنیتی آمریکا در برابر اقدام ایران دچار «شوک و بهت» شد، در‌حالی‌که هرگونه اقدام متقابل آمریکا می‌توانست زمینه شکل‌گیری بحران‌های تصاعدیابنده منطقه‌ای را فراهم سازد. ایالات‌متحده در سال‌های ۲۰۰۳ به بعد، هیچگاه آمادگی کنش عملیاتی در برابر ایران را نداشته و هرگونه اقدام متقابل ایران می‌توانست چالش‌هایی را برای امنیت ملی و منطقه‌ای آمریکا به وجود آورد. فرهنگ سیاسی و تاکتیکی ایران ماهیت مرحله‌ای داشته و در اندیشه تاکتیکی ایران، «انتقام هنوز باقی است».   اندیشه انتقام بخشی از فرهنگ سیاسی ایران و آموزه‌های شیعی بوده که از زمان عاشورای حسینی به‌عنوان محور اصلی رفتار ایرانی در برابر حاکمان ظالم و مهاجمین خارجی مورد استفاده قرار گرفته است. سیاست‌های ترامپ در برخورد با ایران همانند خروج از برجام و ترور سردار سلیمانی سطح تهدیدات احتمالی امنیت منطقه‌ای آمریکا را به گونه قابل‌توجهی افزایش داده است. کشور‌هایی که نیرو‌های نظامی آنان در مناطق بحرانی حضور تاکتیکی دارند، در شرایط احساس تهدید در فضای کنش عملیاتی قرار گرفته و این امر ضریب افزایش درگیری ایران و ایالات‌متحده در خلیج‌فارس را بیشتر می‌سازد.   بخش قابل‌توجهی از بحران‌های منطقه‌ای موجود توسط ایالات‌متحده شکل گرفته و هنوز مدیریت نشده است. بحران‌های امنیت عراق، سوریه، افغانستان، یمن و آذربایجان نه تنها امنیت ملی ایران بلکه تاثیر خود بر محیط منطقه‌ای را به جا می‌گذارد. حقانیت کنش تاکتیکی ایران بعد از ترور سردار سلیمانی افزایش یافته و این امر اعتبار امنیت ملی آمریکا و سیاست‌های دونالد ترامپ را خدشه‌دار کرده است. «شیرین هانتر» به این موضوع اشاره دارد که علت اصلی افزایش تضاد‌های ترامپ با ایران، واکنش نسبت به سیاست امنیتی و دیپلماسی هسته‌ای باراک اوباما در برابر ایران بوده است.   ترامپ درصدد بود تا از طریق «دیپلماسی اجبار»، «تهدید» و «ترور» زمینه اعمال فشار‌های سیاسی گسترده علیه ایران را فراهم آورد. بازی سیاسی ترامپ با ایران براساس «انگاره‌های ذهنی تاجرپیشگی» شکل گرفته و چنین رویکردی با سازوکار‌های تصمیم‌سازی راهبردی آمریکا در برابر کشور‌های منطقه‌ای همانند ایران هماهنگی و همخوانی ندارد. انگاره تاجرپیشگی ترامپ با واقعیت‌های فرهنگ سیاسی و تاکتیکی ایران که مبتنی بر «سیاست مقاومت» بوده، هماهنگی نداشته و تداوم چنین فرآیندی یکی از عوامل اصلی شکست دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ محسوب می‌شود.   «فرد فلیتز» از مرکز سیاست امنیتی آمریکا همچنین به این موضوع اشاره دارد که بخش قابل‌توجهی از الگو‌های رفتاری دونالد ترامپ در برابر ایران، تلاش برای معکوس‌سازی سیاست اوباما بوده است. تضاد‌های حزبی و رقابت‌های فردی در بسیاری از مواقع شکل‌بندی‌های امنیت منطقه‌ای آمریکا در خاورمیانه را تحت‌الشعاع خود قرار داده و این امر مخاطرات آینده در روابط کشور‌ها را افزایش می‌دهد. واقعیت آن است که یکی از دلایل اصلی تاخیر ایران در اعاده دیپلماسی هسته‌ای و مذاکرات منطقه‌ای مربوط به بحران‌های امنیت منطقه‌ای بوده که از دوران ترامپ آغاز گردیده و تداوم یافته است.   ۲. توجیه تاکتیکی ترامپ در ترور سردار سلیمانی
هرگاه سیاست راهبردی بازیگری موثر در سیاست جهانی تحت‌الشعاع فضای کنش انتقامی قرار گیرد، نیازمند توجیه تاکتیکی خواهد بود. توجیه تاکتیکی چالش‌های امنیت ملی و منطقه‌ای کشور‌ها را در طولانی‌مدت افزایش داده و زمینه درگیری‌های مرحله‌ای و فرسایش در کنش دیپلماتیک را اجتناب‌ناپذیر می‌سازد. در شرایط بعد از ترور سردار سلیمانی ترامپ از سازوکار‌های توجیه تاکتیکی بهره گرفت تا نشان دهد که اقدام انجام شده مبتنی بر ضرورت‌های ساختاری آمریکا بوده است.   هرگونه توجیه کنش تاکتیکی طبعا با واکنش برخی از گروه‌های رقیب داخلی و بین‌المللی همراه خواهد شد. ترور سردار سلیمانی انگیزه کنش متقابل ایران در برابر سیاست تهاجمی آمریکا را عملیاتی نمود و منجر به اتخاذ کنش متقابل تاکتیکی از سوی ایران شد. واکنش ایران به ترور سردار سلیمانی تکانه‌های جدیدی را در ارتباط با نظم بین‌المللی و امنیت منطقه‌ای به جا گذاشته است. بنابراین آمریکا در کوتاه‌مدت قادر نخواهد بود تا از کابوس و میراث سیاست خارجی دوران ترامپ خارج شده و این امر زمینه «دیپلماسی فرسایشی» در ماه‌های اولیه دولت بایدن و رئیسی را اجتناب‌ناپذیر ساخته است.   کنش تاکتیکی دونالد ترامپ در روند ترور سردار سلیمانی منجر به «معتدل‌تر» شدن رفتار ایران در موضوعات امنیت منطقه‌ای نشده است. اگرچه تحرک تاکتیکی ایران کاهش پیدا کرده، اما ذهنیت ایرانی برای نیل به امنیت چندجانبه منطقه‌ای با چالش‌هایی همراه شده که به راحتی و در کوتاه‌مدت قابل ترمیم نخواهد بود. انگاره ایرانی براساس نشانه‌هایی از «موعودگرایی» و «آخرت‌گرایی» قرار داشته که این امر ریسک ایران برای بهره‌گیری از سازوکار‌های کنش مقابله‌جویانه در برابر آمریکا را افزایش می‌دهد.   ترور سردار سلیمانی هزینه‌های ائتلاف آمریکا با کشور‌های منطقه‌ای را افزایش داد. بسیاری از کشور‌های منطقه‌ای به این موضوع واقفند که رویارویی تاکتیکی ایران و ایالات‌متحده به‌گونه اجتناب‌ناپذیر منجر به ظهور چالش‌های امنیتی برای آنان خواهد شد. در این فرآیند، وزن مخصوص قدرت متحدین آمریکا کاهش پیدا کرد و آنان به این جمع‌بندی رسیدند که دنباله‌روی از سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا نه تنها ضریب امنیت ملی، بلکه آینده ساختاری آنان را با چالش‌هایی همراه خواهد ساخت.   در شرایط بعد از ترور سردار سلیمانی تحرک یگان‌های تاکتیکی ایران از جمله قایق‌های تندرو در برابر ناو‌های آمریکایی افزایش یافت. تحرک قایق‌های تندرو منجر به ایجاد چالش روانی برای نظامیان آمریکایی شد. نظامیان آمریکایی احساس می‌کنند که هر آن امکان کنش عملیاتی و درگیری نیرو‌های ایرانی و یگان‌های تاکتیکی آمریکا شکل خواهد گرفت. نقش‌یابی نیرو‌های نظامی ایران در خلیج‌فارس بیانگر این واقعیت است که تکنولوژی تسلیحاتی آمریکا قابلیت خود برای رویارویی با بازیگران جنگ نامتقارن را از دست داده است.   اگرچه هلی‌کوپتر‌های آپاچی آمریکا برای مقابله با قایق‌های تندروی ایرانی مانور‌های تاکتیکی را به انجام رساندند، اما به دلیل پرحجم بودن قایق‌های توپدار ایرانی، هرگونه کنش عملیاتی هلی‌کوپتر‌ها می‌تواند زمینه درگیری زودهنگام با نیرو‌های نظامی آمریکا در خلیج‌فارس را فراهم سازد. از سال ۲۰۱۲ پنتاگون آپاچی‌ها را به ماموریت‌های دریایی خلیج فارس وارد کرد. آپاچی با تجهیز به موشک هدایت شونده هل فایر، راکت انداز هایدرا و مسلسل سنگین ۳۰ میلی‌متری می‌تواند به راحتی با قایق‌های کوچک ایرانی مقابله کند؛ قایق‌هایی که با تاکتیک ازدحام و در شمار بالا به شناور‌های آمریکایی حمله می‌کنند.
۳. جایگاه ساختاری رئیس‌جمهور آمریکا در سیاست‌های امنیتی رئیس‌جمهور در ساختار سیاسی آمریکا و همچنین در مجاری قدرت‌ساز از نقش و اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. به‌طور کلی می‌توان بر این موضوع تأکید داشت که رؤسای جمهور ایالات متحده عموماً تلاش دارند تا موقعیت خود را از طریق سازوکار‌های نهادی تثبیت نمایند. در دوران گذشته این ذهنیت وجود داشت که رئیس‌جمهور می‌تواند حمایت کنگره را در تصمیم‌گیری راهبردی کسب نماید. در حالی‌که واقعیت‌های سیاسی آمریکا در سال ۲۰۱۹ نشان می‌دهد که ممکن است رئیس‌جمهور نتواند با کنگره به مواضع متعادل و متوازن دست یابد.

رئیس جمهور
گروه‌های ذینفوذ
کنگره
قوه مجریه
مشاورین رئیس‌جمهور
افکار عمومی و رسانه‌ها
نهاد‌های اجتماعی
وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها
نهاد‌های نظامی و امنیتی

اگرچه رئیس‌جمهور در ساختار سیاسی آمریکا از جایگاه و نقش ویژه‌ای برخوردار است، اما چنین قابلیت‌هایی نمی‌تواند زمینه انجام عملیات نظامی و کنش تاکتیکی پرمخاطره در چارچوب ترور سردار سلیمانی را به وجود آورد. قانون اساسی خصوصاً اختیارات نسبتاً محدودی را به رئیس جمهور در حوزه امور خارجی به ویژه کنش عملیاتی در حوزه‌های امنیتی اعطا می‌کند. ماده ۲ مقرر می‌دارد که رئیس‌جمهور با رضایت و توصیه کنگره ایالات متحده به ویژه کمیسیون نظامی مجلس نمایندگان و سنا می‌تواند برخی از اقدامات تاکتیکی را به انجام رساند.   رئیس‌جمهور در حوزه سیاست خارجی، مذاکرات دیپلماتیک و ابتکار عمل برای حل و فصل اختلافات از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. در عین حال، می‌توان به این موضوع اشاره داشت که رئیس‌جمهور همواره تصمیمات مهم خود را باید با کنگره ایالات‌متحده هماهنگ سازد. اختیارات کنگره آمریکا برای کنترل سیاست‌های امنیتی بر کنش تاکتیکی رئیس‌جمهور بسیار بالا بوده و می‌بایست زمینه تبادل نظر با کنگره برای حل و فصل مسائل راهبردی و مشکلات امنیتی با سایر کشور‌ها را فراهم سازد.   در ۱۹۸۱ چندین عضو کنگره شکایتی علیه رئیس‌جمهور ریگان اقامه کردند، با این ادعا که وی قانون اساسی و قطعنامه اختیارات جنگی را با اعزام مشاوران نظامی به السالوادور نقض کرده است. دادگاه شکایت را مردود دانست با این استدلال که تعیین اینکه آیا نیرو‌های ایالات متحده در السالوادور درگیر نزاع واقعی هستند یا اقدام جلوگیری کننده، یک موضوع سیاسی است نه قضایی. توضیح آنکه دیوان عالی از رئیس‌جمهور حمایت به عمل آورده و از استماع نتایج پژوهش استنکاف کرد.   شش سال بعد، چون نیرو‌های ایالات متحده پرچم کشتی‌های کویتی را به پرچم آمریکا به‌منظور حمایت از آن‌ها در خلیج‌فارس تبدیل کردند، اعضای کنگره بار دیگر از دادگاه خواستند که با ورود به غوغای مربوط به اختیارات جنگی اعلام دارد که رئیس‌جمهور باید گزارشی را طبق قطعنامه اختیارات جنگ به کنگره بدهد. بار دیگر نتیجه‌گیری کرد که موضوع یک مسئله سیاسی و غیرقابل قضاوت است. قضیه سوم نیز مربوط به خلیج‌فارس می‌شود.   در اواخر ۱۹۹۰، ۵۴ عضو دموکرات کنگره که درپی کاهش هر چه بیشتر استقرار سربازان و اقدام نظامی دولت بوش در خلیج‌فارس بودند. استدلال کردند که به‌موجب استلزام قانون اساسی قبل از اینکه رئیس جمهور بتواند آغاز به جنگ نماید لازم است که کنگره موضوع را بررسی و اعلان جنگ را تصویب نماید. این بار دادگاه ناحیه‌ای ایالات متحده امکان صدور حکم علیه اختیارات جنگ رئیس‌جمهور بدون مشارکت و مداخله کنگره را مفتوح نگاه داشت.   نتیجه
اگرچه دونالد ترامپ احساس می‌کرد که می‌تواند از طریق سازوکار‌های کنش تهاجمی موقعیت خود در ساختار سیاسی آمریکا را ارتقا دهد، اما ترور سردار سلیمانی موقعیت او را در فضای اجتماعی ایالات متحده، انگاره نظریه‌پردازان امنیت منطقه‌ای و انتخابات ۲۰۲۰ را به میزان قابل‌توجهی کاهش داد. برخی از اقدامات روسای جمهور پیشین آمریکا برای ترور برخی از مقامات سیاسی و راهبردی کشور‌ها عموما با اعتراض‌های ساختاری و بین‌المللی همراه شده است. ترامپ و پمپئو تلاش داشتند تا نشان دهند که اقدام آنان برای ترور سردار سلیمانی براساس قواعد و ضرورت‌های ساختاری آمریکا شکل گرفته است.   واقعیت‌های موجود بیانگر آن است که دولت ترامپ نتوانست ترور سردار سلیمانی را براساس قواعد ساختاری ایالات‌متحده تبیین نماید. به همین دلیل است که از مفاهیم کلی و انتزاعی بهره گرفته و چنین اقدامی را تابعی از «قانون کاتسا» و «نقش امنیتی و راهبردی» رئیس‌جمهور آمریکا می‌دانند. به موجب قانون کاتسا، تحریم‌های اقتصادی علیه سپاه پاسداران همانند گروه‌های تروریستی در نظر گرفته شده که این امر به مفهوم مجوز قانونی برای ترور مقامات و فرماندهان رسمی ایران محسوب نمی‌شود.   ترور سردار سلیمانی نه تنها ماهیت قانونی به لحاظ ساختار داخلی آمریکا نداشته، بلکه چنین اقدامی، چالش‌های امنیتی آمریکا در محیط منطقه‌ای را افزایش داده است. کنش تاکتیکی ایران در برابر ایالات‌متحده از این جهت اهمیت دارد که از زمان بعد از جنگ دوم جهانی، کشوری منطقه‌ای توانست اقدامات تاکتیکی متقابل علیه قابلیت ساختاری ایالات‌متحده را به انجام رساند. ترور سردار سلیمانی زمینه شکل‌گیری فرسایش دیپلماتیک، کنش متقابل تاکتیکی ایران و افزایش تحرک یگان‌های دریایی جمهوری اسلامی در برابر ناو‌های نظامی آمریکا در محیط منطقه‌ای را به وجود آورد. طبعا چنین فرآیندی اعتبار و قدرت استنادی آمریکا در محیط منطقه‌ای را با چالش روبه‌رو ساخته و زمینه شکل‌گیری اقدامات متقابل تاکتیکی در آینده را نیز فراهم می‌سازد.

منبع: صراط نیوز

کلیدواژه: ترور سردار سلیمانی ابراهیم متقی صراط موضوع اشاره ترور سردار سلیمانی محیط منطقه ای ایالات متحده منطقه ای آمریکا ایالات متحده امنیت منطقه ای تاکتیکی ایران رئیس جمهور رئیس جمهور سیاسی آمریکا دونالد ترامپ ساختار سیاسی اختیارات جنگ منطقه ای وجود آورد خلیج فارس قابل توجهی امنیت ملی چالش هایی نه تنها کشور ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۱۴۷۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مرور یک تجاوز شیمیایی

واکنش عراق در حلبچه بیش از آن‌که به قوای زمینی این کشور متکی باشد، به نیروی هوایی اتکا داشت. عراق با اطمینان از حمایت‌های جهانی، روش دیگری را برای مقابله با ایران برگزید. بمباران وسیع شیمیایی مردم عراق در حلبچه، کشتاری دهشتناک که در نهایت شگفتی، در روزهای نخست پس از حادثه هیچ‌گونه حس هم دردی و عواطف انسانی و تبلیغاتی جهان را برنینگیخت!

به گزارش ایسنا،‌ استراتژی تعقیب متجاوز در جبهه شمالی بر این اساس طراحی‌شده بود که با پیشروی در شمال سلیمانیه، در منطقه عمومی ماووت، هدف‌های پیش‌بینی‌شده تحقق یابد، لیکن بروز مشکلاتی در آن منطقه که عمدتاً ناشی از موانع طبیعی بود، طراحان نظامی را به این نتیجه رساند که محور حلبچه را جایگزین محور ماووت کنند.

با توجه به این نکته که تصرف حلبچه خود هدف مستقلی بود، ضمن اینکه گامی به‌سوی مرکز استان نیز محسوب می‌شد؛ بر این اساس، عملیات حلبچه (والفجر ۱۰) با طراحی و فرماندهی سپاه پاسداران، در سه محور و در چهار مرحله (از تاریخ ۱۳۶۶/۱۲/۲۳) اجرا شد.

ابتدا با تلاش طاقت‌فرسای مهندسی، ارتفاعات سخت گذر، مناسب عبور شد، سپس عملیات آغاز گردید. در این عملیات رزمندگان موفق شدند با استفاده از غفلت دشمن، ارتفاعات مرزی را پست سر گذرانند و شهرهای بیاره، طویله، دوجیله، خرمال و حلبچه را تصرف کنند.

به‌این‌ترتیب مقدمات تصرف سد دربندیخان و نیز انسداد جاده مهم سلیمانیه فراهم آمد. پیش‌بینی می‌شد که تصرف این منطقه وسیع، نیروهای احتیاط دور ارتش عراق را از جنوب راهی شمال کند و در این زمین، همچون زمین شلمچه و فاو، آسیب فراوانی به ارتش عراق وارد آید؛ لیکن سرفرماندهی ارتش عراق حاضر نشد برای بازپس‌گیری منطقه حلبچه، یگان‌هایی را که در جنوب آماده نگه‌داشته بود، وارد عملیات کند بلکه برای مقابله با رزمندگان، به سلاح‌های کشتارجمعی متوسل شد و صرفاً یگان‌ها و نیروهای منطقه‌ای خود را وارد نبرد کرد که آن‌ها نیز کاری از پیش نبردند.

به‌عبارت‌دیگر، واکنش عراق در حلبچه بیش از آن‌که به قوای زمینی این کشور متکی باشد، به نیروی هوایی اتکا داشت. عراق با اطمینان از حمایت‌های جهانی، روش دیگری را برای مقابله با ایران برگزید. بمباران وسیع شیمیایی مردم عراق در حلبچه، کشتاری دهشتناک که در نهایت شگفتی، در روزهای نخست پس از حادثه هیچ‌گونه حس هم دردی و عواطف انسانی و تبلیغاتی جهان را برنینگیخت!

در نیم روز ۱۳۶۶/۱۲/۲۶درحالی‌که انبوه مردم حلبچه خانه و کاشانه خود را به‌قصد ایران ترک می‌کردند، به دستور حکومت عراق، نیروی هوایی این کشور، مردم منطقه و خصوصاً روستای انب را هدف بمباران شیمیایی قرار داد که براثر آن حدود ۵۰۰۰ نفر کرد عراقی به شهادت رسیدند.

اسدالله احمدی؛ راوی نیروی زمینی سپاه که حدود یک ساعت پس از شروع بمباران‌ها به این منطقه آمده بود، مشاهدات خود را این‌گونه نوشته است:

«به‌اتفاق برادر علیرضا ایزدی؛ راوی قرارگاه فتح جهت مشاهده نتیجه بمباران، به منطقه مذکور رفتیم. شهر و جاده‌های منتهی به آن بمباران‌شده و محل اصابت بمب‌ها به قطر ۷، ۸ متر و به عمق حدود ۲ متر، حفره‌هایی ایجاد کرده بود.

مقدار زیادی البسه و لحاف و تشک و وسایل زندگی روی جاده ریخته بود. در نزدیکی یک خودرو نظامی عراقی که در حال سوختن بود، به جنازه ۴ نفر که ۲ نفرشان زن بودند و یک نفرشان پسر جوان حدود ۱۴، ۱۵ ساله و یک دختربچه ۶، ۷ ساله برخوردیم.

در سال ۱۹۸۸ م (۱۳۶۷ ش) آمریکایی‌ها چشمان خود را بر روی حلبچه بستند زیرا صدام دشمن ایران بود. ولی او الآن دشمن خودشان است و آن‌ها شهر من (حلبچه) را بهانه قرار داده‌اند. احساس تلخ، گزنده و ناخوشایندی به ما دست داده است.

یکی از جنازه‌ها متعلق به دختری بود که از سینه به بالای بدنش وجود نداشت. جنازه دیگر مربوط به یک زن، یک پسرک جوان و یک کودک بود که در حاشیه جاده افتاده بودند.

در این حال صدایی حواس بنده را متوجه جنازه نزدیک مان کرد. با دقت، ولی با شک و تردید خم‌شده و بار دیگر منتظر شنیدن صدایی شدم. بار دیگر صدایی ضعیف به گوشم رسید. متوجه شدم کودک زنده است. درصدد برآمدیم تا به‌گونه‌ای به او کمک کنیم. کودک به پهلو افتاده بود.

از موهای خرمایی و بلندش معلوم بود که دختر است، صورتش خون‌آلود و ترکشی به بینی‌اش اصابت و کاملاً نوک بینی‌اش را سوراخ کرده بود. قسمتی از موهای سر و آسفالت زیر سر دخترک خونی بود. کمی دقت کردم دیدم نفس می‌کشد و یک ترکش نسبتاً بزرگ نیز به ساق پای راستش اصابت کرده بود.

از فاصله ۱۰۰ متری متوجه شدیم که یک خودرو به ما نزدیک می‌شود. این خودرو ازجمله امکانات از صدها خودروی به‌جامانده نیروهای عراقی بود که توسط یکی از برادران لشکر ۸ نجف به سمت ما آورده می‌شد تا احیاناً به عقب منتقل شود.

با علامت دست ما ایستاد. اتفاقاً آمبولانس بود. به راننده گفتیم احتمالاً بیمارستان شهر حلبچه فعال است. وی پذیرفت تا کودک را به حلبچه برساند. برادر ایزدی یک تشک ابری پیداکرده و به کف ماشین انداخت، سپس دخترک را در کف آمبولانس گذاشتیم، در این حال دخترک چشمش را باز کرد و دچار تهوع شد.

برادر ایزدی با پارچه‌ای صورت او را پاک کرد. دخترک درحالی‌که دو دستش را به حالت سپر مقابل سینه و صورت خود گرفته بود؛ با وحشت نگاهی کرد و کلمه‌ای به زبان جاری کرد. با دست به حالت نوازش به وی اشاره کردیم که ناراحت نباشد و نترسد و با زبان نیز همین کلمات را تکرار کردیم.

مقداری زیر سر دخترک را درست کردیم و برادری که ماشین را آورده بود، پشت فرمان نشست و ماشین را به حرکت درآورد. بنده و برادر ایزدی به‌اتفاق درحالی‌که متأثر بودیم، از کنار جاده از داخل زراعتی که احتمالاً زراعت جو بود به‌طرف تپه میرآوه که قرارگاه تاکتیکی نیروی زمینی و لشکر ۸ بود، حرکت کردیم.

دوگانگی در سیاست خارجی آمریکا

در بهار سال ۲۰۰۲ میلادی (۱۳۸۱ هجری شمسی)، درحالی‌که واشنگتن برای جنگ با عراق آماده می‌شد، جورج دبیلو بوش؛ رئیس‌جمهور وقت آمریکا، آشکارا از عبارت: کسی که مردم خود را بمباران شیمیایی کرده برای صدام استفاده می‌کند و در واقع به‌طور مستقیم به رویداد حلبچه اشاره می‌کند.

چند ماه بعد نیز یکی از بازماندگان بمباران شیمیایی حلبچه در گفت‌وگو با روزنامه‌نگاران درباره سیاست آمریکا گفت:

در سال ۱۹۸۸ م (۱۳۶۷ ش) آمریکایی‌ها چشمان خود را بر روی حلبچه بستند زیرا صدام دشمن ایران بود. ولی او الآن دشمن خودشان است و آن‌ها شهر من (حلبچه) را بهانه قرار داده‌اند. احساس تلخ، گزنده و ناخوشایندی به ما دست داده است.

سخنان این شهروند عراقی، دیدگاه درستی بود که در آن زمان ارزش تعمق و بررسی داشت. در اوت ۲۰۰۲ م (مرداد ۱۳۸۱) نیز نیویورک‌تایمز در یکی از عنوان‌های خبری‌اش نوشت: افسران آمریکایی می‌گویند به‌رغم استفاده عراق از گاز شیمیایی، آمریکا همچنان در جنگ به این کشور کمک می‌کرد.

این مقاله همچنین با افشای یکی از برنامه‌های مخفی آمریکا نوشت: آمریکا در حالی در طرح‌ریزی‌های حساس به عراق کمک می‌کرد که نهادهای اطلاعاتی آمریکا می‌دانستند فرماندهان عراقی در جریان نبردهای سرنوشت‌ساز جنگ ایران و عراق از جنگ‌افزارهای شیمیایی استفاده خواهند کرد.

پاتریک تایلر؛ رئیس دفتر روزنامه تایمز در واشنگتن در این مقاله به گفته‌های سرهنگ والتر پاتریک لانگ (از افسران ارشد سابق اطلاعات نظامی از آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا) استناد می‌کند که بدون افشای جزئیات مسائل دارای طبقه‌بندی و در توجیه این اقدام گفته است:

جامعه اطلاعاتی آمریکا برای آنکه مطمئن شود عراق در جنگ شکست نخواهد خورد به‌جز کمک به این کشور چاره دیگری نداشت.

منابع:

۱-جمعی از نویسندگان، اطلس جنگ ایران و عراق، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران، چاپ چهارم ۱۳۹۹، ص ۹۹

۲-ایزدی، یدالله، روزشمار جنگ ایران و عراق: عملیات والفجر ۱۰ (کتاب پنجاه و چهارم)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۳۹۲، صص ۱۹۵، ۱۹۶

۳-هیتلرمن، یوست ار، رابطه زهرآگین؛ آمریکا و عراق و بمباران شیمیایی حلبچه، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، تهران ۱۳۹۲، صص ۳۸۸، ۳۸۹

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • عجیب ترین فرمانده جنگ ایران و عراق /جانشین سپاه خرمشهر و دوست نزدیک سردار سلیمانی را بیشتر بشناسید
  • ماجرای ترور رییس سابق فدراسیون کشتی ایران! / فیلم
  • پیام رهبری به خانواده سردار ترور شده در سوریه
  • پیام ویژه رهبری به خانواده سردار ترور شده توسط اسرائیل
  • سردار رشید: در عملیات وعده صادق، 240 جنگنده آمریکا و ناتو به اسرائیل کمک کردند/ اسرائیل جرأت نکرد تصاویر دو پایگاه نظامی اش را به دنیا نشان دهد/ آمریکا و اروپا رایگان هر امکانی را که رژیم صهیونیستی نیاز داشته باشد، در اختیارش قرار می‌دهند حتی بمب اتم!
  • سردار رشید: در حمله سپاه به اسرائیل، ۲۴۰ جنگنده آمریکا و ناتو به اسرائیل کمک کردند /اسرائیل جرأت نکرد تصاویر دو پایگاه نظامی اش را به دنیا نشان دهد
  • مرور یک تجاوز شیمیایی
  • مذاکرات مهدی کروبی با شورای نگهبان به روایت آیت الله هاشمی /سردار سلیمانی و ناطق نوری مهمانم بودند /آقای حجازی از بهزاد نبوی دلخور بود
  • حضورآگاهانه مردم در انتخابات و انتخاب اصلح
  • تحول ساختاری در فرایند حمل‌ و نقل کالا در استان یزد