Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری فارس از همدان، «شهید»؛ شاهد شهود عرفانی شد و نقش هرچه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد.

می‌خواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستاره‌ها،‌ شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

.. «برگ سبزی، تحفه درویش»، «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید».

3020/ تبرک لحظاتمان با شهیدگلمراد جانجان؛

با درود و سلام به پیشگاه مقدس حضرت بقیة الله اعظم و نایب برحقش امام خمینی کبیر و با درود و سلام بر خانواده‌های معظم شهدا و مفقودین و اسرا و با درود بر رزمندگان کفرستیز اسلام وصیتنامه‌ام را آغاز می‌کنم.

ای سرزمین من و ای زادگاهم به تو عشق می‌ورزم به کوچه‌هایت، به کلبه‌های پوشیده از برف که چون نوعروسان سفید پوشیده است به آن برگ‌های لرزانت که زمزمه بهاران را سر می‌دهد روستای من تو گهواره منی، تو گور منی، از کودکیم تا جوانی تو را دوست داشتم به تو و مردمت عاشقانه عشق می‌ورزم. به پدرها و مادرها و به تمام کودکان معصومت که با صفای خاص خود که در کوچه‌هایت بازی می‌کنند.

ای زادگاه من! ای خانه من! ای دوستان و ای مردمان من! مرا به خاطر حق ببخشید چنانکه سرم برای خداست و شهادتم برای افتخار و سربلندی روستایم و زادگاهم؛ خاک پاک پیکرم را از خاک جبهه و جنگ برگیر و در آغوش خود جای ده تا ابد که عرش خدای برجاست.

ای بزرگان و ای اقوام و ای مردم، پیکرم، پیکر شماست. قلبم قلب شماست خانه‌ام خانه و فرزندانم فرزند شماست. آبرویم آبروی شما و افتخارم برای شماست، من شهید تمام ملتم و تمام ایران و اسلام.

من شهید اسلام و پرچمدار سپاه دین‌ام. سپاه اسلام، سپاه راه حق، پس ای مردم دلاور و ای روستائیان عزیز مرا ببخشید و شهادتم را جشن بگیرید.

بار خدایا تو می‌دانی که ترک دیار و خانواده برای آدم دشوار است و فراق فرزند برایم سخت اما فرمان تو را به گوش جان می‌شنوم و سر را به دست گرفته و بر بارگاه تو هدیه می‌کنم، به امید آنکه در برابر جلال تو شرمنده نباشم.

شهادتم را تبدیل به پرچمی پرافتخار می‌کنم تا فرزندم قاسم بر دوش کشد و بر خود ببالد و با فریاد و افتخار بگوید، ای مردم منم فرزند آن مرد که شهادت را برگزید. شیر مادر بر من حلال باد بر خانواده‌ام مبارک باد شهادت.

به مادرم پیامم این است که در شهادتم زینب‌وار عمل کند و اشک ماتم را تبدیل به سیلی خروشان از خطبه کند. گریه‌ها را بر حسین و آل حسین بریزد. پدرم را وصیت می‌کنم به بردباری و مقاومت، مادر و پدر مرا حلال کنید و بدانید فرزند شما در راهی قدم گذاشت که رهبرش امام حسین(ع) و پرچمدارش حضرت عباس(ع) بود.

از خواهرانم و همسرم و اقوام می‌خواهم لباس سیاه به تن نکند، همسر عزیزم امید است تو و فرزندانم سلامت باشید دوری تو برایم مشکل است، وقتی در سنگر می‌نشینم و به فکر فرو می روم به یاد تو و خانه گرم و کوچکمان می‌افتم و بسیار شرمنده می‌شوم که وقتی در خانه هستم چقدر تو زحمت می‌کشی و فرزندانم را پرورش می‌دهی و برای خوشبختی من و بچه‌ها تلاش می‌کنی.

 از تو درخواست می‌کنم مرا ببخشی در ضمن بدان که اگر کاری را که گفته‌ام انجام نداده‌ام از روی بی‌قیدی نبود، از این بابت بود امکانش برایم فراهم نبوده است، خداوند یارت باد.

انتهای پیام/ 89001/

 

منبع: فارس

کلیدواژه: اسلام شهید راه حق سپاه اسلام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۱۸۴۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرا سردار زاهدی نمی خواست لباس سپاه را بپوشد؟

شهید زاهدی علی رغم درجه بالای نظامی دوست نداشت لباس بسیجی را از تن دربیارد. همرزمانشان می گویند: سردار فرمانده لشکر شده بود و هنوز می خواست در لباس بسیجی بماند. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سردار محمدرضا زاهدی از رزمندگان و فرماندهان هشت سال جنگ تحمیلی بود که در کنار مردانی چون شهیدان حسین خرازی و احمد کاظمی همراه دیگر هم شهری های اصفهانی اش، مقابل حزب بعث ایستاد. سردار زاهدی پس از جنگ همچنان در میدان جهاد حضور داشت و این بار در محور مقاومت فعالیت های موثری داشت. 

این سردار رشید اسلام در عین گمنامی گام های بلندی در جهت پیروزی جنگ هایی چون جنگ 33 روزه برداشته بود و در سال های خیر این سرزمین سوریه بود که او را زیاد دیده بود. سرانجام هم فروردین سال جاری سردار زاهدی در کنسولگری ایران در سوریه توسط اسراییل در کنار چند تن دیگر از همرزمانش به شهادت رسید. 

حکم ابلاغ درجه سرتیپ تمامی در سال 1369

 شهید زاهدی علی رغم درجه بالای نظامی دوست نداشت لباس بسیجی را از تن دربیارد. همرزمانشان می گویند: سردار فرمانده لشکر شده بود و هنوز می خواست در لباس بسیجی بماند که با دستور فرماندهان بالاتر و اشاره به اینکه جایگاه فرمانده لشکری فقط برای پاسداران بود و نه بسیجیان، لباس سپاه پوشید.

پس از اتمام جنگ و وقتی ساماندهی نیروها بر اساس درجه انجام شد، او از این امر ناراحت بود و معتقد بود جو همدلی و برادری بین رزمندگان ممکن است آسیب ببیند و رنگ دنیایی بگیرد.

دیدار سردار شیرازی و امیر واحدی با خانواده شهید زاهدی

ولی تنها چیزی که بارها با خوشحالی می‌گفت، این بود که حضرت آقا درجه هایش را داده و آن سردوشی و دو مدال فتح و نصر را در کیف خاصی نگهداری می کرد و چون امام خامنه ای آنها را داده بودند برایش با ارزش بود.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • سرلشکر سلامی: در شرق مدیترانه راه را بر دشمن می‌بندیم
  • شهید مطهری الگویی وارسته برای نسل امروزی است
  • وعده صادق و جنگ احزاب چه شباهت عجیبی؟!
  • وعده صادق و جنگ احزاب چه شباهت عجیبی؟! | روایت متفاوت حسین شریعتمداری از حمله ایران به اسرائیل
  • «اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد
  • فیزیک ثابت کرد که «دشمنِ دشمنِ شما واقعاً دوست شماست»
  • چرا سردار زاهدی نمی خواست لباس سپاه را بپوشد؟
  • فیلم| وداع مادر شهید «جلال اعتماد» با فرزند شهیدش
  • کتاب «اسلام و مبانی حقوق بشر» نقد و بررسی می شود
  • آسمانی شدن مادر شهید آسوده در دزفول