Web Analytics Made Easy - Statcounter

ستاد نمازجمعه تهران، اعلام کرد که با آرایش جدید نیروی انسانی و با تدابیر و برنامه‌­هایی متناسب با شأن و منزلت نمازگزاران، از آمادگی مناسب برای برگزاری نماز جمعه در جمعه هفته جاری برخوردار است.   به گزارش ایسنا متن اطلاعیه شورای سیاستگذاری ائمه جمعه در اولین نمازجمعه تهران، پس از شیوع کرونا به این شرح است:   شهروندان شریف، جوانان مؤمن و خانواده­های انقلابی و متدین شهر تهران   مسئولین خدوم، دولتمردان و کارگزاران نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران        با سلام و احترام، ضمن عرض تبریک به مناسبت هفته وحدت، در خصوص اقامه مجدد نماز عبادی – سیاسی و دشمن‌شکن جمعه تهران به استحضار می‌رسانیم؛   طی 20 ماه گذشته، 4 نوبت و هر بار در شرایطی که با فرود موج سرکش کرونا، مجالی برای اقامه مجدد نمازجمعه تهران فراهم می­ شد، بر اساس تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی (مد­ظله­ العالی) که همزمان، به ­عنوان امام‌جمعه، دغدغه حفظ این سنگر مهم و نگرانی صیانت از سلامتی هموطنان عزیزمان را داشتند، از ستاد ملی مقابله با کرونا استعلام و پیگیری شد، که البته هر بار، با طغیان مجدد این ویروس منحوس، فرصت ادای این فریضه الهی سلب می­ شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

  اکنون که پس از اجرای موفق طرح واکسیناسیون و عبور از موج پنجم کرونا، زمینه برای اجتماع وحدت ­بخش و انسجام ­آفرین مؤمنین در عید جمعه و در آستانه ولادت با سعادت پیامبر اعظم (صلی ­الله ­علیه­ و­آله­ و­ سلم) امام‌صادق (ع) فراهم شده است، بر خود فرض می ­دانیم از مواجهه مسئولانه و دلسوزانه ستاد ملی مقابله با کرونا که برای برگزاری حداکثری نمازهای جمعه در891 پایگاه سراسر کشور، در قریب به دو سال گذشته، همکاری قابل قبولی داشتند و همچنین از این ستاد، به­ عنوان فرمانده واحد میدان مقابله با کرونا در دولت جدید، که زمینه را برای تکمیل این شبکه نورانی، با پیوستن پایتخت به برگزارکنندگان نمازجمعه فراهم نمودند، صمیمانه سپاسگزاری نماییم.   لازم به ذکر است که پس از موج اول کرونا، حداقل 137 و حداکثر 694 پایگاه در کشور اقامه نمازجمعه داشتند که این نسبت در موج دوم، از حداقل 361 تا حداکثر 644 ، در موج سوم، از حداقل 50 تا حداکثر 800 ، در موج چهارم از حداقل 54 تا حداکثر 819 و در موج پنجم به دلیل صدور مجوز برپایی نمازجمعه مناطق قرمز، مشروط به اقامه در محیط باز و با تعداد نمازگزاران تعریف شده در پروتکل ابلاغی، از حداقل 704 تا حداکثر 869 متغیر بوده که تبعیت و همراهی قابل تحسین ائمه محترم جمعه و ستادهای نمازجمعه سراسر کشور را در راستای اجرایی­‌سازی مصوبات و شیوه ­نامه­‌های بهداشتی، به اذعان مسئولین و دست­اندرکاران ستاد ملی مقابله با کرونا نشان می­دهد.   ستاد نمازجمعه تهران، با آرایش جدید نیروی انسانی و با تدابیر و برنامه‌­هایی متناسب با شأن و منزلت نمازگزاران مکرم، از آمادگی مناسب برای میزبانی این رویداد مهم در روز جمعه هفته جاری (30/7/1400) برخوردار است و متعاقباً نسبت به اطلاع­‌رسانی و تشریح جزئیات برنامه و ترتیب اجرای شیوه‌­نامه بهداشتی و اقدامات صیانتی برای حفظ سلامتی شما عزیزان اقدام خواهد نمود.   نماز جمعه در طول تاریخ پرافتخار انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، بستری برای ارتباط صمیمانه، بی­ تکلف و عاطفی میان مردم و مسئولان بوده و هست. از این رو، به مناسبت بازگشایی نمازجمعه تهران، آحاد مسئولان، خصوصاً دولت مردمی، مجلس انقلابی و قوه قضائیه عدالت­‌گستر و فسادستیز را در تهران و سراسر کشور، به حضور پررنگ در میان نمازگزاران و فراهم آوردن امکان ارتباط مستقیم و بی­واسطه فرا می­خوانیم، هرچند که به شکل طبیعی، انتظار می­ رود نمازجمعه تهران در این راستا الگوساز و جریان­‌ساز باشد.   امید می‌­رود در روز جمعه، بار دیگر شاهد حضوری حماسی، باشکوه، دشمن‌ ­شکن و وحدت­ آفرین در نماز جمعه ام­القرای جهان اسلام باشیم.   مرکز ارتباطات و رسانه شورای سیاستگذاری ائمه‌جمعه   اطلاعیه بازگشایی مجدد نمازجمعه

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: مقابله با کرونا نمازجمعه تهران جمعه تهران تا حداکثر نماز جمعه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۲۴۴۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خاطرات نفس‌گیر از نخستین روز عملیات بیت‌المقدس

چشم‌هایم را بسته بودم و گمان می‌کردم در آستانه شهادت هستم. شنیده بودم که هنگام شهادت، ائمه و ملائک بر بالین شهید، حاضرشده و او را تا بهشت مشایعت می‌کنند.

به گزارش ایسنا، بهره‌گیری از انگیزه‌های دینی و میهنی برای آزادسازی خرمشهر، طراحی مناسب و برنامه‌ریزی‌شده، انسجام ارتش و سپاه، سرعت عمل، راهکار عبور از رودخانه، گستردگی منطقه نبرد، تأثیرات منطقه‌ای و بازتاب جهانی، عواملی هستند که زوایای گوناگون نبرد بیت‌المقدس را نسبت به سایر نبردهای دوران ۸ سال جنگ تحمیلی متمایز می‌کنند و باعث می‌شود که نبرد بیت‌المقدس و آزادی خرمشهر قله افتخارات هشت سال دفاع مقدس محسوب ‌شود.

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، مصمم است با تکیه‌بر آثار و اسناد موجود در این مرکز، هم‌زمان با سالروز آغاز این عملیات غرورآفرین، جلوه‌های شکوه مقاومت و پایداری این حماسه عظیم را به روایت فرماندهان و رزمندگان حاضر در عملیات، در چندین شماره منتشر کند:

محسن خوشدل از رزمندگان گردان انصار لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) که ۷ بار در طول دفاع مقدس دچار مجروحیت شده، در بخشی از کتاب خاطرات خود با عنوان «پروازهای بی‌بازگشت» که به‌تازگی توسط انتشارات مرزوبوم منتشر شده است،  روایت می کند:

 در گردان انصار (لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله)، مرا به‌عنوان آرپی‌جی زن انتخاب نکردند، شاید قد و قواره کوچکم این توفیق را از من گرفت. یک اسلحه کلاشینکف تحویلم دادند و در یکی از دسته‌ها به‌عنوان تک‌تیرانداز سازمان‌دهی شدم.

روزها را در کوهه، به آموزش نظامی و آمادگی‌های جسمی می‌گذراندیم. پوتین‌هایم پوسیده و غیرقابل استفاده‌شده بودند. به واحد تدارکات گردان مراجعه کردم. پوتین به‌اندازه پای من نداشتند. شماره پای من ۳۹ و نسبتاً کوچک بود. مسئول تدارکات گفت که برای پای تو کتانی داریم، اگر می‌پوشی تقدیم کنم. یک جفت کتانی چینی برایم آورد.

اوایل اردیبهشت ۱۳۶۱ ما را برای شرکت در عملیات بعدی، راهی دارخوین کردند. در شرق رودخانه کارون اردو زدیم و در انتظار آغاز عملیات ماندیم.

کم‌کم پی بردیم که برای حمله به خطوط مقدم دشمن، بایستی از عرض کارون بگذریم و فاصله بیست کیلومتری تا جاده اهواز خرمشهر را پیاده برویم و در آنجا پدافند کنیم. من هم مانند باقی رزمندگان، از آمادگی نسبی برای شرکت در عملیات برخوردار بودم؛ اما فکر اینکه باید بیست کیلومتر راه را با کتانی تنگ چینی طی کنم، آزارم می‌داد.

غروب روز نهم اردیبهشت، آماده عبور از کارون بودیم. فرمانده گروهان ما اعلام کرد که با تاریک شدن هوا، نماز مغرب و عشاء را می‌خوانیم و حرکت می‌کنیم و تأکید کرد که کسی حق ندارد هنگام خواندن نماز، پوتین‌هایش را دربیاورد.

بلافاصله بعد از خواندن نماز، به ساحل کارون رفتیم. گروه‌گروه، سوار قایق‌ها شدیم و به آن‌طرف رودخانه رفتیم. از قایق‌ها پیاده شدیم و آماده پیاده‌روی بیست کیلومتری. یکی از فرماندهان در آنجا برایمان صحبت کرد؛ اما به‌جای آنکه از برنامه‌گردان و کاری که درصدد انجام آن هستیم بگوید، بیشتر به تهییج بچه‌ها و دادن روحیه به آن‌ها پرداخت.

خیلی نگذشته بود که راهپیمایی ما آغاز شد و ستون گردان انصار در دل تاریکی و در جهت غرب، به سمت جاده آسفالت اهواز خرمشهر، به حرکت درآمد.نیمه‌های شب بود و ما همچنان پیش می‌رفتیم. به ما گفته بودند که سنگرهای اصلی دشمن‌روی جاده است، اما امکان دارد در طول مسیر، با سنگرهای کمین عراقی‌ها روبرو شویم. بیست کیلومتر، راه کمی نبود. کم‌کم بعضی از بچه‌ها حین راه رفتن، چرت می‌زدند؛ همین مسئله باعث می‌شد که گاه ستون نیروها قطع شود.

به جاده که نزدیک شدیم، صدای درگیری شدید و صفیر خمپاره‌های ریزودرشت به گوشمان می‌رسید. قبل از ما، گردان‌های دیگر با دشمن درگیر شده و آن‌ها را از جاده اهواز خرمشهر به عقب رانده بودند.

به جاده که رسیدیم، اول‌ازهمه نشستم و بند کتانی‌هایم را باز کردم تا دلیل سوزش پاهایم را بدانم. پیاده‌روی طولانی باعث شده بود که پاهایم تاول بزنند؛ به حدی که خونابه کف کفش‌هایم را پرکرده بود. کمی تمیزشان کردم و دوباره آن‌ها را پوشیدم. وقت نماز صبح بود. نماز را کنار جاده خواندم. آنجا پشت خاکریز بلند کنار جاده، مشغول استراحت و تجدیدقوا شدیم.

مقابله با پاتک‌های دشمن

هنوز هوا کامل روشن نشده بود که پاتک‌های دشمن برای بازپس‌گیری جاده شروع شد. گلوله‌های خمپاره، شلیک‌های مستقیم تانک، امانمان را بریده بودند. به‌جز آن‌ها، رگبار کالیبرهای مختلف از اطراف اذیتمان می‌کرد. تا آن زمان، در چنان هنگامه‌ای قرار نگرفته بودم. به‌درستی نمی‌دانستم که دشمن در کجاست و ما باید به کدام سمت شلیک کنیم.

روبرویمان دشمن بود؛ اما همه گلوله‌ها از روبرو نمی‌آمدند. خاک‌ریز کنار جاده، ارتفاع بلندی داشت و شبیه یک دژ بود. تیرتراش دشمن، لبه خاکریز را ناامن کرده بود. چهاردست‌وپا از خاکریز بالا می‌رفتم؛ چند تیر شلیک می‌کردم و پایین می‌آمدم.

بافاصله کمی از من، یک آرپی‌جی زن روی خاکریز قرار گرفت و موشکش را به سمت تانک‌های دشمن، شلیک کرد. به‌سرعت پایین آمد، موشک دوم را روی قبضه سوار کرد و خودش را به بالای خاکریز رساند؛ اما قبل از چکاندن ماشه، گلوله‌ای به او اصابت کرد و از بالای خاکریز، غلتید و به زیر آمد.

خشاب تفنگم را عوض کردم و از خاکریز بالا رفتم. هنوز چند تیر شلیک نکرده بودم که ناگهان در ناحیه پهلو، احساس سوزش شدیدی کردم. تعادلم از دست رفت و از بالای خاکریز به پایین افتادم. یک گلوله به پهلوی چپم خورده و قمقمه‌ام را سوراخ کرده بود. آب قمقمه بدنم را خیس کرده بود و من فکر می‌کردم خون زیادی از بدنم خارج می‌شود.

چشم‌هایم را بسته بودم و گمان می‌کردم در آستانه شهادت هستم. شنیده بودم که هنگام شهادت، ائمه و ملائک بر بالین شهید، حاضرشده و او را تا بهشت مشایعت می‌کنند.انتظار من البته فایده‌ای نداشت و اتفاقی نیفتاد. متوجه شدم که عده‌ای سراغم آمده‌اند و مشغول بستن زخمم هستند. جراحتم عمق چندانی نداشت و گلوله قسمت نرمی پهلویم را شکافته بود.

کار امدادگرها که تمام شد، تنهایم گذاشتند تا آمبولانس بیاید و به عقب منتقلم کند. خط تقریباً آرام شده و دشمن از مواضعش عقب نشسته بود. نمی‌دانم چرا، ولی در همان حال، چفیه را روی سرم انداختم و خوابم برد و عجب خواب شیرینی. شاید علت اصلی‌اش، خستگی ناشی از بیست کیلومتر راهپیمایی باآن‌همه تجهیزات بود.

در بیمارستان صحرایی، رسیدگی‌های اورژانسی انجام گرفت و مرا به اهواز رساندند. ازآنجاکه مجروحان پرشمار بودند، بسیاری از آن‌ها را به شهرهای دور و نزدیک منتقل می‌کردند. پس از معاینات ابتدایی، مرا هم به فرودگاه بردند و به اصفهان رساندند.به مدت بیست روز، در بیمارستان شریعتی اصفهان بستری بودم. در این مدت، خانواده و دوستان و آشنایان را از وضعیتم مطلع نکردم. دوست نداشتم که بی‌جهت نگران شوند و به اصفهان بیایند.

روز اول خرداد بود که از بیمارستان مرخص شدم. از طرف واحد تعاون بسیج، یکدست لباس و مبلغی پول به من دادند. برایم بلیت گرفتند و من با اتوبوس، راهی تهران شدم و در تهران، مستقیم به خانه رفتم.

من روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ مصادف با اولین روز عملیات بیت‌المقدس، مجروح شدم؛ اما خبر آزادی خرمشهر را در تهران و در روز سوم خرداد شنیدم. همان روز به بهشت‌زهرا (س) و سر مزار حسین فراهانی رفتم. او از دوستان هنرستان و از بچه‌های مکتب الصادق (ع) بود.

حسین در عملیات فتح‌المبین به شهادت رسیده بود و من نمی‌دانستم. یک روز عکسش را روی دیوار دیدم و شوکه شدم. در بهشت‌زهرا (س)، یک دل سیر اشک ریختم و با حسین عهد کردم که تا آخر، در جبهه می‌مانم و نمی‌گذرام خونش پایمال شود.

منبع:

رحیمی، مصطفی، پروازهای بی‌بازگشت، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، تهران ۱۴۰۲، صص ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۲۸، ۲۹

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • برپایی ۵ میز خدمت در نماز جمعه ارومیه
  • هویت ۹۹ درصد رأی دهندگان به صورت الکترونیکی احراز شد
  • گزارش‌زنده؛ پرسپولیس ۰ - سپاهان ۰
  • هفته بیست‌وپنجم لیگ برتر فوتبال/ اعلام ترکیب تراکتور برای دیدار با استقلال
  • حجت‌الاسلام والمسلمین ابوترابی فرد خطیب این هفته نماز جمعه تهران
  • ابوترابی فرد خطیب این هفته نماز جمعه تهران
  • نماز جمعه تهران به امامت حجت‌الاسلام ابوترابی‌فرد اقامه می‌شود
  • خاطرات نفس‌گیر از نخستین روز عملیات بیت‌المقدس
  • شمس آذر 2-1 پیکان؛ اوج هیجان در قزوین؛ پیروزی، تساوی و دوباره پیروزی!
  • آخر هفته دمای هوای قم خنک‌تر می‌شود