خـواب زمسـتانی کــــاج
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۴۵۲۲۸۴
بهار، چوبهای خشک را در فاصلههای منظم در باغ چید. پدر روی چوبها، نفت ریخت و فندک زد. آتش زبانه کشید. سرما کمی عقبنشینی کرد. گرمای آتش، تن یخزدهی درختها را گرم کرد؛ درختهایی که تازه از خواب زمستانی بیدار شده بودند.
باغ مهآلود بود. چوبهای خیس هم دود میکردند. مه غلیظی با باد در حرکت بود و بوی چوب سوخته تا دورها میرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پدر، شکوفههای ریخته بر زمین را نگاه کرد: «خدا کنه سرما شکوفهها رو نزنه!»
پدر، هم کشاورز بود و هم معلم. تابستانها که مدرسه تعطیل بود، کشاورز بود و سرِ زمین. بقیهی سال، معلم بود و در مدرسهی کوچک ده، درس میداد. مدرسهای که فقط دو کلاس داشت. بچههای اول تا سوم در یک کلاس مینشستند و بچههای چهارم و پنجم در کلاسی دیگر. مدرسهی راهنمایی در روستای مجاور بود و بهار هرروز نیمساعت تا مدرسه، پیاده میرفت.
تابستان که آمد، باغ سیب محصول خوبی نداشت. پدر به درختها نگاه کرد: «با فروش سیبها حتی پول جعبه و پوشالش هم در نمیآد! چهجوری پول پیش خونهی توی شهر رو جور کنیم؟»
مادر گفت: «این خونه رو میفروشیم.»
پدر گفت: «خونه که قیمتی نداره... اجارهخونه هم توی شهر خیلی بالاست!»
بهار حرف مادر را قطع کرد: «کاش اینجا دبیرستان داشت!»
پدر سیبها را در جعبه چید: «شاید مجبور بشیم باغ رو بفروشیم.»
مادر به باغ نگاه کرد: «نمیشه که! اگه توی ده، زمین نداشته باشیم، بیریشه میشیم!»
مادر درست میگفت؛ باد، سال بعد آنها را به شهر برد؛ پدر انتقالی گرفته بود.
وقت خداحافظی، باغ ساکت بود. بهار به خانهی درختیاش نگاه کرد. سیب سرخی کَند. چشمهایش را بست و سیب را مزهمزه کرد.کاش میتوانست مثل خاطراتش، درخت را با خودش ببرد. دانههای سیب را در مشتش محکم فشرد. از درخت پایین آمد و پشت سرش را نگاه نکرد. تصویر باغ در ذهنش ماندگار بود. کسی نمیتوانست تصویر باغ را از او بگیرد. درخت، اشکهای او را دید.
مادر شال میبافت؛ میلهای بافتنی، تند و تند بالا و پایین میرفتند. پدر برگههای امتحانی را تصحیح میکرد. بهار از پنجرهی آپارتمان، بازی فوتبال پسرها را تماشا میکرد. مادر به بهار نگاه کرد: «هنوز دوست تازه پیدا نکردی؟»
بهار نشنید؛ در فکرهای خودش بود: «کاش باغ را نمیفروختیم!»
پدر، نمرهی برگهی امتحانی را جمع بست: «کاش میشد!»
بهار به درخت خشکیدهی پارکینگ نگاه کرد: «وقتی درسم تموم بشه، کار میکنم و باغ رو میخرم!»
بهار در خیالش تکیه داد به درخت، از لابهلای شاخهها، غروب را تماشا کرد. باد در باغ چرخید و آواز جیرجیرکها را تا دورها برد! چشمهایش را که باز کرد، در حیاط مدرسه بود و درخت کاج روبهرویش. به درخت کاج نگاه کرد: «درخت کلهشق! معلومه هیچی رو جدی نمیگیری؛ مثلاً پاییزه. چرا مثل بقیهی درختها نیستی؟ درخت سیب مثل تو نیست، اون هرفصل یه شکلی داره!»
بعد از چشم درخت، خودش را نگاه کرد: «تو من رو چهجوری می بینی؟ بگو، ناراحت نمیشم. یه دختر تنها که داره با یه درخت حرف میزنه؟!»
گنجشکی از لابهلای شاخههای کاج بیرون پرید و خردهنانی را برداشت و به انبوه برگهای سوزنی برگشت.
زمستان که آمد، درخت کاج باز هم سبز بود. بهار، کاج را نگاه کرد: «تو همیشه سبزی! فصلها برات مهم نیست. مثل شمشادهای آپارتمانمون!... شاید خواب زمستونی رو دوست نداری؟»
وقتی برف همهجا را سفید کرد. بهار، درخت کاج را نگاه کرد. کاج، زیر سنگینی برف خم شده بود. شاخههایش به زمین رسیده بودند.
بابای مدرسه با چوب بلندی، بار سنگین برف را از تن درخت تکاند. بهار از پنجرهی بخارگرفتهی کلاس، بابای مدرسه را دید که شبیه آدمبرفی شده بود. آدمبرفی، زیر تنهی درخت، شاخهای گذاشت. درخت کاج با عصای زیر بغل، بهار را نگاه کرد. کد خبر 633076 برچسبها نوجوان همشهری دوچرخه
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: نوجوان همشهری دوچرخه درخت کاج درخت ها ی درخت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۵۲۲۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای قطع درختان در بوستان قصر چیست؟
اخیراً فیلمی در فضای مجازی به نمایش در آمده است که نشان میدهد شهرداری منطقه ۷ در باغ موزه قصر تعدادی درخت را قطع کرده است و این طور وانمود میکند که گویی شهرداری به دنبال قتل عام درختان و دشمنی با آنهاست! - اخبار اجتماعی -
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم، روابط عمومی شهرداری منطقه 7 در اطلاعیه ضمن تشکر از حساسیت شهروندان نسبت به حفظ و نگهداشت فضای شهر که همواره مورد تاکید شهرداری تهران بوده، اعلام کرد: این نهاد مردمی که خود را خادم مردم میداند هر ساله هزینههای هنگفتی برای نگهداشت و توسعه فضاهای سبز شهر تهران میکند، به اطلاع شهروندان تهرانی که به حق و بدون تعارف ولی نعمتان کارکنان شهرداری هستند میرساند.
13 اصله درخت طبق نظر پزشک گیاه، مبتلا به آفت پوستخوار و چوبخوار شده بود و ضرورت قطع این درختان توسط پزشک گیاه به اداره فضای سبز اعلام گردید و سپس این موضوع با ارائه مستندات پزشکی در کمیسیون ماده 7 طرح گردید و اعلام شد که برای حفظ سایر درختان آن محوطه و نیز حفظ جان عابران و شهروندانی که این محوطه تردد میکنند، قطع این درختان اجتنابناپذیر است، و کمیسیون بر اساس مستندات پزشک گیاه و نیز سایر کارشناسان، رای به قطع این درختان داد.
در نتیجه بر خلاف فضاسازی رسانه ای که قطع این درختان را در جهت بیتوجهی به نگهداشت فضای سبز توسط شهرداری تلقی میکرد، واقعیت این است که برای حفظ فضاهای سبز شهری و طبق قوانین موجود و با نظر کارشناسان معتبر این اتفاق موجود است و در صورت لزوم تمامی اسناد و مدارک به انتشار در خواهد آمد.
از سوی دیگر با توجه به این که آفت چوب خوار تنه درخت را به تدریج از داخل پوک میکند در فصولی که در شهرمان باد و طوفان وجود دارد شکستن و افتادن این درختان به جان و مال شهروندان آسیب میزند همچنان که اخیرا دو درخت به دلیل باد سقوط کرد و علت هم این بود که این دو درخت دچار آفت چوبخوار شده و از درون پوک بودند.
در پایان ضمن تشکر از آن دسته از شهروندانی که با دغدغه حفظ و نگهداشت فضای سبز شهری تحت تاثیر این فیلم و خبر نگران شده بودند اعلام می کند که حساسیت افکار عمومی نسبت به نگهداشت فضای سبز شهری یک سرمایه ارزشمند برای شهرداری و خادمان شهر است و ضمن ارج نهادن به این نگرانی، به صورت کامل پاسخگوی تمامی دغدغه ها و نگرانی ها در این زمینه هستیم.
انتهای پیام/