روایت کاوه از کمکهای پیشکسوت کشتی که در بلغارستان درگذشت
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۴۷۵۶۲۳
سرمربی پیشین تیم ملی با اشاره به درگذشت پیشکسوت کشتی تاکید کرد که او همیشه در کنار تیمهای ملی ایران در تورنمنتهای بلغارستان بود. - اخبار ورزشی -
محسن کاوه در گفتوگو با خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم با اشاره به درگذشت یکی از قهرمانان گذشته کشتی مازندران که در بلغارستان خدمات زیادی را در این سالها به کشتی ایران ارائه کرد، اظهار داشت: متاسفانه شنیدیم که قاسم ملکپور در بلغارستان به رحمت خدا رفته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: یادم هست وقتی تیم ایران برای شرکت در جهانی 2001 صوفیه رفت، همه در هتل او بودند، دل بزرگی داشت. آخرین کاری هم که من در خاطرم هست، 6 سال پیش برای شرکت در مسابقات المپیک ناشنوایان به بلغارستان رفته بودیم، میزبان برای کشتی گیران سالن تمرین در نظر نگرفته بود و هر چه گفتیم، مشکل حل نمیشد. زمانی که مرحوم ملکپور متوجه این موضوع شد، خودش برای تیم ماشین گرفت و تیم را به سالن تمرین بود، در آن چند روز کنار تیم بود و همه کاری انجام داد.
مدیر تیمهای ملی کشتی آزاد همچنین در خصوص برگزاری اردوی بسترسازی نونهالان و حضور تعدادی از پیشکسوتان کشتی در این اردو تاکید کرد: حرکت خوبی بود و بچهها در خانه کشتی تمرین میکنند. مجید ترکان، علیرضا رضایی، مراد محمدی، تقی اکبرنژاد و... در این اردو حاضر شدهاند و وقتی این نفرات در تمرینات حاضر شده و در مورد تکنیکهای کشتیگیری خودشان صحبت میکنند، این باعث ایجاد انگیزه بیشتر در بین بچهها میشود. چیزی که من دیدم، برگزاری این اردوها برای کشتی خوب است، روی چند نفری از آنها میشود سرمایه گذاری کنیم که قهرمانان آینده ما خواهند بود.
برنامه مسابقات کشتی زیر 23 سال جهان مشخص شد
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۷۵۶۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت سیمین دانشور از دیدار با امام خمینی(ره)
به گزارش «تابناک» به نقل از جماران، هشتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۰۰ بود که دختری در خانوادهای از اهالی شیراز به دنیا آمد که اسمش را سیمین گذاشتند. او سالها بعد شد یک نویسنده کاردرست که رمانی به نام سووشون از زیر چکاچک قلمش بیرون آمد. رمانی که به هفده زبان زنده دنیا ترجمه شده و یکی از پرفروشترین آثار ادبیات داستانی ایران است. سیمین دانشور به همسری جلال آل احمد در آمد. او در نخستین انتخابات که در فروردین سال ۴۷ انجام شد ریاست کانون نویسندگان ایران را عهده دار شد. امروز سالروز ولادت این بانوی ادیب ایرانی ما را بر آن داشت تا به خاطرهای از او با امام خمینی (س) بپردازیم. سیمین دانشور در همان اوایل انقلاب به همراه جمعی از اعضای کانون نویسندگان ایران خدمت امام رسیدند. در این دیدار بسیار تحت تاثیر محبت و لطف امام قرار میگیرد. خودش گفته است:
«وقتی امام را دیدم، تحتتأثیر او قرار گرفتم. آنقدر که این پیرمرد باشکوه، آرام و لطیف بود نمیتوانستم در برابر اشتیاقی که پیدا کردم مقاومتی کنم. خم شدم و عبای ایشان را بوسیدم.» (۱)
مرحوم شمس آل احمد نیز در خاطره دیگری از این دیدار سیمین چنین روایت کرده است:
با اوج گیری انقلاب اسلامی آقای خمینی به ایران آمدند. من در آن ایام مریض بودم و در خانه و بیمارستان بستری. امام در مدرسه (علوی) ساکن شدند. من اخبارش را از روزنامه و رادیو و تلویزیون پیگیری میکردم. تشنگی و شوق مردم برای دیدن ایشان وصف ناپذیر بود. من هم خیلی شایق بودم. در آن زمان گروهی از اعضای کانون نویسندگان ایران - که من در اول انقلاب با دیدن مسائلی از آن استعفا کرده بودم به خدمت آقا رفتند که خبرش در مطبوعات منعکس شد. در آن جلسه امام به خانم سیمین دانشور عنایت کرده چند کلمه هم با ایشان صحبت مینمایند. در آن روزها به آنهایی که خدمت امام رفتند حسودیم میشد و خانم دانشور هم به من پز میداد که من رفتم امام را دیدم و شما ندیدید! (۲)
مرحوم شیخ مصطفی رهنما، تنها عضو روحانی کانون نویسندگان از آن دیدار تاریخی نقل میکند: «.. در این دیدار خانم سیمین دانشور در حال بالا رفتن ار پلهها به من گفت: آقای رهنما من چادر سرم نیست، امام ناراحت نشود. من گفتم: نه همین روسری را که مقداری جلو بیاوری تا موی سرتان پوشیده باشد کافی است.»
۱. پناهیفرد، سیمین دانشور در آیینهٔ آثارش.
۲. این بخش از مطلبی که پیش از این در سایت جماران منتشر شده بود، استخراج شده است.