رسانه صهیونیست: حمله به پایگاه «التنف» در سوریه اخطار ایران به اسرائیل بود
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۴۷۹۰۶۲
به گزارش جماران؛ به نقل از عصرایران، وب سایت اسراییلی" اسراییل هایوم" در مطلبی مدعی شده حمله چهارشنبه گذشته به پایگاه "التنف" و محل استقرار نیروهای آمریکایی در مرز عراق وسوریه و اردن ضرب شست و پیام هشداری از جانب ایران به آمریکا و اسراییل بود.
در این مطلب که به قلم" ایال زیسر" استاد خاورمیانه دانشگاه تل آویو به نگارش در آمده، حمله اخیر به التنف به عنوان نشانه ای برای شدت گرفتن جنگ نیابتی بین ایران و نیروهای نیابتی شیعه در منطقه از سویی و آمریکا و اسراییل از سوی دیگر توصیف شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این مطلب آمده: "در حالی که دولت بایدن زمان و انرژی زیادی را صرف مجادله با اسراییل بر سر گشایش کنسولگری در شهر اورشلیم (قدس) می کند، اما به نظر می رسد نه انرژی و نه اراده ای برای مقابله با ایران نداشته باشد.
این رسانه صهیونیستی مدعی شد: چهارشنبه گذشته، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران از طریق نیروهای شبه نظامی شیعه خود در داخل عراق به پایگاه نظامی آمریکا در التنف - در مرز سوریه، عراق و اردن- حمله کرد. این پایگاه که صدها سرباز آمریکایی به همراه پرسنل اطلاعاتی بریتانیا و فرانسه را در خود جای داده است، با هدف مبارزه با داعش ساخته شده است، اما اکنون در حال رصد کردن فعالیت های ایران در مرز سوریه و عراق است. این پایگاه خسارات زیادی متحمل شد، اما تلفات جانی گزارش نشد. این امکان وجود دارد که هدف ایران از این حمله زدن یک ضربه "نرم" و ارسال یک پیام هشدار دهنده باشد. این اقدام یادآور رویکرد اسراییل در سوریه است، زمانی که ساختارها و تجهیزات متعلق به ایران و نیروهای نیابتی آن را در سوریه هدف قرار می دهد، اما مراقب است که ایرانی ها را نکشد.
اسراییل هایوم در ادامه مدعی شد: التنف با اینکه پایگاه کوچکی است اما اکنون به استخوانی در گلوی تهران تبدیل شده است. این پایگاه در نقطه اتصال تهران، بغداد، دمشق و بیروت قرار دارد. این بخشی از مسیر زمینی است که ایران برای انتقال تسلیحات، موشک ها و نیروها به حزب الله و دیگر نیروهای وفادار در عرصه سوریه در نظر گرفته است. آمریکایی ها سعی می کنند از این اتفاق جلوگیری کنند، البته بدون عزم فوق العاده یا حتی موفقیت قابل توجه.اسرائیل نیز در تلاش های خود برای مقابله با طرح ها و برنامه های ایران، بارها به انبارهای سلاح و پایگاه های شبه نظامیان شیعه در این منطقه حمله کرده است.
در شرایط عادی، حمله ایران یا نیروهای نیابتی آن به یک پایگاه آمریکایی، می تواند تنش قابل توجهی را برانگیزد. اقدامات مشابه، از جمله حمله به سفارت آمریکا در بغداد، آمریکا را وادار کرد تا (سردار شهید)"قاسم سلیمانی" را در ژانویه 2020 با حمله پهپادی هدف قرار دهد. اما در آن زمان، رئیس جمهور آمریکا دونالد ترامپ بود. ترامپ به دنبال مهار ایران و عقب راندن آن بود، نه مماشات با آن.
ترامپ همچنین معتقد بود که چشم پوشی از تلاشهای ایرانیها منجر به آرامش نمیشود، بلکه کاملا برعکس فقط آنها را تشویق میکند.
در مورد ساکن فعلی کاخ سفید، حداقل میتوان گفت خاورمیانه در صدر فهرست اولویتهای او قرار ندارد. اگرچه دولت بایدن زمان زیادی برای درگیری با اسراییل بر سر گشایش کنسولگری فلسطین در اورشلیم دارد، اما به نظر می رسد نه انرژی و نه اراده ای برای مقابله با ایران ندارد.
این پیام را تهران به خوبی درک کرده است، از این رو به آمریکایی ها در سوریه و عراق حمله می کند. استفاده از پهپادها برای حمله به پایگاه التنف به تواناییهایی اشاره میکند که فقط ایران و نیروهای نیابتی آن در عراق و سوریه دارند.
این حمله یک ضربه آزمایشی بود و بدیهی است که عدم پاسخ کامل از سوی واشنگتن تنها ایرانی ها را تشویق می کند تا تنش را بالا برده و حملات خود را تشدید کنند. در نهایت، زمانی که آمریکاییها خسته شدند مثل افغانستان مجبور به ترک عراق و سوریه خواهند شد و این خواسته ایران است.
هدف از این حمله نیز ارسال پیامی روشن به اسراییل بود. بدون توانایی دسترسی به اسراییل، ایرانیها ضربه زدن به ایالات متحده را انتخاب کردند؛ شاید چون آنها را ضعیفتر و آسیبپذیرتر میدانند و یا شاید کمتر احتمال می دهند که آمریکایی ها این حمله را تلافی کنند.
آنها (ایرانی ها) امیدوارند که واشنگتن به اسراییل فشار بیاورد تا فعالیت های خود در سوریه را مهار کند، همانطور که اسراییل به اسد حمله می کند تا او را تحت فشار قرار دهد تا ایرانی ها را مهار کند.
منبع: جماران
کلیدواژه: افغانستان سهام عدالت لیگ برتر لیگ قهرمانان مقدماتی جام جهانی واردات خودرو ویروس کرونا رژیم صهیونیستی اسرائیل پایگاه التنف نیروهای ایران در سوریه افغانستان سهام عدالت لیگ برتر لیگ قهرمانان مقدماتی جام جهانی واردات خودرو ویروس کرونا نیروهای نیابتی آمریکایی ها ایرانی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۷۹۰۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عباس عبدی: ضربه ایران به اسرائیل پیروزی راهبردی بود /جذب حمایت مردم از این حمله در تعارض با برخورد با زنان در خیابان ها است
عباس عبدی روز قبل از حمله ایران به اسراییل یادداشتی نوشت که درباره ایران و اسرائیل بود. این یادداشت روز بعد و پس از حمله پهپادها وموشکهای ایران به سرزمینهای اشغالی منتشر شد. به گزارش اعتماد، تحریریه روزنامه و همچنین آقای عبدی اطلاع نداشتند که حملهای در راه است. بعد از حمله در برخی رسانهها اعلام شد که علیه آقای عباس عبدی و روزنامه اعتماد اعلام جرم شده است. از آنجا که 10 روز از این ماجرا گذشته و احضاریهای برای هیچکدام ارسال نشده، تصمیم گرفتیم درباره نظرات آقای عباس عبدی که در آن مصاحبه اعلام شده بود گفتو گویی داشته باشیم که میخوانید: آقای عبدی! ماجرای احضار شما به کجا انجامید؟ هنوز اقدام قضایی به بنده اعلام نشده است.
آیا فکر میکنید منتفی شده است؟ نمیدانم؛ ولی با توجه به توضیحاتی که دادهام و از مفاد آن مطلع هستند، به گمانم برداشت دقیقی از نوشته من نداشتند. البته معتقد نیستم که برای نوشتن باید برای کسی اعلام جرم کرد، اگر نوشته افراد متضمن دروغ و جعل نباشد، صرفا تحلیل و نظر باشد، باید محترم شمرده شود. و این را نشانه قدرت میدانم. هر چند معتقدم که با توجه به شرایط کلی کشور نیز برخی از مسائل را باید به عنوان نویسنده رعایت کنیم. البته اکنون که مرز رسانه داخلی و خارجی برداشته شده است، متأسفانه نویسندگان داخل و در رسانههای رسمی کشور در موقعیت نابرابری با کسانی که در خارج هستند قرار دارند و این نابرابری یکی از عوامل خروج مرجعیت رسانهای از داخل است و این خطر امنیتی برای ایران دارد. با توجه به آن اعلام جرم، گفتید که دیگر در این موضوع خاص نمینویسید. آیا اکنون که حداقل تا حالا منتفی شده، باز هم اظهارنظر نخواهید کرد؟ اگر اعلام جرم را اعلام نکرده بودند، بهتر بود. من متأسف شدم که چرا باید چنین تصوری را در جامعه القا کرد کسانی که سعی در نوشتن تحلیلهای منطقی دارند، نیز با اعلام جرم مواجه میشوند؟ اگر بدون اعلام بود، من هم خبرش را مثل موارد دیگر منتشر نمیکردم. با این حال اکنون میتوانم حرف بزنم، چون گمان میکنم نظراتم دچار تعبیرهای ناخواسته نخواهد شد. پس اولین سوال را میپرسم؛ آیا ایران میتوانست پاسخ ندهد؟ در عمل میتوانست، همچنان که در موارد دیگر هم چنین کرده بود. ولی در سیاست نمیتوانست، زیرا سیاست با روابط شخصی فرق میکند. در روابط شخصی «گذشت و عفو» و «بزرگمنشی» و این گونه رفتارها معنی میدهد و اتفاقا پسندیده هم هست. با گذشت از دیگران میتوان اختلافات را بهتر حل کرد تا انتقام گرفتن. در عفو لذتی است که در انتقام نیست. ولی در سطح سیاست بهویژه در سطح بینالملل، گذشت بیمعناست و چه بسا موجب تشدید خصومت هم باشد. پس پاسخ ندادن موجب تشدید بحران میشود . ولی در هر حال باید به اثرات این پاسخ توجه داشت. این اتفاقات موجب میشود تنش میان دو طرف از حالت انعطافپذیر و الاستیکی به وضعیت متصلب تغییر شکل بدهد. پیش از این طرفین اقداماتی را علیه یکدیگر انجام میدادند. گاه مستقیم، گاه غیرمستقیم و اغلب بدون پذیرش رسمی، در حالی که ناظران سیاسی میدانستند که کدام طرف، مستقیم یا با واسطه پشت ماجراست. با این حال وضعیت آنها مثل مشتهایی است که بوکسورها به کیسه چرمی لاستیکی میزنند. ابتدا قدری تغییر شکل داده، فرورفتگی و عقبنشینی کرده، سپس بازگشت به حالت اول را شاهدیم. پس اکنون ماجرا فرق کرده و از حالت الاستیکی و انعطافپذیری به حالت نیمه شکننده تبدیل شده و در ادامه به وضعیت شکنندگی خواهد رسید. به عبارت دیگر ضربات علیه یکدیگر پرهزینه است و به صورت متعارف قابل ترمیم نیست و هزینه بازی را بالا برده و امکان ادامه بازی را کم کرده است. پس آیا میتوان نتیجه گرفت که بحران میان ایران و اسراییل تشدید شده است؟ در واقع همانگونه که گفتم این بحران شکنندهتر شده است. شما به راحتی میتوانید به یک جسم الاستیک ضربه بزنید بدون اینکه نگران شکستن آن باشید، ولی چنین ضربهای را به راحتی به شیشه نمیزنید. بنابراین مدیریت امور از این پس اهمیت دارد. آیا به همین علت ایران پاسخ حمله بعدی اسراییل را نداد؟ طبیعی است که طرف مقابل هم نمیخواسته که ایران پاسخ بدهد، لذا ضربه محدودی را انتخاب کرده که این شیشه نشکند. به عبارت دیگر طرفین از یکدیگر تحلیلی داشتهاند که منجر به مهار بحران شود. فراموش نکنیم که موضع غربیها به ویژه ایالات متحده نیز در عدم رغبت آنان به رشد تنش نیز مهم بوده است. گمان میکنید که زدن سفارت و پاسخ ایران و نیز پاسخ بعدی اسراییل متوازن بود؟ به نظر میرسد که این ماجرا از نظر تاکتیکی و نظامی و خسارات وارده متوازن نبود. در هر حال سفارت ایران را زدند و ایران تعدادی از فرماندهان خود را از دست داد و چنین خسارتی حداقل با اطلاعات موجود به اسراییل وارد نشده است. ولی از نظر راهبردی کفه حمله کاملا به سود ایران بود. به عبارت دیگر اعلام رسمی و با اطلاع یافتن طرف مقابل و حمله از خاک ایران به اسراییل، فارغ از جزییات ماجرا و با آن حجم حمله یک پیروزی راهبردی بود. بهویژه که انتظار قبلی به عدم حمله بوده است. به نظر میرسد که اقدام ایران نیز معطوف به همین هدف بوده و نه وارد کردن خسارت. فراموش نکنیم که ایالات متحده و بریتانیا و دیگر کشورهای غربی دربست در کنار اسراییل ایستاده بودند. این پیروزی راهبردی چه آثاری در ایران میتواند داشته باشد. رسیدن به پیروزی همیشه ممکن است و حتی در مواردی ممکن است راحت رخ بدهد، مهم حفظ و تثبیت آن است. اجازه بدهید که مستندتر صحبت کنم. در سال ۱۳۸۸ تحلیلی نوشتم از وضع ایران و برای اطلاع مقامات فرستادم. بخشی از این تحلیل چنین است: پیش از خرداد ۸۸ بارها نوشته بودم که حکومت در ایران از ۴۰۰ سال گذشته یعنی از زمان اوج صفویه تا کنون هیچگاه بدین پایه که اکنون هست، قدرتمند نبوده است، ولی همیشه بلافاصله اضافه میکردم که متاسفانه این قدرت با نوعی از بیثباتی هم همراه است.
افزایش قدرت حکومت مثل منارهای است که قد میکشد و بلندتر میشود، اما به تناسب این ارتفاع پایههای آن عمیقتر و پهنتر نشده است. بنابراین بهرغم اوج گرفتن، بر ناپایداری آن افزوده شده است و این پایهها در حکومت چیزی نیست جز قدرت نرمافزاری آن. اگر از این زاویه نگاه کنیم، هر دستاورد خارجی باید از دو طریق پایدار و مستحکم شود. اول از طریق قرار دادن آن در دل یک سیاست خارجی معقول و قابل دفاع و عملی. دوم از طریق حمایت داخلی.
یک دستاورد خارجی را میتوان مثل دست یافتن به یک بازیکن عالی فوتبال دانست که فقط هنگامی مفید و موثر است که ۱۰ بازیکن دیگر نیز کمابیش همسطح او باشند؛ زمین و امکانات و دریافتی و استادیوم و اقتصاد باشگاه خوب باشد والا آوردن رونالدو در یک تیم ایرانی هیچ فایدهای برای فوتبال ما ندارد و همه هزینههای آن، زیان است. حمایت داخلی از این اقدام از دو طریق ممکن است. اول احترام گذاشتن به مردم و مطالبات آنان. روشن است که وضعیت کنونی در مواجهه با زنان و با این ویدیوهایی که منتشر شده در تعارض با این مساله است. دوم و سوم و چهارم نیز بهبود اقتصادی است. پیروزیهای خارجی به سرعت فراموش میشوند باید از طریق بهبود شرایط تثبیت شوند والا به ضد خودشان بدل خواهند شد. نکته مهم ضربه راهبردی است که اسراییل در مجموعه ماجرای اخیر خورده است که در آینده به آن خواهم پرداخت. کانال عصر ایران در تلگرام