دوگانه جرم و بیماری در بستر عشق و نفرت
تاریخ انتشار: ۳ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۴۹۰۷۰۰
رمان «چپدستها» به عنوان اولین رمان عزیزی، از ظرافتهایی بهره برده که مخاطب را ناخودآگاه درگیر نگاههای تازه میکند و برای تکمیل تاثیر، احتیاج به شخصیتپردازی عینی و استفاده از ظرفیتها دارد.
به گزارش مشرق، یونس عزیزی در رمان «چپدستها» گرچه از شخصیتی کلیشهای استفاده کرده اما با چینش مناسب نشانهها، به دو مضمون جدی و عمیق پرداخته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این سوال از زمانی ایجاد شد که نگاه جامعه به فرد معتاد تغییر پیدا کرد. نویسنده با هوشمندی به این سابقه اشاره میکند و آن را زمینهای قرار میدهد برای اینکه مخاطب، خودش به سراغ سوال کلیتر برود و آن اینکه آیا میتوان به سایر بزهکارها نیز نگاهی متفاوت داشت؟ به این بخش از رمان دقت کنید که دقیقا همین مفهومی که به آن اشاره شد را در خود جای داده است. «آن وقتها مواد کشیدن جرم بود. زندانی داشت. الآن دیگر نه جرم دارد نه زندانی، تبدیل شده به نوعی بیماری».
مضمون دومی که مرتبط و موازی با مضمون اول پیش رفته است، نگاه به کارکرد دین در جلوگیری از بزهکاری است. شاید نگاهی صرفا کارکردگرایانه به دین شیوه صحیحی نبوده و بر خلاف روح بندگی و نیایش باشد اما غفلت از جنبه کاربردی دین در جامعهی آگاه امروزی کاستن از وجهه عقلانی آن است.
نویسنده در این زمینه نیز با زیرکی این جنبه را به چالش کشیده است. اینکه روحانیون با وجود حضور در جایگاههای مختلف و دسترسی به پایگاههای تبلیغاتی از جمله شبکههای تلویزیونی، منابر وعظ و سخنرانی، چقدر توانستهاند شرایط مخاطب را درک و او را در برابر ابتلاء به جرم واکسینه کنند؟ آیا جایگاه تکالیفی مانند اذان و نماز جماعت تنها برای ارائه بیلانکاری است و اذکار و ادعیه صرفا دل خوش کنکی هستند برای کاهش استرس و اضطراب ولو در حال انجام بزه؟ یا مبلغین در تبیین جایگاه دین کوتاهی کردهاند؟
از مضمون که بگذریم، داستان از ۷۰ درصد پایانی ماجرا شروع میشود و با رفت و برگشت بین گذشته و آینده به انتهای داستان میرسد. این روش در نوع خودش میتواند تعلیقهای جذاب و فراوانی را برای مخاطب رقم بزند که در رمان «چپدستها» نیز چنین است اما به نظر میرسد عدم زمینهسازی در بعضی فصلها باعث سردرگمی مخاطب میشود.
کشش اولیه در هر داستان توسط گره ایجاد میشود. در فصل اول رمان «چپدستها» به گره که جریان فراری دادن «ناصر» از زندان است صرفا اشاره شده و مخاطب بیشتر تنفر قهرمان از خون و زندان را احساس میکند تا اینکه بخواهد درگیر مسئله داستان شود. در نتیجه کشش داستان به اندازه کافی نیست. این گره در فصل چهارم جدی میشود و مخاطب هول و ولای قهرمان را میچشد که به نظر میرسد برای درگیر کردن مخاطب امروزی کمی دیر است.
همچنین به نظر میرسد ساخت شخصیت «آصف» (شخصیت اصلی و محوری رمان) احتیاج به ایجاد کنش و واکنشهای بیشتری داشت، مثلا اینکه «آصف» «آدم نتوانستن» است را فقط از زبان خودش میشنویم و کنش خاصی که این ویژگی را به ما نشان دهد نمیبینیم. اگر گرفتار ترسها و قضاوتهای راوی نشویم، اتفاقا «آصف» نسبتا موفق عمل میکند به نحوی که مواد مخدر وارد زندان میکند، برای رهایی از قاچاق پستش را در زندان عوض میکند، با «مهسا» به راحتی وارد ارتباط میشود، «ناصر» را از زندان فراری میدهد، از محل پنهان کردن مواد مخدر توسط «ناصر» اطمینان حاصل میکند، برای تصاحب محموله مواد مخدر همراه «مهسا» میرود و از پس اوامر او به خوبی بر میآید. البته مشخص است که تلاش نویسنده همین است که نشان دهد، «آصف» برای فرار از عذاب وجدان همیشگی «نتوانستن»، دچار خلاف میشود و تواناییاش در بزه شکوفا میگردد اما مخاطب، این نتوانستن را هنوز باور نکرده است تا با قهرمان همذاتپنداری کند.
در فصل بیست و سوم، شوکی به مخاطب وارد میشود که ظرفیت زیادی برای جهش داستان به پلهای بالاتر دارد اما این شوک به خود داستان و قهرمان وارد نمیشود، وقتی «ناصر» ادعا میکند «مهسا» همسر شرعی و قانونیاش است، آن طور که انتظار میرود چالشی جدی در زندگی «آصف» رخ نمیدهد. خیلی زود با انکار «مهسا»، آرام میشود و به او اعتماد میکند در حالیکه میتوانست تلاش «آصف» برای خروج از این بحران، کل داستان را تحت تاثیر قرار دهد.
اینکه واقعا چقدر میتواند به «مهسا» اعتماد کند، اینکه جدای از اعتماد به خود «مهسا»، چطور با خودش کنار میآید که ارتباطش با زنی را ادامه دهد که احتمال دارد همسر داشته باشد، چطور با «ناصر» بر سر تصاحب «مهسا» کنار خواهد آمد درحالیکه فراری دادنش از یک طرف خواسته «مهسا» است و از طرف دیگر ایجاد رقیب.
حتی داستان میتوانست اینگونه پیش رود که «آصف» بر اساس نشانههایی مطمئن شود که ادعای «ناصر» درست است و کار به جایی بکشد که در منازعه بین عقل و عشق، دست به جنایتهای بزرگتری بزند و مخاطب را در پاسخ این سوال متحیر کند که آیا به چنین شخصی هم میشود گفت بیمار؟
در پایان باید گفت رمان «چپدستها» به عنوان اولین رمان یونس عزیزی، از ظرافتهایی بهره برده که مخاطب را ناخودآگاه درگیر نگاههای تازه میکند و برای تکمیل تاثیر، احتیاج به شخصیتپردازی عینی و استفاده از ظرفیتهای موجود را دارد که تا حدودی زیادی نویسنده از آن بهره برده است.
*مصطفی امیرزرگر، نویسنده و داستاننویس
منبع: مشرق
کلیدواژه: تحولات قفقاز تحولات افغانستان مشرق رمان و داستان چپ دست ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۹۰۷۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشتیبانی از صهیونیست ها از معیارهای دوگانه سیاست غرب است
«سید محسن حسینی» در گفت و گو با خبرنگار حوزه استان های خبرگزاری تقریب با اشاره به مواضع متفاوت کشورهای غربی در امور سیاسی و اجتماعی ملت های جهان، اظهار کرد: امروزه دوگانگی مواضع دولت های استکباری در رویدادهای مختلف جهانی بارزتر شده است، یکی از این دوگانگی های مواضع استکبار جهانی در پشتیبانی از تروریسم دولتی رژیم اسرائیل دیده می شود به گونه ای که مردم ستمدیدهی فلسطین بیش از ۷۰ سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه می کنند، رژیم صهیونیستی بدون اینکه مورد سرزنش متّحدان خود و برخورد نهادهای بین المللی قرار گیرد، در ماه های گذشته در یک نسل کشی آشکار در نوار غزه بیش از ۱۰۰ هزار نفر را شهید و زخمی کرده و بیش از ۲ میلیون نفر را به آوارگی مضاعف کشانده است.
به گفته وی؛ دانشجوی جوان در هر جای جهان، زمانی که معیارهای دوگانه مسلط بر سیاست غرب و تقسیم تروریسم به انواع خوب و بد و ترجیح منافع دولتهای استکباری بر دانشگاه ها معمولا محیط روشنفکری و آگاهی از مسائل جهانی و اوضاع جاری است، دانشجویان، شور جوانی دارند، به مسائل روز آشنایی دارند؛ لذا به مسایلی که از دیدگاهشان عادلانه نیست، اعتراض می کنند ارزش های انسانی و اخلاقی را مشاهده می کند، پرسشهای جدیدی در ذهن کنجکاو و جستجوگرش ایجاد و حسّ حقیقت جویی در قلبش زندهتر و هوشیارتر شده و او را به کنشگری فعال می کشاند.
سرپرست دفتر امور شهری و شوراهای استانداری گلستان با عنوان اینکه دانشگاه ها معمولا محیط روشنفکری و آگاهی از مسائل جهانی و اوضاع جاری است، تصریح کرد: دانشجویان، شور جوانی داشته و به مسائل روز آشنایی دارند؛ لذا به مسایلی که از دیدگاهشان عادلانه نیست، اعتراض می کنند.
وی افزود: امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را از بین برده، قطعا محصور کردن مردم دنیا در مرزهای ساختگی و ذهنی مد نظر قدرتمندان ممکن نیست.
سرپرست دفتر امور شهری و شوراهای استانداری گلستان در پایان گفت: رهبر معظم انقلاب در سالهای ۹۳ و ۹۴ پیام هایی به جوانان اروپا و آمریکا ارسال کرده بودند که نتایج آن را در سالیان گذشته و به ویژه در جنبش های دانشجویی این روزها مشاهده می کنیم و خوب است به فرازی از این پیامها در انتهای صحبت اشاره کنم: «رنج های امروز اگر مایهی ساختن فردایی بهتر و ایمنتر نشود، فقط به خاطرههایی تلخ و بی ثمر فرو خواهد کاست، من ایمان دارم که تنها شما جوان ها هستید که با درس گرفتن از ناملایمات امروز، قادر خواهید بود راههایی نو برای ساخت آینده بیابید و سدّ بیراهههایی شوید که غرب را به نقطهی کنونی رسانده است».
انتهای پیام/