Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-05-07@14:12:18 GMT

ماجرای عجیب حمل جسد با وانت زباله در «لوداب» !

تاریخ انتشار: ۴ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۴۹۳۳۱۹

ماجرای عجیب حمل جسد با وانت زباله در «لوداب» !

ایسنا/کهگیلویه و بویراحمد اخیراً برای حمل جسد یک زن، از خودروی حمل زباله دهیاری روستای «حیدر آباد» بخش «لوداب» استفاده شده است و علت آن هم نبود آمبولانس حمل اعلام شد.

بخش «لوداب» از توابع شهرستان بویراحمد با جمعیتی بالغ بر ۱۸ هزار نفر در ۱۳۰ کیلومتری یاسوج، مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد واقع شده که آخرین روستای این بخش با مرکز استان حدود چهار ساعت فاصله دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

«کوروش بی‌نیاز»، بخشدار لوداب در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا در این زمینه ضمن تایید این اتفاق گفت: این اتفاق در روستای حیدرآباد این بخش به وقوع پیوست که خودرو حمل زباله دهیاری در حال انتقال جسد یک زن بوده است.

وی افزود: بخش لوداب آمبولانس مخصوص حمل جسد ندارد همچنین شهرداری شهر لوداب، مرکز بخش نیز فاقد آمبولانس حمل جسد است.

بی‌نیاز با بیان اینکه از ابتدا تاکنون این بخش آمبولانس حمل جسد نداشته ایم، اظهارکرد: این بخش از مناطق محروم استان کهگیلویه و بویراحمد است و اعتبار مورد نیاز برای خرید آمبولانس حمل جسد را نداریم.

بخشدار لوداب تصریح کرد: این بخش که دارای ۱۲۸ روستا با بیش از ۱۲ هزار نفر جمعیت ثابت و حدود ۵ هزار نفر جمعیت سیال است حداقل به دو دستگاه آمبولانس حمل جسد نیاز دارد.

بی نیاز بیان کرد: با توجه به اینکه بخش لوداب  در مسیر محور ترانزیتی و ملی پاتاوه به دهدشت در آینده مشکلات بیشتری در رابطه مواجه خواهیم شد.

«عادل الیاسی»، شهردار لوداب در این خصوص به خبرنگار ایسنا گفت: این اتفاق در یکی از روستاهای بخش لوداب به وقوع پیوسته که در محدوده شهر لوداب نبوده است.

وی افزود: از سال ۱۳۸۳ پیگیر یک دستگاه آمبولانس حمل جسد از سازمان شهرداری‌ها برای مرکز بخش لوداب رایزنی کرده ایم اما تاکنون به نتیجه نرسیده ایم.

الیاسی با بیان اینکه شهرداری لوداب بعلت نداشتن توان مالی و درآمد پایدار توان خرید آمبولانس حمل جسد ندارد.

وی بیان کرد: این شهر در حال حاضر به یک دستگاه حمل جسد نیاز اساسی دارد.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: استانی اجتماعی كهگيلويه و بويراحمد بخشدار مناطق محروم لوداب بویراحمد آمبولانس جسد بویراحمد سازمان شهرداريها حیدرآباد آمبولانس حمل جسد بخش لوداب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۴۹۳۳۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عملیات نظامی ایران با این حرکت عجیب، موفق به پایان رسید /ماجرای شهادت و مفقودالاثری ۱۸ اسیر چه بود؟

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: در عملیات مطلع الفجر به بیشتر اهدافمان دست یافتیم و بیشتر مناطق اشغال شده آزاد شده بود.

آنگونه که فارس روایت می‌کند، ابراهیم هادی مسئول جبهه میانی عملیات بود. نیمه‌های شب با بیسیم تماس گرفتم و گفتم: آقا ابراهیم چه خبر؟ گفت: بیشتر مناطق آزاد شده؛ اما دشمن روی یکی از تپه‌های مهم منطقه انار شدیداً مقاومت می‌کنه. گفتم: من با یک گردان نیروی کمکی دارم میام. شما هر طور می‌تونید تپه رو آزاد کنید. هوا در حال روشن شدن بود که با نیروی کمکی به منطقه انار رسیدم. یکی از بچه‌ها جلو آمد و بی‌مقدمه گفت: حاجی! ابراهیم رو زدن. تیر خورده تو گردنش.رنگ از چهره‌ام پرید. با عجله خودم را به سنگر امدادگر رساندم. ابراهیم تقریباً بیهوش بود. خون زیادی از گردنش رفته بود؛ اما گلوله به جای حساسی نخورده بود.پرسیدم: چطوری زدنش؟ تعریف کرد: برای حمله به تپه به هیچ نتیجه‌ای نرسیدیم. هر کس چیزی می‌گفت. همان موقع ابراهیم بلند شد و رفت رو به سمت تپه و با صدای بلند اذان صبح را گفت! ما هر چه گفتیم برگرد، بی‌فایده بود. با تعجب دیدیم صدای تیراندازی عراقی‌ها قطع شد. اواخر اذان بود که گلوله‌ای شلیک شد و به گردن او اصابت کرد. نگاهی به چهره ابراهیم انداختم. از این حرکت بچه‌گانه او تعجب کردم. یعنی چرا این کار را کرد؟ساعتی بعد علت کار او را فهمیدم. زمانی که ۱۸ نفر از نیروهای عراقی به سمت ما آمدند و خودشان را تسلیم کردند. یکی از آن‌ها فرمانده بود.

او را بازجویی کردم. می‌گفت: ما همگی شیعه و از تیپ بصره هستیم. به ما گفته بودند ایرانی‌هاآتش‌پرست هستند. گفته بودند به خاطر اسلام به ایران حمله می‌کنیم؛ اما وقتی مؤذن شما اذان گفت، بدن ما به لرزه درآمد. یکباره به یاد کربلا افتادیم. برای همین دوستانِ هم‌فکر خودم را جمع کردم و با آن‌ها صحبت کردم. آن‌ها با من آمدند. بقیه نیروها را هم به عقب فرستادم. الان تپه خالی است. با تعجب به افسر عراقی نگاه کردم. با پایان عملیات اسرای عراقی را تحویل دادیم. حمله ما در آن محور با تصرف تپه به اهداف خود دست یافت و با موفقیت به پایان رسید. از این ماجرا ۵ سال گذشت. زمستان ۶۵ و در اوج عملیات کربلای ۵ بودیم که رزمنده‌ای جلو آمد و با لهجه عربی از من پرسید: حاجی! شما تو عملیات مطلع الفجر نبودین؟ گفتم: بله. چطور مگه؟ گفت: آن ۱۸ اسیر رو یادتون میاد؟ من یکی از اونا هستم. وقتی چهره متعجب من را دید، ادامه داد: ما به جبهه اومدیم تا با دشمن بعثی بجنگیم. چند روز بعد خبر شهادت و مفقودالاثری همه آن ۱۸ نفر به گوشم رسید.

۲۷۲۱۹

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903616

دیگر خبرها

  • کشف دومین منزل انباشت زباله در بجنورد!
  • عملیات نظامی ایران با این حرکت عجیب، موفق به پایان رسید /ماجرای شهادت و مفقودالاثری ۱۸ اسیر چه بود؟
  • جانمایی محل جدید آراد کوه در جاده تهران-قم در دست مطالعه است
  • واکنش هیات فوتبال استان به تهران به ماجرای عدم حضور آمبولانس اورژانس در دیدار پرسپولیس و سپاهان
  • ماجرای استفاده بلاگر شیرازی از آمبولانس اورژانس در حال پیگیری است
  • فوت یک امام جمعه در تصادف با آمبولانس
  • سوانح رانندگی در خراسان رضوی ۱۱ نفر را راهی بیمارستان کرد
  • استفاده از آمبولانس برای کلیپ اینستاگرامی
  • ماجرای عجیب بار الکتریکی گل ها و زنبور عسل (فیلم)
  • ۷ نفر بر اثر واژگونی خودروی سواری در محور نیشابور- کاشمر مصدوم شدند