Web Analytics Made Easy - Statcounter

ایشان در حقیقت یک فیلسوفِ وحی‌پژوه بود زیرا کمتر کسی را می‌توان یافت که به گستردگی این مرد بزرگ، آیات و روایات را در آثارش آورده و درباره‌ی معنای آن‌ها سخن گفته باشد. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حجت‌الاسلام احمد فربهی، استاد فلسفه حوزه علمیه قم و مدرس دانشگاه، در نوشتاری اختصاصی برای تسنیم به نقش معلومات فلسفی در تفسیر آیات و روایات از نگاه علامه‌ حسن‌زاده پرداخته است که متن کامل آن را در زیر می‌خوانیم:

علامه حسن‌زاده آملی؛ ترجمان مکتب ابن عربی/ منتقدانِ عرفان اسلامی، علامه را "سیبل" کرده‌انداز جمله موضوعاتی که برای فیلسوفان وحی‌پژوه، اهمیت به‌سزائی دارد، "نقش معلومات فلسفی در تفسیر گزاره‌های وحیانی" است، حل این مسأله، نفیا و اثباتا، نقشی سرنوشت‌ساز در تفسیر و اعتبار آن  دارد، زیرا دَوَران امر بین محرومیت، و تحمیل‌گرائی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اندیشمندان، در این‌زمینه، سخنان گوناگونی گفته‌اند، برخی قائل به تأثیرگذاری و برخی قائل به عدم تأثیرگذاری‌‌اند، قائلان به تأثیرگذاری نیز خود دو دسته‌اند، یکی قائلان به مصرف‌کنندگیِ گزاره‌های وحیانی، از معلومات فلسفی، دیگری قائلان به طریقیت معلومات فلسفی نسبت به معارف وحیانی.

این سه دیدگاه، اندیشمندان را به سه دسته تقسیم کرده، دسته‌ی اول "تفکیکی"‌، یعنی کسانی که معتقدند هنگام تفسیر آیات و روایات، نباید از معلومات فلسفی کمک گرفت بلکه باید فرایند تفسیر را از تحلیل‌های فلسفی، تفکیک کرد، تا خلوص معرفت‌های وحیانی، لطمه‌ای نبیند، دسته‌ی دوم "تطبیقی"، یعنی کسانی که معتقدند، الفاظ شریعت مصرف‌کننده‌ی باورهای مفسرند، از این‌جهت همیشه با آن‌ها هماهنگ می‌شوند، به‌گونه‌ای که همه‌ی تفسیرها، تفسیر به رأی می‌شوند.(سروش، قبض و بسط، ص245، ص486، ص487) و دسته‌ی سوم "تجمیعی‌"، یعنی کسانی که معتقدند، فهم آیات و روایات، بدون توجه به معرفت‌های عقلی، محروم ماندن از حقایق وحیانی است، هم‌چنان‌که اشتغال به معلومات عقلی، بدون بهره‌مندی از ارشادات وحیانی، مانند حرکت‌کردن در فضای ظلمانی است، "‌فمثال العقل، البصر السلیم عن الآفات و الأدواء، و مثال القرآن، الشمس المنتشرة الضیاء"(ملاصدرا، شرح کافی، ج2، ص438)، و بدون تجمیع این دو، نمی‌توان حقایق هستی را شناخت(همان).

از این‌رو تنها، کسانی می‌توانند حقایق را دریافت کنند، که هم کامل در علوم حِکمی و هم مطّلع بر اسرار نبوی باشند(ملاصدار، اسفار، ج7، ص327)؛ مرحوم علامه‌ی حسن‌زاده، هم‌چون صدرالمتألهین، معتقد به تجمیع طرق بود، کتب ایشان؛ که مشحون از توضیح آیات و روایات، به‌کمک معلومات فلسفی است، شاهدی بر همین باور است، اما هرگز معتقد به مصرف‌کننده‌بودن الفاظ شریعت نبود، بلکه همه‌ی معارف را نزد اهل‌بیت وحی می‌دانست که توسط عقل باید دریافت شود.

ایشان در تتمه‌ی شرح نهج‌البلاغه، پس از ذکر روایاتی از اهل‌بیت علیهم‌السلام چنین می‌گوید: "و لیعلم أنّ المعارف کلّها عند خزنة علم اللّه جلّ و علا"(ج19، ص225) و خطاب به آن‌ها چنین می‌گوید:

"از رهگذر خاک سر کوى شما بود   هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد" (ج19، ص225).

ایشان، معلومات فلسفی را طریقی به سوی فهم معارف وحیانی می‌دانست، و برای آن‌ها، کارکردهای گوناگونی قائل بود، از جمله‌، حل تعارضاتی ‌است که با نگاهی سطحی، بین گزاره‌های وحیانی دیده می‌شود.

این علامه‌ی ذوفنون، در موارد متعددی، تعارضی که نتیجه‌ی عدم دریافت صحیح ‌روایات است را به کمک معلومات فلسفی، رفع و آن آموزه‌ی وحیانی را تبیین می کند، به دو مورد در این‌زمینه اشاره می‌‌کنیم.

مورد اول، حل تعارض بین دو دسته روایاتی‌است که درباره‌ی ماهیت‌داری خدا سخن می‌گوید، دسته‌ی اول روایتی است که برای خدا ماهیت قائل است، در این روایت، هشام بن حکم می‌گوید، زندیقی از امام صادق علیه‌السلام درباره‌ی خدا پرسید: "مَا هُوَ؟" امام در جواب فرمود: "هُوَ شَیْ‏ءٌ بِخِلَافِ الْأَشْیَاءِ...‏"، سپس زندیق از امام پرسید: "فَلَهُ إِنِّیَّةٌ وَ مَائِیَّةٌ؟!"، امام در پاسخ می‌فرماید: "نَعَمْ لَا یُثْبَتُ الشَّیْ‏ءُ إِلَّا بِإِنِّیَّةٍ وَ مَائِیَّة"(کافی، ج1، ص81)، بر اساس این روایت، خدای متعال، ماهیت دارد و می‌توان درباره‌ی ماهیت او پرسید.

دسته‌ی دوم روایاتی است که ماهیت را از خدا نفی می‌کند، مانند روایتی که در آن فرمود: "لَا یُقَالُ لَهُ مَا هُوَ لِأَنَّهُ خَلَقَ الْمَاهِیَّةَ سُبْحَانَهُ مِنْ عَظِیمٍ...تَحَیَّرَتِ الْعُقُولُ فِی أَفْلَاکِ مَلَکُوتِهِ"(روضةالواعظین، ج1، ص37) در این روایت، امیرمؤمنان، ماهیت را از خدا نفی کرده و عقول را از شناخت او متحیر می‌شمارد، هم‌چنین در روایت دیگری چنین آمده، "لَمْ تُعْلَمْ لَکَ مائِیَّةٌ فَتَکُونَ لِلْأَشْیَاءِ الْمُخْتَلِفَةِ مُجَانِساً"(ابن طاووس، مهج‌الدعوات، ص107) یعنی مائیتی برای تو دانسته نمی‌شود و الا اگر مائیتی برای تو دانسته شود، با اشیاء‌ مختلف مجانس بودی!

این دو دسته روایات به حسب ظاهر، با هم تعارض دارند زیرا یکی از آن‌ها برای خدا ماهیت قائل شده و سؤال از "ماهو" را صحیح و دیگری ماهیت را نفی کرده، و سؤال از "ماهو" را ناصحیح می‌داند!.

مرحوم علامه‌ی حسن‌زاده، در جمع این دو روایات چنین می‌گوید: "در روایات بسیار از اهل بیت وحى، حدّ و مائیّت از بارى تعالى نفى شده است چون مائیّت که همان ماهیّت است دلالت دارد بر حدود اشیاء که عبارت از اجزاى قوامى آنها أعنى جنس و فصل آنها و یا بمنزله جنس و فصل آنهاست که مستلزم ترکیب است، سبحان من لا یحدّ، و اگر در روایات دیگر مائیّت به بارى تعالى اسناد داده شد، مائیّت به معناى اعمّ است که به معنى ما به الشّى‏ء هو هو است زیرا متشابهات باید به امّهات برگردد"(حسن‌زاده، اتحاد عاقل به معقول، ص136)، پس ماهیت بالمعنی‌الاخص که ملازم با مخلوقیت است از واجب‌‌‌تعالی سلب و ماهیت بالمعنی‌الاعم که مساوی با شیئیت است به واجب‌تعالی نسبت داده می‌شود.

مورد دوم، روایاتی است که درباره‌ی قدرت خدا بر قرار دادن جهان، در تخم مرغ است، به‌گونه‌ای که نه جهان، کوچک و نه تخم مرغ، بزرگ شود، دسته‌ی اول روایاتی است که آن‌را محال می‌داند، مانند روایتی که در آن چنین آمده، "هَلْ یَقْدِرُ رَبُّکَ أَنْ یُدْخِلَ الدُّنْیَا فِی بَیْضَةٍ مِنْ غَیْرِ أَنْ یُصَغِّرَ الدُّنْیَا أَوْ یُکَبِّرَ الْبَیْضَةَ؟ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَا یُنْسَبُ إِلَى الْعَجْزِ وَ الَّذِی سَأَلْتَنِی لَا یَکُونُ"(صدوق، توحید، ص130).

پاسخی که امام علیه‌السلام در این روایت به سؤال مذکور داده، این است که هرگز عجز به خدا نسبت داده نمی‌شود، اما چنین چیزی که تو می‌گویی نشدنی است، یعنی اشیاء، چنین قابلیّتی ندارند، نه این‌که واجب‌تعالی عجزی در ایجاد داشته باشد، دسته‌ی دوم روایاتی است که این امر را ممکن می‌داند، مانند روایتی که در آن، شخصی به نام عبدالله دیصانی درباره‌ی قدرت خدا، از هشام چنین می‌پرسد، "یَقْدِرُ أَنْ یُدْخِلَ الدُّنْیَا کُلَّهَا الْبَیْضَةَ لَا تَکْبُرُ الْبَیْضَةُ وَ لَا تَصْغُرُ الدُّنْیَا؟"، هشام می‌گوید، به من مهلت بده تا برایت پاسخش را بیاورم!، سپس خدمت امام علیه‌السلام می‌رسد و همین سؤال را می‌پرسد، امام صادق علیه‌السلام در پاسخ به او می‌گوید، به اطرافت نگاه کن!، چه می‌بینی؟!، هشام می‌گوید، آسمان، زمین، دشت، کوه و رود!، امام می‌فرماید: "إِنَّ الَّذِی قَدَرَ أَنْ یُدْخِلَ الَّذِی تَرَاهُ، الْعَدَسَةَ أَوْ أَقَلَّ مِنْهَا، قَادِرٌ أَنْ یُدْخِلَ الدُّنْیَا کُلَّهَا الْبَیْضَةَ لَا تَصْغَرُ الدُّنْیَا وَ لَا تَکْبُرُ الْبَیْضَةُ"، در این‌ روایت، امام علیه‌السلام قرار گرفتن جهانِ بزرگ را در تخم مرغ کوچک، جایز دانستند.

پس در یک دسته از روایات، انطباع جهان کبیر در تخم مرغ صغیر، محال، و در دیگری ممکن دانسته شده، علامه‌ی حسن‌زاده به کمک بحث وجود ذهنی، وجه جمع و رفع تعارض را این‌چنین بیان می‌کند، اگر به نحو عینی باشد، محال، و اگر به نحو حکایی باشد، ممکن است، ایشان در این‌باره چنین می‌گوید: "ثم جاء صنفان من الروایة من اهل العصمة علیهم السلام فی انطباع الکبیر فی الصغیر احدهما فی امتناعه و الثانی فی جوازه و الامتناع ناظر الی الوجودالعینی والجواز ناظر الی الوجود الظلی"(حسن زاده، النور المتجلی فی الظهور الظلی ص76)

پس مرحوم علامه‌ی حسن‌زاده، معتقد به تأثیرگذاری معلومات فلسفی در فهم و تفسیر گزاره‌‌های وحیانی بودند، اما نه از این‌جهت که این‌گزاره‌ها، خالی از معنا بوده، و معلومات فلسفی به آن‌ها، معنا، و یا تعیّن خاص معنایی بدهد، بلکه از آن‌جهت که معلومات فلسفی، طریقی به سوی فهم دلالت‌ها و یا استلزاماتی می‌شود که عرفِ‌عام از آن‌ها غافل‌اند و معلومات فلسفی، آن‌ها را آشکار می‌کند.

همه‌ی آثار علامه‌ی حسن‌زاده، مشحون از همین معارف است، ایشان حقیقتا یک فیلسوفِ وحی‌پژوه بود، زیرا کمتر کسی را می‌توان یافت که به گستردگی این مرد بزرگ، آیات و روایات را در آثارش آورده و درباره‌ی معنای آن‌ها سخن گفته باشد.

آثار ایشان منبعی غنی برای فقه اکبر است، ای کاش رساله‌ها، پایان‌نامه‌ها، کتب و مقالات متعددی با محوریت تفسیر‌های فلسفیِ این عارف بزرگ نوشته می‌شد تا مشخص شود چه کسی باورهایش مطابق با معارف اهل‌بیت‌‌ است.

14 توصیه‌ سلوکی علامه حسن‌زاده آملیآیا علامه حسن‌زاده آملی به زیارت امام رضا (ع) نمی‌رفت؟! / سید یحیی یثربی تکذیب کردنظریه عدالت علامه حکیمی متأثر از شرایط زمانه بوده است/ حساب حکیمی از متفکران غرب‌گرا و التقاطی جداست

انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: قرآن کریم حوزه علمیه فلسفه قرآن کریم حوزه علمیه فلسفه علامه ی حسن زاده آیات و روایات چنین می گوید علیه السلام ال ب ی ض ة گزاره ها درباره ی ی وحیانی اهل بیت تخم مرغ مائی ت دسته ی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۵۱۱۶۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اقدامات بی بدیل امام صادق علیه السلام در حفظ و صیانت از روایات

به گزارش خبرنگار مهر، سید صادق قماشی پژوهشگر و نویسنده بنیاد بین المللی امامت به مناسبت شهادت امام صادق (ع) در یادداشتی اختصاصی به تبیین اقدامات بی بدیل امام صادق علیه السلام در اعتبار بخشی به روایات پرداخت.

متن این یادداشت به شرح زیر است:

۲۵ شوال سالروز شهادت امام صادق علیه السلام فرا رسیده است. همانگونه که می‌دانید شیعیان در اعمال و مناسک مذهبی خود مرهون آموزه‌های حضرت صادق علیه السلام هستند، چرا که بیشترین روایات در کتب حدیثی ما از حضرتشان بیان گردیده است. یکی از سخنانی که توسط دشمنان در جامعه القا می‌گردد اعتبار نداشتن احادیث و سخنان رسیده از امامان علیهم السلام است. مانند آنکه برخی از احکام همچون حکم نجاست سگ از آنجا که در روایات بیان شده و در قرآن نیامده محل تردید و انکار برخی افراد قرار گرفته است. متأسفانه مانند چنین سخنانی امروزه بر زبان افرادی بیان می‌گردد که برای عمل نمودن به فعل باطل خود و فرار از حق، پذیرش دین به صرف دلایل قرآنی را بهانه می‌کنند و احادیث و سخنان امامان را نمی‌پذیرند! به راستی سبب این عملکرد چیست؟ به نظر شما پاسخ این سخنان چیست؟ آیا شما احادیث نقل شده از امامان را می‌پذیرید و یا برای هر حکمی در دین اسلام تنها به دنبال آیه قرآن هستید؟ به نظر شما نیز احادیث قابل اعتماد نیستند؟ اگر شما نیز نسبت به پذیرش سخنان امامان علیهم السلام شک و تردیدی به دل دارید با من در این نوشتار همراه شوید.

اعتبار و اهمیت روایات ائمه علیهم السلام

با توجه به فرا رسیدن ایام شهادت امام صادق علیه السلام و همچنین با توجه به آنکه بیشترین آموزه‌های دینی نزد شیعی کلمات گوهر باری است که از حضرتشان به ما رسیده است، بهتر است دانسته شود امام ششم که مذهب شیعه را همراه با نام ایشان معرفی می‌کنند نسبت به اعتبار و حفظ روایات از تحریف و خطا چگونه عمل نموده است. باید دید آیا به راستی انتقال روایات تنها به صورت شفاهی بوده است؟

چگونگی انتقال روایات در قرون ابتدایی: با توجه به منع حدیث در قرون ابتدایی یکی از اشکالات اساسی در حوزه حدیث چگونگی انتقال روایات به راویان بعدی است. چرا که انتقال به صورت شفاهی سبب انتقال غیر صحیح و تغییر یافتن الفاظ و معانی می شده است.

نسبت به این سخن بیان خواهد شد که انتقال روایات در قرون ابتدایی به صورت شفاهی یکی از دیدگاه‌ها در این زمینه بوده و شاید بتوان گفت دیدگاه صحیح نسبت به انتقال روایات را باید انتقال به صورت مکتوب دانست.

نسبت به صحیح بودن این دیدگاه در زندگانی امام صادق علیه السلام شواهد و دلایل مختلفی وجود دارد:

ترغیب امام صادق علیه السلام به نگاشتن حدیث

در برخی روایات تصریح شده که امامان به اصحاب خود نوشتن و ثبت کردن روایات را توصیه می‌کردند. به عنوان نمونه نقل شده است که امام صادق علیه السلام ابوبصیر را به نوشتن احادیث ترغیب فرمودند. (کلینی، الکافی، ج ‏۱، ص ۵۲، ح ۹) همچنین در برخی روایات فرمان امام به راویان برای نوشتن احادیث نمایان است. (العیاشی، تفسیر العیاشی، ج ۲، ص ۲۶۰، ح ۳۱؛ کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۵۹، ح ۱۲)

پیروی اصحاب از امام صادق علیه السلام در مکتوب نمودن روایات

گزارش‌هایی بیان شده است که اصحاب از شیوه نوشتن احادیث و انتشار آن در قالب مکتوب استفاده نموده‌اند.

برای نمونه نسبت به زراره بن اعین بیان شده است: پس از آنکه سوال خود را از امام صادق علیه السلام پرسید لوح خود را گشود تا پاسخ امام را بنویسد. (طوسی، إختیار معرفة‌الرجال، ج ‏۱، ص ۳۵۵، ح ۲۲۶) امام صادق علیه السلام پس از سوال اسماعیل بن فضل هاشمی درباره متعه، او را به عبد الملک بن جریح از فقیهان مکه ارجاع می‌‏ دهند. اسماعیل همه‌ی آنچه را ابن جریج فراگرفته بود، نگاشته و با عرضه نگاشته‌ی خود بر امام علیه السلام، تصدیق و اقرار امام علیه السلام را دریافت می‌کند. (کلینی، الکافی، ج ۵، ص ۴۵۱، ح ۶) یکی دیگر از موارد قابل استناد اصول اربعمائه است. اصول اربعمائه به چهارصد کتاب حدیثی شیعه می‌گویند که راویان نخستین، بی‌واسطه از امامان شیعه شنیده و نگاشته اند. نقل شده است که عادت صاحبان اصول این بوده که هرگاه حدیثی از امام علیه السلام می‌شنیدند از بیم فراموشی، مشغول به ضبط و نگاشتن آن می‌نمودند. محقق حلی در المعتبر می‌نویسد: «از امام صادق علیه السلام علوم فراوانی انتشار یافت که عقل‌ها را به شگفتی و حیرت واداشت! … راویانی که از امام روایت کرده‌اند به شماری نزدیک به چهار هزار نفر می‌رسند… در پاسخ به مسائلی که از امام پرسش شده و امام پاسخ گفته است، چهار صد مصنف (مجموعه حدیثی) نگاشته شد که بعدها به اصول اربعمائه معروف گشت. (المعتبر، ج ۱، ص ۱۶، باب حجیه فتوی الائمه)

عرضه احادیث مکتوب بر امام صادق علیه السلام

حنان بن سدیر روایتی که در مکه به‌همراه پدرش به نقل از امام باقر علیه السلام از جابر بن عبداللّه انصاری شنیده است، به دستور پدر می‌نویسد؛ سپس در مدینه شرح ماجرا و مکتوب را به امام صادق علیه السلام عرضه می‌کند. امام علیه السلام می‌فرمایند: «گمان نمی‌کنم پدرم این حدیث را برای کسی بازگو کرده باشد».(طوسی، الأمالی، ص ۶۴۸، ح ۱۳۴۷)

عرضه منابع مکتوب بر ائمه (علیهم السلام)

عرضه کتب بر ائمه علیهم السلام علاوه بر آنکه به جای عرضه یک حدیث، مجموعه‌های حدیثی و راستی آزمایی آنها را می‌رساند، جایگاه کتابت و کتب در میان اصحاب را اثبات می‌کند.

به عنوان نمونه می‌توان به این موارد اشاره نمود:

الف) عرضه کتاب محمد بن قیس بجلی بر امام باقر علیه السلام (طوسی، الفهرست، ص ۳۰۷، ش ۴۷۱)

ب) عرضه کتاب عبیداللّه حلبی و کتاب تفسیر جابر جعفی بر امام صادق علیه السلام (نجاشی، فهرست‌النجاشی، ص ۲۳۱، ش ۶۱۲؛ طوسی، إختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۱۹۲، ح ۳۳۸)

عرضه کتاب دیات عبد الله بن ابجر و الفرائض بر امام رضا علیه السلام (نجاشی، فهرست‌النجاشی، ص ۲۱۷، ش ۵۶۵؛ کلینی، الکافی، ج ‏۷، ص ۳۳۰، ح ۱؛ طوسی، تهذیب‌الأحکام، ج ‏۱۰، ۲۸۵، ح ۹)

ج) عرضه کتاب یوم و لیله از یونس بن عبدالرحمن بر امام جواد علیه السلام (طوسی، إختیار معرفة‌الرجال، ج ‏۲، ص ۷۷۹، ح ۹۱۳؛ نجاشی، فهرست‌النجاشی، ص ۴۴۷، ش ۱۲۰۸)

د) عرضه کتاب فضل بن شاذان بر امام عسکری علیه السلام (طوسی، إختیار معرفة‌الرجال، ج ۲، ص ۸۲۰، ح ۱۰۲۷)

دلایل دیگری نسبت به اثبات مکتوب نمودن روایات اهل بیت علیهم السلام توسط اصحاب آنان وجود دارد که در این نوشتار به همین مقدار بسنده خواهد شد. برای مطالعه بیشتر در این موضوع می‌توان به کتاب تاریخ مکتوب شیعه در دوران نخسین از عباس مفید رجوع کنید.

استناد به منابع مکتوب

انتشار حدیث به صورت نوشتار و کتاب به اندازه‌ای بوه است که گاهی اصحاب در مقابل امام به آن استناد می‌نمودند.

به عنوان نمونه حماد بن عیسی در ملاقات خود با امام صادق علیه السلام، در پاسخ سوال امام علیه السلام درباره درستی نمازش، به امام می‌گوید که تمام کتاب الصلاة اثر حریز بن عبداللّه، را در حافظه خود جای داده است. (کلینی، الکافی، ج ‏۳، ص ۳۱۱)

چگونگی اعتماد به احادیث:

نسبت به اعتبار بخشی احادیثی که در منابع شیعه بیان گردیده و به این موارد اشاره خواهد شد:

پالایش متنی و سندی:

در طول تاریخ توسط امامان علیهم السلام و بعد از آنان توسط عالمان و بزرگان مذهب، پالایش‌های متنی و سندی گوناگونی صورت گرفته است که سبب اطمینان ما به روایات می‌گردد. عبدالله بن مشکان از اصحاب امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کند که حضرت فرمود: «خداوند مغیرة بن سعید را لعنت کند، او پیوسته بر پدرم امام باقر علیه‌السلام دروغ می‌بست، خداوند گرمای آتش را به او بچشاند، خداوند لعنت کند کسی را که درباره‌ی ما چیزی می‌گوید که ما نسبت به خود چنین اعتقادی نداشته باشیم…» (رجال الکشّیّ: ج ۲، ص ۵۹۰) اینگونه روشنگری‌ها، باعث طرد سندها و متونی بود که از این فرد انتقال پیدا می‌کرد. همچنین در دوران بعد بزرگان و عالمان شیعی به مانند امامان خویش عمل نموده و برای حفظ این میراث ارزشمند تمام تلاش خود را به خرج دادند. به عنوان نمونه می‌توان به مکتب حدیثی قم و اخراج روایان از شهر قم به دلیل بیان آموزه‌های غالیانه اشاره نمود. (طوسی، اختیار معرفه الرجال، ص ۵۰۹) نظارت استاد بر نقل روایات شاگردان خود از دیگر روش‌های عالمان و بزرگان شیعه برای حفظ این آثار، اجازه‌ی نقل حدیث بوده است. بدین صورت که اساتید علم حدیث به طور کتبی یا شفاهی اذن روایت احادیث از خود را به شاگردانشان اعطا می‌نمودند و در این اجازات نام اساتید و مشایخ و تألیفات خود را می‌آوردند. به عنوان مثال احمد بن ادریس اشعری قمی فقیه نام‌دار، محدث گرانقدر و یکی از چهره‌های اثرگذار قرن سوم هجری در شهر مقدس قم است که توفیق یافت به محضر پیشوای یازدهم، حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام شرف‌یاب شود.

او روایات متعددی را از ائمه اطهار علیهم‌السلام نقل کرده است. شاگردان دانشمندی در مکتب او تربیت شده‌اند و او به آنان اجازه روایت داد. از مهم‌ترین و مشهورترین شاگردان او می‌توان به محمد بن یعقوب کلینی اشاره نمود که صاحب مطمئن‌ترین کتاب حدیثی شیعه یعنی «کافی» است. با توجه به آنچه بیان گردید هویدا شد امام صادق علیه السلام نه تنها روایات مختلف در علوم گوناگون را برای شیعیان بیان نموده‌اند، بلکه با روش‌های گوناگون نسبت به حفظ و چگونگی رساندن روایات به نسل‌های بعدی نیز، به طور کامل راه بهانه جویی را برای دیگران بستند. در نتیجه می‌توان گفت اعتبار روایات شیعه غیر قابل خدشه بوده و نمی‌توان سخن امامان را به بهانه اعتبار نداشتن کنار گذاشت و تنها به دنبال بیان تمام آموزه‌های مذهبی از قرآن رفت. با این وجود و بعد از مطالب یادشده نظر شما در مورد احادیث اهل بیت علیهم السلام چیست؟ آیا می‌توان گفت تنها باید مناسک مذهبی را از قرآن گرفت؟ باید به این نکته اشاره گردد که اعتقاد به این موضوع که برای پذیرش آموزه‌های مذهبی تنها باید به قرآن استدلال نمود قرآن بسندگی نام دارد. قرآن بسندگان کسانی هستند که در پذیرش مناسک دینی تنها قرآن را قبول و حجت دانسته و به احادیث و سیره اعتمادی نمی‌کنند. جالب است بدانید این اعتقاد ریشه در کجا دارد و اولین بار بر زبان چه کسی جاری شد.

ریشه تاریخی قرآن بسندگی

بر اساس گزارش‌های ثبت شده در منابع تاریخی و حدیثی، ریشه اصلی شکل گیری این تفکر در جریان صدر اسلام به روزهای پایانی عمر مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باز می‌گردد. همان هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در واپسین لحظات عمر شریفشان در بستر بیماری جهت نگارش آخرین وصیت خود درخواست قلم و کاغذ نمودند تا در آن جملاتی نگاشته که هر فردی به آن عمل کند بعد خودشان گمراه نگردد. اما متأسفانه عمر بن خطاب مانع شده و با گفتن سخن «هجر رسول الله» اجازه نداد. او در این زمان مهم و حیاتی اینگونه ندا داد: «عندنا کتاب الله حسبنا» نزد ما کتاب خدا است و ما را همین بس است. (بخاری، ج ۱، ص ۷۳) همانگونه که دیده شد تاریخ قرآن بسندگی و سخنانی که امروزه تنها به پذیرش قرآن و کنار گذاشتن روایات می‌انجامد، به زمان‌های اولیه اسلام یعنی خود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بازگشت دارد که اولین بار بر زبان عمر جاری شد. این سخن عمر به روشنی مخالف با بیان رسول الله صلی الله علیه و آله است. چرا که بنابر آنچه در منابع شیعه و سنی بیان شده، در حدیث ثقلین قرآن و عترت در کنار یکدیگر هستند و عمل به هر دو شرط گمراه نشدن است. پس از شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نشانه‌های نپذیرفتن سنت در دوره خلیفه اول با از بین بردن یا سوزاندن نگاشته‌های حدیثی مردم بیشتر نمایان شد.

تا به آنجا که عایشه نقل نموده است: پدرم پانصد حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله جمع کرده بود، بعد از آن شبی که تا صبح خوابش نرفته و به فکر فرو رفته بود، صبحگاهان من را صدا زده و گفت احادیثی که نزد تو گذاشته‌ام بیاور. من آن احادیث را آوردم و او همه را آتش زد. (ذهبی، تاریخ الاسلام، بیروت، ج ۱، ص ۲۳) در گزارش‌های تاریخی بیان شده است این جریان در زمان دو خلیفه بعد یعنی عمر و عثمان نیز ادامه داشته است. در نتیجه با توجه به آنچه بیان گردید می‌توان گفت افرادی که خواهان کنار گذاشتن سخنان امامان علیهم السلام به بهانه‌های بیهوده و سست هستند، در حقیقت خواسته یا ناخواسته در کنار مخالفین مکتب اهل بیت علیهم السلام خود را جای داده و انتشار دهنده اهداف باطل آنان هستند. چرا که روشن است افرادی چون ابوبکر و عمر و عثمان که با انتشار و کتابت سخنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مخالفت می‌نمودند، خواهان حذف بیانات رسول الله صلی الله علیه و آله نسبت به امامت و جانشینی امیرالمومنین علی علیه السلام بوده‌اند و امروزه نیز سخنانی که به پذیرش دین تنها از قرآن رهنمود می‌سازد، کنار گذاشتن اصل و حقیقت دین یعنی امامان معصوم علیهم السلام را به دنبال خواهد داشت.

کد خبر 6095864 فاطمه علی آبادی

دیگر خبرها

  • اقدامات بی بدیل امام صادق علیه السلام در حفظ و صیانت از روایات
  • تساوی و شکست حاصل کار مازنی‌ها در لیگ دسته دوم فوتسال
  • سوگواری مردم شهر ایلام در رثای شهادت امام‌ جعفرصادق(ع)
  • تقویم نجومی امروز شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ / تقویم همسران امروز شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • توقف نمایندگان مازندران در لیگ فوتسال کشور
  • مراسم بزرگداشت مرحومه معصومه حائری برگزار شد
  • انتشارات صهبا از کتاب جدید با نام «حدیث مکارم الاخلاق» رونمایی کرد
  • خراسان رضوی میزبان آزمون اعطای مدرک تخصصی به حافظان قرآن است
  • مسابقات قرآن دانش‌آموزان شیراز آغاز شد
  • علم‌آموزی همواره در آیات و روایات مورد تاکید بوده است