دستگاه دیپلماسی و ضرورت پیگیری «نقش آمریکا در تأسیس داعش»
تاریخ انتشار: ۷ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۵۲۸۳۸۸
آمریکاییها هر جا بخواهند مسلط شوند، گروههای تروریستی را راهاندازی و حمایت میکنند تا به بهانه مقابله با تروریسم در آن کشور جا باز کنند! از عراق و سوریه و یمن گرفته تا لیبی و سومالی و سایر کشورها در شرق آسیا و آفریقا.
به گزارش مشرق، مهدی امامقلی در یادداشتی نوشت؛ ۱۰ سال پیش بود که بخشهایی از اظهارات هیلاری کلینتون (وزیر خارجه وقت ایالاتمتحده آمریکا)در یکی از جلسات کنگره در اینترنت پخش شد که گفته بود «طالبان و القاعده را ما به وجود آوردیم»! از آن زمان تاکنون این فیلم بارها در شبکههای مجازی و رسانههای داخلی و خارجی پخش شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کلینتون در این ویدئو میگوید: «کسانی که امروز ما با آنها [در افغانستان و پاکستان] در جنگ هستیم، ۲۰ سال پیش خودمان به وجود آوردیم. زمانی که درگیر جنگ سرد با شوروی سابق بودیم. شوروی افغانستان را اشغال کرده بود و ما نمیخواستیم شاهد کنترل شوروی بر آسیای میانه باشیم. رئیسجمهور ریگان با تأیید کنگره به پشتیبانی از ارتش پاکستان پرداخت. بعد هم القاعده را به انواع تجهیزات جنگی مجهز کردیم. حتی از عربستان سعودی هم کمک مالی و انسانی گرفتیم و اجازه دادیم اسلام وهابی [القاعده] در افغانستان رشد کند تا ما بتوانیم شوروی را شکست بدهیم و البته موفق هم شدیم!»
او همچنین میگوید: «پس از عقبنشینی شوروی از افغانستان ما میلیاردها دلار خسارت دیدیم و مهار القاعده را از دست دادیم و ...»
نکته جالبتوجه آن است که پیش از اعترافات صریح هیلاری کلینتون، بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران داخلی و خارجی، القاعده را ساختهوپرداخته آمریکاییها میدانستند؛ واقعیتی که تا آن زمان از سوی مقامات کاخ سفید تکذیب میشد!
حالا پس از گذشت بیش از سه دهه از تأسیس القاعده توسط آمریکاییها، جریانهای تکفیری تحت عنوان «داعش»، «جبهه النصره»، «احرارالشام»، «بوکو حرام»، «الشباب» و... از خطرناکترین گروههای تروریستی هستند که گذشته مشترکی با القاعده داشته و اساساً زاییده همان القاعده قبلی و دستپرورده آمریکاییها هستند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی هفته گذشته در دیدار میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی با اشاره به فتنه و اختلافافکنی آمریکاییها میان شیعه و سنی فرمودند: «... داعش کیست؟ داعش همان مجموعهای است که آمریکاییها- همین گروه دموکرات آمریکا [که الان در قدرتاند]- صریحاً گفتند که این را ما به وجود آوردهایم؛ البتّه حالا نمیگویند، حالا انکار میکنند، امّا این از آنها سر زده، این را صریحاً بیان کردهاند. بنابراین لازم است که این قضیّه را دنبال کنیم.»
داعش مجموعه ای است که از دل القاعده بیرون آمد؛ همان مجموعهای که هیلاری کلینتون دموکرات ۱۰ سال پیش در جلسه با اعضای کنگره از دست داشتن آمریکا در تأسیس و تجهیز آن پرده برداشت.
جالبتوجه آنکه دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا سال ۹۵ و در آغاز کارزار انتخاباتی این کشور، هیلاری کلینتون و اوباما را بنیانگذاران داعش خواند وگفت: «دولت ما داعش را رها کرده است. باراک اوباما و هیلاری کلینتون مشترکا بنیانگذار داعش هستند.»
ترامپ گفت: «آن طوری که در تیمهای ورزشی یک جایزه برای مؤثرترین بازیکن داریم، اگر داعش بخواهد جایزه مؤثرترین بازیکن بدهد باید این جایزه را به هیلاری کلینتون بدهد، که تنها رقیبش برای این عنوان باراک اوباما است.»
همچنین «مایک پنس» معاون او با صدور بیانیهای اعلام کرد که سیاستهای اوباما و کلینتون به ایجاد داعش منجر شد.
پیش از آن و در تیرماه ۹۳، «راند پاول» سناتور جمهوریخواه آمریکا صریحاً اعلام کرد که «متحد داعش در سوریه بودیم و اوضاع عراق نتیجه همین همکاری است»
همچنین ادوارد اسنودن، پیمانکار سابق آژانس امنیت ملی آمریکا در افشاگریهایش گفته بود «سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و اسرائیل در شکلگیری داعش نقش داشتند و در عملیاتی با نام «لانه زنبور» گروه داعش را تشکیل دادند.»
اظهارات دیپلمات بازنشسته وزارت خارجه آمریکا به نام «مایکل اشپرینگمن» نیز گواه دیگری بر این ادعاست. وی گفته بود که عملیات مخفیانه ایالاتمتحده همراه با متحدانش در خاورمیانه به تأسیس گروههای تروریستی ضد غربی منجر شده است.
«ریچارد هیدن بلک» عضو جمهوریخواه مجلس سنای ایالت ویرجینیای آمریکا، با استناد به تحقیقات یک آژانس اطلاعاتی دفاعی آمریکا در سال ۲۰۱۳، که افشاگر روابط میان واشنگتن و تکفیریها بود، گفت: «آنها حقیقتاً یکسان و یکی هستند. آنها بخشی از یک ارتش مشترک هستند.»
اردیبهشت ۹۵ بود که همزمان با انتشار اخباری که حاکی از کشف سلاحها و تجهیزات آمریکایی در اردوگاههای داعش بود، یک فایل ویدیویی، تصاویری از ارسال سلاح و تجهیزاتی را که توسط هواپیماهای آمریکایی و با چتر در منطقه «مکحول» عراق برای داعشیها ریخته میشد را نشان میداد.
در سوریه نیز آمریکا با بمباران نیروهای ارتش سوریه و همپیمانانش، در مسیر تحرک آنان علیه داعش سنگاندازی میکرد یا آنکه شبکه بزرگ قاچاق انسان، پول و سلاح داعش در اردوگاههای تحت کنترل نیروهای دمکراتیک سوریه (که مستقیم زیر نظر نظامیان آمریکایی کار میکردند) فعالیت میکرد.
«ماریا زاخاروا» سخنگوی وزارت خارجه روسیه پس از حمله جنگندههای ارتش آمریکا به مواضع ارتش سوریه در گفتوگو با شبکهی تلویزیونی «روسیه ۲۴» گفت: «اگر پیشتر به این شک داشتیم که جبههالنصره اینگونه موردحمایت قرار میگیرد، اکنون پس از حملهی هوایی امروز علیه ارتش سوریه به این نتیجه واقعاً دهشتناک برای کل جهان رسیدیم: کاخ سفید از داعش حمایت میکند.»
بسیار روشن است که آمریکاییها هر جا بخواهند مسلط شوند، گروههای تروریستی را راهاندازی و حمایت میکنند تا به بهانه مقابله با تروریسم در آن کشور جا باز کنند! از عراق و سوریه و یمن گرفته تا لیبی و سومالی و سایر کشورها در شرق آسیا و آفریقا.
آنها با بهانه مبارزه با تروریسم به عراق حمله کردند یا نیروهای نظامی خود را به افغانستان و پاکستان گسیل کردند و در آن کشورها پایگاه نظامی تأسیس کردند.
رهبر انقلاب در سخنرانی اخیرشاندر دیدار میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی بر ضرورت پیگیری نقش آمریکا در تأسیس داعش تأکید کردند و فرمودند: «دستآموزهای آمریکا در هر جای دنیای اسلام که بتوانند، فتنه ایجاد میکنند. نزدیکترین نمونهاش همین حوادث تأسفبار و گریهآور افغانستان در این دو جمعهی گذشته است که مسجد مردمِ مسلمان و در حال نماز را منفجر کردند؛ (۲۴) چه کسی منفجر میکند؟ داعش؛ داعش کیست؟ داعش همان مجموعهای است که آمریکاییها ــ همین گروه دموکرات آمریکا [که الان در قدرتند] ــ صریحاً گفتند که این را ما به وجود آوردهایم؛ البتّه حالا نمیگویند، حالا انکار میکنند، امّا این از آنها سر زده، این را صریحاً بیان کردهاند. بنابراین لازم است که این قضیّه را دنبال کنیم.»
از این رو به نظر میرسد حالا که دولت سیزدهم روی کار آمده است لازم است با تغییر رویکرد از فاز دیپلماسی منفعل (هشت سال گذشته) به فاز دیپلماسی فعال در پروژههای منطقهای و بینالمللی خود، موضوع «نقش امریکا در روی کار آمدن جریانهای تکفیری و تروریستی و حمایت از آنها» را پیگیری کند و با تبیین و روشنگری و مطالبه گری در افکار عمومی جهانیان، پوزه مدعیان دروغین حقوق بشر را به خاک بمالد.
منبع: تسنیممنبع: مشرق
کلیدواژه: تحولات قفقاز تحولات افغانستان عربستان سعودی وزارت خارجه امریکا ارتش سوریه تروریسم دولت سیزدهم تکفیری ها دستگاه دیپلماسی یادداشت گروه های تروریستی هیلاری کلینتون آمریکایی ها مجموعه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۵۲۸۳۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا جان توافق ایران و عربستان با ابتکار چین در خطر است؟/ پکن از ترس تحریم های ثانویه فروش نفت از تهران را کاهش خواهد داد/ دیپلماسی تلفنی چین میان ایران و آمریکا موفق بود
به گزارش جماران، اندیشکده چتم هاوس در گزارشی درباره تاثیر تنش میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل بر تلاش های چین برای برقراری صلح در منطقه نوشت:
حملات پهپادی و موشکی ایران علیه اسرائیل در 13 آوریل، و پاسخ متعاقب اسرائیل، ثبات آشتی عربستان و ایران را که چین در سال گذشته میانجی آن شده بود، زیر سوال برد: این حملات چشمانداز استراتژیک را بهطور چشمگیری تغییر داده است، امنیت منطقهای را دچار ابهام کرده و شهرت اخیر چین را بهعنوان یک میانجی معتبر به بوته آزمایش گذاشته است.
پس از حمله هواپیمای بدون سرنشین ایران، پکن بیدرنگ دیپلماسی تلفنی اضطراری را آغاز کرد تا از تضعیف توافق ایران و عربستان به دلیل وضعیت ناآرام در منطقه جلوگیری کند. وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، پس از تماس با همتایان سعودی و ایرانی خود، «تأکید ایران بر هدف قرار ندادن کشورهای منطقه و همسایه» - اشاره ضمنی به عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس- را تحسین کرد. ممکن است تماسهای مشابهی پس از حمله اسرائیل هم انجام شده باشد. در 19 آوریل، لین جان، سخنگوی وزارت خارجه علنا اعلام کرد که «چین با هر اقدامی که تنشها را بیشتر میکند مخالف است.»
یکی از جنبه های قابل توجه واکنش چین ثبات آن بوده است. این کشور همچنان متعهد به حفظ منافع خود باقی مانده و همزمان از اسرائیل و آمریکا انتقاد کرده و خواستار کاهش تنش شده است. پکن مانند موضع خود در مورد تشدید تنش حوثی ها در دریای سرخ، دور جدید تشدید تنش را «سرریز» جنگ غزه می داند و نه کاتالیزور آن. این نشان می دهد که پایان دادن به درگیری غزه ممکن است یک اثر موجی ایجاد کرده و صلح و تنش زدایی را در سراسر خاورمیانه به ارمغان آورد.
این توضیح می دهد که چرا چین حمله 13 آوریل ایران را محکوم نکرد، بلکه آن را اقدامی دفاع از خود خواند. این کشور خود را درست در مرکز جنگ روایات قرار داده و به طور موثر ادعای دفاع از خود ایران را در برابر ادعای مشابه اسرائیل که برای توجیه مجازات دسته جمعی فلسطینیان در غزه استفاده می شود، قرار داده است.(اسرائیل همچنان حمله بی امان به غزه را دفاع از خود پس از ماجرای هفت اکتبر 2023 می خواند.)
چین در مبادلات خود با ایالات متحده نیز همین کار را انجام داده و از این کشور می خواهد که نقش سازنده ایفا کند و اسرائیل را در زمانی که واشنگتن از پکن خواسته بود تهران را از اقدام متقابل منصرف کند، مهار کند.
آشتی ایران و عربستان در خطر استنگرانی در مورد توافق عربستان و ایران زنگ خطر را در پکن به صدا درآورد. دو عامل کلیدی نگرانی های چین را برانگیخته است. اول، هدف راهبردی ایران در پشت انتقامجویی از اسرائیل، ایجاد یک پارادایم بازدارندگی جدید بود. ایران از سیاست جنگ در سایه و استفاده از نیروهای نیابتی که باعث می شد برخی عملیات های مدیریت شده را به راحتی انکار کند، فاصله گرفت. اسرائیل با حمله متقابل خود ( به اصفهان) در حال آزمایش خطوط قرمز ایران در حالی است که به دنبال مکانیزم امنیتی جدید برای جایگزینی مکانیزم شکسته شده در 7 اکتبر است.
پارادایم جدید ، ریسک پذیری تهران و تل آویو را افزایش می دهد و در نتیجه حملات تلافی جویانه را تشدید و سناریوی درگیری مستقیم را چه در حال حاضر یا بعد معتبرتر می کند. این رویارویی ممکن است به منطقه خلیج فارس هم کشیده شود و کشورهای این منطقه (به ویژه عربستان سعودی) را وادار کند تا مواضع امنیتی خود را مجدداً تنظیم کنند. آنها ممکن است به این نتیجه برسند که ممکن است دوستی بی پروا با ایران خطرات بیشتری نسبت به منافع آن داشته باشد. ریاست جمهوری دوم دونالد ترامپ در ایالات متحده می تواند این روند را بیشتر تسریع کند.
عامل دوم، پیشرفت کندی است که توافق عربستان و ایران از زمان امضای آن در یک سال پیش داشته است. این سازوکار همچنان بر مسائل امنیتی متمرکز بوده و نتوانسته به بررسی فرصت های اقتصادی و فرهنگی ادامه دهد.
یکی دیگر از عوامل مرتبط، تلقی اسرائیل از این معامله به عنوان یک تهدید مستقیم و تمایل بالقوه برای از بین رفتن آن است. اسرائیل ممکن است دوستی ایران و عربستان را بی تاثیر بر روند عادی سازی رابطه خود با عربستان سعودی تلقی نکند، همانطور که ایران با شک به تشکیل ائتلاف امنیتی عربی-اسرائیل تحت حمایت ایالات متحده نگاه خواهد کرد. مطالب درز داده شده به مطبوعات اسرائیل بر مشارکت قابل توجه عربستان و امارات در سیستم دفاع جمعی که تقریباً همه موشکها و پهپادهای ایرانی را در 13 آوریل سرنگون کرد، تأکید کرد، اگرچه این موضوع بعداً توسط ریاض و ابوظبی تکذیب شد.
برای چین، چنین سناریویی خطراتی را برای امنیت انرژی این کشور ایجاد می کند و چشم انداز پکن را برای چارچوب امنیتی جدید در خاورمیانه تیره و تار می کند. یکی از ستون های این مفهوم ایجاد یک پلت فرم گفتگوی چندجانبه در منطقه خلیج فارس تحت ابتکار امنیت جهانی است. چشم انداز چنین کاری می تواند به راحتی با تشدید آشفتگی های منطقه ای تضعیف شود.
جاه طلبی های چین برای محدود کردن نفوذ ایالات متحده بر کشورهای خلیج فارس نیز می تواند معکوس شود. بزرگترین درس برای کشورهای خلیج فارس از دخالت مستقیم ایالات متحده در دفاع از اسرائیل در برابر حمله ایران این است که وقتی فشار وارد می شود، تنها ایالات متحده توانایی ارائه کمک های امنیتی قابل توجه به آنها را خواهد داشت.
با این حال، یک درس دیگر این است که در حالی که ایالات متحده منافع خود را برای دفاع از اسرائیل به خطر انداخته ، ممکن است این کار را برای آنها انجام ندهد. اما واقعیت این است که تصور در خلیج فارس و منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا این است که اسرائیل قادر به تکیه بر توانایی های خود در سناریوی جنگ با ایران نبود.
این چه معنایی برای نقش منطقه ای چین دارد؟ این فرض چین را با فرصتها و چالشهایی در تلاش برای ارتقای خود بهعنوان یک میانجی مسئول و اصول محور در منطقه مواجه میکند. تصور رایج در خلیج فارس از 7 اکتبر این است که ایالات متحده متحد اصلی اسرائیل است، این مسئله شک و تردید در مورد قابلیت اطمینان به واشنگتن را در میان کشورهای عربی منطقه دامن میزند و انگیزهها را برای عربستان سعودی برای متعهد شدن بیشتر به کاهش تنش با ایران افزایش میدهد. بی اعتمادی به ایالات متحده همچنین ایران را تشویق میکند تا توافق خود با عربستان را منفک از تغییر در استراتژی رویارویی خود با اسرائیل پیگیری کند.
جبهه واحد دیپلماتیک آمریکا و کشورهای اروپایی که پس از حملات ایران، از جمله با افزایش تحریمها علیه ایران با اسرائیل تشکیل شد، شراکت تهران با چین و روسیه را نیز تحکیم میکند. با این حال، این بحران محدودیتهای چین را در حفاظت از توافق میان تهران و ریاض، فراتر از درخواست از ایران برای تنشزدایی و ارسال پیامهایی بین ریاض و تهران آشکار کرده است. این تا حدودی به دلیل نقش چین به عنوان یک تسهیل کننده صرف است، نه یک میانجی یا ضامن توافق به سبک و سیاق غربی ها .
دلیل دیگر نفوذ اقتصادی چین است. چین تحت هیچ شرایطی قدرت اقتصادی خود را برای مجازات هر یک از طرفین در صورت نقض مفاد توافق به کار نخواهد گرفت. از منظر چین، تحریمها ممکن است در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نتیجه معکوس داشته باشند چرا که نوسان های این منطقه می تواند مستقیماً به منابع انرژی چین ضربه بزند.
چین به تلاش برای برقراری ثبات در شمال آفریقا و خاورمیانه ادامه خواهد داد. از آنجایی که ایالات متحده در حال سفت کردن پیچ تحریم صادرات نفتی ایران است، خریدهای چین از ایران تا پایان سال جاری کاهش می یابد تا از تحریم های ثانویه آمریکا در امان بماند. از قضا، این میتواند تعادل چین بین ایران، عربستان سعودی و اسرائیل را آسانتر کند، زیرا این تصور را کاهش میدهد که پکن در حال حمایت مالی از استراتژی دفاعی ایران با خرید نفت از این کشور است.
در سناریوی تیره و تار درگیری گستردهتر، میتوان انتظار داشت که چین همان الگوی بازی را که در جریان حملات حوثیها در دریای سرخ اجراییکرد، اعمال کند: یک اقدام موازنهسازی دقیق با هدف نهایی حفاظت از منافع اقتصادی خود و در عین حال انتقاد از آمریکا و اسرائیل.