Web Analytics Made Easy - Statcounter

به باور بسیاری از کارشناسان و صاحب‌نظران یکی از نیاز‌های اصلی و اساسی امروز سینمای ایران پوست‌اندازی در نسل بازیگران است. یعنی معرفی و جذب نیرو‌های جوان تازه‌نفسی که هم باانگیزه هستند و هم توانایی و قدرت بدنی بالایی در خلق لحظه‌های ناب دارند. استعداد‌هایی که باید به آن‌ها فرصت ظهور داد تا بتوانند استطاعت و قوای خودشان را محک بزنند و با اندیشه و تفکرات متفاوت، رنگ‌آمیزی جدیدی برای ویترین سینمای ایران باشند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش اعتماد، با درنظر گرفتن این مهم که ورود نیرو‌های جدید به عرصه هنر با موج تازه‌ای از کیفیت همراه خواهد بود و نسل جوان حرف‌های تازه‌ای برای گفتن دارند مازیار میری (کارگردان) و همایون اسعدیان (تهیه‌کننده) در جدیدترین ساخته‌شان با یک جسارت و ریسک بالا اساس و بنیاد سریال خسوف را بر استفاده از بازیگران خوش‌آتیه بنا نهاده‌اند. آن‌ها با شناسایی گروهی از بازیگران با استعداد شناخته‌نشده یا کمتر شناخته‌شده و همچنین با انتخاب قصه‌ای به‌روز و اجتماعی و عاشقانه، تماشاگران جوانی که اتفاقا قشر زیادی از جامعه امروز را تشکیل می‌دهند هدف قرار دادند.

در چند هفته اخیر که از پخش این سریال می‌گذرد بکر بودن و تازگی چهره بازیگران این مجموعه یکی از مهم‌ترین عوامل کنجکاوی‌برانگیز این سریال شده است. بی‌شک قضاوت درباره کیفیت سریالی که فقط سه قسمت آن پخش شده زود است ولی آنچه مسلم است اینکه بازیگران جوان نوظهور این مجموعه به خوبی توانستند از پس مسوولیت سنگینی که برعهده‌شان است به خوبی بربیایند.

پریا مجللی بازیگر نقش سمیرا فارغ‌التحصیل رشته معماری است و بعد از پایان تحصیل و از سال ۹۴ تا ۹۶ هنرجوی کلاس‌های بازیگری بوده، او پیش‌تر تجربه بازی در فیلم کوتاه و تئاتر داشت ولی در پروژه‌ای با ابعاد گسترده در فیلم و سریال بازی نکرده بود.

مینو شریفی بازیگر نقش آتیه دو سال پیش در فیلم «درخت گردو» بازی کرده بود که از نظرش تجربه بی‌نظیری است و این حضور برای او کاندیداتوری دریافت سیمرغ را به همراه داشت. البته پیش‌تر هم با چند فیلم کوتاه و بلند همکاری کرده بود، اما درخت گردو اولین تجربه حرفه‌ای او در سینمای بدنه به شمار می‌رود.

سجاد بابایی لیسانس کارگردانی دارد و کارش را با تئاتر شروع کرده و این اواخر هم در یک سریال تلویزیونی بازی داشت. همچنین بابایی علاقه‌مند به مدیوم فیلم کوتاه هم هست و تجربیاتی هم در فیلم کوتاه دارد. فیلم‌های تومان، سوزن آب، زهره، سه فیلم سینمایی هستند که در آن‌ها حضور داشته.

گفت‌وگوی ما با این بازیگران جوان پیش روی شماست.

به عنوان اولین سوال بفرمایید متولد چه سالی هستید؟

پریا مجللی: ۷۰

مینو شریفی: ۶۶

سجاد بابایی: ۷۲

و اینکه چطور شد برای بازی در سریال خسوف انتخاب شدید؟

بابایی: از طریق یکی از دوستانم متوجه شدم که سریال خسوف در پیش‌تولید است. تماس گرفتم و به دفتر رفتم. آشنایی و گفتگو‌های خوبی در چند جلسه شکل گرفت که منجر به اعتماد من و انتخابم شد.

مجللی: من رفتم دفتر آقای میری برای تست بازیگری و فکر می‌کردم شاید بتوانم نقشی کوتاه در سریال جدید ایشان داشته باشم ولی خب شانس فوق‌العاده‌ای آوردم و آقای میری و آقای اسعدیان مرا برای نقش سمیرا انتخاب کردند. از روزی که اولین تست را در دفتر آقای میری دادم تا وقتی که برای بازی در این سریال انتخاب شدم نزدیک به دو ماه زمان برد و من برای این نقش چهار بار تست دادم.

خانم شریفی شما پیش‌تر در فیلم درخت گردو بازی داشتید و کاندیدای سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل زن هم شده بودید.

شریفی: بله. دو سال پیش در فیلم «درخت گردو» بازی داشتم که تجربه بی‌نظیری بود و کاندیداتوری دریافت سیمرغ را برای من به همراه داشت. در سی‌و‌هشتمین جشنواره فیلم فجر که درخت گردو در آن اکران شده بود آقای میری جزو هیات داوران و آقای اسعدیان از هیات انتخاب بودند و از این رو بازی من را دیده بودند و وقتی پیش‌تولید سریال خسوف آغاز شد لطف کردند و با من تماس گرفتند. باهم صحبت کردیم و خیلی زود به نتیجه رسیدیم.

خانم مجللی با توجه به اینکه پیش‌تر بازی حرفه‌ای نداشتید وقتی قرار شد در سریالی با عوامل سرشناس حضور داشته باشید دچار استرس چگونگی ایفای نقش نشدید؟

مجللی: نگران بودم ولی هربار که سر صحنه حاضر می‌شدم آرام آرام استرسم کم می‌شد. نگرانی من از این بود که قرار است در مجموعه‌ای که توسط اکثر مردم دیده می‌شود بازی کنم و مورد قضاوت قرار بگیرم. اما از آنجایی که نگرانی و دلشوره بخشی از کار بازیگر است به مرور بر آن غلبه کردم.

اساس و بنیاد سریال خسوف بر استفاده از بازیگران جدید، اما با استعداد شکل گرفته است. نظرتان درباره انتخاب بازیگران جدید و بااستعداد در سینما و تلویزیون چیست؟ به هر حال کاری که مازیار میری و همایون اسعدیان انجام دادند ریسک و جسارت بزرگی بود.

مجللی: از همان روز اول می‌دانستیم که انتخاب ما برای نقش‌های اصلی کار پرریسکی است، اما به نظرم وقتش رسیده که نسل جابه‌جا شود و اجازه دهیم جوان‌هایی که دوست دارند وارد کار شوند و لایق جایگاه‌های درستی هستند به میدان بیایند. همیشه با این پرسش مواجه بودم که چرا ما انتخاب نمی‌شویم و تا کی قرار است در این صف طولانی و بلند منتظر باشیم؟ حالا خیلی خوشحالم که گروه سریال خسوف به من اعتماد کردند و امیدوارم جوان‌های با استعداد دیگر به میدان بیایند.

شریفی: در دوره‌ای که استفاده از بازیگر‌های شناخته‌شده برای تضمین موفقیت تجاری فیلم مزیت حساب می‌شود و قدرت ریسک‌پذیری فیلمسازان در انتخاب بازیگران به‌شدت پایین آمده است، اعتماد آقای میری و اسعدیان برای انتخاب بازیگران جوان و کمتر شناخته‌شده بسیار باارزش و قابل احترام است. من معتقدم ورود نیروی جدید به عرصه هنر با موج تازه‌ای از کیفیت همراه خواهد شد و نسل جوان حرف‌های تازه‌ای برای گفتن دارند.

بابایی: قطعا این کار ریسک بزرگی است. به هر حال سینما یک صنعت است و انجام چنین ریسکی نیازمند جسارت و تجربه است، امید دارم بیش از پیش شاهد این اتفاق باشیم و توجه بیشتری در این زمینه به بازیگران صحنه تئاتر شود. ورود چهره‌های نو به سینما اگر دارای پتانسیل و عملکرد خوبی باشند فکر می‌کنم از سوی مردم با استقبال روبه‌رو خواهد شد. خود من به شخصه سعی کردم تلاشم را برای درست ظاهر شدن به کار گیرم. امیدوارم توانسته باشم بازی قابل قبولی به مردم ارایه دهم.

داستان سریال خسوف موضوع اجتماعی دارد و اتفاقاتی که در این مجموعه برای شخصیت‌ها روی می‌دهد مختص جوان‌هایی است که بخشی از این اجتماع را تشکیل می‌دهد. خوشبختانه فضایی که در این داستان با آن روبه‌رو هستیم باورپذیر خلق شده. باتوجه به اینکه پیش‌تر از این حضور حرفه‌ای جدی به عنوان نقش اصلی نداشتید وقتی داستان را خواندید چقدر با کاراکترهای‌تان احساس نزدیکی کردید و اساسا حس همذات‌پنداری با اتفاقات قصه داشتید؟

بابایی: به نظرم هر فرآیند هنری (سینما، تئاتر، موسیقی، تجسمی و...) یکی از الزاماتش این است که از جامعه تغذیه کند البته نه بازتاب جامعه شکل روزمره بلکه الهاماتی از آن بگیرد و براساس آن جهان خود را بسازد و بخش مهمی از جامعه هم جوان‌ها هستند که کاراکتر من هم در فیلم نماینده این بخش جامعه است. کسی که در شروع زندگی آرامی دارد، اما آشنایی‌اش با دختری باعث می‌شود تازه از درون دچار تلاطم شود، چون برخی چیز‌ها در زندگی‌اش اگر اکنون می‌خواست در موردش تصمیم بگیرد انتخاب الانش نبوده، کسی که تمایل دارد زندگی و رویاهایش را نه آن سر دنیا بلکه در همین جغرافیا بسازد.

جوانی با خصوصیاتی مشخص با خاستگاهی به ظاهر مشخص البته با بخش‌هایی متناقض چیزی که در خیلی از ما گاهی وجود دارد، تناقض! فکر می‌کنم گذشته یا آینده هر کاراکتری به بخشی از زندگی ما نزدیک باشد، به شرط آنکه خوب جست‌وجو کنیم و صادق باشیم.

شریفی: به نظرم یکی از دلایل باورپذیر بودن داستان این است که تمامی کاراکتر‌ها در جامعه مابه‌ازای واقعی دارند و قصه بدون پیچیدگی‌های غیرضروری روایت می‌شود و به مخاطب فرصت همراه شدن می‌دهد. بعید می‌دانم کسی که دوره‌ای را در دانشگاه‌های ایران تحصیل کرده باشد، دانشجو‌هایی مانند آتیه را ندیده باشند و تحسین‌شان نکرده باشند. به تصویر کشیدن کاراکتر آتیه برای من چالش هیجان‌انگیزی بود.

مجللی: شخصیت من با سمیرا نزدیک نیست ولی به نظرم سریال خسوف به موضوعاتی اشاره می‌کند که برای من هم کاملا قابل لمس بود مثل مشکلات جوانان در جامعه و فکر می‌کنم اکثر دانشجو‌ها با این دست اتفاق‌ها و چالش‌ها مواجه شده باشند. با این حال، چالش اساسی که با نقش سمیرا داشتم این بود که تلاش کردم به این شخصیت نزدیک شوم و امیدوارم توانسته باشم این کاراکتر را به خوبی بازی کنم.

جناب بابایی شخصیت امیر یکی از کاراکتر‌هایی است که بسیار ملموس از کار درآمده. برای ارتباط با امیر از چه روشی استفاده کردید؟

بابایی: در درجه اول مهم‌ترین نکته شناخت خصوصیات درست نقش امیر بود و در مرحله بعد تداوم بعضی از آن خصوصیات و تغییر برخی دیگر در گذر زمان بود، چون به هر حال با یک سریال سر کار داشتم و گذر زمان مهم بود و سپس باورپذیری این خصوصیات که قطعا بدون تمرین میسر نمی‌شد. از کار و گفتگو روی فیلمنامه شروع کردیم و بعد به سراغ شناخت خصوصیات شغلی امیر رفتم که می‌توانست روی حال و هوا و رفتار تاثیرگذار باشد. با هدایت آقای میری و راهنمایی‌های آقای اسعدیان در این زمینه تلاشم را انجام دادم، امیدوارم که درست عمل کرده باشم.

اتفاقا می‌خواستم به این نکته اشاره کنم که بازی‌های یکدست و روان یکی از نکات برجسته سریال خسوف است. چطور در اولین کار به این هماهنگی و انسجام رسیدید؟ کار کردن کنار بازیگران بزرگ و شناخته‌شده چطور بود؟

بابایی: واقعا ممنونم از این تعریف ولی جدا از هر چیزی دو عامل به نظرم قبل از هرچیز خیلی مهم است در رسیدن به یکدستی؛ اول شناخت چه بازیگر از بازیگر و چه کارگردان از بازیگر و برعکس و دوم: احساس راحتی در یک کار بعد از آن است که بقیه موارد شکل می‌گیرد که خوشبختانه وجود داشت ضمن اینکه آقای میری می‌دانستند که چه چیزی از ما در سکانس می‌خواهند و بر این اساس راهنمایی‌های خوبی هم انجام می‌دادند. بعد از مدتی این راهنمایی‌ها براساس شناختی که از هم پیدا کردیم حتی تبدیل شد به یک اشاره کوچک و رسیدن به برخی جزییات و یکدستی.

مجللی: از همان اول بین ما ارتباط خوبی شکل گرفت و هر جا توانستیم به هم کمک کردیم تا بهترین بازی‌ها را داشته باشیم. پوریا هر جا که می‌توانست منو راهنمایی می‌کرد و از آنجایی که پارتنر من بود خیلی با من همراه بود. همکاری با آقای علی عمرانی یکی از بهترین تجربه‌های من در این کار بود و بسیار از ایشان آموختم و همین‌طور آقای تارخ که از اساتید هستند.

شریفی: خوشبختانه در این پروژه همه بازیگر‌ها پرانگیزه و هدفمند بودند و تلاش بر این بود که با کمک همدلانه به یکدیگر کیفیت روابط در سریال به شکلی باورپذیر به تصویر کشیده شود. در کنار بازیگران جوان و مستعد سریال، من افتخار این را داشتم که از تجارب و راهنمایی‌های بزرگانی همچون امین تارخ، مسعود کرامتی، علی عمرانی و ستاره اسکندری بهره‌مند شوم. به نظر من تجمیع بازیگران دو نسل متفاوت از جذابیت‌های سریال خسوف است.

نقش آتیه با شما قرابتی داشت؟

شریفی: مینو و آتیه را اگر بخواهم در کنار هم قرار بدهم می‌توانم بگویم دغدغه‌های اجتماعی مشابهی دارند، اما در عمل آتیه خیلی رادیکال‌تر است. آتیه دختری عملگراست که نسبت به موضوعات جامعه در لحظه واکنش نشان می‌دهد و رفتارش کاملا غریزی است حتی در ابراز عشق.

آتیه از جنس دختر‌هایی است که وقتی برای ساده‌ترین موضوع غذای دانشگاه اعتراض می‌کند پس نگرانی‌های زیادی دارد.

شریفی: دقیقا همان بخشی که به دلایل مختلف زیاد نمی‌توانستیم به آن بپردازیم و این نوع برخورد با موضوع نشان می‌دهد که با دانشجو‌هایی سطحی مواجه نیستیم که تنها دغدغه آن‌ها غذا باشد.

خانم مجللی آخرین سوال را از شما می‌پرسم؛ همکاری با مازیار میری و همایون اسعدیان برای اولین تجربه کاری حرفه‌ای چطور بود؟

مجللی: هم آقای اسعدیان و هم آقای میری در طول کار به همه ما آرامش و اطمینان می‌دادند و همین باعث می‌شد برای ایفای نقش استرس نداشته باشم. با گروه بسیار فوق‌العاده‌ای همکاری داشتیم که هر لحظه با ما که بازیگران جدیدی بودیم همراه بودند.

منبع: فرارو

کلیدواژه: طرز تهیه سریال خسوف بازیگران بازیگران جوان آقای اسعدیان راهنمایی ها فیلم کوتاه سریال خسوف شناخته شده درخت گردو آقای میری تازه ای حرفه ای جوان ها پیش تر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۵۳۳۲۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

برای کار التماس نمی‌‌کنم

    اوهمچنین کارگردانی سریال آ‌ینه را که در دهه ۶۰ از تلویزیون پخش می‌شد وبسیار پرمخاطب بود، برعهده داشته است. لطفی در سینما نیز دو فیلم سرخپوست‌ها و پاک‌باخته را ازخود به یادگارگذاشته است.مخاطبان تلویزیون لطفی رابیشتر با سریال خانه به دوش و نقش اصلان به یاد می‌آورند. این هنرپیشه پیشکسوت تاکید می‌کند که نقش اصلان را به‌عنوان یک کاراکتر منفی و منفور با طنز و کمدی درآمیخته تا شخصیتی جذاب و ماندگار خلق کند. گفت‌وگو وخاطره‌بازی با غلامحسین لطفی و بیان برخی مسائل از زبان او برای اولین‌بار جذاب است و ماحصلش هم خواندنی. کارگردان وبازیگری که نیم‌قرن ازفعالیت‌های هنری‌اش می‌گذرد و با کوله‌باری از تجربه دارد قطعا خاطرات و ناشنیده‌های زیادی برای گفتن دارد.

این روزها چه می‌کنید؟
حدود ۱۰سال است که در قزوین زندگی می‌کنم و در این مدت فقط در فیلم نارگیل دو بازی داشته‌ام. اکثر مواقع در خانه هستم و فیلم می‌بینم، کتاب می‌خوانم و شعر می‌نویسم. از آن آدم‌هایی نیستم که بگویم چون تنها هستم، بنشینم و در و دیوار را نگاه کنم تا عمرم بگذرد. فیلم زیاد می‌بینم، در حدی که اگر بر بدن من تیغ بکشید به جای خون، فریم‌های فیلم بیرون می‌زند. 

شما در دهه ۷۰ و تا حدودی ۸۰ بازیگر به نسبت پرکاری بودید اما ناگهان خیلی کم‌کار شدید. چه اتفاقی افتاد؟ آیا خودتان در انتخاب نقش‌ها سختگیر بودید؟
اوضاع و احوال ساخت فیلم چند سالی است که خیلی بد شده. ۱۵سال پیش هم سر فیلمبرداری سریال بایرام، سقوط کردم و کمر و پاهایم دچار آسیب شد. از طرف دیگر، پیشنهادات زیادی داشتم اما دندان‌گیر نبودند. نقش‌های شبیه به هم را بازی نمی‌کنم. نقش باید متفاوت باشد. متأسفانه برخی ‌کارگردانان و تهیه‌کنندگان هم نقش‌هایی را پیشنهاد می‌کنند که انسان تصور می‌کند اینها اصلا در دنیا و جامعه امروز ما زندگی نمی‌کنند. وقتی من بازیگر نقش را درک نمی‌کنم، چگونه می‌توانم بازی‌اش کنم؟! برای همین هم هست که خیلی از کارها با استقبال مردم مواجه نمی‌شوند.

با توجه به این‌که سال‌هاست کار نمی‌کنید، امرار معاش‌تان از چه طریق می‌گذرد؟
من استثنائا جزو کارگردانان استخدام وزارت ارشاد هستم و یک حقوق پایه دریافت می‌کنم، در صورتی‌که دکترای کارگردانی دارم. به هرحال، باهمین حقوق حداقلی کنار آمده‌ام.اگر طلب‌هایم دربازیگری‌ام را پرداخته بودند و پس‌انداز می‌کردم، الان میلیاردر بودم. 

در جایی خواندم که شما یک شهربازی و کافی‌شاپ در قزوین دارید. واقعیت دارد؟
نه، اصلا صحت ندارد. ۱۵سال پیش برای راه‌اندازی یک شهربازی اقدام کردم اماآن‌قدر برایم زدند که پشیمان شدم ورهایش کردم. 

سکونت در قزوین و دوری از تهران در فعالیت‌تان تأثیرگذار نبوده است؟
تهران هم که بودم بیشتر با تلفن کار می‌کردم. از آن بازیگرانی نبودم که هر روز در دفاتر فیلم‌سازی باشم و برای کار التماس کنم یا برای فلان تهیه‌کننده هدیه بخرم. اگر از گرسنگی بمیرم هم چنین کاری نمی‌کنم. معتقدم اگر خودشان به فکر من بازیگر بودند ارزش دارد، نه این‌که خودم را تحمیل کنم. دور از ادب و فرهنگ من هنرمند است. 

در کارنامه بازیگری‌تان نقش‌های متفاوت و ماندگاری دیده می‌شود اما مردم همچنان شما را بیشتر با نقش اصلان سریال خانه به دوش به یاد می‌آورند. 
اصلانی که من بازی کردم یک نقش منفی کاملا منفور بود. همیشه از نقش‌های منفی استقبال کرده‌ام چراکه می‌دانم در این نقش‌ها چیزهایی نهفته است که بازیگر می‌تواند ارائه کند. البته من اصلان را از قالب یک کاراکتر منفی خشن درآوردم و با طنز درآمیختم، طوری که وقتی او در دو سه سکانس نباشد، مخاطب دنبالش می‌گردد. بازیگر باید تلاش کند تا کارهایش برای مردم تکراری و یکنواخت نباشد. من نقش‌های متفاوتی ازجمله کارگر، پلیس، پزشک و...بازی کرده‌ام. در جوانی با یک ضبط صوت در پارک‌ها با مردم صحبت می‌کردم و ارتباط می‌گرفتم. دیالوگ‌های کارمندان بازنشسته را یادداشت و روی صحبت‌ها، لباس‌ها و حرکات‌شان تحقیق می‌کردم تا نقشم با واقعیت یکی شود. تمام توانم را برای نقش می‌گذاشتم. بازیگر نباید فقط دیالوگ را حفظ کند و کارگردان هم خوشش بیاید. باید برای نقش زحمت کشید. من به خودم سخت می‌گرفتم تا نقش به دل مردم بنشیند. مثلا وقتی نقش یک نمایشگاه‌‌دار را داشتم مردم فکر می‌کردند واقعا نمایشگاه‌چی هستم. با تحقیقات این کار را انجام می‌دادم. 

همین اواخرشبکه آی‌فیلم درحال بازپخش سریال خانه به‌دوش بود.به نظرتان چراباوجودگذشت۲۰سال این سریال باوجود بازپخش‌های متعدد، همچنان مخاطب دارد؟
نزدیکان من حتی سی‌دی این سریال را در خانه دارند. خانه به دوش یک کارگردان خوب مثل رضا عطاران داشت و انتخاب نقش‌ها در آن به درستی صورت گرفته بود. یک کارگردان آمریکایی می‌گوید اگر بازیگران درست انتخاب شده و سر جای خودشان باشند، ۸۰ درصد کار یک فیلم انجام شده است. در خانه به‌دوش هم هر کسی سر جای خودش بود. بیشتر سریال‌های قدیمی هم‌چنین وضعیتی داشتند. به‌نظرم در حال حاضر آی‌فیلم یکی از موفق‌ترین شبکه‌های تلویزیون است، چون سریال‌های قدیمی و خاطره‌انگیز را پخش می‌کند. البته من نقش‌های خوب زیاد داشته‌ام و فقط به اصلان محدود نمی‌شود اما مردم از اصلان خوش‌شان آمده و مرا با این کاراکتر می‌شناسند.

خودتان کدام نقش‌تان را بیشتر دوست دارید؟ 
در سال ۱۳۶۱که دانشجوی سال دوم بودم نقش مالکوم ایکس از رهبران سیاهپوست آمریکا را بازی می‌کردم که در سخنرانی کشته می‌شد.۴۵دقیقه در سخنرانی حرف می‌زدم. مرتب باید صدایم را بالا و پایین می‌کردم تا یکنواخت نباشد و مخاطب دلزده و کسل نشود. خودم این نقشم را خیلی دوست دارم. 

علاوه بر بازیگری، تجربه کارگردانی دو فیلم هم در سینما دارید. چرا روند فیلم‌سازی‌تان ادامه پیدا نکرد؟
فیلم ساختن پول می‌خواهد؛ باید تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار باشد. من الان هم مدام در حال نوشتن هستم و سناریو زیاد دارم. اجازه نمی‌دهم مغزم زنگ بزند. 

یکی از فیلم‌های‌تان پاک‌باخته است که اتفاقا فروش خوبی هم داشت. 
پاک‌باخته یک فیلم سفارشی بود. سوژه فیلم تکراری بود اما طوری ساختمش که تکراری به نظر نرسد. کار خوبی هم شده بود. آن زمان آقایان اکبر عبدی و علیرضا خمسه با هم قهر بودند. با فیلم پاک‌باخته آشتی‌شان دادم. این دو غول بازیگری در فیلم روبه‌روی هم بازی کردند. 
 
در تلویزیون هم سریال موفق آینه را کارگردانی کرده‌اید که در زمان خودش فوق‌‌العاده پرمخاطب بود. 
درهمه جای دنیا وقتی سریالی موفق می‌شود ادامه‌دار می‌شود ولی در ایران این‌گونه نیست و برعکس عمل می‌کنند. وقتی سریال آینه را می‌ساختم حتی پشت صحنه برایم مهم بود.درکارسختگیرهستم ولی درحال حاضر کسانی هستند که فرق قاشق وچنگال را نمی‌دانند و به همین‌خاطر دوست ندارم با آنها کار کنم. 

یکی ازبازی‌های ماندگار دیگر شما به فیلم پرده آخر بازمی‌گردد.حیف نیست که کارگردانی مثل واروژ کریم مسیحی فقط دو فیلم ساخته باشد؟
بالاخره همه ما یک دلیل برای کم‌کاری داریم.آقای کریم مسیحی دستیارآقای بیضایی بودند و کارشان درخشان و عالی بود. امیدوارم همیشه تندرست باشند. کارگردان و نویسنده درجه یکی هستند. حیف است که ایشان کنار گذاشته شوند و نتوانند کار کنند. هرازگاهی در فضای مجازی عکس من و چند همکارم را می‌گذارند و از بیکاری ما می‌نویسند اما الان با قاطعیت می‌گویم که کسی نمی‌تواند ما را کنار بگذارد و خودمان نمی‌خواهیم با هر شرایطی کار کنیم. 

در سریال شب روباه هم یک تیپ جدید و جالب از پلیس ارائه دادید. یک کارآگاه به شدت خونسرد که همیشه یک پاکت آلبالو خشکه در جیب داشت و به همه و حتی مظنونین تعارف می‌کرد. 
تا به امروز هیچ خبرنگاری حرف شب روباه رابا من نزده بود وبرایش مهم نبود.شب روباه یکی ازبهترین سریال‌های کارآگاهی است که نسخه سینمایی‌اش هم ساخته شد. یکی ازبهترین با‌زی‌هایم در نقش استوار سجادی شب روباه است. این سریال راخیلی دوست دارم.

میان کارگردانی و بازیگری کدام را ترجیح می‌دهید؟
هر دو را دوست دارم اما درحال حاضراولویت من،کارگردانی است.البته اگر پیشنهادخوبی هم دربازیگری داشته باشم قبول می‌کنم. 

شما با کارگردانان بزرگی مثل مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، واروژ کریم مسیحی، شاپور قریب و ... کار کرده‌اید. دوست داشتید با کدام فیلمساز همکاری داشته باشید و فرصتش پیش نیامد؟
دلم می‌خواست با مرحوم مهرجویی کار کنم که متأسفانه فرصت نشد. برخی ‌هنرپیشه‌ها شانس می‌آورند و با کارگردانان بزرگ کار می‌کنند. امیدوارم در آینده فرصت همکاری با فیلم‌سازان بزرگ را داشته باشم. 

دیگر خبرها

  • زنده‌ نگهداشتن خاطرات دفاع مقدس یک ضرورت است
  • ظهور و سقوط شهر باستانی هرم‌ها
  • ببینید | ظهور شتر مرغ نادر در عربستان پس از یک قرن
  • ادعای عجیب تن‌هاخ: ما جذاب‌‌ترین تیم لیگ هستیم!‏
  • جغرافیای اصفهان از منظر علم فلسفه جایگاه بی‌نظیری دارد
  • برای کار التماس نمی‌‌کنم
  • سیناپس «آپاراتچی» و «آسمان غرب» و فیلمنامه «یادآوری» کریستوفر نولان در شماره جدید فیلم نگار
  • «پایتخت ۷» با بازیگران بومی ساخته می‌شود
  • طعنه ستاره سابق به رئال: باعث خجالت است
  • نگاهی به آمار بازی جذاب؛آلومینیوم کابوس پرسپولیس «اوسمار»