Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-27@23:39:03 GMT

«پاییز آمد»؛ روایت یک عشق ناتمام اما زنده

تاریخ انتشار: ۸ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۵۳۸۸۷۴

«پاییز آمد»؛ روایت یک عشق ناتمام اما زنده

به گزارش شنبه شب خبرنگار فرهنگی ایرنا، کتاب پاییز آمد؛ خاطرات فخرالسادات موسوی همسر سردار شهید احمد یوسفی نوشته گلستان جعفریان که به تازگی از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده داستان قصه ای عاشقانه است که به رغم گذشت سالها هنوز زنده است.

در این کتاب به زندگی خصوصی فخرالسادات موسوی و شهید یوسفی، آشنایی و عشق آن‌ها پرداخته می‌شود، اتفاقی که در کتاب‌های مشابه کمتر رخ می‌دهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

جعفریان نویسنده این کتاب درباره آن گفته است: شهدا را همیشه کلیشه‌ای معرفی کرده‌اند و هروقت حرف از خاطرات زندگی آن‌ها می‌شود توقع می‌رود یک موجود خیالی، دست‌نیافتنی و ازآسمان‌آمده معرفی شود که انگار هیچ‌وقت زندگی عادی و روزمره نداشته است، برای همین تصور جامعه از شهید یک شخص معصوم عاری از هر گناه و اشتباه است، درحالی‌که چنین نیست و شهدا هم مثل سایر آدم‌های شهر زندگی عادی داشته و در روزمرگی کاملاً معمولی به سر می‌بردند، شاید خیلی‌هایشان حتی اهل نماز شب یا مستحبات نبودند و در همین کوچه‌وبازار زندگی می‌کردند، آرزوهایی داشته‌و اشخاصی بریده از دنیا و مادیات نبوده‌اند.

جعفریان در سال ۱۳۵۲ در مشهد متولد شد ولی به شهر کرج کوچ نمود. تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی الهیات (گرایش تاریخ و تمدن ملل اسلامی) ادامه داده است.

او کار تالیف را با کتاب چنده لا تا جنگ است آغاز کرد. جعفریان به مدت ۲ سال معاون پژوهش دانشگاه علوم انتظامی بوده و با روزنامه های قدس و خراسان، دوهفته نامه کمان (دفتر ادبیات و هنر)، موسسه روایت فتح (بخش تحقیق)، بسیج جامعه پزشکی و ماهنامه سوره همکاری داشته است. او در مسابقات استانی و دانشجویی صاحب جوایزی شده است.

وی در توضیح علت نگارش این کتاب گفته است: محتوای این کتاب چگونه شکل گرفت و عنوان کتاب برچه اساسی انتخاب شد؟ کار نوشتن کتاب «پاییز آمد» از زمانی آغاز شد که تعدادی مصاحبه به‌دست من رسید و از من خواسته شد آن‌ها را مطالعه کنم و نظر دهم.

مصاحبه‌ها مربوط به همسر شهیدی بود که در سن جوانی (۲۴ سالگی) همسرش را در دوران دفاع مقدس از دست می‌دهد و دو پسر دارد. خانم موسوی جزو کسانی بوده که خودش به سپاه زنجان می‌رفت و آنجا آموزش نظامی می‌دید. نکته‌ای که در خاطرات نظر من را جلب کرد این بود که این پاسدار که معلم این خانم بوده از لحظه‌ای که روبه‌روی ایشان می‌نشیند و از خانم فخرالسادات موسوی در حالی که ۱۰ سال از ایشان بزرگ‌تر بوده خواستگاری می‌کند، این نکته را هم می‌گوید که من می‌روم و شهید می‌شوم و در این شک نکن، چون این هدف و آرمان من است و اگر پیشنهاد من را قبول کنی، در واقع با کسی ازدواج می‌کنی که ممکن است او را از دست بدهی و در خوشبینانه‌ترین حالت ممکن است من قطع نخاع شوم و تو تا آخر عمر مجبور شوی که بار من را بدوش بکشی.

فخرالسادات موسوی هم پیشتر در مورد قصه زندگی‌اش و ماجراهای آمده در این کتاب بیان کرده است: سال‌های زیادی از شهادت همسرم می‌گذرد و خاطرات تلخ و شیرینی زیادی دارم که همه این سال‌ها از یادم نرفته‌اند و با آن‌ها زندگی کرده‌ام. همیشه دوست داشتم خاطراتم را از روزهای انقلاب و جنگ تحمیلی بگویم و جایی ثبت شوند. این

کار می‌تواند به نسل جوان الگوهایی واقعی ارائه کرده و نشان دهد روزگار بر نسل‌های قبل چگونه گذشته و ازچه چیزهای عزیزی گذشته‌اند تا پای اعتقاداتشان و وطنشان بایستند.

درست است که جنگ فروکش کرده اما همچنان آتش این فراق در دل همسران و فرزندان شهدا شعله‌ور است اما این امید را دارند که عزیزشان در راه درستی حرکت کرده و جانش را در دفاع از وطن و عقیده از دست داده و شهید شده است.

وی درباره دلیل نام‌گذاری کتاب هم گفته است: چون آشنایی من با شهید در پاییز صورت گرفت و زمان شهادت ایشان هم مصادف شد با پاییز و ششم مهر هم سالگرد شهادتشان است، نام کتاب را «پاییز آمد» گذاشتیم.

در بخشی از این کتاب آمده است:

پتو را از روی صورت هاجر کنار زدم. صورتش سفید سفید بود. عادی نبود. ترسیدم، بدون این که یک کلمه حرف بزنم به احمد نگاه کردم. احمد بی‌صدا اشک می ریخت. گفت: «تمام شد. هاجر را از دست دادیم».

چیز دیگری یادم نمی‌آید. وقتی چشم‌هایم را باز کردم.خانۀ مادرم بودیم. مامان لعیا و خواهرهایم دورم را گرفته بودند. بی وقفه اشک می‌ریختم. زبانم بند آمد. همه گریه می‌کردند. مامان لعیادست به سر و صورتم می‌کشید و می‌گفت: «بمیرم برایت دختر نازنینم... دختر سختی کشیدۀ من».

تمام آن شب باران بارید. خواهرم اشرف که پرستار بود، چند ساعت یکبار آمپول آرامبخش تزریق می‌کرد تا بخوابم. کمی خابم می‌برد. بیدار می‌شدم دست می‌زدم کنارم، دنبال هاجر می‌گشتم. می‌دیدم نیست یادم می‌آمد چه شده و دوباره گریه می‌کردم (ص.۱۵۲).

کتاب پاییز آمد؛ در ۲۳۸ صفحه و شمارگان هزار و ۲۵۰ نسخه به تازگی در اختیار علاقمندان به ادبیات داستانی قرار گرفته است.

برچسب‌ها سوره مهر جنگ تحمیلی دانشگاه علوم انتظامی قدس کتابخوانی

منبع: ایرنا

کلیدواژه: سوره مهر جنگ تحمیلی دانشگاه علوم انتظامی سوره مهر جنگ تحمیلی دانشگاه علوم انتظامی قدس کتابخوانی پاییز آمد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۵۳۸۸۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سه نمایشنامه جدید سوره مهر در نمایشگاه کتاب تهران عرضه می‌شود

به گزارش خبرنگار مهر، سه کتاب نمایشنامه با عنوان «رازی بین من و تو»، «در تنم زمستان شد» و «روایت نه چندان پیچیده از یک عشق به طعم شمشیر» به تازگی توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار نشر شده است.

«رازی بین من و تو» نوشته محمدرضا امیرخانی تصویری از زندگی علی، جانباز اعصاب و روان است. علی هنرمند پتینه‌کاریست که در جبهه‌های جنگ دچار موج انفجار شدیدی شده و همچنان با این توهم که هم‌رزمش را کشته است، دچار عذاب وجدان است. در ادامه دکتر بخشی برای رهایی او از این توهم دست به کار می‌شود.

«در تنم زمستان شد» اثری از مصطفی سیفی برشی از زندگی رونیا یک دختر کرد ایزدی است که چند سال اسیر داعش بوده و اکنون پس از فرار از دست داعش به آلمان گریخته، اما یک روز مرد داعشی که سال‌ها رونیا را اسیر کرده، وارد خانه او می‌شود.

«روایت نه چندان پیچیده از یک عشق به طعم شمشیر» نمایشنامه دیگری است که به قلم محمدرضا آریان‌فر به چاپ رسیده است. آریان‌فر در این کتاب، چهار نمایشنامه شامل «روایت نه چندان پیچیده از یک عشق به طعم شمشیر»، «آن‌گاه که خدا از دهان سنگ ترانه می‌خواند»، «کسی در خواب‌هایم قدم می‌زند» و «سراغ خواب‌هایم را از باد بگیر» را به نگارش درآورده است.

«رازی بین من و تو» با شمارگان ۳۰۰ نسخه، «در تنم زمستان شد» با شمارگان ۵۰۰ نسخه و «روایت نه چندان پیچیده از یک عشق به طعم شمشیر» با شمارگان ۵۰۰ نسخه در سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران عرضه می‌شوند.

کد خبر 6089724 فاطمه میرزا جعفری

دیگر خبرها

  • جلد سوم تاریخ شفاهی دفاع مقدس به زودی چاپ می‌شود
  • ۳ نمایشنامه جدید در نمایشگاه کتاب
  • انتشار ۳ نمایشنامه
  • عرضه سه نمایشنامه جدید سوره مهر در نمایشگاه کتاب
  • سه نمایشنامه جدید سوره مهر در نمایشگاه کتاب تهران عرضه می‌شود
  • انتشار کتاب یوسف گم گشته باز آید در ماهشهر
  • آمادگی هند برای تولید کتاب‌های صوتی با هوش مصنوعی
  • کتاب «یوسف گم گشته باز آید» در ماهشهر منتشر شد
  • روایت برگزیدگان جشنواره «قهرمان ایران» از عملکرد رسانه ملی
  • دنیای مد به روایت «حسنا و ملکه‌های رنگی»