Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-05-07@09:12:44 GMT

کتاب‌هایی که مخاطب را ناامید می‌کنند

تاریخ انتشار: ۹ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۵۵۰۰۶۲

کتاب‌هایی که مخاطب را ناامید می‌کنند

به موازات پررنگ شدن بازار کتاب روان‌شناسی مفهومی، کتاب‌هایی رشد روزافزون یافتند که می‌توان آنها را جزء کتاب‌های روان‌شناسی زرد دانست.

به گزارش مشرق، در سال‌های اخیر یکی از حوزه‌های پرطرفدار در بحث کتابخوانی، حوزه‌ روان‌شناسی است، سالانه در این حوزه کتاب‌های تخصصی، خودشناسی، انگیزشی و... با تیراژهای بالا به چاپ می‌رسد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

برخی از این کتاب‌ها محتواهایی جذاب اما غیرعلمی با تبعاتی که بر روان مخاطب خود دارند را ارائه می‌دهند که به اصطلاح به آنها کتاب‌های زرد گفته می‌شود. استقبال خوانندگان از کتاب‌های زرد روان‌شناسی نشان می‌دهد که هنوز تب تند متقاضی‌ها، بازار عرضه کتاب را کنترل می‌کند.

ویژگی مشترک کتاب‌های زرد روان‌شناسی

به موازات پررنگ شدن بازار کتاب روان‌شناسی مفهومی، کتاب‌هایی رشد روزافزون یافتند که می‌توان آنها را جزء کتاب‌های روان‌شناسی زرد دانست. ویژگی مشترک کتاب‌های زرد، این است که با چشم‌پوشی از واقعیت زندگی و ساختار روانی فرد، مسئولیت اصلی او در زندگی را خوشحال بودن و شاد بودن می‌دانند و از مخاطبانشان می‌خواهند ابرقهرمان‌هایی باشند که فقط شادی را در زندگی ببینند و به آن توجه کنند. این کتاب‌ها عموما گفتمان‌هایی نظیر «شکست‌ناپذیر بودن»، «اگر خوشحال نباشم ناچیزم»، «اگر موفق نباشم ناتوانم» و... را ترویج می‌کنند. غالبا این کتاب‌ها از اقبال عمومی بالایی هم برخوردارند.  گفتمانی که درنهایت و بعد از مدتی تب آن سرد می‌شود، اما تاثیر خود را در ناخودگاه افراد می‌گذارد، اینکه خودشان را متهم می‌کنند که چرا نتوانستند شادوموفق باشند و نتیجه‌ای که می‌گیرند این است که حتما ایراد از من است که نمی‌توانم. احساس گناهی که پس ذهن مخاطب هک می‌شود و به عبارتی خودپنداره‌ فرد که یکی از اصلی‌ترین قسمت‌های هویتی و شخصیتی فرد است را به چالش می‌کشد.  این نوع از روان‌شناسی در اصل به‌دلیل ایجاد مسیری برای انتفاع مالی بالا و کسب درآمد افراد و برخی از ناشران شکل گرفته است. آثاری که هیچ‌گاه نمی‌توانند به عمق احساسات افراد نفوذ کنند و بدون ارائه تحلیل عمیق شخصیتی که غالبا تلخ و پیچیده و سخت است، سعی به ارائه‌ راه درمان‌های سطحی و آسان دارند.

کدام کتاب روان‌شناسی را بخریم؟

در این میان کتاب‌هایی چاپ شده و به فروش خوبی هم رسیده است که بر اساس رویکردهای علمی و مطرح‌شده‌ علم روان‌شناسی برای مخاطب عام نوشته شده است.  هر علمی اساس و فرضیات بنیادی دارد که طی سال‌ها محققان و نظریه‌پردازان درباره‌ آنها به بررسی پرداخته‌اند و به یک جمع‌بندی رسیده‌اند و ماحصل کار خود را در قالب کتاب‌های تخصصی و یا برای مخاطب عام ارائه می‌کنند.

تشخیص بین روان‌شناسی زرد و روان‌شناسی سالم، مستلزم داشتن مطالعات فراوان و اطلاعات تخصصی در این زمینه است، اما می‌توان ویژگی‌های مشترک روان‌شناسی سالم را طی چند مورد نام برد.

ارائه‌ تصویری درست از واقعیت: در رویکرد صحیح روان‌شناسی، تصویری درست از واقعیت زندگی به مخاطب ارائه می‌شود. واقعیتــــــی که در آن تنهایی، شکست، غم، مسئولیت‌پذیری اشتباهات، احساسات منفی همگی توامان باهم وجود دارد.  

 شناخت مکانیزم ذهنی: مخاطب در این نگاه بینشی کلی از مکانیزم‌های ذهنی و فکری پیدا می‌کند. متوجه چگونگی و چرایی احساسات و افکار خود  می‌شود،  مخاطب در می‌یابد که هر شخصی در هربستر زیسته‌ای و با توجه به خلق و خوی متفاوتی که دارد، دارای احساسات و بینش و عملکرد ذهنی و رفتاری مخصوص به خود است و اساسا یکی از نتایج روان‌شناسی سالم ایجاد فرآگاهی ذهنی است.

ترغیب به پذیرش:  مخاطب درمی‌یابد اولین قدم برای تغییر، پذیرش شرایط است اعم از واقعیات زندگی و شخصی فرد. اینکه بپذیرد داشتن احساس ناراحتی، ناکامی و عصبانیت امری است طبیعی و قسمتی از جریان قوی زندگی همین احساسات منفی است که همگی ناگزیر از تجربه‌ آن هستند. این گفتمان به مخاطب خود می‌گوید عیبی ندارد احساس ضعف کنی، اشکالی ندارد شکست بخوری، عیبی ندارد به احساسات منفی خود اجازه‌ ظهور و حضور بدهی.... زندگــــــی همین است، مجموعه‌ای از شکست‌ها و موفقیت‌ها.

تفکیک میان مسائل قابل تغییر و غیرقابل تغییر: مخاطب پس از آنکه واقعیات خود و زندگی را متوجه شد و آن را پذیرفت، روان‌درمانگر و یا کتاب‌هایی در این زمینه به فرد کمک می‌کنند که میان مسائل و مشکلات قابل تغییر و غیرقابل تغییر تمییز بگذارد و آنگاه فرد را متوجه می‌کنند که باید دربرابر مشکلات قابل تغییر احساس مسئولیت کرده و از انفعال و احتمالا نقش قربانی درآید.

ارائه‌ راه‌کارهایی برای پذیرش تغییر: درنهایت هرمکتب روان‌شناسی باتوجه به یافته‌های خود به مخاطب راهکارهای متناسب با مبانی خود را برای ایجاد تغییر، می‌دهد. راهکارهایی که نیاز به زمان و تمرین و زحمت دارد و مخاطب را برای رودررویی با واقعیت جهان و قدرت تغییر در سبک زندگی خود آماده می‌کند.  باتوجه به نکات گفته شده، تفاوت اصلی روان‌شناسی زرد با علم روان‌شناسی درست در ارائه‌ تصویری از واقعیت و نسبت آن با فرد است که در نتیجه‌ روان‌شناسی زرد، فرد خودپنداره‌ای اشتباه پیدا کرده است و درصد پیدایش ناهنجاری‌های روانی نظیر، افسردگی، کمال‌گرایی، اضطراب و... در فرد بالا می‌رود.  گفتمان درست از شما نمی‌خواهد ابرقهرمان در احساسات و زندگی باشید، شما انسان هستید و در دنیایی واقعی با تزاحم منافع زیست می‌کنید، بنابراین با بینشی صحیح به مواجهه‌ با زندگی بروید.

منبع: روزنامه فرهیختگان

منبع: مشرق

کلیدواژه: تحولات قفقاز تحولات افغانستان شکست ناپذیر بودن روان شناسی زرد کتاب های زرد کتاب هایی کتاب ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۵۵۰۰۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کتاب‌هایی که اگر فیلم شوند، پرفروش می‌شوند

گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مهناز سعیدحسینی- مریم قربان زاده نویسنده شناخته شده‌ای در کشور ما است که عموماً او را با کتاب «خاتون» و «قوماندان» که توجه و تقریظ رهبر انقلاب را به دنبال داشت، می‌شناسند، اما این نویسنده صاحب سبک کتاب‌های متعدد و قابل توجهی در حوزه ادبیات دفاع مقدس با تمرکز ویژه بر روی نقش بانوان دارد که نه تنها هم قد و قواره خاتون و قوماندان هستند، بلکه حتی می‌توان این کتاب‌ها و ویژه حوض شربت این نویسنده را یک سر و گردن بلندتر هم دانست. با این بانوی نویسنده گپ و گفتی درباره ادبیات دفاع مقدس و نقش زنان در این ادبیات داشتیم که با هم در ادامه می‌خوانیم:

خانم قربان زاده! از نظر شما اهمیت پرداختن به شخصیت مادران و همسران شهدا یا جانبازان چیست؟ این پرداخت چه کمکی می‌تواند به وضعیت امروز ما در حوزه زنان بکند؟

ما در جامعه و به خصوص در مورد نوجوان‌ها نیاز به الگو داریم. از این منظر خواندن از موفقیت‌ها و توفیقات افراد حتماً اثرگذار خواهد بود و به تغییر دیدگاه خیلی از خانم‌هایی که مشکلات و مسائل زندگی‌ شان تقریباً شبیه آنها است، کمک می‌کند. کلاً قصه گویی ما ایرانی‌ها سر همین ماجرا است. از کودکی دنبال این مسئله بودیم که ببینیم آن شخص چطور مشکلش را حل کرد و در آن افسانه چه اتفاقی افتاد و برای آن اسطوره چه مسئله‌ای پیش‌آمد و بعد بعد به خودمان بگوییم پس تو هم می‌توانی همان راه را بروی و موفق شوی.

الگویی برای زنان امروز

 زن امروز جامعه ما یک مقدار سردرگم شده است. نمی‌داند که دقیقاً از خودش چه می‌خواهد. دلش می‌خواهد یک مادر خیلی خوب و کامل باشد، دلش می‌خواهد تحصیل کرده در مدارج عالی باشد، دلش می‌خواهد یک مانکن باشد ... نمی‌داند چه می‌خواهد و به همین دلیل هر دری را می‌زند تا ببیند کدام یک از این جنبه‌ها می‌تواند او را به آرامش برساند. دیدن الگوها و شنیدن زندگی آن‌ها از این جهت که این راه را نشان می‌دهد و الگویی می‌شود تا به راه دیگری هم فکر کرد و طور دیگری هم نگاه کرد، اهمیت دارد.

کیفیت کتاب‌های منتشر شده در این زمینه چگونه است؟

 آن چنان نیست که انتظار می‌رود و لایق این حوزه است. علی رغم تنوعی که به لحاظ موضوعات و افراد و سوژه‌ها و زندگی‌هایی که بازتاب داده می‌شود، کتاب‌ها خیلی متنوع نیستند؛ یعنی انگار روی یک سیر خط زمانی پیش می‌روند. هرچند همه آنها یک جاهایی باهم دیگر فرق می‌کنند اما در نهایت یک زندگی شبیه زندگی یکی دیگر شد. گرچه سبک زندگی آدمهایی که در این مسیر هستند تا حدودی شبیه هم هست، اما این شباهت یک وقت‌هایی باعث شده که خواننده را نتواند قانع برای خواندن کتاب جدید کند. تعجیلی هم که ناشرها دارند برای کتاب‌های این سبکی که به فلان مراسم و به فلان تاریخ برسد و در کنارش عدم همکاری خانواده‌ها باعث می‌شود نویسنده فراغ بال نداشته باشد و نتواند ان چنان که دلش می‌خواهد بنویسد همین منجر می‌شود به کتاب‌سازی.

حجم کار زیاد است و همه دلشان می‌خواهد در این حوزه باشند و برای خودشان کلی تکلیف و وظیفه تعیین کرده‌اند، اما به لحاظ کیفیت آنچه که باید باشد نیست. ضعف ادبی و قدرت مانور ادبیات، به لحاظ تاریخی و نگاه جدید و خلاقی که نویسنده باید داشته باشد بر فقر آثار می افزاید و همین‌ها دست به دست هم می‌دهد که این کارهای ضعیف بر کارهای قوی غلبه کند و کارهای قوی چوب کارهای ضعیف را بخورد.

ضربه به ادبیات پایداری و کتاب‌هایی که طعم و نمک ندارند

این کتاب سازی‌ها چه آسیبی می‌زنند و در مقابل چه کار باید کرد؟

 دلم می‌خواهد به نهادها و ارگان‌های مسئول بگوییم که کاری نکنند! حداقل در حوزه‌ی ادبیات و بحث‌های رسانه‌ای کاری نکنند. ما بیشترین ضربه را از همین نهاد‌ها و ارگان‌ها و سازمان‌هایی خوردیم که دلشان می‌خواست بیلان کاری پر کنند و زودتر طرحها را به تولید برسانند و کتاب‌ها را منتشر کنند و لیست بدهند و جدول پر کنند. علی الخصوص بسیاری از اینها نگاه ادبی به کتاب‌ها ندارند؛ نگاه اعتقادی دارند و آن احساس تکلیف_ که حتماً محترم و مقدس است_ باعث ورود آنها شده اما بیشتر آسیب می‌زنند. چقدر از ادبای کشور و اهل پژوهش و ادبیات، در مصادر تولید کتاب‌های حوزه دفاع مقدس هستند؟ چقدر رسته‌های نظامی یا دولتی در مناصب تولید این آثارند؟ در این شکل دیگر آن شانیتی که کار ادبی باید داشته باشد و در ادبیات پایداری خودش را نشان بدهد، ندارد. چون آن ارگان و نهاد و موسسه دنبال این هستند که زودتر کتابش دربیاید و بعد بتواند آن را بگذارد روی میز و جلو بقیه‌ی نهاد‌ها و ارگان‌ها بگوید مثلاً من این کتاب را چاپ کردم و این سوژه ما بوده و مسائل این چنینی...

این کارها به ادبیات پایداری آسیب زده است. بسیاری از این کتابها خشک و بی‌روح هستند و طعم و نمک ندارند.

نظرتان درباره جایزه‌ها چیست؟

جایزه‌ها با هدف رشد و شناسایی و تشویق نویسنده‌هاست اما عملاً جایزه‌ها برای کتاب‌های سفارشی خود نهادهای سفارش دهنده است. وقتی خودشان کتاب می‌نویسند، خودشان تقدیر و خودشان چاپ می‌کنند باید خودشان هم کتاب را بخوانند!

این قسمت ماجرا آزار دهنده است و کار برای نویسنده‌هایی که بخواهند مستقل کار کنند و زیر بلیت کسی نباشند، سخت است و نامشان در لیست کاندیداهای جوایز قرار نمی‌گیرد.

اعتبار جوایز به آثاری است که بر می‌گزینند. انتخاب آثار ضعیف به صرف این که سفارش دهنده یا ناشر یا داوران دستی در تولید آن داشته‌اند، ضربه زدن به اعتبار جوایز ادبی است و نویسندگان اصیل ترجیح می‌دهند اصلاً در چنین جوایزی شرکت نکنند.

یعنی شما معتقد هستید برای تولید آثار بهتر و بیشتر در حوزه دفاع مقدس به حمایت نهادها و ارگان‌ها هیچ نیازی نیست؟

این حمایت‌ها و احساس تکلیف‌های نادرست باعث شده ما با لشکری از آدم‌ها مواجه باشیم که توهم نویسندگی دارند. فضا آن قدر بی‌در و پیکر شده که همه دل شان برای شهدا می‌سوزد و احساس می‌کنند باید قلم دست بگیرد و بنویسد. اما این افراد ادبیات را نمی‌شناسند و با شرکت در چند کلاس و دوره فکر می‌کنند نویسنده شده‌اند. نویسنده‌ای که رمان نخوانده و ادبیات و سبک‌ها و اصلاً جریانات ادبی را نمی‌شناسد، چطور می‌تواند نویسندگی کند؟ به صرف اینکه قلم خوبی دارد؟

قلم‌هایی که نیاز به رشد دارند

این قلم قابل احترام است اما همان قلم نیاز به رشد و پرورش دارد. با چهار تا کارگاه و کلاس نویسندگی که آدم نویسنده نمی‌شود. اما این اتفاق دارد می‌افتد و کرور کرور از این مدل آدم‌ها می‌آیند و کتاب می‌نویسند. هر چند با همان کتاب اول _متاسفانه بگوییم یا خوشبختانه _خلع سلاح می‌شوند و دیگر اقبالی به سمتشان پیدا نمی‌شود. این درد هم دامن‌گیر افراد است و هم دامنگیر ادبیات. یک بار یکی از ناشران از من خواست تا بر کار نویسندگانشان نظارت کنم. یکی از شروط من برای این کار این بود که این نویسنده‌ها صد رمان برتر دنیا را خوانده باشند و لیست رمان‌های خوانده شده‌شان را به من بدهند. اما آن ناشر خندید و گفت شما خیلی توقعتان بالا است!

طبیعی است وقتی اینطور به ادبیات نگاه می‌کنند نباید منتظر کتاب‌های مانا و تأثیر گذار باشیم.

مساله مهم دیگر اینکه با وجود کتاب‌های ضعیف و سطحی، ما کتاب خوب در حوزه دفاع مقدس کم نداریم، چرا از این کتاب‌ها به اندازه کافی اقتباس نشده است و ما فیلم خوب دفاع مقدسی هم کم داریم؟

این را باید از کارگردان‌ها و سینماگران و تهیه کننده‌ها بپرسید. سرمایه گذاری در این گونه موضوعات توجیه پذیر است و می‌توانند سرمایه‌شان را برگردانند. مردم ادبیات پایداری را دوست دارند و از فیلم‌هایی که ساخته‌ می‌شود استقبال می‌کنند.

چه طور می‌توان یک زنجیره کامل از کتاب تا اثر هنری مثل تئاتر، فیلم، مستند، انمیشن و در کشور ایجاد کرد؟

سینمای ما هنوز نفهمیده که اصالت با متن و با کتاب است. همان طور که بازیگر نمی‌داند اصالت با کارگردان است و کارگردان از او مهم‌تر است. کتاب‌های خوب دفاع مقدس کارهای آماده‌ای هستند. علی الخصوص کارهایی که مربوط باشد به زندگی همسران شهداست، صحنه‌های نظامی و هزینه بردار هم ندارد که خرجش بالا باشد. سوژه این کتاب‌ها هم مورد نیاز جامعه است. اینکه در سال‌های پس از پیروزی انقلاب سراغ این سوژه‌ها نرفتند واقعاً برای من هم جای سؤال دارد. یک بخش‌اش شاید بحث همین رسانه‌ها و مطبوعات و تلویزیون است که این نیاز را منتقل و این بستر را فراهم نکرده‌اند تا گفت‌وگویی بین نویسنده و فیلمنامه‌نویس یا تهیه‌کننده اتفاق بیافتد و نویسنده بتواند تهیه‌کننده و کارگردان را مجاب کند که آنچه نوشته است ارزش فیلم ساختن را دارد. گفت‌وگویی بین این دو گروه برقرار نمی‌شود.

به هر حال برای بسیاری از کارگردان‌ها و تهیه کننده‌ها اقتصاد خیلی مهم هست و بالاخره بحث اقتصاد سینما چیزی نیست که آدم بتواند از آن بگذرد یا حتی بخواهد زیر سوالش ببرد اما بعضی از کارها و کتاب‌های دفاع مقدس آن قدر خوب هستند که اگر ساخته شوند بازخورد خوبی خواهد داشت و مطمئناً تهیه کنندگان می‌توانند به بازگشت سرمایه خودشان مطمئن باشند. چه بسا که بیش از بازگشت سرمایه هم برایشان داشته باشد؛ چیزی که تا الان تجربه نشان داده فیلم‌های خانوادگی طیب و طاهر با دیالوگ‌های خلاقانه و با صحنه پردازی‌های فکر شده توانسته‌اند مردم را به تماشای خودشان بکشانند و موفق شوند.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • مراقب فروپاشی عصبی باشید / نشانه هایی برای تشخیص افسردگی
  • کتاب رضای انقلاب به بازار نشر راه یافت
  • اهمیت مدیریت استرس در جهان امروز
  • کتاب‌هایی که اگر فیلم شوند، پرفروش می‌شوند
  • چاپ کتاب عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد یادگار امام در انتشارات علمی و دانشگاهی
  • چاپ کتاب عضو هیئت علمی واحد یادگار امام در انتشارات علمی و دانشگاهی
  • حمامی که کافه کتاب شد
  • روایتی متفاوت از مصطفی رحماندوست درباره ننه سرما + فیلم
  • کتاب «اسلام و مبانی حقوق بشر» نقد و بررسی می شود
  • وقتی «علی خاوری» ابراهیم هادی زمانه شد