Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فردا»
2024-04-30@11:08:28 GMT

جنایت تکان دهنده دو برادر / جسد پدر را خاکستر کردند!

تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۵۵۲۸۸۶

جنایت تکان دهنده دو برادر / جسد پدر را خاکستر کردند!

حدود یک ماه قبل بود که راهی تهران شد تا اوضاع اشتغال را در پایتخت کشور بررسی کند و اگر شرایط مناسب بود از این بیکاری مرموز نجات یابد اما در این میان همچنان در اندیشه تهیه و تدارک لوازم «جنایت» بود.

 در یکی از سکانس های این سناریوی وحشتناک، تصمیم بر آن گرفت تا پدرش را ابتدا بیهوش کند به همین دلیل مقداری داروی بیهوشی از تهران خرید و با خود به مشهد آورد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

  یک بار دیگر نقشه شوم خود را از ذهن گذراند! و همه قطعات پازل را کنار هم چید. نقشه کامل بود و او هیچ گونه عذاب وجدانی را به دل راه نمی داد چرا که ادعا می کرد پدرش به خاطر مصرف شیشه (مواد مخدر صنعتی) مادرش را اذیت می کند از این وضعیت خانوادگی به شدت آزرده خاطر بود و تنها به قتل پدر می اندیشید. او حتی دوران کودکی و نوجوانی خود را نیز از یاد برده بود و بی رحمانه منتظر فرصتی می گشت تا نقشه پلیدش را به اجرا بگذارد.

روزها یکی پس از دیگری سپری می شد و او همچنان رفت و آمدهای خانوادگی را زیر نظر داشت تا این که یک روز تعطیل زمان را برای اجرای این نقشه هولناک مناسب دید. به گزارش  اختصاصی خراسان، مهرماه به نیمه نرسیده بود که مادر جوان 27 ساله با او تماس گرفت و گفت: قصد دارد به خانه خواهرش برود تا برای پختن غذای نذری به او کمک کند!

مرد جوان که خود متاهل بود و در نزدیکی منزل پدرش در منطقه الهیه مشهد زندگی می کرد، بی درنگ سوار وانت پیکان مدل پایین شد و به طرف خانه دو طبقه پدرش به راه افتاد. او که سعی داشت اضطراب ناشی از رفتارهایش را پنهان کند، مادرش را به خانه خاله رساند و به منزل خودش بازگشت. حالا دیگر مقدمات دسیسه وحشتناک فراهم بود. او که می دانست مادرش شب را در خانه خواهرش می ماند یک بار دیگر به مرور سناریوی قتل پرداخت و همه سکانس هایش را تک تک از خاطر گذراند! دستبندهای پلاستیکی را که از قبل خریده بود به همراه داروی بیهوشی برداشت. عقربه های ساعت از نیمه شب گذشته بود و او می دانست که پدرش حالا در یک خواب عمیق فرو رفته است. خودرو را پارک کرد و به آرامی در منزل پدرش را گشود. پدرش در خواب بود و سکوتی مرگبار در فضای اتاق نقش می بست. پسر جوان داروی بیهوشی را روی دستمال ریخت و آن را مقابل دهان و بینی پدر گرفت. وقتی فهمید که او به کلی بیهوش شد به داخل آشپزخانه رفت. تشت پلاستیکی را پر از آب کرد و به اتاق بازگشت.

مرد جوان بی رحمانه سر پدرش را درون آب تشت فشار داد تا این که دیگر آخرین نفس های او به کینه عمیق فرزند گره خورد و پیکر بی جانش روی زمین افتاد. جوان 27 ساله بلافاصله دستبندهای پلاستیکی را بیرون کشید و دست های پدر را در پشت سر بست و سپس یکی از آن ها را به پاهای وی حلقه زد.

در کشاکش آماده کردن جسد برای انتقال به بیرون از خانه بود که ناگهان برادر کوچکترش وارد اتاق شد.

این جوان 21 ساله مجرد که در طبقه دوم منزل پدرش زندگی می کرد، با صحنه دلخراشی روبه رو شد که حکایت از یک جنایت هولناک داشت اما نگاه های  حیرت انگیز و بی پاسخ فایده ای نداشت. دو برادر که گویی نقشه جنایت را در افکار یکدیگر رقم زده بودند به گفت وگو نشستند تا راه بهتری برای از بین بردن آثار جسد پیدا کنند. به همین دلیل تا صبح منتظر ماندند چرا که یقین داشتند مادرشان آن شب به خانه باز‌نمی گردد.

گزارش اختصاصی خراسان حاکی است: صبح روز بعد آن ها سکانس حمل جسد را در دامنه افکارشان به تصویر کشیدند. یکی از آن ها گوشی تلفن را برداشت و وارد یکی از سایت های واسطه گر شد تا کمدی چوبی را برای حمل جسد خریداری کند. طولی نکشید که کمد را خریدند و پیکر بی جان پدرشان را درون آن گذاشتند. حالا همه چیز برای انتقال جسد به خارج از شهر فراهم بود. دو نفری، کمد را درون پیکان وانت مرد جوان قرار دادند و به طرف بیابان‌های انتهای بولوار اقدسیه حرکت کردند. عصر هنگام بود که به جست وجوی منطقه ای خلوت پرداختند و در کنار نخاله های ساختمانی توقف کردند که در همان اطراف ریخته بود. دو برادر کمد را در حالی بیرون انداختند که در مسیر راه دو ظرف 10 لیتری بنزین از جایگاه سوخت خریده بودند. آن ها با خونسردی کامل کنار کمد تابوت‌گونه نشستند و جسد پدر را به آتش کشیدند. آن ها آن قدر چوب ها و پیکر پدرشان را زیر و رو کردند که دیگر  چیزی جز خاکستر باقی نماند.

بعد از آن بود که هر دو برادر سوار خودرو شدند و به خانه هایشان بازگشتند. مادر که روز بعد به منزل آمده بود، با این تصور که همسرش بیرون رفته است، روزی را در خانه ماند ولی هیچ خبری از شوهرش نشد. نگرانی و اضطراب او هر لحظه بیشتر می شد اما کسی از مرد میان سال اطلاعی نداشت. تا این که خبر کشف جسد سوخته ای در بیابان های انتهای بولوار اقدسیه در روزنامه خراسان به چاپ رسید.

بعد از آن بود که یکی از بستگان مرد جوان با پلیس تماس گرفت و گم شدن مرموز مرد میان سال را اطلاع داد.

به گزارش خراسان، پس از شناسایی خانواده مقتول، تحقیقات از آنان در حالی آغاز شد که قاضی «محمود عارفی راد» نظارت ویژه ای بر روند تحقیقات داشت اما ناگهان آثار سوختگی روی دست جوان 27 ساله، روند بررسی های قضایی را دگرگون کرد.

با توجه به این که فرضیه جنایت خانوادگی، در اولویت تحقیقات قضایی بود واحتمال می رفت دست وی هنگام آتش زدن جسد سوخته باشد، قاضی ویژه قتل عمد مشهد دستور بازداشت جوان 27 ساله را صادر کرد و از نیروهای پلیس خواست تا بازجویی‌ها را به شیوه ای فنی و تخصصی ادامه دهند.  در این میان ناگهان مرد جوان که نمی‌توانست دلیلی  محکم و باورپذیر برای چگونگی سوختگی روی دست بیان کند وقتی در تنگنای سوالات ویژه قرار گرفت ناگهان به قتل پدرش اعتراف کرد و پرده از یک جنایت وحشتناک برداشت. او گفت: دیگر از آزار و اذیت های پدرم خسته شده بودیم. نمی توانستم رفتارهای پرخاشگرانه او را تحمل کنم! او مادرم را خیلی اذیت می کرد و من از این موضوع بسیار رنج می‌کشیدم تا این که تصمیم به قتل گرفتم که برای همیشه از شر او خلاص شوم و ...

گزارش خراسان حاکی است: به دنبال اعترافات این جوان متاهل، بلافاصله دستورات ویژه قاضی «عارفی راد» برای دستگیری برادر دیگر وی صادر شد و این گونه جوان مجرد 21 ساله هم به چنگ قانون افتاد. او نیز سعی کرد داستان قتل پدرش را همان گونه بازگو کند که برادرش در اعترافات تلخ خود بر زبان رانده بود! اما هنوز قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، احتمال می دهد که زوایای پنهانی در این ماجرای وحشتناک وجود دارد که باید مورد بررسی های علمی و تخصصی قرار گیرد به همین دلیل قاضی «محمود عارفی راد» دو متهم را با صدور قرار بازداشت موقت در اختیار پلیس گذاشت تا تحقیقات بیشتری در این باره انجام شود ./ خراسان

 

منبع: فردا

کلیدواژه: قتل پدر جسد پدر جنایت تکان دهنده خانوادگی جوان 27 ساله مرد جوان دو برادر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۵۵۲۸۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عامل جنایت گاندی نمی‌دانست قاتل است | گفت و گو با متهم

همشهری آنلاین - حوادث: ظهر بیست و ششم فروردین‌ ماه، اهالی کوچه‌ای در خیابان گاندی صدای مشاجره زن و مردی جوانی را از داخل کوچه شنیدند. در جریان این درگیری، مرد جوان دیوانه وار با چاقو، به زن جوان ضربه زد و سپس از آنجا گریخت. شاهدان این صحنه هولناک با اورژانس و پلیس تماس گرفتند اما زمانی که آمبولانس رسید، زن جوان به دلیل شدت جراحات جانش را از دست داده بود. در این شرایط گزارش این حادثه به قاضی سالار صنعتگر، بازپرس جنایی تهران اعلام شد و او به همراه تیم بررسی صحنه جرم راهی محل جنایت شدند.

بررسی‌های اولیه از این حکایت داشت که مقتول، زنی‌37 ساله بود که با 20 ضربه چاقو به قتل رسیده بود. بررسی‌ها نشان می‌داد که قاتل فردی آشنا بود و این دو ظاهرا قصد ازدواج با یکدیگر را داشتند اما به درستی مشخص نبود که علت درگیری آنها در خیابان چه بوده است.

دستگیری در کلبه جنگلی

کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران، جست و جو برای دستگیری عامل جنایت را آغاز کردند. آنها در گام نخست به تحقیق از خانواده مقتول پرداختند و به این ترتیب هویت قاتل شناسایی شد. خانواده مقتول می‌گفتند که وی از چند ماه قبل با جوانی به نام یاسر در ارتباط بوده و آنها قصد ازدواج با یکدیگر را داشتند اما چند وقتی می شد که با هم دچار اختلاف شده بودند.

در این شرایط بود که ماموران راهی محل زندگی یاسر در پایتخت شدند اما او ساعتی پس از جنایت، وسایلش را جمع کرده و با یک چمدان از خانه گریخته بود. با این حال جست و جو برای یافتن مخفیگاه وی آغاز شد تا اینکه چند روز قبل مخفیگاه او در یکی از روستاهای استان گلستان به دست آمد. متهم در یک کلبه روستایی مخفی شده بود که ماموران با هماهنگی قضایی راهی آنجا شدند و وی را دستگیر کردند.

متهم جوان پس از انتقال به پایتخت، به قتل زن جوان اعتراف کرد و برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت.

نمی دانستم قاتلم

مرد جوان در تمام این چند روز خودش را در روستای جنگلی حبس کرده بود و از ترسش جرات نمی کرد به داخل شهر برود یا وارد فضای مجازی شود. هرچند به گفته خودش هرگز تصور نمی کرد که زن مورد علاقه اش را به قتل رسانده و تبدیل به قاتل شده است. گفت و گو با یاسر را می خوانید.

انگیزه ات از قتل زن موردعلاقه ات چه بود؟

من نمی خواستم شهرزاد را بکشم و ناخواسته تبدیل به قاتل شدم. خدا می داند که چقدر ناراحتم و هر شب خودم را سرزنش می کنم که ای کاش آن روز چاقو همراهم نبود. در یک لحظه عصبانی شدم و ناخواسته تبدیل شدم به قاتل.

با شهرزاد چطور آشنا شدی؟

5 ماه قبل در یک کافه او را دیدم و در همان نگاه اول عاشقش شدم. رفته رفته رابطه ما عمیق تر شد تا جایی که به او پیشنهاد ازدواج دادم. چون شهرزاد همان زنی بود که من همیشه در رویاهایم تصورش می کردم.

اما در نهایت جانش را گرفتی؟

متهم اشک می ریزد و ادامه می دهد: پشیمانم،‌خیلی هم پشیمانم. اشتباه کردم،‌ ای کاش خدا به ما فرصت بازگشت به عقب و اصلاح اشتباهات بزرگمان را می داد.

برگردیم به روز حادثه ، چه شد که جان شهرزاد را گرفتی؟

شهرزاد این اواخر رفتارش با من سرد شده بود. دیگر تماس هایم را پاسخ نمی داد. جواب پیامک هایم را یک خط در میان می داد. می دانستم که دیگر نمی خواهد با من باشد. تا اینکه یک روز آب پاکی را روی دستم ریخت و گفت قصد دارد به این رابطه پایان بدهم. احتمال دادم پای شخص دیگری در میان است چون قرار بود با هم ازدواج کنیم اما به یکباره اخلاق و رفتارهایش تغییر کرده بود. روز حادثه با او قرار گذاشتم و می خواستم هر طور شده موبایلش را بگیرم تا آن را بررسی کنم. اما شهرزاد مقاومت می کرد. در نهایت موبایلش را گرفتم و شهرزاد به دنبالم امد تا آن را پس بگیرد. چاقو را برده بودم او را بترسانم و بتوانم با تهدید رمز گوشی را بگیرم.قصدم این بود که فقط بفهمم که آیا شهرزاد به من خیانت می کند یا نه؟ اما او می خواست گوشی را بگیرد و نمی دانم چه شد که از شدت عصبانیت چند ضربه به او زدم. اما تا روزی که دستگیر شدم نمی دانستم شهرزاد فوت شده است.

پس چرا فرار کردی؟

ترسیده بودم. یک درصد احتمال می دادم که او زنده نماند و من قاتل شده بودم. به همین دلیل فرار کردم و در این چند روز سعی کردم بیرون از خانه آفتابی نشوم. حتی گوشی موبایل ها را هم خاموش کرده بودم. با این وجود مخفیگاهم توسط پلیس لو رفت و بعد از دستگیری آنچه که می ترسیدم سرم آمد؛‌شهرزاد جان باخته و من تبدیل به قاتل شده بودم.

کد خبر 848122 برچسب‌ها تهران قتل - قاتل حوادث ایران

دیگر خبرها

  • اعترافات تکان دهنده عضو بازداشت شده گروهک تروریستی انصارالفرقان /برای تمام این کشتارها فقط ۱۱ میلیون تومان پول گرفتم
  • اعترافات تکان دهنده عضو بازداشت شده گروهک انصارالفرقان منتشر شد
  • اعترافات تکان دهنده عضو گروهک انصارالفرقان + ویدئو | هم این دنیا را خراب کردم هم آن دنیا را | ۱۱ تومان ارزش نداشت دماغ کسی را خون کنم!
  • قتل برادر با شلیک گلوله/ کشف میلیاردها تومان چک خون‌آلود در جیب مقتول
  • عامل جنایت گاندی نمی‌دانست قاتل است | گفت و گو با متهم
  • دختر شاعر فلسطینی مانند پدرش کشته شد
  • قتل شاگرد قهوه خانه به دست کارگر اخراجی
  • جزئیات تازه و تکان‌دهنده از خودکشی سمیرا آل سعیدی
  • اظهارات تکان‌دهنده؛ بزرگان ما برای درمان سریع به اروپا می‌روند | چرا دنبال پزشک حزب‌الهی نیستید؟ | فیلم
  • ببینید | اظهارات تکان‌دهنده یک نماینده مجلس؛ بزرگان ما برای درمان مریضی‌شان سریع به اروپا می‌روند اما برای اقتصاد بیمار نه!