Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-05-01@03:43:09 GMT

اگر از شکست دیگران خوشحال می شوید، بخوانید

تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۵۸۸۷۶۵

گاهی رفتارهای انسان به عنوان یک موجود اجتماعی بسیار عجیب است. برای نمونه تجربه لذت بردن از بدبختی دیگران، یک احساس بسیار رایج در بین افراد است. بسیاری از ما بدون دلیل خاصی از شکست خوردن و ناکامی دیگران خوشحال می شویم.

خوشحال شدن از شکست و عدم موفقیت افراد دیگر که لزوما هیچ دشمنی در حق ما نکرده اند ممکن است غیر اخلاقی و حتی انتقام جویانه به نظر برسد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

احتمالا بیشتر ما تجربه احساس رضایت در هنگام مشاهده شکست دیگران را داشته ایم و البته معمولا در اعماق ذهن خود از بابت این موضوع احساس گناه می کنیم. در اینجا باید خبر خوبی به شما بدهیم زیرا روان شناسان اعتقاد دارند نباید در این رابطه خیلی به خودتان سخت بگیرید.

این رفتار انسان که از نظر علم روان شناسی با اصطلاح Schadenfreude شناخته می شود، نتیجه چندین فرآیند عمیق است که مغز انسان میلیون ‌ها سال را صرف تکامل آن کرده است.

اول از همه باید بپذیریم که انسان ها حیواناتی اجتماعی هستند. برخی از دانشمندان حتی به ما برچسب «فراتر از اجتماعی» می زنند. ما دائماً از افراد دیگر و روابط مان با آنها اطلاع داشته و از موقعیت اجتماعی خود آگاه هستیم. این آگاهی از موقعیت را می توان کلید احساس خوشحالی از دیدن شکست دیگران دانست، زیرا ما انسان ها به طور غریزی از سلسله مراتب کلی، نظم اجتماع و جایگاه خود ناراضی بوده و در ضمیر ناخودآگاهمان می خواهیم مورد پسند، احترام و توجه قرار بگیریم. این بخش بزرگی از نحوه درک ما از جایگاه خود در جهان است و بر بسیاری از رفتارها و انگیزه های ما تأکید می کند.

راه های زیادی برای بهبود وضعیت اجتماعی شما وجود دارد. شما می توانید به موفقیت های مهمی دست یابید، در کارتان موفق شوید، بهترین امکانات را در اختیار بگیرید و در کل تلاش کنید با بالا بردن موقعیت اجتماعی ، احساس خوبی داشته باشید.

طبیعتا هر یک از موارد بالا سبب می شود در مغز ما لذت ناشی از پاداش ایجاد شود و در این میان عکس موضوع فوق نیز صادق است. مطالعات نشان داده اند که داشتن موقعیت اجتماعی پایین بسیار استرس زا بوده و برای سلامتی انسان مضر است. اما از آنجایی که همه چیز ذهنی و نسبی است، یکی از راه‌های بهبود وضعیت اجتماعی شما این است که شخص دیگری دچار شکست شده و وضعیت خود را پایین بیاورد.به گزارش سیناپرس، بنابراین، وقتی می‌بینیم که شخصی دچار ناکامی شده و در نتیجه موقعیت اجتماعی خود را از دست بدهد، می‌توانیم بدون هیچ هزینه‌ ای برای خودمان، احساس رضایت داشته باشیم.

به خاطر داشته باشید این احساس غیر طبیعی نبوده و در حدی که روی رفتار و زندگی عادی شما تاثیر نگذارد، قابل پذیرش است. در پایان ذکر این نکته ضروری است که اگر این احساس سبب شد شما اقدام به دسیسه چینی و انجام فعالیت های جدی برای شکست خوردن دیگران کنید، بهتر است به یک مشاور مراجعه کرده و از کمک های روان شناسی بهره ببرید.


منبع: sciencefocus
ترجمه: سیناپرس

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: موقعیت اجتماعی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۵۸۸۷۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کیومرث صابری؛ چگونه «گل‌آقا» و بعد «گل‌آقای ملت ایران» شد؟/ "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق"؛ ناراستی که راست تلقی شد!

   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز 11 اردیبهشت بیستمین سالگرد خاموشی کیومرث صابری فومنی است؛ نام ماندگار طنز در ایران بعد از انقلاب 57 که از حسن اعتماد رهبران جمهوری اسلامی به خود و سابقه دوستی با شهید رجایی بهره برد و در فضای جنگ جسارت کرد و با حمایت سید محمود دعایی ستون «دو کلمه حرف حساب» را در روزنامه اطلاعات به راه انداخت و بعد از چند سال در ادامۀ آن مجلۀ «گل آقا» را منتشر کرد که برای خیلی‌ها یادآور دوران «توفیق» بود.
  
   نسل تازه‌ شاید نداند کیومرث صابری فومنی (که بر خلاف خیلی‌های دیگر نام شهرستان زادگاه را حذف نمی‌کرد و کامل می‌آورد) چه نقشی بر جای گذاشت و در تمام دهۀ 70 یکی از تأثیرگذارترین چهره های فرهنگی و مطبوعاتی بود و از خشکی و زُمُختی و عبوسیِ سیاست در دهۀ 60 هم می‌کاست چه رسد به دهۀ 70 که حال و هوا تغییر کرده بود.
  
  روزنامۀ اطلاعات نزد برخی به عنوان روزنامه‌ای خنثی شناخته می‌شد و می‌شود اما همین روزنامه کارهایی کرده کارستان که از هر کسی برنمی‌آمده و یکی هم ستون «دو کلمه حرف حساب» با محتوای طنز در این روزنامه است. آن هم در چه سالی؟ 23 دی 1363 بود. در گرماگرم جنگ که روزنامه‌ها و خود سیاست عبوس بود و رابطۀ مردم با طنز در برنامه‌ "صبح جمعه با شما"ی رادیو خلاصه می‌شد و شوخی با گوشت 75 تومانی (75 تا تک تومان و نه 75000 یا 500 هزار تومان!) و کمی دیگر از این دست؛ پس از اتفاقات سال 60 همه دست به عصا شده بودند.

«دو کلمه حرف حساب» یک اتفاق بزرگ در تاریخ مطبوعات بعد از انقلاب است که طنز ژورنالیستی و مکتوب را احیا کرد و اگر سابقۀ نویسندۀ آن در دوستی با شهید رجایی چه در دبیرستان کمال و چه دوران وزارت آموزش و پرورش و نخست‌وزیری و ریاست جمهوری او و بعد هم دوران کوتاهی در دورۀ ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای نبود این امکان هرگز فراهم نمی‌آمد و نقش مرحوم سید محمود دعایی هم از این نظر ستودنی است.

 او ستون‌های روزنامه را به نویسندگان منتقدی داد که با اصل انقلاب و نظام مشکل نداشتند هر چند که در صفحات لایی نویسندگانی چون سعیدی سیرجانی و باستانی پاریزی یا اسلامی ندوشن و چهره‌های کلاسیک دیگر نیز می‌نوشتند.

  از آن پس تا روزنامۀ اطلاعات را می‌خریدیم اول و قبل از آن که کاملا باز کنیم گوشه سمت راست صفحۀ 3 را کنار می‌زدیم تا ببینیم "دو کلمه حرف حساب" دارد یا نه و گاه در همان حالت می‌خواندیم. مثل حالا نبود که در گوشی تلفن همراه به هر سو سرک بکشی و تازه در این روزگار هم نویسندگان صاحب سبک همچنان متفاوت‌اند.

  کیهان هم البته بعدها یک ستون را در صفحۀ ماقبل آخر به طنزنویسی داد که ارزش کار صابری را بیشتر نشان می‌داد و گویا نویسندۀ آنها وفاداری خود را به طرقی دیگر نشان داده بود و البته دلی نمی‌ربود.

  این که در اوج جنگ و در روزنامه‌ای که سرپرست آن را امام خمینی تعیین کرده طنز سیاسی بنویسی کاری نبود که از هر که برآید ولی صابری فومنی انجام داد و «گل آقا» فراتر از آن که خاطره توفیق را زنده می کرد یادآور امضای دهخدای بزرگ بود: "دخو" در دورانی که «چرند و پرند» را در روزنامۀ "صور‌اسرافیل" می‌نوشت.

  خیلی‌ها نمی‌دانستند نام اصلی «گل‌آقا» چیست و لو هم نمی‌داد مگر مواقعی که در همان ستون جدی می‌نوشت و لوگو نداشت اما مشخص شد که او کیست.

 با این حال تصویری از او منتشر نمی‌شد و فراموش نمی‌کنم که اول بار وقتی در یکی از جلسات ماهانۀ خانۀ عمویم او را از نزدیک دیدم مدام آن جثۀ کوچک با ظاهر غیر حزب‌اللهی و ریش تراشیده و با لهجۀ گیلکی را ورانداز می‌کردم و نمی‌توانستم باور کنم گل‌آقا هم او باشد و بعدتر که به خاطر فعالیتی که در کار گل و گیاه داشتم به خانۀ او بالای پل صدر در خیابان شریعتی رفتم او را صمیمی‌تر هم یافتم و وقتی دانست نه به اندازۀ او اما اهل ادبیات هم هستم حرف‌هامان بیشتر گل انداخت خاصه درست در یکی از روزهای عید نوروز 1368 که هر دو از خبر استعفا یا برکناری آیت‌الله منتظری شوکه شده بودیم و کار به سخن گفتن از سیاست هم کشید و با این که 24 سالی بزرگ‌تر بود اختلاف سنی زیادی حس نمی‌کردم. از گل و گیاه و فضای سبز به شعر و ادبیات تا مطبوعات و روزنامه‌نگاری و البته سیاست و انطباق تصویر گل‌آقایی که در نوشته‌ها می‌شناختم با آن کاراکتر ذهن مرا درگیر کرده بود.

  گل‌آقا اما بیش از آن که یادآور آن ستون باشد به خاطر «مجلۀ گل‌آقا» بر سر زبان‌ها افتاد. نشریه ای با حال و هوای "توفیق"  که 6 سال بعد از راه‌اندازی آن ستون و اول آبان 1369 با شمارگان صد هزار نسخه به قیمت 15 تومان روی دکه رفت و به سرعت به فروش رسید و به چاپ دوم و شاید سوم رسید و تجدید چاپ شد. صابری البته مجله را با همکاری مرتضی فرجیان راه انداخت اما چنان با صابری شناخته می‌شد که پایان همکاری آن دو چندان که تصور می‌شد سر و صدا نکرد. هر چند به خاطره ای تلخ بدل شد و برخی معتقدند در حق مرحوم فرجیان جفا شد.

غم بزرگ زندگی او البته از دست دادن فرزند جوان خود -آرش- در سانحۀ رانندگی بود و نمی دانم چرا بزرگان ادبی ما که به سوگ فرزند نشسته اند کم نیستند. با این حال همین که ذوق او در پی این سوگ مرد افکن نخشکید و دوباره نوشت، کاری ساده نبود و حالا زندگی او بیش از پیش «پوپک» بود که برای روشن نگاه داشتن چراغ گل آقا پس از پدر کوشید اما او هم یک جا متوقف کرد چون زمانه، دیگر شده بود.
   
  گل‌آقا در تمام دهۀ 70 نشریه‌ای مهم و خواندنی و تأثیر‌گذار بود که مطالب آن نقل می‌شد و از توقیف‌های 1379 نیز جان به در برد اما دو سال بعد در دوم آبان 1381 و در دوازدهمین سالگرد تولد مجله خود صابری تصمیم به توقف انتشار گرفت و این بار امضای نوشتۀ او نه گل‌آقا بود نه شاغلام و نه غضنفر (شخصیت‌هایی که خلق کرده بود تا نمایندگان تیپ‌های مختلف اجتماعی باشند) بلکه امضا کرد: صابری فومنی. یعنی پایان و خداحافظ!

  او هیچ‌گاه دلیل توقف انتشار نشریه‌ای را که به یک نهاد تبدیل شده بود اعلام نکرد اما همان موقع برخی حدس زدند پس از دوم خرداد 76 و در پی ظهور طنزنویسانی چون سید ابراهیم نبوی ذائقۀ مردم تغییر کرده بود و نه می‌توانست مانند آنها باشد و نه شکل گذشته مخاطبان را سیراب می کرد ولی دلیل اصلی چیز دیگری بود. این که انتظار داشت نه تنها تحمل شود بلکه او را قدر بدانند که توجه مردم را به داخل جلب کرده ولی حاکمیت و سلیقه ها چندان دوپاره شده بود که اعتماد سابق به او هم زایل شده بود. 
  
  انکار نمی‌کرد که ایفای نقش سوپاپ برای جلوگیری از انفجار اجتماعی بد نیست ولی وقتی آدمی با مشخصات سعید مرتضوی به جان مطبوعات افتاده بود نه می‌شد با او در افتاد و نه نادیده‌اش گرفت و ادامۀ انتشار عملا ممکن نبود. اگر از نهادهای غیر دولتی انتقاد می‌کرد چه بسا سراغ او می‌آمدند و اگر از خاتمی با اقتدارگرایان هم‌سو می‌شد. در این فضا گویا حسن حبیبی که حامی و در عین حال سوژۀ گل‌آقا بود توصیه کرد فتیله را پایین بکشد.

  این احتمال هم جدی است که وقتی شنید به سرطان مبتلاست نمی‌توانست ادامه دهد و کمتر از دوسال بعد درگذشت. جالب این که مشهورترین جمله دربارۀ گل‌آقا سخنی است که هرگز نگفت و ننوشت: "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق!"

  در آستانۀ دوم خرداد 1376 این شایعه به شکلی بسیار گسترده پیچید که گل‌آقا نوشته "بنویسید خاتمی بخوانید ناطق" یعنی قرار نیست آرا درست شمرده شود حال آ‌ن که چنین جمله‌ای را ننوشته بود اما ضرب‌المثل و به گل‌آقا منتسب شد.

  در دوران "دو کلمه حرف حساب" روزنامۀ اطلاعات و بعد از آن که رهبران نهضت آزادی را افراد مسلحی ربودند و گویا شبه تیربارانی دروغین به قصد ترساندن برای آنان ترتیب دادند این خبر در رسانه ها قابل نقل نبود و از اینترنت و کانال تلگرامی و شبکۀ ماهواره‌ای هم البته خبری نبود اما گل‌آقا در قالب طنز نوشت که "شاغلام پیشنهاد داد دسته جمعی به بهشت‌زهرا برویم و زیارت اهل قبور کنیم و گفتیم: نه! خطرناک است. مگر نشنیده‌ای که می‌زنند؟ شاغلام پاسخ می‌دهد ولی ما پنج نفریم در حالی که آنها 9 نفر بودند. گل آقا هم می‌گوید: درست است ولی آنها اول می‌زنند بعد می‌شمرند!"

  از ویژگی‌های صابری این بود که نثری بسیار فاخر داشت و با ادبیات کلاسیک و معاصر نیک آشنا بود و بی‌شک برخی از نوشته‌های او در کتاب‌های درسی به عنوان نمونۀ نثر پیراسته قابل درج و تدریس است اگر ذوقی مانده باشد. کافی است اشاره شود که وجه ادبی منحصر به خود صابری هم نبود.تا جایی که ابوالفضل زرویی نصرآباد یکی از بالیدگان گل آقاست که او هم ناباورانه چشم از جهان بست و از بیشتر ویژگی‌های صابری برخوردار بود و راز توقف انتشار گل آقا را هم او فاش کرد وقتی صابری رفته و خود نیز با مرگ دست و پنجه نرم می کرد.

  الگوی اصلی گل‌آقا اما نه توفیق‌ها که  علی اکبر‌خان دهخدا بود. مشروطه‌خواه، اهل ادبیات، نویسنده، ملی، روزنامه‌نگار و البته فرهنگ‌نویس و صابری فومنی فرصتی برای انجام این آخری پیدا نکرد.
  

  از خاطرات قابل توجه کیومرث صابری یکی این بود که چند ماه مانده به درگذشت امام خمینی همراه با مرحوم دعایی به دیدار رهبر فقید انقلاب می‌رود. در حالی که بعد از قبول قطعنامه 598 و تعبیر جام زهر تمام دیدارهای عمومی امام لغو شده بود و به خاطر آن و نیز بیماری سرحال نبود و صابری می‌گوید بسیار خسته و حتی افسرده به نظر می‌رسید و نگاه‌مان نمی‌کرد و دعایی گفت: پس ما برویم چون شما نگاه مان هم نمی‌کنید ولی آقا! این آقا گل‌آقاست ها و تا امام نام او را شنید نگاهی کرد و لبخند زد و خندید.

  آدم‌هایی چون کیومرث صابری فومنی در گذر زمان بیشتر شناخته می‌شوند و در این 20 سال عیار او روشن‌تر شده است و نثر او همچنان گواه است. نثری که جا دارد در کتاب های درسی بیاید بلکه دانش آموزان هم از این همه ملولی کتاب های درسی به درآیند.
---------------------
* طرح نمایه از هادی حیدری کارتونیست برجستۀ مطبوعات که خود از دست پروردگان و همکاران گل آقا بوده و در این 20 سال هیچ گاه از یاد او فرونکاسته. 

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: دیدار گل آقا و آیت الله خامنه ای (+عکس)

دیگر خبرها

  • نمایش زجر به قیمت لایک!
  • احساس امنیت، پایداری واحدهای اقتصادی را به‌دنبال دارد
  • آموزش و پرورش کارخانه انسان‌سازی است
  • کیومرث صابری؛ چگونه «گل‌آقا» و بعد «گل‌آقای ملت ایران» شد؟/ "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق"؛ ناراستی که راست تلقی شد!
  • ژاوی: هر وقت احساس کنم که وضعیت در بارسلونا خوب نیست می‌روم
  • ژاوی: هر وقت احساس کنم که وضعیت خوب نیست می‌روم
  • تنهایی می‌تواند زندگی بازماندگان سرطان را کوتاه کند
  • فیلتر شکست خورد / حضور بیش از 40 میلیون ایرانی در اینستاگرام
  • فراجا مرزبان حجاب است/ متولیان فرهنگی حجاب و عفاف بیدار باشند
  • اگر از زندگی خسته و کلافه شده‌اید بخوانید