استکبارستیزی ایران چگونه زمینهساز افول آمریکا میشود؟
تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۵۹۴۱۴۲
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، روز سیزدهم آبان که پس از اشغال لانه جاسوسی آمریکا در سال ۱۳۵۸ توسط دانشجویان پیرو خط امام خمینی (ره)، روز مبارزه با استکبار جهانی نامگرفت بهانهای است برای بروز احساسات عدالتجویانه و ضد استعماری مردم ایران و نیز فرصتی مناسب برای محققان و اندیشمندان تا به نقش مؤثر انقلاب اسلامی و مقاومت مردم ایران در افول تدریجی هژمونی آمریکا بپردازند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در همین راستا سید مصطفی خوش چشم تحلیلگر روابط بینالملل در "همایش بینالمللی جهان پسا-آمریکا" با اشاره به اینکه از همان ابتدای استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران صحبت در خصوص افول آمریکا در زمانی بیان میشد که وزارت دفاع ایالاتمتحده مدعی بود این کشور میتواند با پنج قطب قدرتمند دنیا بهصورت همزمان درگیر شود، اما در حال حاضر ارزیابیهای پنتاگون این سؤال را مطرح میکند که آیا واشنگتن این توان را دارد که تنها بر یکی از دشمنانش در جهان غلبه کند؟
بیشتربخوانید
جواد منصوری: آمریکا میخواست ۶ ماه دیگر برگردد/ دانشجویان خط امام چگونه نقشه برگشت آمریکا را برهم زدند؟اعتراف سران کشورهای غربی به انتقال قدرت از غرب به شرق
خوش چشم ادامه میدهد که حتی امانوئل ماکرون رئیسجمهور فرانسه که خود زیر بیرق ایالاتمتحده قرار دارد اعتراف کرده که قدرت نظامی و اقتصادی از غرب به شرق در حال تغییر مکان است یعنی اینکه روسیه، چین، و هند هماکنون از آینده بسیار روشنتری نسبت به آمریکا برخوردار هستند.
گره زدن امور کشور به مذاکره، بیتوجهی مفرط به سایر حوزهها را موجب شده است
سید مصطفی خوش چشم کارشناس امور بینالملل
این تحلیلگر روابط بینالملل بهصورت کلی فرهنگ و تمدن غرب بهویژه ایالاتمتحده را در حال سقوط میبیند. خوش چشم به اظهارات جوزپ بورل مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا هم اشاره میکند که دو سال پیش از انتقال قدرت از غرب به شرق سخن گفته بود.
حرکتی که در سیزدهم آبان سال ۱۳۵۸ علیه حضور قدرتهای استکباری در منطقه کلید خورده بود، در واقع به تضعیف طرف مقابل ختم شد و به آنچنان توانی تحت فرماندهی سردار سلیمانی رسید که در مقابل هر نیروی اشغالگری در منطقه قد علم میکرد
خوش چشم رسوایی انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰، هجوم به کنگره آمریکا، افزایش بدهیهای واشنگتن، و مشکلات عدیده اقتصادی و فرهنگی را نشانه افول داخلی اندیشه خودبرتربین لیبرالیسم و کاپیتالیسم در ایالاتمتحده قلمداد کرده و میگوید آمریکا حتی درگیر بحران در تعامل با کشورهای همپیمان خود در قاره اروپاست.
وی نمونه این بحران را اقدام آمریکا به فروش زیردریایی اتمی به استرالیا و مجبور کردن این کشور به فسخ قرارداد خرید زیردریایی از فرانسه، شنود مکالمات مقامات ارشد اروپایی و اقدام به جاسوسی علیه کشورهای اتحادیه اروپا میداند.
پای لنگ تحریمها؛ وقتی توطئه آمریکا در ۱۳ آبان «تقریبا هیچ» میشود!
خوش چشم با اشاره به شکستهای مکرر سیاست خارجی ایالاتمتحده در منطقه غرب آسیا عقبنشینی نظامیان واشنگتن از افغانستان را شاهد دیگری بر صحت ادعایش برمیشمارد. این مقدمه برای بیان مطلبی مهم است که نباید بههیچوجه از کنار آن بهسادگی گذشت.
نظام ایالاتمتحده که ازنظر ساختار سیاسی و فرهنگی مبنایی لیبرال و از بابت اقتصادی پایه سرمایهداری یا کاپیتالیسم دارد برای دههها از کارشناسان برجسته اتحاد جماهیر شوروی سابق که به هر صورتی توانسته بودند به این کشور پناهنده شوند استفاده کرد تا بتواند از نواقص مکتبی که شالوده استکبار آمریکا را ساخته بود مطلع شود. آمریکا اگرچه در این راه تا حدودی موفق شد و در قالب جنگ سرد توانست تا حد زیادی در فروپاشی شوروی موفق باشد، اما یک عامل بسیار تأثیرگذار دیگر یعنی انقلاب اسلامی ایران بهشدت از توفق ایالاتمتحده بر اندیشه مارکسیسم- لنینیسم کاست.
به عقیده برخی کارشناسان و تحلیلگران اگر انقلاب اسلامی ایران رخ نداده بود جنبههای شکست شوروی در مقابل کاپیتالیسم میتوانست بسیار وحشتناک باشد. اندیشه مقاومت فرزند انقلاب اسلامی ایران بود که اگر اغراق نشود سالروز تولدش باید به تاریخ سیزدهم آبان ۱۳۵۸ ثبت شود. این اندیشه توانست در چهار دهه اخیر با شتابی مناسب و منطقی خود را در کشورهای منطقه نزد مردمانی که خود را زخمخورده استعمار میدانستند رشد دهد. گفتمان مقاومت پس از گذر از راههای پرپیچوخم توانست به محور مقاومت تبدیل و سدی محکم در مقابل سیاستهای توسعهطلبانه آمریکا و همپیمانان منطقهایاش تبدیل شود.
به گفته خوشچشم، چهار دهه مقاومت ایران باعث تحلیل رفتن توان ایالاتمتحده در منطقه شد. وی نقش ویژهای برای سردار شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده سابق نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در اوایل سال ۲۰۲۰ در حمله نظامیان آمریکایی در نزدیکی فرودگاه بغداد شهید شد، در رسیدن آمریکا به بنبست در منطقه غرب آسیا قائل است. مدیریت مدبرانه و شجاعانه سردار سلیمانی و رشادت نیروهای تحت فرمانش در میدان نبرد در منطقه بود که حضور نیابتی آمریکا توسط گروههای تروریستی ازجمله النصره و داعش در منطقه را با شکست روبرو کرد و اجازه نداد که منطقه به بیثباتی کشیده شود.
سردار شهید سلیمانی برآیند بردارهای مقاومت ضد استکباری در جهان بود
این کارشناس مسائل بینالملل معتقد است حرکتی که در سیزدهم آبان سال ۱۳۵۸ علیه حضور قدرتهای استکباری در منطقه کلید خورده بود، در واقع به تضعیف طرف مقابل ختم شد و به آنچنان توانی تحت فرماندهی سردار سلیمانی رسید که در مقابل هر نیروی اشغالگری در منطقه قد علم میکرد.
انقلاب اسلامی ایران، تسخیر لانه جاسوسی و جنبش تثبیتشده بزرگی تحت عنوان محور مقاومت از آنچنان وزن قابلملاحظه و تعیینکنندهای در معادلات بینالمللی برخوردار شدهاند که دیگر هیچ دوست و دشمنی قادر به نادیده گرفتنشان نیست
برخی از تحلیلگران معتقدند که اگر در حال حاضر قدرت از غرب در حال انتقال به شرق است، اگر روسیه توانست در مقابل فشارهای ناشی از فروپاشی شوروی و فشارهای اقتصادی غرب دوام بیاورد، اگر چین توانست فارغ از درگیریهای مستقیم بر رشد اقتصادی تمرکز کند، اگر هند توانست راه خود را با کمترین دردسر به سوی عبور از بحران گرسنگی طی کند و اگر آمریکا نتوانست بیش از این در مناطق استراتژیک جهان ازجمله خاورمیانه حضور داشته باشد، همه و همه تا حد زیادی وامدار مقاومت ایران و مقابله مستقیم و غیرمستقیم ایران با توطئههای آمریکا بود.
البته نباید نقش مقاومت را فقط در تحلیل بردن نیروی متخاصم یا تسریع افول آمریکا دانست، زیرا اگر سرداران و نیروهای جبهه مقاومت درنبرد علیه گروههای تروریستی درکشورهایی، چون عراق و سوریه حضور نداشتند هماکنون نهتنها این دو کشور بلکه بسیاری از کشورهای منطقه غرب آسیا، شمال آفریقا و جنوب و مرکز اروپا در بیثباتی و عدم امنیت، شب و روز سپری میکردند.
مهم است که بدانیم وقوع انقلاب اسلامی ایران، تسخیر لانه جاسوسی و جنبش تثبیتشده بزرگی تحت عنوان محور مقاومت همانگونه که در چهار دهِه گذشته اثبات شده نهتنها در تحولات منطقهای بلکه جهانی از آنچنان وزن قابلملاحظه و تعیینکنندهای برخوردار شدهاند که دیگر هیچ دوست و دشمنی قادر به نادیده گرفتنشان نیست.
منبع: آنا
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: سردار سلیمانی استکبار جهانی انقلاب اسلامی ایران ایالات متحده سیزدهم آبان آن چنان خوش چشم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۵۹۴۱۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واشنگتن پست : طرح صلح خاورمیانه بایدن توهم است تا واقعیت/ طرح نتانیاهو برای غزه شامل جنگ بیشتر است/ اعراب طرف گفت و گویی در تل آویو ندارند
به گزارش جماران، آیا طرح صلح جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده برای خاورمیانه می تواند ره به جایی ببرد؟ واشنگتن پست در نوشتاری تحلیلی در این باره از این طرح باعنوان متوهمانه نام برده و می نویسد : توهمات پشت طرح بایدن برای صلح خاورمیانه چیست؟ در ظاهر، چشم انداز بزرگ جو بایدن برای خاورمیانه بسیار منطقی است؛ اسرائیل، متحد آمریکا و بهرهمند از میلیاردها دلار کمک نظامی این کشور، ترس از امنیت منطقهای خود را از طریق مجموعهای آشکار از ائتلافها با برخی از همسایگان عرب خود فرونشانده است. آن کشورهای عربی که عمدتاً توسط پادشاهان سنی اداره میشوند، سود حاصل از این معامله را با روابط نزدیکتر با کشوری که بهخاطر بخش فناوری و صنایع دفاعی پیشرفتهاش شناخته میشود، به دست خواهند آورد. در چنین شرایطی، ایران که با هر سه طرف این معامله رابطه پر اما و اگری دارد گرفتار اتحاد و ائتلاف آنها خواهدشد.
این دیدگاه کم و بیش همان مفهومی است که دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا را در هنگام ایجاد توافقنامه آبراهام - توافقات عادی سازی بین اسرائیل و دو پادشاهی عربی (امارات متحده عربی و بحرین) – سرخوش کرده و رئیس جمهور پیشین از آن با عنوان دستاوردهایی برای صلح منطقه یاد کرد.
اما مشکلی که امیدهای بایدن برای صلح خاورمیانه را از بین برد، همان مشکلی است که ترامپ نتوانست به آن رسیدگی کند: رابطه بین اسرائیلی ها و فلسطینی ها.
ترامپ و متحدانش سعی کردند مسئله فلسطینی ها و فقدان یک کشور قابل دوام و نداشتن حقوقی مشابه با میلیون ها اسرائیلی در میان آنها را به اصطلاح زیر قالی کرده و از دیده پنهان کنند. پادشاهان خلیج فارس که از سالها روند شکست صلح خسته شده بودند و تهدید ایران را هم جدی تر می دیدند تا حدودی به چارچوب تعیین شده از سوی آمریکا ملزم و متعهد شدند.
جو بایدن روی کار آمد و تصمیم گرفت تا پا جای پای ترامپ بگذارد و پس از اینکه ترامپ هدیه سیاسی به جناح راست اسرائیل داد، جانشین او چند امتیاز نمادین به فلسطینی ها داد. تا تابستان 2023، صحبت از عادی سازی روابط سعودی-اسرائیل در خاورمیانه سر و صدای زیادی داشت.
سپس 7 اکتبر فرا رسید، زمانی که گروه حماس با حمله بی سابقه و مرگباری به جنوب سرزمین های اشغالی حمله کرد . تاکنون در جنگ غزه بیش از 34000 فلسطینی - که بسیاری از آنها زن و کودک بودند - توسط نیروهای اسرائیلی کشته شده اند( به شهادت رسیده اند).
این جنگ وضعیت ناآرام موجود در منطقه را در هم شکست. ایالات متحده، همراه با شرکای اروپایی و عرب خود، همگی اذعان دارند که روند رو به مرگ برای دستیابی به یک کشور فلسطینی باید احیا شود، حتی در شرایطی که آنها برای توقف فوری خصومت ها و آزادی اسیران باقی مانده در اسارت حماس تلاش می کنند. اما بین امیدهای بایدن و واقعیتهای موجود شکافی وجود دارد. ایالات متحده همچنان توافق اسرائیل و عربستان را محور یک توافق سیاسی گسترده تر می داند که راه را برای بازسازی غزه و همچنین ظهور یک کشور فلسطینی هموار می کند.
تلفات تکان دهنده در غزه، تعامل دولت های عربی با اسرائیلی ها را بدون اولویت دادن به نگرانی های فلسطینی ها، تبدیل به کاری غیرممکن کرده است. به نظر نمی رسد که هیچ کس در ساختار سیاسی اسرائیل از متحدان راست افراطی نخست وزیر جناح راست بنیامین نتانیاهو گرفته تا رقبای اصلی او در اپوزیسیون میانه روتر به نظر مایل به بررسی مسئله حق تعیین سرنوشت یا حقوق فلسطینیان باشد.
یک ستون نویس روزنامه اسرائیلی هاآرتص، اخیرا در این باره نوشته است: «اسرائیل توجهی به اصل ماجرا نمی کند. در حال حاضر مقام های اسرائیلی نه تمایلی برای تصمیم گیری های استراتژیک در قبال این مسئله فلسطین دارند و نه البته ابزار آن را در دست دارند. همه چیز تاکتیکی است. اسرائیل در سه جبهه دچار خشم موجه، ناامیدی و بن بست شده است: در غزه علیه حماس. در لبنان در مقابل حزب الله؛ و در دایره بیرونی، علیه ایران.»
خشم قابل توجیهی از طرف شرکای عرب در معامله احتمالی با اسرائیل نیز وجود دارد. وزیر امور خارجه اردن، روز یکشنبه در نشست ویژه مجمع جهانی اقتصاد در ریاض پایتخت عربستان سعودی، با اشاره به ادامه مخالفت اسرائیل با حل و فصل مسائل گفت: «چالشی که ما داریم این است که در حال حاضر شریکی در اسرائیل در مورد هر گونه صحبت در مورد تشکیل کشور فلسطین نداریم.»
شاهزاده فیصل بن فرحان آل سعود، وزیر امور خارجه عربستان سعودی، این نگرانیها را تکرار کرد و گفت که تعهد اسرائیل به راهحل تشکیل دو کشور، به هر ماموریتی برای برقراری صلح در منطقه اعتبار بیشتری می بخشد. او ادامه داد : اگر همه ما موافقیم که دولت فلسطین و دادن حقوق فلسطینیان راه حلی است که همه ما به آن نیازمند هستیم پس همه ما باید تصمیم بگیریم که تمام منابع خود را برای تحقق آن سرمایه گذاری کنیم.
مشکل اینجاست که اسرائیلی ها موافق نیستند. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه، در هفتمین سفر خود به منطقه از زمان آغاز جنگ، به اسرائیل خواهد رفت و یک بار دیگر با نتانیاهو سرکش روبرو خواهد شد. در ریاض، بلینکن اصل مشکل را تایید کرد: «من فکر میکنم واضح است که در غیاب یک افق سیاسی واقعی برای فلسطینیها، داشتن یک برنامه منسجم برای خود غزه، اگر نگوییم غیرممکن، بسیار سختتر خواهد بود.»
طرح نتانیاهو برای غزه شامل جنگ بیشتر است. روز سهشنبه، او به فشارهای داخلی و بینالمللی در برابر حمله گسترده اسرائیل به رفح، شهر جنوبی غزه که محل زندگی بیش از یک میلیون آواره فلسطینی است، هیچ اهمیتی نداد. نتانیاهو در دیدار با نمایندگان خانوادههای گروگانها و قربانیان گفت: «ما وارد رفح میشویم و گردانهای حماس را با یا بدون توافق در آنجا نابود میکنیم تا به پیروزی کامل برسیم.»
در ریاض، محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین که مقر آن در کرانه باختری است، گفت: اگر نتانیاهو به راه خود ادامه دهد، بزرگترین فاجعه در تاریخ مردم فلسطین رخ خواهد داد. ایالات متحده تنها کشوری است که می تواند اسرائیل را از ارتکاب این جنایت باز دارد. حتی در صورت حمله به رفح، مشخص نیست که نتانیاهو به اهداف استراتژیک اعلام شده خود دست یابد. کارشناسان معتقدند که ظرفیتهای نظامی حماس تنزل یافته، اما به سختی از بین رفته است. در همین حال غزه نابود و ویران شده است.
ژان پیر فیلیو، مورخ سیاسی در این باره می گوید: لشکرکشی اسرائیل به نوار غزه ، پتانسیل این منطقه به عنوان محلی برای زندگی را کاملا از میان برده است. این تلی از ویرانهها که نفرت فقط در آن رشد می کند ، زمینهی حاصلخیز برای احیای اسلامگرایی مسلحانه خواهد بود.