سیدعلی شجاعی با «موش و گربه و باقی دوستانا» به ترکیه میرود
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۶۰۳۱۲۶
«موش و گربه و باقی دوستانا» نوشته سیدعلی شجاعی با حمایت ۶۰۰ یورویی دبیرخانه گرنت در ترکیه منتشر میشود. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، انتشارات فصلها در ترکیه رایت کتاب «موش وگربه و باقی دوستانا» نوشته سیدعلی شجاعی را خریداری کرد. این کتاب قرار است به زبان ترکی استانبولی در این کشور منتشر شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کتاب «موش و گربه و باقیدوستانا» را نه بازنویسی که باید نوعی همکاری مشترک میان سیدعلی شجاعی به عنوان نویسنده معاصر و عبید زاکانی به عنوان نویسنده کهن به شمار آورد. سیدعلی شجاعی در مقام نویسنده در این کتاب اشعاری از داستان بلند موش و گربه اثر عبید زاکانی را دستمایه بازنویسی قرار داده است؛ اما متنی که او نوشته تلفیقی از زبان روایت عبید به نظم و توضیح منثور او بر داستان است.
شجاعی در این نوشتار خلاقانه زبان طنزآمیز را نیز چاشنی کار خود کرده است و از این منظر داستان موش و گربه عبید زاکانی را که یکی از متون داستانی طنزآمیز و البته حکمی است را در تلفیق با نثر امروز دوباره خواندنی کرده است. در واقع استفاده از زبان طنز را میتوان تکنیک او در مقام نویسنده برای حفظ ساختار و روح حاکم بر این اثر دانست.
شجاعی در رویکردی دیگر با اشاره و توجه به اینکه این داستان عبید زاکانی را نباید صرفاً داستانی طنزآمیز و بدون لایههای حکمی و زیرین پنداشت، سعی کرده با اشارهها و کنایههای بینامتنی در داستان، به رمزگشایی از آنچه عبید با سرودن این داستان بلند در نظر داشته است بپردازد. در این کار تصویرگریهای سارا میاری و گرافیک نرگس زیّانی را نیز باید مورد توجه قرار داد که منجر به جذابیت بیشتر کتاب شده است.
میاری در تصویرگریهای این کتاب میان شخصیت موش و گربه و انسان تلفیقی قابل توجه برقرار کرده که حاصل آن خوانش داستان با یک قهرمان و ضدقهرمان و بازنمایی ذهنی آن به صورت انسانی است که در نوع خود برای رمزگشایی از آنچه این داستان مد نظر داشته است، بسیار قابل توجه از کار در آمده است.
سهگانه زیست اخلاقمدار سیدعلی شجاعی برای کودکان و نوجوانانجدیدترین داستانهای کوتاه سیدعلی شجاعی در «هزار و چند شب لیالی»تازهترین کتاب سیدعلی شجاعی روانه بازار نشر شددر یک نگاه کلی این اتفاق ادبی را که شجاعی از خود بر جای نهاده است چیزی فراتر از یک بازنویسی معمولی و در واقع باید یک بازنویسی حکمی و همنوایی محتوایی با ظاهر و باطن داستان عبیدزاکانی پنداشت که بدون شک ذهن مخاطب کودک و نوجوان را برای پذیرش مفاهیم بلند حکمی تقویت میکند.
دبیرخانه گرنت (حمایت از ترجمه و انتشار آثار ایرانی در خارج از کشور) از انتشار این کتاب در کشور ترکیه با پرداخت 600 یورو حمایت کرده است.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: کتاب کتاب سید علی شجاعی موش و گربه عبید زاکانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۶۰۳۱۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» در نمایشگاه کتاب عرضه میشود
به گزارش خبرنگار مهر، رمان اجتماعی معمایی «آفرودیت» نوشته غزاله بزرگ زاده به زودی توسط نشر روزگار منتشر و در نماشیگاه کتاب تهران میشود. این رمان دارای داستان های فرعی از چند راوی در بازه های مختلف است.
شخصیت اصلی این رمان دختری است که حادثهای کابوسها ورنجهای گذشته را برای او زنده میکند. دختری که سرگردان است برای رمزگشایی از گذشته و اتفاقاتی که رنگ و بویی تازه به خود گرفتهاند، او را در مسیری تازه و چالشی قرار میدهند.شخصیتهای فرعی خواسته و ناخواسته پایشان به زندگی کاراکتر اصلی داستان کشیده می شود و حتی گاه راوی داستان میشوند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
با بدنی لرزان و لکلککنان جلو رفتم، تا رسیدم به آخرین قدمی که برای اولینبار پرهیبی تنها را دیدم. سرتاپا خیس عرق بودم. در حالیکه عرق از چهرهام میچکید، با بدنی لرزان و کلهای که به سختی بر گردنم بند بود، به دور و بر نگاه کردم. همهجا را همان درختان کاج پهن و قطور، نارون و بید مجنون پر کرده بودند و شعلههای مرتعش بر آنها سایه میانداختند. سرم را بالا گرفتم و شاخههای درهم تنیدهی درختان بالای سرم سقفی درست کرده بودند و از فضای خالی میانِ شاخهها آسمان را دیدم که سیاه و صاف بود و چند ستاره که گویی به من چشمک میزدند.
کد خبر 6093871 فاطمه میرزا جعفری