GR Aygo X؛ نسخه اسپرت کوچکترین کراس اوور تویوتا
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۶۱۹۰۵۹
فرارو- درست اندکی بعد از معرفی خودروی تویوتا Aygo X در قاره اروپا، حدس و گمانهایی مطرح شد که نشان میدهد این خودروساز ژاپنی قصد دارد تا یک نسخه اسپرت همان GR از این کوچکترین کراس اوور خود را نیز در آینده نچندان دور، روانه بازار کند.
به گزارش فرارو، روز جمعه ۵ نوامبر (۱۴ آبان ماه)، تویوتا، غول خودروسازی جهان، از خودروی Aygo X به عنوان کوچکترین کراس اوور خود در قاره اروپا رونمایی کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آندریا کارلوچی، معاون اروپایی تویوتا، در جریان رویداد معرفی خودروی کوچک Aygo X، در پاسخ به این سوال که آیا این کراس اوور شهری میتواند به یک نسخه اسپرت و GR ارتقاء یابد تا به عنوان نقطه ورود به خانواده رو به گسترش GR عمل کند، از رد این احتمال امتناع کرد. او ضمن اذعان به اینکه نمیتواند در مورد محصولات آینده تویوتا دقیق سخن بگوید، گفت: «برنامههای ما هر چه که باشد، این خودرو ممکن است شایسته ارتقاء در بخشهای شاسی، استحکام بدنه و حتی پتانسیل ساخت نسخه اسپرتتر را نیز دارد». وی در ادامه افزود؛ «واقعیت این است که این موضوع هنوز در برنامههای ما نیست، اما ممکن است شما به ما کمک کنید تا این موضوع را درک کنیم که این خودرو باید به یک نسخه GR ارتقاء یابد بنابراین، هرگز نگو هرگز!.»
در سمت دیگر ما میدانیم که آکیو تویودا، مدیرعامل تویوتا و از علاقهمندان به ورزش موتورسواری، تمایلی کاملاً واضح به خودروهای سریع دارد. تلاشهای او برای بازسازی شهرت برند ژاپنی در خصوص عملکرد سرعت، منجر به ایجاد خانوادهای از خودروهای اسپرت اختصاصی، همچون GR Yaris، GR Supra و GR 86 شد؛ بنابراین اگر یک نسخه GR Aygo X بتواند به عنوان یک برنامه تجاری دقیق، با قیمت و مشخصات مناسب، طرح ریزی شود، بی شک چنین برنامه از سوی مدیران این شرکت نادیده گرفته نخواهد شد. همچنین چنین طرحی میتواند GR Aygo X را از لحاظ مشخصات و قیمت در ردهای میان Aygo X استاندارد و GR Yaris قرار دهد.
به هرحال اگر مسئولان تویوتا با چنین طرحی موافقت کنند، این خودروی جدید باید به عنوان مدلی از Gazoo Racing عمل کند. همچنین با توجه به اینکه این خودرو اساساً از پلت فرم مشترک با یاریس GR بهر میبرد، پس موتور ۱.۶ لیتری توربوشارژ سه گانه آن خودرو میتواند راه خود را به Aygo X جدید پیدا کند، اما خروجی ۲۵۷ اسب بخاری آن احتمالاً در سگمنت A بیش از حد خواهد بود. به عبارت دیگر، داشتن ۲۵۷ اسب بخار (۲۰۰ کیلووات) در خودرویی که فقط ۱۴۵.۶ اینچ (۳۷۰۰ میلی متر) طول دارد، بسیار دیوانه کننده به نظر میرسد. به هر روی، صرف نظر از پیشرانه، اولویتها برای هر نوع عملکرد، همانطور که کارلوچی پیشنهاد کرد، سختتر کردن هندلینگ است، بنابراین سیستم تعلیق اسپرتتر، ترمزهای بزرگتر، پکیج هوایی الهامگرفته از موتوراسپورت و اقدامات مختلف برای کاهش وزن، از جمله ارتقاءها خواهند بود.
منبع: autocar
نوشته: مصطفی جرفی-فرارو
منبع: فرارو
کلیدواژه: تویوتا نسخه اسپرت کراس اوور یک نسخه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۶۱۹۰۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سفر به ایران قدیم؛ لشکر شاه با کوچکترین خط میتوانست از هم بپاشد
سر هارفورد جونز بریجز (۱۱۴۲-۱۲۲۵) دیپلمات و نویسنده اهل انگلستان بود. او نخستین وزیرمختار دولت بریتانیا در ایران بود. هارفورد جونز در جوانی به کمپانی هند شرقی پیوست و در جایگاه نمایندهٔ این شرکت میان سالهای ۱۱۶۱-۱۱۷۲ در بصره خدمت کرد.
همچنین از ۱۱۷۶-۱۱۸۴ را در بغداد سپری کرد. او که چیرگی بسیاری در زبانهای شرقی یافته بود با پشتیبانی رابرت داندس در سمت نمایندهٔ فوقالعادهٔ بریتانیا به ایران در دوره فتحعلیشاه فرستادهشد.
به گزارش انتخاب، وی در ۱۸۳۳ کتابی را به نام دودمان قاجار که ترجمهای از کتابی دستنویس ایرانی بود را به چاپرساند. در ۱۸۳۸ نیز جزوهای را دربارهٔ علایق انگلستان در ایران منتشر کرد.
من کلمه «خطرناک» را برای این اردو زدنهای شاه به کار بردم - خصوصاً در اوجان - زیرا مطمئنم که به خاطر نامناسب بودن و ضعف نگهبانی و اقدامات احتیاطی نظامی گروهی نسبتاً کوچک از نظامیان روس به راحتی میتواند شبانه به اردوی شاه در اوجان شبیخون بزند و آن را به هم بریزد و پراکنده سازد درست است که رود ارس مابین اردوی شاه و نیروهای روسی قرار داشت اما هیچ پست نگهبانی یا دیده بانی در سواحل آن رود مستقر نبود و محلهای مختلفی از رود که به راحتی میشد از آنجا عبور کرد بدون نگهبان رها شده بود و با توجه به غنایم بسیاری که روسها میتوانستند از اردوی سلطنتی غارت کنند، برایم بسیار حیرتآور بود که چرا ژنرال توماسف هرگز اقدام به این کار نکرد.
از این گذشته هنگامی که در شورای وزیران و فرماندهان در خیمه شاه حضور داشتم دریافتم که اطلاعات وزیران ایرانی از کمیت و کیفیت واقعی نیروهای روسی در مرزهایشان و خصوصاً محل استقرار آنها قدرت تحرکشان تجهیزات و امکاناتشان چقدر مبهم و ناقص و در بسیاری موارد مخالف با واقعیت است به طوری که نه فقط شدیداً باعث تعجبم، شد احساس خطر هم کردم که نتیجه نهایی این جهل و بی اطلاعی و این غفلت از بدیهیترین قوانین نظامی چه خواهد بود.
من آشنایی زیادی با فنون نظامی ندارم اما فکر میکنم عقل سلیم میگوید هنگامی که حمله شبانهای انجام شود و گروهی که به آن حمله میشود، قبلاً هیچ ترتیبی برای جمعآوری افراد و دفاع همه جانبه در نظر نگرفته، باشد آن وقت در میان آن آشفتگی و بی نظمی و در مقابل سربازان دشمن هیچ چارهای ندارند جز این که طبق اصل اساسی جانت را نجات بده پا به فرار بگذارند.
من تا مدتی پس از ورود هیئت نمایندگی به اردوی سلطنتی در چمن اوجان وضعیت لشکر شاه را اینگونه میدیدم که حتی در مقابل کوچکترین، خطر میتوانست از هم بپاشد و پراکنده شود؛ نه چون به اندازه کافی دل و جرئت نداشتند که هر کس ایرانیان را بشناسد میداند که در دلاوری و تهور، چیزی کم ندارند - بلکه چون آن چیزی را نداشتند که بدون آن دل و جرئت به کاری نمیآید نهایتاً توصیهها و تذکرات مکرری که به وزیران ایرانی شد و آنها هم به عرض شاه رساندند، تأثیر کرد و باعث شد اوضاع کمی بهتر شود.
قبلاً اشاره شد که نایب السلطنه و برادرش محمد علی میرزا در اغلب موارد با هم اختلاف نظر داشتند اما شاید اصلیترین اختلافشان بر سر نیاز و ضرورت آشنایی ایرانیان با قواعد انضباطی و فنون نظامهای اروپایی بود. عباس میرزا میگفت باید همه چیز را تا حد امکان به روش اروپایی ترتیب، داد ولی محمد علی میرزا با او مخالفت میکرد و میگفت روشهای سنتی ایرانی کفایت میکند و باید از همان اسلحههای قدیمی استفاده کرد یعنی شمشیر، گرز، نیزه تفنگهای سرپر یا چخماقی و زنبورک یا توپهای کوچکی که بر پشت شتر قرار میدادند.
نیروهای تحت الامر هر یک از دو شاهزاده، قبل از خروجشان از اردو از طرف شاه مورد بازدید قرار گرفتند. پیاده نظام نایب السلطنه که از طرف افسران فرانسوی تعلیم دیده بود مرا به یاد گروههای شبه نظامی (میلیشیا) میانداخت که تازه تأسیس شدهاند و میخواهند تعلیم ببینند و تمرین کنند؛ لباس بیشتر آنها در وضعی بود که فکر میکنم یک افسر اروپایی خجالت بکشد که در رأس آنها وارد یک شهر شود.
توپخانه او اگر نه مطلقا در مرحله نوزایی یا جنینی مطمئناً در مراحل اولیه کودکی بود و منظره صف جمع آنها بدن مرا لرزاند که اگر اینها مجبور به مقابله با یک نیروی منظم روسی - حتی اگر تعدادشان خیلی کمتر و به نسبت یک به ده باشد - شوند، چه بر سر نایب السلطنه و کشورش خواهد آمد. سواره نظام نایب السلطنه که تقریباً هفتصد تا هزار نفر بودند نمایش جالبی از دلاوری و توانایی سواره نظام ایرانی اجرا کردند.
کانال عصر ایران در تلگرام