چرا علی دایی بیرحم شده است؟
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۶۵۳۳۵۸
صراط:
«تیم ملی فوتبال ایران امروز از ساعت ۱۵:۳۰ به وقت تهران، در پنجمین بازی از مرحله انتخابی جام جهانی به مصاف لبنان میرود تا آخرین بازی مرحله رفت گروهی را برگزار کند. ایران پیش از این بازی با ۱۰ امتیاز صدرنشین گروه است و لبنان پنج امتیازی در رده سوم قرار گرفته است. بر خلاف اهمیت این دیدار، اما مسئله خطخوردن مهدی طارمی از تیم ملی، برجسته شده و این روزها بیش از آن که درباره تقابل ایران – لبنان صحبت شود، حرف درباره خطخوردن مهدی طارمی از تیم ملی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، نبودن طارمی حالا فضای دوقطبی جدیدی را در فوتبال ایران به وجود آورده است. عدهای میگویند حق با اسکوچیچ است و عدهای هم حق را به مهدی طارمی میدهند. در بین دسته دوم، چهرههای مطرحی همچون خداداد عزیزی و علی دایی دیده میشوند. بر خلاف خداداد که سعی کرده تا حدودی دو طرف ماجرا را نگاه کند، علی دایی، اما در انتقادهایی «بیرحمانه» به دراگان اسکوچیچ در آستانه بازی تیم ملی با لبنان تاخته و گفته او در حدی نیست که بخواهد به تاکتیک بازیکنان ایرانی گیر دهد. علی دایی در صحبتهایی که «تسنیم» منتشر کرده، چندین حمله تندوتیز به اسکوچیچ کرده است. «اسکوچیچ بدون شک در دنیای فوتبال مربی بزرگی نیست که بخواهد از تاکتیکناپذیری یا تاکتیکپذیری بازیکنان ایرانی صحبت کند... او نباید یادش برود که در ایران در کجاها و در کدام تیمها مربیگری کرده و با چه کارنامهای به تیم ملی رسیده است. اسکوچیچ در اندازهای نیست که بخواهد در مورد تاکتیکناپذیری بازیکنان ایرانی صحبت کند... در حال حاضر بازیکنان زیادی از ایران در اروپا فوتبال بازی میکنند. اگر آنها تاکتیکناپذیر یا فوتبالیستهای خوبی نبودند به هیچ عنوان تیمهای اروپایی آنها را جذب نمیکردند... اگر کارلوس کیروش یا یک مربی بزرگ و کارنامهدار چنین صحبتهایی را انجام میداد، شاید میگفتیم که آنها چیزهایی دیدهاند و در این مورد نظر دادهاند، ولی آقای اسکوچیچ! شمایی که در تیم مطرحی مربیگری نکردهاید، نباید چنین حرفهایی را بزنید!»
اینها بخشی از صحبتهای علی دایی علیه دراگان اسکوچیچ، سرمربی کنونی تیم ملی ایران، است. این که چرا دایی برای دراگان اسکوچیچ شمشیر را از رو بسته، سؤالی است که این یکی، دو روز زیاد مطرح شده است. البته به نظر میرسد «بیرحمی» علی دایی با دراگان اسکوچیچ چندان بدون دلیل هم نباشد. برای پیبردن به این مورد باید به روزی برگشت که در میان غافلگیری بسیاری از فوتبالیهای ایران، نام اسکوچیچ به عنوان سرمربی انتخاب شد. آن روزها صحبت بر سر این بود که مربی بعدی تیم ملی، ایرانی است. از علی دایی به عنوان جدیترین گزینه نام برده میشد و خودش عنوان کرده صحبتهایی با او داشتهاند. بعد نام امیر قلعهنویی مطرح شد و علی دایی گفت که عدهای صلاحیتش را تأیید نکردهاند و وزارت ورزش چوب لای چرخش گذاشته است. نهایتا، اما در حالی که بسیاری منتظر بودند نام امیر قلعهنویی اعلام شود، اسکوچیچ به عنوان سرمربی انتخاب شد. حالا سؤال اینجاست که آیا دایی از این که اسکوچیچ به جای او معرفی شد، ناراحت است؟
بعید است دلیلش این مورد باشد، چون پیش از آن به دایی خبر داده بودند صلاحیتش برای تیم ملی تأیید نشده و میدانست قرار است سرمربی بعدی تیم ملی ایران امیر قلعهنویی باشد. پس شاید این فرضیه پیش بیاید که ممکن است دلیل ناراحتی دایی این باشد که یک مربی خارجی را به ایرانیها ترجیح دادهاند. به این موضوع هم نمیتوان زیاد استناد کرد، چون بررسی فعالیتهای علی دایی نشان میدهد او یکی از پروپاقرصترین هواداران کارلوس کیروش در ایران بود. در روزهایی که قلعهنویی موافقان کیروش را «اجنبیپرست» توصیف میکرد، دایی تمامقد از کارلوس کیروش حمایت میکرد. پس باید بیرحمی دایی با دراگان اسکوچیچ را در جای دیگر جست.
به نظر میرسد ریشه این بیرحمی در این باشد که علی دایی اعتقاد دارد دراگان اسکوچیچ انتخاب آقازادههاست و خارج از حوزه فدراسیون فوتبال انتخاب شده است. او این موضوع را به صورت علنی عنوان کرده و گفته خبر دارد که چه کسی و کجا، دستور داده تا اسکوچیچ سرمربی تیم ملی باشد. نشانههایی که علی دایی میدهد بیارتباط با همان فردی که او را از سایپا برکنار کرد، نیست؛ فردی که نهایتا شایعه شد موضوع ممنوعالفعالیتی علی دایی در فوتبال ایران را هم رقم زده است. دایی همان زمان در گفتوگویی که با ایسنا داشت، پرده از این اتفاقها برداشت. او برای اولین بار همان جا به دراگان اسکوچیچ تاخت: «مطمئنا انتخاب اسکوچیچ خارج از فدراسیون فوتبال انجام شده است. تا چند روز قبل قرار بود مربی ایرانی به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شود، اما یکباره آقای اسکوچیچ، بعد از یک روز مذاکره انتخاب میشوند. اگر از تمام اعضای هیاترئیسه فدراسیون فوتبال بپرسید متوجه خواهید شد که نظر هیچیک از این عزیزان روی اسکوچیچ نبوده است. شما بروید و ببینید اسکوچیچ بعد از انتخابش به عنوان سرمربی تیم ملی، چه بازیای را در لیگ از نزدیک تماشا کرده است، بعد میفهمید چه کسانی او را به تیم ملی آوردند. آیا در تیم سایپا و پارس جنوبی بازیکن ملیپوش داریم؟ باید دقت کنید ببینید این مسائل از کجا نشات میگیرد... بروید و از اعضای هیاترئیسه فدراسیون فوتبال و سرپرست این فدراسیون بپرسید و ببینید آیا اسکوچیچ را به آنها تحمیل کردهاند یا خیر؟ خیلی از ما، پستی را که داریم بیشتر از هر چیز دیگر دوست داریم و میخواهیم به هر نحوی شده بمانیم.»
شاید علی دایی مثل بسیاری دیگر در آن روزها فکرش را هم نمیکرد دراگان اسکوچیچ در تیم ملی ایران نتیجه بگیرد و حالا پیش از بازی با لبنان، تیم ملی را بدون شکست در صدر جدول گروه اول انتخابی قرار دهد. اگر چه از آن زمان تا به الان دایی دیگر کمتر درباره اسکوچیچ صحبت کرده، ولی صحبتهای جدید او به وضوح نشان میدهد نظر علی دایی درباره اسکوچیچ تغییری که نکرده هیچ، بلکه انتقاداتش تندتر و بیرحمانهتر هم شده است.»
منبع: صراط نیوز
کلیدواژه: اسکوچیچ علی دایی صراط بازیکنان ایرانی فدراسیون فوتبال عنوان سرمربی دراگان اسکوچیچ مهدی طارمی قلعه نویی علی دایی تیم ملی روز ها کی روش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۶۵۳۳۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرده است
روزنامه اعتماد- بهاره شبانکارئیان- طی چند هفته گذشته خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی ادعایی مبنی بر قتل برادرش مطرح کرد. پس از این ادعا سعی کردم با خانواده این کارگردان و فیلمنامهنویس مشهور سینمای ایران صحبتی داشته باشم. همسر و خواهر مرحوم پوراحمد حاضر به گفتگو نشدند، اما دخترمرحوم حاضر شد گفتوگویی داشته باشد، آن هم پس از پیگیریهای مکرر و چندین روزهام. لازم به ذکر است که عنوان کنم این گزارش صرفا بر اساس گفتههای دخترمرحوم کیومرث پوراحمد تنظیم شده است و انتشار آن از سوی روزنامه به معنای تایید یا رد صحبتهای مصاحبهشونده نخواهد بود. همچنین در مورد عنوان این گزارش نیز لازم میدانم توضیح دهم که «پرونده باز است» نام آخرین فیلمی است که به کارگردانی و نویسندگی کیومرث پوراحمد ساخته شده و موضوع آن برگرفته از پروندهای جنایی و پرحاشیه در دهه ۸۰ است.
«ما مطمئن هستیم و میدانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبتهای دختر کیومرث پوراحمد برای «اعتماد» است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است...؛ و این در حالی است که تصویری از حلقآویز شدن این کارگردان سینما نیز نشان میدهد؛ آثار جراحت روی دو دست او وجود داشته است. همچنین اطلاعات جدیدی به تازگی در مورد ثبت شکایت خانواده شنیده شده که «اعتماد» آن را صد درصد تایید نمیکند، اما این اطلاعات حاکی از آن است که خانواده پوراحمد شکایتی با موضوع مرگ مشکوک مرحوم پوراحمد ثبت کردند. ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ اخباری ضد و نقیض در رسانهها و مجلات هنری منتشر شد. ابتدا برخی رسانهها نوشتند؛ کیومرث پوراحمد، کارگردان و فیلمنامهنویس مشهورایرانی در ویلایی در بندر انزلی بر اثر ایست قلبی درگذشت، اما ساعاتی بعد یک مجله هنری دلیل مرگ کیومرث پوراحمد را خودکشی اعلام کرد.
مرکز اطلاعرسانی پلیس نیز در اطلاعیهای در مورد مرگ کیومرث پوراحمد اعلام کرد: «در پی اعلام یک فقره خبر فوت مشکوک فردی سالخورده در دهکده ساحلی بندر انزلی به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ موضوع در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی شهرستان بندر انزلی قرار گرفت. با توجه به اهمیت رخداد، پلیس آگاهی برای بررسی صحت و سقم موضوع در محل حادثه حضور پیدا کردند که با جسد بیجان کارگردان نام آشنای کشورمان کیومرث پوراحمد مواجه شدند. یافتههای پلیس حاکی از آن است که در کنار جسد مرحوم پوراحمد نوشتهای کشف شده است که متاسفانه حکایت از اقدام او به خودکشی دارد.»
با این حال و با گذشت یکسال از این ماجرا در فروردین ماه ۱۴۰۳، توران پوراحمد؛ خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی اعلام کرد که برادر او به قتل رسیده وآثار جراحت بر بدن او مشهود بوده است.
پس از اظهارات خواهر کیومرث پوراحمد «اعتماد» سعی کرد با یکی از اعضای خانواده پوراحمد گفتوگویی داشته باشد.
پدرم میدانست
چه بلایی میخواهد سرش بیاید
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
او در پاسخ به اینکه آیا مرحوم قبل از مرگشان پیگیر فیلم «پرونده باز است» بوده، نیز میگوید: «فیلم «پرونده بازاست»، هنوز تمام نشده بود و تدوین آن مانده بود. همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند. خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است. غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.» ....
۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ فلاح میری، دادستان مرکز گیلان در رابطه با نامه کشف شده در محل فوت کیومرث پوراحمد و خبر فوت او اعلام کرد: «نوشتهای که همراه مرحوم پوراحمد کشف شده، نوشتهای کاملا شخصی، خصوصی و خانوادگی است. مرحوم در انتهای نامه تاکید کرده غیر از خانوادهاش کسی از محتوای نامه باخبر نشود و با توجه به اینکه خانواده مرحوم از محتوای نامه مطلع هستند در صورت صلاحدید محتوای آن را منتشر خواهند کرد. همچنین به محض دریافت گزارش، بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شد و با بررسیهای اولیه نظر برخودکشی این کارگردان سینما داشت که واکاوی جزییات، مستلزم رسیدگی دقیق قضایی است. جسد به پزشکی قانونی انتقال داده شد تا علت تامه مرگ بررسی شود و خبر تکمیلی متعاقبا اطلاعرسانی میشود.»
این در حالی است که تاکنون و با گذشت یکسال هنوزخبر تکمیلی مربوط به علت تامه مرگ از سوی ضابطان و مراجع قضایی منتشر نشده است.
۳۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲؛ چهلمین روز درگذشت کیومرث پوراحمد، اکثر خبرگزاریها از جمله اطلاعات آنلاین به یادداشتی در صفحه اینستاگرامی دختر کیومرث پوراحمد اشاره کرد و نوشت: «چهلم شد. چهل روز گذشت از آن روزی که دنیای ما برای همیشه عوض شد. این انسان عاشق ایران بود. عاشق ایران و مردمش بود. از آنها الهام میگرفت و در عوض عشقش را توی آثارش تقدیم میکرد به مردم پاک و مهربان ایران زمین. همه صحبتها، مسیجها و ویسهای پدرم در ساعتهای آخر زندگی شاد و پر از امید بود. در طول دو، سه ساعت تصمیم میگیره به زندگی خودش خاتمه بده؟ خودش را با دست و بدن زخمی، کبود و آسیبدیده حلقآویز کنه؟ ما را که باکی نیست، زمین گرده و خدا بزرگ و مهربون و همیشه هم باهامون.»
پگاه پوراحمد در آخر تاکید کرد: «پرونده باز است.» ...