کتاب «جراغها از تاریکی میترسند» اثر فراروایتگر کرمانشاهی منتشر شد
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۶۵۳۷۰۷
خانم داوری در مورد مجموعه فراروایت خود که با نگاه اجتماعی به روایت در آورده است روز پنجشنبه به خبرنگار ایرنا گفت: کتاب مذکور مجموعه فراروایت است که در موضوعات اجتماعی نوشته شده و تلاش کرده ام که به اتفاقاتی که در عصر امروز زندگی ما آدمی را دچار چالش های جدی کرده با رنگ و بوی امید بخش بپردازم. وی با اشاره به اینکه زبان فراروایت مخطوطی بین زبان شعر و داستان است و برای همین در آثار این کتاب خواننده انگار همزمان شعر و داستان را با هم می خواند گفت : از آنجاییکه ادبیات دچار تحول شده است باید در هر دوره ای صداهای جدید بر آنچه ادبیات داشته اضافه شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به همین دلیل خانم داوری معتقد است : ادبیات در ذات خود دنبال تحول است و همین ذات تحول خواه است که آن را به اینجا رسانده و تا کنون جریاناتی که در ادبیات شکل گرفته اند ابتدا با سختی هایی مواجه بوده اند و شاید پذیرش آنها برای هر قلمی سخت بوده اما در نهایت زمان این را اثبات کرده که روح ادبیات به دنبال همین صداهای تازه است.
پروانه داوری متولد سال ۱۳۳۴ و لیسانس ادبیات فارسی دارد؛ او از خانواده اهل علم و ادب است و پدرش علی داوری استاد فقه و فلسفه دانشگاه فردوسی مشهد بوده است.
بخشی از فراروایت خانم داوری را در ادامه میخوانید:
روایت اول: راوی
زن شنیده نمی شود در ازدحام مبهم و گنگ خبرهای روز
باور نمی کند دیگر کسی گل ها را
نشد نفسی تازه کنیم
از بس گرفته هوای این زندگی
-هر چند تو به اندیشه باغ ایمان داری
اما من گُم کرده ام حتی نشانی خودم را...
گُم از شادیها و کم از یاس های سپید امید
آخر می پرد از باغ ما هر روز یکی از قناریهای خوش آواز
شاید جفت شادی را در سایه سار
باغ دیگری که روی درختان کاج
آشیانه دارد، پیدا کند
بی هیچ خلافی
که خلاف ریتم هستی باشد
-تو هرگز نفهمیدی که چرا مزه هیچ میوه ای دیگر زیر دندانت نمی ماند
چون طعم دهان باغ خشک و تلخ و گس و نارس شده است!
و هزاران قناری ساکت و خاموش
کز کرده اند کنج قفس هایی از جنس قرنطینه
که بی معناست حتی درهای باز قفس برای آنها...
ماه چیزی می گفت هر شب
اما امشب دلش گرفته بود
پرید روی موج آب نشست
هی بی خودی گریه می کرد...
راه می رفتند کوچه های تاریک
زیر پاهای خسته زن
مانند کور بی عصا از پله ها بالا رفت، نفسش گرفته بود
زیر ماسک و عینک و دستکش
پُر بود صندلی های انتظار مطب
از دندانهای شکسته و خراب
و بدقواره که بجز درد چیزی را باور نداشتند
زن جوانی هم پنهان کرده بود
زیر خیمه سفیدی چهره زیبایش را
و قاب کرده بود تمام دردهایش را توی چشمهای بارانیش
روی صندلی منتظر نشسته بود
تا بهای دردهایش را بپروازد
داشت دلخوشی هایش را روی
ترازوی توی مطب وزن می کرد
عقربه ها برای دلخوشی زن جا باز نکردند...
دردهایش اما، وزنه را متلاشی کرد!
_دکتر برای کدام دردم باید هزینه بیشتری بپردازم؟
_من خریدار دردم، بی خیال نمی شود دندان هایم از آمپول بی حس کننده دندانپزشک.
نفر بعدی دستهایش را دو طرف
گونه هایش فشار میداد
بی خیالش دست هم مانند پول
می توانست درمان باشد،
گفت:
چه رسم بدی است
باید برای پاک کردن لکه درد
درد دیگری را نقاشی کنی!
دکتر گفت:
نفر بعدی حتماً کسی باشد که هزینه پرداخت کرده است
بیمار دیگری جلو میز منشی ایستاد و کارتی کشید که مبادله کرده بود هزینه های دردهای دیگری را
با درد دندانش و می خرید بجان
دردهای تازه را...
نوبت همان خانم زیبا شد
گوشیش را برای هزینه درمانش
به یک موبایل فروشی فروخته بود
موبایل فروش گفته بود
_بهتر، گوشی می خواهید چکار
عوضش دیگر نمی شنوید خبرهای تبدار بد را!
_بله گوشی ام را بهمین دلیل می فروشم که بی خبر باشم دیگر از رنج هایی که می شنوم.
قطع شد رابطه اش با دنیای مجازی و حقیقی...
باید کشید دندان لق را
بیا بگیر جانی را که جانم را گرفته است ...
منبع: ایرنا
کلیدواژه: بازار نشر کتاب کرمانشاه بازار نشر کتاب کرمانشاه کتابخوانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۶۵۳۷۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«دیکتاتوری با اخلاق سگی» به نمایشگاه کتاب میآید
کتاب «دیکتاتوری با اخلاق سگی» با نگاهی طنز به وقایع زندگی صدام به قلم سیدسعید هاشمی از سوی نشر جمکران منتشر شد و در دسترس علاقهمندان قرار گرفت. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، رمان طنز «دیکتاتوری با اخلاق سگی» با محوریت جنایات صدام حسین به قلم سید سعید هاشمی و با تصویرگری مازیار بیژنی منتشر شد. این کتاب که از سوی نشر جمکران برای اولینبار در سی و پنجمین دوره نمایشگاه کتاب تهران عرضه خواهد شد، روایتی است از جنایتهای صدام در قبال مردم ایران و عراق.
روایتهای متعددی از جنایتهای این دیکتاتور عراق در قبال اقشار مختلف مردم؛ از غیر نظامیان گرفته تا علما و مبارزین انقلابی، بر صفحه تاریخ نقش بسته است. هاشمی که تاکنون آثار متعددی از او با بنمایه طنز منتشر شده است، تلاش کرده در کتاب جدید از این منظر به وقایع دوران سیاه حاکمیت رژیم بعث بر عراق بپردازد. نویسنده با قلم طنز خود تلاش دارد کمی از تلخی و سیاهی این جنایات بکاهد تا احساس مخاطب کمتر جریحهدار شود.
این رمان براساس خاطرات روزنوشت فرزند نوجوان صدام نوشته شده است. حمله به ایران و آغاز جنگ تحمیلی، ارتباط رژیم بعث با رژیم صهیونیستی، حمله صدام به کویت و در نهایت حمله امریکا به عراق و مرگ دیکتاتور عراق از جمله مباحثی است که در این کتاب به آن پرداخته میشود.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: خبرنگارها وقتی وارد کاخ شدند، یکی از مشاورین بابا سؤالها را به خبرنگارها داد تا خبرنگارها فقط همان سؤالها را بپرسند. بعد خبرنگارها تا به دفتر کار بابا برسند، نگهبانها صد دفعه آنها را گشتند. وقتی وارد دفتر کار بابا شدند، سه ساعت بعد بابا و من وارد شدیم. به بابا گفتم: بابا چرا زودتر نمیرویم تا آن بندههای خدا معطل نشوند؟ بابا گفت: مثل اینکه از روش حکومتداری چیزی نمیدانی؟! باید سعی کنی مردم همیشه و همهجا معطل باشند.
ردپای صدام و روباه پیر در جعل نام خلیج فارسمن خیلی خوشحال بودم که بابا شیوههای نوین حکومتداری را به من میآموخت. خیلی چیزها از بابا یاد میگرفتم. وقتی وارد دفتر بابا شدیم، خبرنگارها با دیدن بابا از جا بلند شدند و دستش را بوسیدند. بعد دوربین روشن شد. ضبط خبرنگارها هم شروع به کار کرد. خبرنگارها اول چندتا سؤال معمولی پرسیدند. بعد یکی از خبرنگارها پرسید: «اگر امکان دارد، پیشوا کمی در مورد زندگی شخصیشان صحبت کنند. مردم خیلی دوست دارند بدانند زندگی ساده پیشوا به چه صورت است؟»
بابا با خونسردی گفت: «مردم خیلی بیجا میکنند. مگر فضولاند؟ سؤال بعدی را بپرسید!» خبرنگار دیگر پرسید: «بعضیها میگویند در کشور ما آزادی نیست. نظر پیشوا در این باره چیست؟» بابا گفت: «آن بعضیها غلط میکنند با تو. دیگر آزادی تا چه حد؟ یقهمان را جر دادیم تا مردم به آزادی برسند. دوتا روزنامه هم که دارد منتشر میشود. دیگر مردم چه میخواهند؟ از این به بعد اگر کسی بگوید آزادی نیست، دستور میدهیم سر و ته از سقف طویله آویزانش کنند تا بفهمد آزادی هست یا نه.
کتاب «دیکتاتوری با اخلاق سگی» که برای گروه سنی نوجوان و جوان نوشته شده، در 216 صفحه و با قیمت 130 هزار تومان توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر شده است.
انتهای پیام/