ریشه تورم را باید با کنترل کسری بودجه درمان کرد/ قیمتگذاری دستوری دلار فایده ندارد
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۶۶۵۴۷۲
به گزارش خبرگزاری فارس، امیر هامونی مدیر عامل فرابورس ایران، مطلبی در ایام قرنطینه کرونایی نوشته و برای انتشار در احتیار خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس قرار داده است.
وی نوشته است، به جای اینکه قیمت دلار را دستوری تعیین کنیم، باید به ریشه آن یعنی تورم توجه کرد. برای تورم نیز باید ریال را کنترل کرد و برای کنترل ریال هم لازم است، ریشه آن را پیدا کرد که همانا کسری بودجه است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برای مدیریت این امر باید درآمدهای دولت را افزایش و یا هزینههای آن را کاهش داد و هر طرحی که به افزایش درآمدها یا کاهش هزینهها کمک کند باید، به عنوان اولویت دولت مورد توجه قرار گیرد.
هامونی در این دلنوشته ادامه داد: امام علی (ع) در اسرار و رموز مرگ میفرمایند: «هر که از مرگ بگریزد، در همین فرارش با مرگ روبهرو خواهد شد! چرا که اجل در کمین جان است و سرانجام گریزها، همآغوشی با آن است. وه که چه روزگارانی در پی گشودن راز مرگ بودم؛ اما خواست خدا این بود که اسرار همچنان فاش نشوند! هیهات! چه دانش سر به مهری.»
طی هفته اخیر که به ویروس کرونا مبتلا شدهام، با وجود خوردن ویتامینها و تقویتکنندهها، شاهد بهبودی حالم نبودم و افاقه نمیکرد، چرا که مشکل اصلی از جای دیگر یعنی عفونت بود.
از شب گذشته که در بیمارستان بستری شدم، روند مصرف آنتیبیوتیکها آغاز شد، چون که بنا به تشخیص پزشک، لازمه اثر کردن دارو، خارج کردن عفونت از بدنم بود. خدای را شاکرم که به لطف بیکرانش و درایت جناب دکتر پیام طبرسی و خانم دکتر فرحناز صادق بیگی شاهد بهبودی هستم با اینحال هر انسانی باید آماده وداع با این دنیای فانی باشد و از این روی، طبق تجربه و دانشم در حد بضاعت، وظیفه خود میدانم به چندین نکته در زمینه اقتصادی اشاره کنم.
با شرایط خوردن داروها و افاقه نکردن آن تا زمان خروج عفونت از بدنم که مواجه شدم، بیاختیار به یاد وضعیت بازارهای مالی افتادم. ویتامینها و تقویتکنندهها را میتوان به توسعه تشبیه کرد. اینکه نمیتوان صرفا به تقویت توسعه اندیشید و در راستای آن تلاش کرد، اما نسبت به مبارزه با عفونتها و غدد چرکی اقتصاد بیتفاوت بود. ابتدا باید چرکها، عفونتها و فساد را در اقتصاد خشکاند تا بتوان زمینه را برای توسعه فراهم ساخت.
کشور در زمینه اقتصاد نیز به تأسی از شیوه و منش حاج قاسم سلیمانی، مرد میدان میخواهد که البته در کوران چالشهای مختلف اقتصادی، تلاشهای بسیاری صورت گرفته که در برخی حوزهها موفقیتآمیز هم بوده است.
در شرایط پیچیده کنونی، شناخت انگارهها و آموزههای غلط اقتصاد ایران و سپس اصلاح آنها، بیش از پیش ضروری مینماید. در این مسیر شوربختانه آنگونه که بایسته است، به علوم ادراکی-شناختی، اقتصاد روایی و اقتصاد مالی-رفتاری توجه کافی نشده است.
از دیگر سو، اگر رکن اساسی شکلگیری نهادها و هنجارهای کشور، اسلام باشد، اقتصاد اسلامی نه تنها امکان دارد، بلکه ضرورت دارد. بسیاری، اقتصاد اسلامی را با نرخ بهره بدون ربا یکی میپندارند، در حالی که اقتصاد ایران در حال عبور از این مسئله است که بتواند نرخ بهره اسمی را متناسب با تورم و فقه و شریعت در نظر بگیرد، کما اینکه فقهای بزرگی نیز در این زمینه اعلام رأی کردهاند و اوراقی مثل اوراق تیپس (TIPS) یا مصون از تورم نیز قرار است در ماههای آینده توسط دولت یا بخش خصوصی منتشر شود. اما باید توجه کنیم که اقتصاد اسلامی بسیار فراتر از اینهاست و اصول اساسی بازارهای مالی، بازار سرمایه و محیط سرمایهگذاری و ... را دربرمیگیرد به ویژه اینکه تاکید دارد، باید به همه ذینفعان تولید اعم از صاحب زمین، سرمایهدار، کارگر، کارآفرین، سرمایه انسانی، مغزافزار و ... پرداختهای عادلانه انجام شود که امر بسیار مهمی است. همچنین فراتر از تمامی این مباحث، مسائل دیگری نیز در اقتصاد اسلامی وجود دارد که هنوز به آنها توجه نشده است.
بدین ترتیب با وجود اینکه اسلام هدف از خلقت را تکامل معنوی انسان میداند در عین حال به مسائل اقتصادی و معیشت مردم توجه ویژهای دارد، از همین رو اگر اقتصاد اسلامی، ظهور و بروز پیدا کند شاهد شکوفایی اقتصادی خواهیم بود و به تبع آن پیشرفت جهشی در این حوزه تضمینشده خواهد بود.
بیتردید از آفات و دمل چرکین کنونی اقتصاد کشور، قیمتگذاری دستوری است که از نگاه کمیته فقهی سازمان بورس و اوراق بهادار نیز قیمتگذاری و تسعیرها جایز نیست و مخاطرات آن نیز مشهود و خطاهای آن محرز شده است که دایره این امر بسیاری از حوزهها را دربرمیگیرد.
از انگارههای غلطی که اکنون در اقتصاد ما حاکم شده این است که نرخ دلار به تورم و گرانی سیگنال میدهد. برخلاف چنین انگاره غلطی این گرانی و تورم است که به دلار سیگنال حرکت صعودی میدهد؛ چراکه فرمول دلار یک فرمول درونزاست. درواقع میزان تورم کشور، منهای تورم کشورهایی که بیشترین تراز پرداختها را با آنان داریم، منجر به پایین آمدن ارزش ریال یا گران شدن قیمت دلار میشود و هرگونه مداخله در این فرمول صحیح منجر به ایجاد رانت و فساد برای یک عدهای خواهد شد. لذا به جای کنترل اسمی دلار باید تورم را مهار کرد و برای کنترل تورم باید ریال را مدیریت نمود و الی آخر…
مسئله دیگر این است که بسیاری از مردم از طریق فضای مجازی و رسانهها، مسئولان را در تله روزمرگی کوتاهمدت انداختهاند و مسئولان نیز بعضا دچار انگارههای غلط شدهاند و ممکن است در مواردی همچون اصلاح و سرکوب قیمتها نقشآفرینی کنند که این کار، صحیح نیست. در نهایت زمانی که تورم کشور را به تورم کشورهایی که بالاترین تراز پرداختها را با آنها داریم برسانیم، دلار نیز به طور طبیعی مدیریت شده و قیمت آن ثابت خواهد ماند.
نباید مصداق آیه «یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ» (ما به برخی (از انبیاء) ایمان آورده و به پارهای ایمان نیاوریم) باشیم. نمیتوان ادعا کرد که باید قیمتگذاری دستوری را در سیمان، خودرو، فولاد و ... حذف کرد اما زمانی که نوبت به نرخ سود در اقتصاد میرسد، برخی فعالان بازار معترض شوند که دولت باید نرخ سود را کنترل کرده و اوراق نفروشد! از آنجا که نرخ سود نیز در بازار یک متغیر درونزاست، باید قیمت بازاری و نه دستوری داشته باشد. ضمن آنکه قیمتگذاری مغزافزار، نیروی کار و کارگر نیز چه به صورت نزولی و چه به صورت صعودی نباید تکلیفی باشد و باید بازاری تعیین شود.
برخی نهادها و دستگاهها برنامههایی دارند که در کلان اقتصاد باهم ناسازگار و متناقضاند. بهعنوانمثال مقام مسئول قصد دارد قیمت کالایی مثل سیمان یا فولاد را کاهش دهد که اتفاق خوبی است، ولی از سوی دیگر به این موضوع توجه نمیشود که وزارت اقتصاد و تیم اقتصادی این مجموعه در تلاش هستند منافع سهامداران شرکتهای این گروهها را حفظ کنند، اما سرکوب قیمت محصولات، نرخ سهام آنها را متأثر کرده و باعث نارضایتی مردم میشود. نمیتوان همزمان نرخ محصولی را کنترل کرد و این موضوع اثری در قیمت سهام آنها نداشته باشد. اقتصاد ایران سالهاست با این عارضه درگیر است.
در شرایط امروز که اقتصاد کشور در پیچ تاریخی قرار دارد، حضور مردم در بازار سرمایه میتواند همه مشکلات این طرحهای شکستخورده را برطرف کند. زمانی که مردم سهامدار شرکتهای بزرگ کشور باشند، از افزایش قیمتها نگران نمیشوند و این رمزی است که میتواند بازار سرمایه ایران را زیرخاک اقتصاد بیرون بیاورد.
مبحث مهم دیگر در وضعیت کنونی، موضوع مالیات است. علیرغم تلاشهایی که در راستای وضع قوانین و مقررات جدید در نظام مالیاتی کشور طی چهار دهه پس از انقلاب اسلامی صورت گرفته است، ساختار این نظام کماکان تحتتأثیر ضعفهای بنیادین و ناکارآمدیهای نظام مالیاتی رژیم سابق قرار دارد.
محدودیتهای موجود در نظام مالیاتی کشور موجب بروز مشکلاتی در پرداختیهای جامعه شده، به این ترتیب که برخی افراد هم با مسئله پرداخت مالیاتهای متعارف و هم مالیات شرعی مواجه هستند که این مورد به نوبه خود موجب بروز مشکلاتی از قبیل ضعف فرهنگ پرداخت مالیات، فرار مالیاتی، کاهش درآمدهای دولت از این مسیر و بسیاری دیگر از مشکلات و ناکارآمدیها شده است.
تا زمانی که در کشور موضوع مالیات، خمس و زکات طی فرمول مدون و در یک نظامی که فقه سیستمی بر آن حاکم باشد، مشخص نشود موضوع مالیاتستانی به احتمال زیاد موفقیتآمیز نخواهد بود. چراکه بسیاری از متشرعان هستند که خمس و زکات پرداخت میکنند، اما مالیات را خیر. از دیگر سو هستند افرادی که مالیات را پرداخت کرده و از پرداخت خمس و زکات سر باز میزنند. در این زمینه، پیشنهاد میشود که تجربه موفق سازمان بورس در راهاندازی کمیته فقهی سازمان بورس و اوراق بهادار برای سازمان امور مالیاتی کشور نیز به کار گرفته شود و این سازمان نیز یک کمیته فقهی ایجاد کند تا بتواند این امر را مدیریت کرده و سپس موضوع مالیات را با دفاتر مراجع تقلید و دولت حل و فصل کند.
اینجانب در مسئولیتهای مختلفی که برعهده داشتهام، همواره کوشیدهام خاضعانه در مسیر اعتلای اقتصادی این مرز و بوم گامی هر چند کوچک بردارم و حتی در پیچیدهترین و پرچالشترین شرایط، به توسعه و شکوفایی اقتصاد ایران اسلامی امید داریم.
امیر هامونی
مدیرعامل فرابورس ایران
انتهای پیام/ب
منبع: فارس
کلیدواژه: اقتصاد ایران مرگ اقتصاد تورم امیر هامونی مدیر عامل فرابورس ایران قیمت گذاری دستوری اقتصاد اسلامی اقتصاد ایران موضوع مالیات قیمت گذاری تورم کشور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۶۶۵۴۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بسیاری از اختلالات روانی ریشه جسمانی دارند
تیکهای جسیکا هیوستون زمانی شروع شد که فقط ۱۲ سال داشت. با گذشت زمان، وضعیت او رو به وخامت گذاشت تا اینکه دچار تشنج شد و سریعا به بیمارستان انتقال یافت. پزشکان بیمارستان محلی در دورهام انگلستان، وضعیت او را نادیده گرفتند و گفتند دچار اضطراب شده است و احتمالا زمان زیادی را صرف تماشای ویدئوهای تیک تاک میکند.
جسیکا درواقع از بیماری خودایمنی رنج میبرد که براثر عفونت باکتریایی استرپتوکوک بهوجود میآید. بیماری او نوعی از اختلالات عصب-روانشناختی ایمنی خودکار کودکان مرتبط با عفونتهای استرپتوکوک (PANDAS) بود. وقتی عفونت شناسایی و درمان شد، علائم او درنهایت شروع به بهبود کرد.
خانم هیوستون تنها فردی نیست که دچار اختلال عملکردی در مغز است که با اختلال روانی اشتباه گرفته میشود. شواهد فراوان نشان میدهند مجموعهای از عفونتها میتوانند موجب وضعیتهایی مانند اختلال وسواس فکری-عملی، تیک، اضطراب و حتی روانپریشی شوند. اختلالات التهابی و متابولیکی نیز میتوانند اثرات قابلتوجهی بر سلامت روان داشته باشند، اگرچه روانپزشکان بهندرت آنها را مورد توجه قرار میدهند.
بازاندیشی درباره علت اختلالات روانی میتواند پیامدهای عمیقی برای میلیونها فرد مبتلا به بیماریهای روانی داشته باشد که درحالحاضر بهخوبی تحت درمان قرار نمیگیرند. بهعنوان مثال، بیش از ۹۰ درصد از بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی در طول زندگی به بیماریهای عودکننده مبتلا میشوند. بیش از ۴۶ درصد از کودکان مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی بهبود نمییابند. حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد از بیماران مبتلا به افسردگی پس از آزمایش داروهای مختلف درنهایت بهبود مییابند. درک عمیقتر مولفههای زیستی سلامت روان میتواند به تشخیص دقیقتر و درمانهای هدفمندتر منجر شود.
از دیرباز، رشته روانپزشکی بهجای اینکه بر علل زمینهای متمرکز باشد، حول توصیف و طبقهبندی علائم متمرکز بوده است. راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی (DSM) در سال ۱۹۵۲ منتشر شد و حاوی توصیفات، علائم و معیارهای تشخیصی است. گرچه این راهنما به یکدستشدن تشخیصها کمک کرده است، بدون درنظر گرفتن مکانیسمهای پشتصحنهی اختلالات روانی بیماران را گروهبندی میکند.
بین علائم افسردگی و اضطراب همپوشانی زیادی وجود دارد و برخی این سوال را مطرح میکنند که آیا این موارد واقعا بیماریهای مجزایی هستند. درعینحال، افسردگی و اضطراب به شکلهای مختلفی وجود دارند. برای مثال، اختلال هراس با و بدون آگورافوبیا تشخیصهای متفاوتی هستند، اما ممکن است تفاوتهای معناداری بین آنها پیدا نکنیم. این امر میتواند به تنوع بالای بیماران شرکتکننده در کارآزماییهای دارویی منجر شود و به علت اشتراکات کم و اختلافات زیاد میان شرکتکنندگان، این آزمایشها نتیجهای حاصل نکنند.
تلاشهای پیشین برای یافتن مکانیسمهای علّی برای بیماریهای روانی چالشبرانگیز بوده است. در سال ۲۰۱۳ موسسه ملی سلامت روان سعی کرد از پژوهش برپایهی طبقهبندیهای مبتنیبر علائم DSM فاصله بگیرد. بودجه هنگفتی صرف پژوهش درمورد فرایندهای بیماری مغز شد با این امید که ژنها را مستقیما به رفتارها پیوند بزند. اما این ایده درنهایت شکست خورد و بیشتر ژنهای کشفشده اثرات کوچکی داشتند.
ژنها گرچه ممکن است در ابتلا به اختلالات روانی نقش داشته باشند، بهتنهایی پاسخ این موضوع نیستند. لودگر تبارتز ون الست، استاد روانپزشکی و رواندرمانی در بیمارستان دانشگاه فرایبورگ آلمان میگوید بسیاری از اختلالات مانند اسکیزوفرنی، اختلال نقص توجه-بیشفعالی، اضطراب و اوتیسم میتوانند براثر اختلال ژنتیکی ۲۲q۱۱.۲ ایجاد شوند که در آن بخشی از کروموزوم ۲۲ حذف شده است.
در سال ۲۰۰۷ مطالعات انجامشده در دانشگاه پنسیلوانیا نشان داد ۱۰۰ بیمار با علائم روانپزشکی یا نقایص شناختی درواقع دچار نوعی بیماری خودایمنی بودند. بدن آنها درحال ایجاد آنتیبادی علیه گیرندههای کلیدی در سلولهای عصبی به نام گیرنده NMDA بود. این امر به تورم مغز منجر میشود و میتواند طیف وسیعی از علائم ازجمله پارانویا، توهم و پرخاشگری را ایجاد کند. بیماری توصیفشده آنسفالیت گیرنده ضد NMDA نام گرفت و در بسیاری از موارد با حذف آنتیبادیها یا استفاده از داروهای ایمنیدرمانی یا استروئیدها قابل درمان بود. مطالعات انجامشده روی بیمارانی که اولین دوره روانپریشی را داشتند، نشان داده است بین ۵ تا ۱۰ درصد آنها آنتیبادیهای حملهکننده به مغز را نیز داشتند.
بهنظر میرسد در موارد نادر اختلال وسواس فکری-عملی میتواند توسط سیستم ایمنی نیز ایجاد شود. این وضعیت در PANDAS دوران کودکی مشاهده میشود که خانم هیوستون در سال ۲۰۲۱ مبتلا به آن تشخیص داده شد. این اختلال گاهی در بزرگسالان هم دیده میشود. مرد ۶۴ سالهای زمان زیادی را صرف کوتاه کردن چمنهای حیاط خانه خود کرد، اما روز بعد دچار احساس پشیمانی و گناه شد. پژوهشگران دریافتند این علائم ناشی از حمله آنتیبادیها به نورونهای مغز او است.
اخیراً، بلیندا لنوکس، مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه آکسفورد، آزمایشهایی را روی هزاران بیمار مبتلا به روانپریشی انجام داده است. او میزان آنتیبادیها را در نمونههای خون حدود ۶ درصد از بیماران پیدا کرده است که عمدتا گیرندههای NMDA را هدف قرار میدهند. او میگوید مشخص نیست چگونه مجموعهای از آنتیبادیها میتوانند علائم بالینی مختلف از تشنج گرفته تا روانپریشی و آنسفالیت را ایجاد کنند. همچنین مشخص نیست چرا این آنتیبادیها ایجاد میشوند یا میتوانند از سد خونیمغزی (غشایی که دسترسی به مغز را کنترل میکند) عبور کنند. او فرض میکند آنتیبادیها از سد خونیمغزی عبور میکنند و ازطریق اتصال به هیپوکامپ بر حافظه تاثیر میگذارند و به هذیان و توهم منجر میشوند.
دکتر لنوکس میگوید برای درک آسیبهایی که سیستم ایمنی میتواند به مغز وارد کند، به بازاندیشی پزشکی نیاز است. او درحال انجام کارآزماییهایی در این زمینه است.
مطالعهی بیماران مبتلا به روانپریشی ناشی از سیستم ایمنی نشان میدهد طیف وسیعتری از استراتژیها ازجمله حذف آنتیبادیها و مصرف داروهای ایمنیدرمانی یا استروئیدها میتوانند درمانهای موثری باشند.
افراد مبتلا به آنسفالومیلیت میالژیک/سندرم خستگی مزمن (بیماری عفونی که با مجموعهای از مشکلات شناختی مانند مشکل تمرکز و توجه همراه است) زمانی نادیده گرفته یا دچار تمارض تشخیص داده میشدند. پژوهشهای جدید نشان میدهد آنسفالومیلیت میالژیک هم با اختلالات ایمنی و هم با اختلالات متابولیک مرتبط است.
اختلالات متابولیک نیز میتوانند بر سلامت روان تاثیر بگذارند. مغز عضوی به شدت انرژیخواه است و تغییرات متابولیکی مرتبط با مسیرهای انرژی در اختلالات مختلفی ازجمله اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی، روانپریشی، اختلالات خوردن و اختلال افسردگی عمده نقش دارد.
در دانشگاه استنفورد، کلینیک روانپزشکی متابولیک وجود دارد که در آن بیماران به کمک تغییر رژیم غذایی و سبک زندگی همراه با دارو درمان میشوند. یکی از حوزههای فعال تحقیقاتی در این کلینیک، مزایای بالقوه رژیم کتوژنیک است که در آن مصرف کربوهیدراتها محدود است.
رژیم غذایی کتوژنیک بدن را مجبور میکند برای تامین انرژی چربی بسوزاند و مواد شیمیایی معروف به کتونها را ایجاد کند که میتواند در زمان محدود بودن مقدار گلوکز بهعنوان منبع سوخت در مغز استفاده شود.
کرک نایلن، رئیس گروه علوم اعصاب خیریه آمریکایی بازوسکی گروپ که بودجه پژوهشهای مغز را تامین میکند، میگوید ۱۳ کارآزمایی در سراسر جهان درحال انجام است تا اثرات درمانهای متابولیک را بر بیماریهای روانی جدی بررسی کند.
نتایج اولیه نشان داده است گروه بزرگی از بیماران بهطرز معناداری به این درمانها پاسخ میدهند. داروها، گفتگو درمانی، تحریک مغناطیسی مغز و شاید درمان با الکتروشوک برای این گروه از بیماران موثر نبوده است.
فقط درک سیستم ایمنی و سوختوساز نیست که درحال بهبود است. اکنون حجم عظیمی از دادهها با سرعت بیسابقهای تجزیهوتحلیل میشود تا ارتباطی را آشکار کنند که قبلا از دید پنهان بوده است. این امر درنهایت میتواند به درمانهای شخصیتر و بهتر منجر شود.
اوایل اکتبر سال ۲۰۲۳ زیستبانک بریتانیا دادههایی را منتشر کرد که نشان میداد افراد مبتلا به دورههای افسردگی دارای سطوح بالاتری از پروتئینهای التهابی مانند سیتوکینها در خون خود بودند. طبق مطالعهای دیگر، حدود یکچهارم از بیماران افسرده شواهدی از التهاب خفیف را نشان میدادند. آگاهی از این موضوع میتواند مفید باشد، زیرا پژوهشهای دیگر نشان میدهند بیماران مبتلا به التهاب به داروهای ضدافسردگی پاسخ ضعیفی نشان میدهند.
پیشرفتهای تازهای در رابطه با درک علل زمینهای اختلالات روانی پیشرو است. گروهی از پژوهشگران درحال بررسی راههای مختلفی برای بهبود تشخیص ADHD هستند؛ مثل طبقهبندی بیماران به زیرگروههای مختلف که برخی از آنها قبلا ناشناخته بودند. گروههای مختلف پژوهشگران در سه بیانیه مختلف در فوریه ۲۰۲۴ خبر کشف نشانگرهای زیستی را اعلام کردند که میتواند خطر زوال عقل، اوتیسم و روانپریشی را پیشبینی کنند.
جستجو برای ابزارهای تشخیصی بهتر نیز احتمالاً با استفاده از هوش مصنوعی تسریع میشود. شرکتی به نام Cognoa درحال استفاده از هوش مصنوعی برای تشخیص اوتیسم در کودکان با تجزیهوتحلیل فیلمهایی از رفتارهای حرکتی آنها در اتاق انتظار پزشکان است.
موسسه علوم زیستی کمی (QBI) در کالیفرنیا از هوش مصنوعی برای ایجاد نقشه کاملا جدیدی از تعاملات بین پروتئینها و شبکههای مولکولی که در اوتیسم نقش دارند، استفاده کرده است. این کار یافتن ابزارهای تشخیصی و درمانی را تا حد زیادی تسهیل خواهد کرد.
تحولاتی که به آنها اشاره شد، امیدوارکننده است. اما بسیاری از مشکلات را میتوان با کاهش فاصلهای که امروزه بین عصبشناسی و روانپزشکی وجود دارد، حل کرد. عصبشناسی اختلالات فیزیکی، ساختاری و عملکردی مغز را مطالعه و درمان میکند درحالیکه روانپزشکی که با اختلالات روانی، عاطفی و رفتاری سروکار دارد. دکتر لنوکس آیندهای را تجسم میکند که در آن وقتی فردی که دچار اختلال روانی ناگهانی پس از عفونت ویروسی شده است با درمانهای استاندارد بهبود پیدا نمیکند، آزمایش آنتیبادی انجام شود.
بهگفتهی دکتر تبارتز ون الست، شکاف بین عصبشناسی و روانپزشکی در کشورهای آنگلوساکسون (شامل آمریکا، بریتانیا، کانادا و نیوزیلند) بیشتر است. در کشور آلمان، روانپزشکی و عصبشناسی به هم نزدیکتر هستند، بهطوریکه عصبشناسان درزمینهی روانپزشکی آموزش میبینند و روانپزشکان نیز یک سال تحت آموزش درزمینهی عصبشناسی قرار میگیرند. این امر کارهای پژوهشی را آسانتر میکند.
دکتر تبارتز ون الست برای بیشتر بیمارانی که برای اولین به مبتلا به روانپریشی یا سندرمهای روانپزشکی شدید دیگر تشخیص داده میشوند، امآرآی مغز، الکتروانسفالوگرام، تستهای آزمایشگاهی برای التهاب و پونکسیون کمری تجویز میکند تا با پیدا کردن سرنخهایی از علت بیماری، درمانهای بهتری برای آنها ارائه شود.
منبع: زومیت
باشگاه خبرنگاران جوان علمی پزشکی کلينيک