محمدعلی علومی: طنز دیگر جواب نمیدهد
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۶۶۹۳۰۵
این نویسنده، طنزپرداز و پژوهشگر در گفتوگو با ایسنا درباره وضعیت ادبیات داستانی طنز و کتابهای منتشرشده در این حوزه با بیان اینکه همه کتابهای منتشرشده را نتوانسته بخواند و نظری که میدهد کلی است و خیلی دقیق نیست، اظهار کرد: تصورم این است که سختیهای زندگی آنقدر زیاد است که طنز هم دیگر جواب نمیدهد و به سختی کسی بتواند بخندد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او افزود: البته عدهای هستند که پشتیبان دارند و هر چیزی بنویسند، محدودیتی برایشان نیست؛ هرچند آنها هم موردهای خاصی را بیان نمیکنند. در سالهای اخیر یک سریال طنز پیدا نمیکنید که یک حاجی بازاری یا اختلاسگر موضوع طنز باشند اما پزشک، روزنامهنگار و دانشجو تا الی نهایت موضوع سریالهای کمدی قرار گرفتهاند. همین یکسویهنگریها جامعه را نسبت به طنزنویسی بدبین کرده و میکند. البته این تصور من است.
علومی درباره اینکه آیا پرداختن به اقشار خاص، منجر به شکلگیری طنزهای شبیه بههم میشود یا نه، گفت: صددرصد اینطور است؛ اگر کسی کاری را انجام دهد و کارش بگیرد، دیگران هم همان راه را میروند در حالی که غافلگیری یکی از اصول داستان است؛ غافلگیری به معنای تغییر شخصیت و روند داستان. شخصیتهای ما تخت و یکسو هستند، یا کاملا بد هستند و یا کاملا خوب در حالی که در عالم واقع اینطور نیست، میخواهم بگویم شخصیتپردازی انجام نمیشود. جامعه هم بیشتر غم نان شبانهاش را دارد تا طنز و داستان و امثالهم. البته وقایع اجتماعی خیلی جلوتر از طنزنویسی هستند؛ وقتی قرار است به اختلاس بزرگی رسیدگی شود، خب خیلی جلوتر از طنز قرار میگیرد، آن وقت طنز با تمام محدویتهایش چطور میخواهد به پای واقعیتها برسد؟
نویسنده «شاهنشاه در کوچه دلگشا»، «آذرستان» و «بررسی انواع طنز در خارستان اثر حکیم قاسمی کرمانی» سپس درباره تأثیر فضای مجازی بر طنز توضیح داد: همانطور که گفتم همه کتابها را نخواندهام اما نوشتههای منتشرنشدهای را که دوستان به من دادند تا نظر بدهم، دیدهام؛ آنها از کلیپهای کوتاهی که دست به دست میشود و یا انیمیشنها خیلی تأثیر گرفتهاند درحالی که اینها خلاقیت نیست. طنزنویس باید خیلی رند و تیزهوش باشد. طنز همان داستاننویسی به اضافه توانایی ایجاد خنده در مخاطب است حتی اگر تبسم درونی باشد. ما فقط یک نوع طنز میشناسیم، آنهم طنزی که ما را وادار به خنده کند. ما انواع طنز داریم. بخش زیادی از «چنین گفت زرتشت» نیچه طنز است اما طنز از نگاه فلسفه. قبلتر از نیچه خیام و حافظ طنز گفتهاند اما نه به صراحت. حافظ و عبید همدوره هستند یعنی همان مسائلی را که حافظ میدید، عبید هم میدیده، عبید به صراحت میگفت و حافظ در لایههای پنهان و پوشیده؛ «پری نهفته رخ و دیو در کرشمه حسن/بسوخت دیده ز حیرت که این چه بوالعجبیست» تصور «دیو در کرشمه حسن» ایجاد خنده میکند و یا خیام با رباعی مشهورش «آنان که محیط فضل و آداب شدند/ در جمع کمال شمع اصحاب شدند/ ره زین شب تاریک نبردند برون/گفتند فسانهای و در خواب شدند» باز این طنز فلسفی را دارد و طنزش در لایههای پیچیده فلسفه قرار گرفته است. این نوع ویژه از طنز است که با طنز اجتماعی متفاوت است.
نویسنده «طنز و شیوههای داستانی در بوستان»، «انواع طنز در گلستان سعدی» و «طنز در دوره پهلوی با نقد و بررسی آثار طنزنویسان آن زمان» درباره تاریخ مصرف داشتن برخی از طنزها نیز اظهار کرد: در دورههای تاریخی مهم و تعیینکننده مانند مشروطه و ملی شدن صنعت نفت و اوایل انقلاب تا قبل از جنگ و بعد در دورهای که گلآقا بود (البته بگویم گل آقا به پای آنها نمیرسید) طنزنویسان کارهای ماندگاری انجام دادند. ما مجلههایی مانند ملانصرالدین، آهنگر و.. را داشتیم که موضوعشان استعمار و استثمار بود. در این دورهها ممیزی نبود. از سال ۲۰ و خروج رضا شاه تا سال ۱۳۳۲ که کودتا شکل گرفت، طنزنویسان برجستهای چون ابوالقاسم پاینده و ابوالقاسم حالت و دیگران شکل گرفتند و یا در دوره مشروطه جلیل محمدقلیزاده، دهخدا و نسیم شمال و... حضور داشتند که هنوز آثارشان جذاب است و بعد از صد سال از مشروطه خوانده میشود. در دورههایی که محدودیت و ممنوعیت نبود طنزنویسی و طنزنویسان دارای قدرت شدند. در شرایط فعلی و گرانی و تورم زیاد، شور و نشاطی برای طنزنویسان نمیماند. درصد زیادی از مردم دچار افسردگی شدهاند و نمیدانم آیا میخواهند فکری برای این موضوع داشته باشند یا نه؟ میدانم افسردگی به حد خطرناکی رسیده و حتی از حد خطرناک هم گذشته است.
علومی درباره وضعیت چاپ کتابهایش نیز گفت: چاپ دوم «قصه اساطیر» که تحلیلی است بر قصههای ایرانی و مبانی اسطورهای آنها منتشر شده است. کتاب دیگری که به چاپ دوم رسیده «داستان طنز جدید در ایران» است که در انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد و مانند بسیاری از کتابها که دیده نمیشوند آنها هم دیده نشدند.
او درباره اینکه کتابی برای چاپ در دست دارد یا خیر، گفت: دورخیز میکنم تا شروع به نوشتن کنم اما دستم به قلم نمیرود. ژان پل سارتر راجع به فرانسه که مهد بسیاری از نوآوریهای فرهنگی و هنری است، میگوید: «نوشتن در فرانسه، شوالیهگری بیهوده است.» در فرانسه که مهد جنبشهای هنری است، چنین چیزی را میگوید. راجعبه کشوری درحال توسعه با هزار مشکل چه باید گفت؟ شاید دیوانگی و جنون نمیدانم. کاملا گیج هستم. من اینطور شدهام.
منبع: الف
کلیدواژه: کتاب ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۶۶۹۳۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مشکل صلاح کلوپ را میلیاردر میکند!
به گزارش ورزش سه، محمد صلاح با به ثمر رساندن 24 گل در 40 بازی، بهترین گلزن لیورپول در این فصل است، اما اخیراً و همزمان با نتایج سینوسی این تیم، از هدر دادن موقعیت ها به طرز محسوسی رنج میبرد.
کلوپ در کنفرانس مطبوعاتی پیش از رویارویی با وستهم در لیگ برتر انگلیس به این اتفاق و فرم ضعیف صلاح و نونیز واکنش نشان داد و گفت: این روزها، سخت ترین روزهای یک فوتبالیست است چون مهاجمان و مردم فکر میکنند قرار است هر بازی گل بزنند. اگر راه حلی وجود داشت که هر مهاجمی را پس از هدر دادن فرصتها، بتواند با فرم ایده آل خود بازی کند، فردی که این جواب را نزد خود دارد میتواند واقعا ثروتمند بشود.
وی تصریح کرد: مهاجمان باید از ذهنیتشان درباره گل نزدن و اتفاقاتش بگذرند. این زندگی آنهاست که مشخصا با زندگی شخصی یک دروازهبان فرق دارد. در زندگی یک مهاجم در چند بازی گل میزنی و بعد از مدتی، در یک بازی گل نمیزنی و همه از تو میپرسند که چرا گل نزدی؟ جواب دادن به این سوال به مانند گل کردن همان موقعیتها سخت است. گل زدن گاهی سختترین کار دنیا خواهد بود و از طرفی هم بعضی وقتها میتواند ساده ترین کار دنیا باشد. پس نباید آنها را از این بابت سرزنش کرد.