خداحافظی پلهای یاران هاشمی؛ از نجفی تا جهانگیری / آیا کرباسچی هم کارگزاران را بدرود گفت؟
تاریخ انتشار: ۲۳ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۶۷۹۳۴۲
گروه سیاسی خبرگزاری فارس: کارگزاران سازندگی که نزدیکترین حزب به مواضع مرحوم هاشمی رفسنجانی بوده و هست، در سالهای متمادی عمر خود تقریبا همواره با یک شیب ملایمی دچار تغییرات منفی بوده است.
محمدعلی نجفی، اسحاق جهانگیری، حسین مرعشی، فائزه هاشمی، محمد هاشمی رفسنجانی، غلامحسین کرباسچی و محمد عطریانفر، عطاالله مهاجرانی، مصطفی هاشمیطبا از اعضای ارشد این حزب بودند که اکنون بسیاری از این نفرات علیرغم اینکه در قید حیات هستند، ولی دیگر نه در جلسات حزب شرکت می کنند و نه بعضا خود را جزئی از این حزب می دانند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اسحاق جهانگیری، نه عضو و نه منتخب
شهریورماه 97 پس از حضور روحانی در صحن علنی مجلس و قانعنشدن نمایندگان مجلس از توضیحات وی، حزب کارگزاران سازندگی بیانیهای صادر کرد و ضمن اینکه لزوم اصلاحات در دو سطح سیاستگذاری و اجرا را مورد تأکید قرار داد، به صراحت بر ضرورت تغییر رئیس سازمان برنامه و بودجه که همزمان دبیرکل حزب اعتدال و توسعه نیز هست، تأکید کرد.
بیانیه کارگزارانیها، کمتر از چندساعت بعد، پاسخ تندی از سوی حزب متبوع «محمّدباقر نوبخت» دریافت کرد. آنها به کارگزاران توصیه کردند که عملکرد همحزبیهای خودشان که مناصب اصلی اقتصادی دولت را در دست دارند را نیز مورد ارزیابی قرار دهند. اشاره این بیانیه به «اسحاق جهانگیری» بود که به کارگزارانی بودن شناخته میشود.
در پی این ماجرا، اسحاق جهانگیری ترجیح داد سکوت پیشه نکند و به شکل غیرمستقیم به ماجرا ورود کند. از همین رو بود که یک منبع نزدیک به معاون اوّل رئیسجمهور گفت که «اسحاق جهانگیری بیش از سه سال است که از حزب کارگزاران خارج شده و هیچ ارتباطی با این حزب ندارد و در جلسات آن نیز شرکت نمیکند».
این خبر اما پربیراه نبود چون تمام شواهد حاکی از این است که جهانگیری در سالهای پس از تصدی معاون اولی در دولت یازدهم و دوازدهم، حتی یک بار هم ارتباط تشکیلاتی با حزب کارگزاران نداشته و برخلاف نوبخت که هم دبیرکل حزبش بود و هم در جلسات آن حضور می یافت، سعی می کرد برچسب حزب کارگزاران را از خود دور کند.
این مسئله را البته علی محمد نمازی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران نیز تایید کرد. نمازی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا حزب کارگزان پاسخگوی عملکرد اسحاق جهانگیری بوده است؟ گفته بود: «جهانگیری در انتخابات پست نگرفت، بلکه او معاون اول رئیس جمهوری نظیر آقای روحانی بود که او هم در نتیجه کارکرد حزبی روی کار نیامده بود و وقتی روی کار آمد، اعلام کرد که من عضو هیچ حزب و گروهی نیستم... آقای جهانگیری منتخب حزب کارگزاران نبود، زیرا اصلا منتخب نبود».
اکنون چندماه است که دیگر جهانگیری معاون اول نیست و هنوز خبری مبنی بر بازگشت جهانگیری به این حزب منتشر نشده و آنچه به نظر میرسد، او نمیخواهد برچسب این حزب روی پیشانیاش باشد.
محمد هاشمی؛ خروج بر سر اختلاف
محمد هاشمی برادر مرحوم هاشمی رفسنجانی موسس حزب کارگزاران است که تا همین چند سال پیش در جلسات شورای مرکزی حزب حضور می یافت ولی به یکباره خبر عدم عضویتش در شورای مرکزی سوالاتی را در اذهان برانگیخت.
محمد قوچانی عضو شورای مرکزی کارگزاران این جدایی را این گونه روایت میکند: «در جلسه شورای مرکزی مطرح شد که برای ادامه فعالیت حزب هزینههای حزب نباید موکول به یک یا دو نفر در تشکیلات باشد و باید از طریق حق عضویت حزب را ادامه دهیم و حق عضویت سنگینی هم تعیین شده بود که مثلاً افراد ۵۰۰ هزار تومان بدهند. جمله آقای محمد هاشمی این بود که «این روش اداره حزب نیست. مگر ما حزب کمونیست هستیم که براساس این روش اداره کنیم».
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران با بیان اینکه نمیگوید که محمد هاشمی فقط به خاطر مسئله مالی رفته است، اظهار داشت: «شاید تحلیلی هم از اول داشت ولی میدانید که هر کسی به حزب دعوت شده بود با رضایت هیات موسس بود. یعنی امکان نداشت بنده، لیلاز یا خانم ترکان وارد حزب با افراد جدید بشویم و یکی از اعضای موسس پیشنهاد و فرد دیگری تاییدش میکرد. میتوانست بگوید نه. فردی را به آقای هاشمی معرفی کردند که خیلی به آقای هاشمی نزدیکتر بود و خیلی هم شخصیت محترمی است ولی آقای هاشمی نپذیرفته بود که ایشان عضو شورای مرکزی شود و نشد. وقتی محمدآقا رفت آن موقع وارد حزب شد».
بخش دوم اظهارات قوچانی حاکی از این است که خروج هاشمی از شورای مرکزی نه صرفا یک چالش مالی بلکه نتیجه یک اختلاف نسبتا بزرگ تشکیلاتی بوده است و او نیز سالهاست ترجیح میدهد کارگزارانی نباشد.
خروج مصطفی هاشمی طبا نتیجه یک شکاف
هاشمی طبا یکی از اعضای موسس کارگزاران سازندگی بود و هنوز هم در برخی محافل رسانهای با همین عنوان شناخته می شود ولی سالهاست با این حزب، همکاری تشکیلاتی ندارد. او سال 93 در گفت وگویی در مورد این حزب و عملکردش گفت: «... من هیچ وقت عضو حزبی نبودم اما بنا بر دلیلی که گفتم، همراه با تعداد دیگری از وزرا عضو حزب کارگزاران شدم. اما بعد که مقام معظم رهبری با حضور وزرا در حزب مخالفت کردند، این افراد از حزب خارج شدند و فقط معاونین رئیس جمهور در حزب باقی ماندند. بعد از برگزاری انتخابات مجلس کم کم این حزب به هویت مستقلی دست پیدا کرد. آقای مهاجرانی علی رغم پیشنهادی که در مورد باز نگه داشتن دوره های ریاست جمهوری آقای هاشمی مطرح کرده بود، در حزب معتقد بود ما نباید حرف آقای هاشمی رفسنجانی را گوش کنیم. جالب اینجاست که همان موقع حزب کارگزاران به دو گروه تقسیم شده بود! بعضی ها می گفتند هرچه آقای رفسنجانی می گوید را باید انجام دهیم و برخی دیگر معتقد بودند ما هرچه آقای هاشمی می گوید را نباید انجام دهیم. این اختلاف ها باعث شد دیگر من در حزب حضور پیدا نکنم. در واقع موضع آقای مهاجرانی در درون کارگزاران، مخالفت با آقای هاشمی رفسنجانی بود.»
عطاالله مهاجرانی
طبق اظهار نظر هاشمی، مهاجرانی یک سر یک اختلاف بزرگ در کارگزاران سازندگی بود ولی بزرگترین علت جدایی وی از کارگزاران خروجش از ایران بعد فتنه 88 بود.
هرچند عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۴ در گفتوگویی برخی از اخبار را مبنی بر اخراج عطاءالله مهاجرانی از شورای مرکزی این حزب، تکذیب کرد و در این باره توضیح داد که«در این مورد هیچگونه بحثی صورت نگرفته و آقای مهاجرانی همچنان عضو شورای مرکزی حزب است»، ولی حسین مرعشی ۲۸ فروردین ۱۳۸۸ در گفتوگویی این خبر را تایید کرده و گفت: «همکاری آقایان مهاجرانی و نجفی با حزب قطع شده است».
محمدعلی نجفی
هرچند نجفی با آن اتفاق مشهور برای همسر مقتولش که این نوشته قصد واکاوی دوباره آن را ندارد،کلاً از میدان سیاست به کنار رفت، ولی شواهد حاکی از این است که او پیش از این نیز ارتباط خود را نه فقط با حزب کارگزارن بلکه با اعضای آن هم قطع یا محدود کرده بود. عطریانفر در بررسی ابعاد آن اتفاق برای نجفی گفته بود که «نجفی کل راههای ارتباطیاش با ما را بسته بود».
در پی شهردار شدن نجفی هم طبق اظهارات محمد نعیمیپور عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت، کارگزارانیها تاکید داشتند که نجفی از این مسئولیت کنارهگیری کند ولی او از این تصمیم حزبی سر باز زده و به مسئولیت شهرداری ادامه داد است. هرچند همان موقع کرباسچی این اظهارات محمد نعیمی پور را در اظهارات تمسخرگونه ای تکذیب کرد، اما بعد از اینکه آن رسوایی برای نجفی پیش آمد، کرباسچی توئیتی زد که موید ادعای نعیمیپور بود.
داستان جدایی نجفی از کارگزاران سازندگی نیز مثل همه جدایی ها از یک کمرنگ شدن تشکیلاتی شروع شد و در نهایت به جدایی کامل تشکیلاتی انجامید.
غلامحسین کرباسچی اخیرا در جلسه شورای مرکزی کارگزاران سازندگی بعد از سالها دبیرکلی، جای خود را به حسین مرعشی داد و در جلسه اخیر شورای مرکزی هم حاضر نشد. هرچند محمد عطریانفر طبق روال همیشگی سعی کرد آن را یک اتفاق معمول و عادی جلوه دهد، ولی اختلافات و انشقاق در این حزب امری تاریخی است.
استعفای تعدادی از اعضای اصلی این حزب خبری بود که شهوریور امسال از سوی فرزانه ترکان عضو شورای مرکزی این حزب که خودش هم استعفا داده، اعلام شد. طبق این خبر شهربانو امانی و یدالله طاهرنژاد هم استعفا دادهاند که این استعفاها هنوز مورد پذیرش قرار نگرفته است.
فرزانه ترکان درباره چرایی استعفای خود گفته بود که «من به دلیل زاویهای که با برخی سیاستهای حزب کارگزاران خصوصا در انتخابات اخیر، پیدا کردم از عضویت در حزب کارگزاران استعفا دادم و چند تن از افراد صاحب رای و بزرگان حزب هم علاوه بر من از عضویت در حزب کارگزاران استعفا دادند».
ترکان تاکید کرده بود: «مشکل ما در حزب و در جامعه بزرگتر یعنی اصلاحطلبان این است که با زاویه بسته خودشان و فقط به جهت اینکه در قدرت جایی داشته باشند، وارد سیاست شدند و به مشکلات جامعه نگاه کردند در صورتیکه فکر میکنم برای حل مشکلات باید برنامهریزی صورت میگرفت».
حال شاید بتوان کرباسچی را هم به لیست بالای ترککنندگان کارگزاران اضافه کرد و هرچند به ظاهر مسئولیتی در این حزب گرفته ولی به نظر میرسد که او نیز مانند یاران سابق حزبیاش ابتدا تاکتیک کمرنگ شدن در پیش گرفته و سپس به طور کامل این حزب را بدرود گفته است.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: هاشمی رفسنجانی محمدعلی نجفی کارگزاران کرباسچی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی اسحاق جهانگیری هاشمی رفسنجانی حزب کارگزاران محمد هاشمی آقای هاشمی معاون او
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۶۷۹۳۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تعریف دولتمردان برجام از خود به خاطر نابودی یک دهه فرصت رشد اقتصادی!
«برجام صرفاً یک مخدر بود که حواس مسئولین را از تحولات پرت کرد. برجام هویت دولت قبل است و به همین دلیل نمیخواهند شکست آن را بپذیرند. بدفهمی دولت روحانی از پدیده تحریم باعث از دست رفتن دهه۹۰ شد».
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهوری در دولتهای یازدهم و دوازدهم، اخیرا در گفتوگو با روزنامه اعتماد به بیان نقاط ضعف و قوت دهه نود پرداخت و در حالی که بیان میکرد دهه نود، بدترین دهه مردم ایران بوده، به تعریف و تمجید درباره برجام پرداخت. در واکنش به این اظهارات، مسعود براتی کارشناس مسائل اقتصادی به رجانیوز گفت: برخی از صحبتهای آقای جهانگیری درباره وضعیت اقتصادی و تحولات دهه ۹۰ قابلقبول و برخی تحلیلها غیرواقعی هستند. دهه ۹۰ دهه گمشده اقتصاد ایران است، اما آقای جهانگیری به دلایل این گمشدگی اشاره نکردند. بر خلاف آن چیزی که مدنظر آقای جهانگیری است که برجام توانست شرایط اقتصادی جامعه را متحول کند، اتفاقاً نوع مواجهه دولتهای یازدهم و دوازدهم در بحث تحریمها و مسیری که انتخاب شد، یعنی مسیر مذاکره برای رفع تحریمها، بدون شک اثر خیلی جدی در گمشدن دهه ۹۰ در اقتصاد ما داشته است.
آن چیزی که متأسفانه در دهه ۹۰ اتفاق افتاد، بدفهمی از پدیده تحریم، از نحوه کارکرد تحریم و از جایگاه تحریم در سیاست خارجی آمریکا و اهداف خصمانهای بود که دولت آمریکا در قبال ایران دنبال کرد و برنامههایی که علیه مردم ایران داشت. این بدفهمی سبب شد که راه اشتباهی انتخاب شود و این راه اشتباه باعث شد که ما دهه ۹۰ را برای رشد اقتصادی و استحکام اقتصادی از دست بدهیم. این نکتهای است که آقای جهانگیری اصلاً به آن اشاره نکرده است.
از طرفی ایشان در بحث اقتصادی برجام اغراقهایی هم کرده است. البته برجام آوردهها و نتایجی داشته، اما نه آن چیزی که بهصورت اغراق گونه بیان شود. مهمترین آورده برجام فروش فیزیکی نفت ایران و بازگشت سطح فروش نفت به قبل از تحریمها بود که در سالهای ۹۵ و ۹۶ اتفاق افتاد. نوع تعاملات اقتصادی خارجی ایران بهگونهای شد که کاملاً نسبت به بازگشت تحریمها آسیبپذیر شد و لذا هر چند شاهد رشد نفتی خوب در سال ۹۵ بودیم، اما این رشد در سال ۹۶ رخ نداد، چون مهمترین متغیر آن نفت بود و یکبار اتفاق افتاد و وقتی در سال ۹۷ با تحریمها مواجه شدیم و خروج آمریکا از برجام اتفاق افتاد، دو سال پیاپی رشد منفی را تجربه کردیم که کل آن رشد مثبت را به محاق برد و در مجموع دهه ۹۰ برای ما دهه درجازدن محسوب میشود.
برجام نتوانست مشکلات ما را با دنیا رفع و رجوع کند، بلکه صرفاً یک مسکن موقتی بود و بیشتر برای ما نقش مخدر را ایفا کرد و ما نسبت به روندهایی که برای ما تهدید بودند، چه در منطقه و چه در سطح جهان، بیتوجه شدیم و حتی به توسعه زیرساختهای تحریم که در دولت اوباما و بعد ترامپ انجام شد؛ از جمله راهاندازی مرکز هدفگیری تأمین مالی تروریسم در منطقه خلیجفارس در کشور عربستان توجه نکردیم. قانون کاتسا که توسط کنگره آمریکا تصویب شد، برای ما امر مهمی تلقی نشد و به آن توجه نکردیم و ضرباتی هم که در سالهای ۹۷ و ۹۸ بر ما وارد شدند، ماحصل همین بیتوجهیها بودند، لذا نهتنها مشکلی از ما حل نشد، بلکه ما را در یک خلسه و فضای ناهشیاری قرارداد که آسیب آن را دیدیم. این ادعا که برجام در جذب سرمایهگذاری خارجی موفق بوده، با آمارهای موجود تطابق ندارد. در سالهای ۹۵ و ۹۶ که سال اجرای برجام است، روی کاغذ رشد سرمایهگذاری خارجی رخ داده، اما در واقعیت طرحهایی که عملیاتی شدند و سرمایههای که بهصورت واقعی وارد کشور شدند، اعداد بسیار کمی هستند که نشان میدهند سرمایهگذاران نتوانستند اعتماد کنند و ریسک تحریمها کماکان برقرار بوده است؛ لذا در سال ۹۵ زیر ۲ میلیارد دلار تحقق سرمایهگذاری خارجی رخ داده و در سال ۹۶ هم همین حدود بوده است؛ درصورتیکه در دوره آقای رئیسی در سه سال اخیر اعداد بسیار قابلتوجهی ثبت شدهاند که در مسیر اجرا قرار دارند. برای مثال در سال ۱۴۰۲ مبلغ سرمایهگذاری طبق اعلام رسمی متولی امر ۵.۵ میلیارد دلار بوده است.
علت دفاع آقای جهانگیری از برجام این است که مهمترین ایده دولت آقای روحانی مذاکره بود و نتیجه آن که برجام باشد، هویت آنها را میسازد. طبیعی است که از آن دفاع و طبیعتاً تمام تحلیلهای خودشان را به این سمت معطوف کنند که برجام اتفاق مهمی بوده و تجویز فعلیشان هم برجام باشد. ناموفق بودن این مسیر و عدم توفیقاتش برای همه ایرانیها شفاف و تثبیت شده است.