شهادت دروغین، تیم جنایی را به دردسر انداخت
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۶۹۱۸۲۷
من زن جوان را میشناختم. او مریم نام داشت و همسر یکی از دوستان مهران بود اما در آن زمان از این ماجرا حرفی نزدم. چون میترسیدم مهران بلایی بر سر خودم و خانوادهام آورد.
به گزارش مشرق، تحقیقات تیم جنایی پایتخت درباره حرفهای شاهدی که میگفت همسایهاش دست به جنایت زده، فاش کرد که وی برای انتقامجویی چنین ادعایی را مطرح کرده و باعث زندانی شدن همسایهاش شده است
او ادامه داد: یکی از شبهای اسفند ۹۰بود که از پشت پنجره بیرون را تماشا میکردم و ناگهان چشمم به مرد همسایه به نام مهران افتاد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: من زن جوان را میشناختم. او مریم نام داشت و همسر یکی از دوستان مهران بود اما در آن زمان از این ماجرا حرفی نزدم. چون میترسیدم مهران بلایی بر سر خودم و خانوادهام آورد. چرا که همه همسایهها و اهالی محل از مهران حساب میبردند و من هم جرأت نکردم راز جنایت را فاش کنم. اما در تمام این سالها لحظهای تصویر مقتول از مقابل چشمانم کنار نرفت تا اینکه سرانجام تصمیم گرفتم راز این جنایت ۱۰ساله را فاش کنم.
بیشتر بخوانید
کشف جسد مبینا ۱۵ ساله زیر درختاظهارات این مرد کافی بود تا قاضی مصطفی واحدی، بازپرس جنایی تهران دستور تحقیقات درباره حرفهای مرد جوان را صادر کند.ماموران در ابتدا به تحقیق درباره مریم(مقتول) پرداختند. آنها متوجه شدند که ۱۰سال قبل مریم ۲۲ساله ناپدید شده و خانوادهاش گزارش گم شدن وی را به پلیس اعلام کرده بودند. از همان زمان پروندهای تشکیل و تحقیقات برای یافتن مریم شروع شده بود اما هیچ ردی از وی بهدست نیامده بود. از طرفی مأموران دریافتند که زن گمشده بعضی اوقات به خانه مهران(مظنون) رفتوآمد داشته است.
همه این اطلاعات، احتمال اینکه گفتههای مرد جوان درست باشد را قوت میبخشید و در این شرایط دستور بازداشت مهران صادر شد. این مرد اما قتل را انکار کرد و خودش را بیگناه دانست. او در ادامه مدعی شد که فرد دیگری مریم را به قتل رسانده است. مهران گفت: مریم همسر صیغهای یکی از دوستانم بود که گاهی با شوهرش برای مصرف موادمخدر به خانهام میآمدند. قتل را برادر شوهر این زن انجام داده و حتی برایم تعریف کرد که او را کشته و جسدش را در روستایی در شمالشرق کشور رها کرده است. اما بعد از مدتی برادرشوهر مریم فوت شد و دیگر نفهمیدم که او درباره قتل مریم راست میگفت یا نه.
مهران ادامه داد: من نقشی در ماجرا ندارم و نمیدانم همسایهام به چه دلیل مرا قاتل معرفی کرده و مدعی شده که من جسد مریم را به داخل وانت منتقل کردهام.
داستان خیالی
ماموران برای پی بردن به راز این پرونده راهی شمالشرق کشور و همان روستایی شدند که متهم مدعی شده بود جسد مقتول در آنجا رها شده اما هیچ ردی از جسد بهدست نیامد. با وجود این مرد بازداشت شده همچنان اصرار داشت که بیگناه است تا اینکه بعد از چند ماه، شاهدی که مهران را قاتل معرفی کرده بود به دادسرا احضار شد.
او باید درباره شبی که بهگفته خودش همسایهاش را در حال انتقال جسد مریم بهخودروی وانت دیده بود، توضیح میداد اما در تحقیقات دچار تناقضگویی شد و درنهایت اعتراف کردکه شهادتش دروغ و بهخاطر انتقامجویی از همسایهاش(مهران) بوده است.
او که در همه این مدت تیم جنایی را سرکار گذاشته بود گفت: تمام داستانی که بازگو کردم، خیالی بود. من هیچ وقت مهران و دوستانش را در حال انتقال جسد ندیدم و انگیزهام از مطرح کردن این داستان دروغین صرفا انتقام از مهران بود. وی ادامه داد: این مرد همسایه ما بود و خانهاش تبدیل شده بود به پاتوق افراد معتاد و خلافکار. او مردی بداخلاق بود که همه از او حساب میبردند. بارها بر سر مسائل مختلف فرزندان من و همسایههای دیگر را اذیت کرده و کتکشان زده بود.
مرد جوان گفت: چندماه قبل مهران مقداری پول از من قرض گرفت و دیگر پس نداد. چندین بار از او خواستم بدهیاش را بپردازد اما هر بار با لحن تندی جوابم را میداد. اذیتهای او ادامه داشت و من بهدنبال راهی برای انتقام بودم تا اینکه شنیدم همسر صیغهای دوست مهران ناپدید شده است. احساس کردم بهترین فرصت برای انتقام است؛ به دروغ او را قاتل معرفی کردم و باعث شدم وی بازداشت شود اما فکرش را نمیکردم که کار به اینجا بکشد و سرانجام دست خودم رو میشود. با ادعای تازه این مرد، تحقیقات در این پرونده برای یافتن ردی از زن گمشده ادامه دارد.
منبع: همشهری
منبع: مشرق
کلیدواژه: تحولات قفقاز تحولات افغانستان اعتراف کشف جسد همسایه پلیس اخبار حوادث همسایه اش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۶۹۱۸۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دموکراسی دروغین امریکا و برخوردهای دوگانه
هر چه زمان میگذرد،ماهیت دموکراسی دروغین کاخ سفید آشکارتر میشود و ملتهای جهان متوجه میشوندآنچه در بسته پر زرق و برق دموکراسی و حقوق بشر در بسترنظام لیبرالیستی به آنها عرضه شده،دروغی بیش نبوده است.
به گزارش مشرق، حسن رشوند طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: هر چه زمان میگذرد، ماهیت دموکراسی دروغین کاخ سفید برای شهروندان امریکایی و افکار عمومی جهان آشکارتر میشود و تازه مردم امریکا و ملتهای جهان متوجه میشوند آنچه تاکنون در بسته پر زرق و برق «دموکراسی» و «حقوق بشر» در بستر «نظام لیبرالیستی» به آنها عرضه شده، دروغی بیش نبوده است.
این روزها جامعه دانشگاهی امریکا با التهابات شدیدی مواجه است آن هم نه برای نیازهای مادی یا ضعف در بخشهایی از نظام آموزشی، بلکه برای موضوعی که مقامات امریکایی از گذشته تاکنون به دروغ، خود را مدافع سرسخت آن میدانند و آن یدک کشیدن عنوان آزادی و حقوق بشر برای نظامی است که تجربه ۲۵۰ ساله حکمرانی درکاخ سفید مملو از ظلم و تعدی به حقوق انسانها در همین بستر دروغین آزادی از نوع امریکایی آن بوده است.
چند روزی است که دانشگاههای امریکا صحنه تظاهرات گسترده دانشجویان و اساتید در حمایت از مردم مظلوم غزه و اعتراض به ارتکاب جنایات جنگی اسرائیل علیه فلسطینیها است و همزمان پلیس و مقامات ایالتی در اقداماتی هماهنگ، تلاش میکنند با دستگیریهای گسترده و تهدید به اخراج دانشجویان کمپهای تحصن دانشجویان را در دانشگاههایی، چون تگزاس، کلمبیا و کالیفرنیا برچینند و با بیش از ۲۵ دانشگاه بزرگ این کشور برخورد پلیسی از نوع خشن داشته باشند.
نباید از این نکته غافل بود که محیطهای علمی در امریکا در چنبره دستگاههای نظامی و امنیتی است و همانگونه که برخی تحصیلکردگان این دانشگاهها گفتهاند نمیتوان این مراکز را صرفاً محیطهای علمی دانست و طبیعی است وقتی محیطی با کارکرد چند منظوره فعالیت میکند، هرنوع اعتراض اجتماعی یا سیاسی زیر ذره بین نهادهای امنیتی- نظامی قرار میگیرد و پلیس با مشاهده اتفاقی یا اعتراضی در دانشگاه به خود اجازه میدهد به این محیطها وارد شده و آنها را سرکوب کند. اتفاقی که این روزها در دانشگاههای امریکا میافتد از این جنس است. حتی برخی از مدیران دانشگاهها به دلیل واکنشهایشان به ناآرامیها مورد انتقاد قرار گرفتهاند. تا آنجا که سنای دانشگاه کلمبیا قطعنامهای را تصویب کرد که مینوش شفیق، رئیس بریتانیایی- امریکایی دانشگاه کلمبیا را که اصالتی مصری دارد، به بیتوجهی به طی روند قانونی در قبال دانشجویان و آسیب رساندن به آزادی علمی در نتیجه سرکوب اردوگاه معترضان متهم کرد. شفیق به پلیس نیویورک مجوز داده بود وارد اردوگاه دانشجویان دانشگاه کلمبیا شود و اقدام به بازداشت دستهجمعی بیش از ۱۰۰ دانشجو کند. این اجازه، بحرانی کمسابقه را در تاریخ این دانشگاه برجسته امریکایی رقم زد. آخرین باری که مقامات دانشگاه کلمبیا به پلیس اجازه داده بودند وارد فضای دانشگاه شود و دانشجویان معترض را سرکوب کند، به اعتراضات سال ۱۹۶۸ (حدود ۵۶ سال قبل) علیه جنگ ویتنام برمیگردد. درنتیجه این اعتراضات، دانشگاه کلمبیا اعلام کرد تا پایان نیمسال تحصیلی کنونی، کلاسهای خود را به صورت نیمهحضوری و نیمهمجازی برگزار میکند. در همین حال، سخنگوی این دانشگاه میگوید شرکتکنندگان در تجمعات حامی فلسطین، در حال شناسایی هستند و با اخراج موقت از دانشگاه مجازات خواهند شد. این وضعیت دانشگاهی است که در میان دانشگاههای دنیا برند محسوب میشود و جوانان کشورهای دیگر برای رسیدن به آنجا سر و دست میشکنند.
ورودپلیس به دانشگاه کلمبیا و دیگر دانشگاههای امریکا را مقایسه کنید با اتفاقی که در کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ در ایران افتاد. با این تفاوت که اعتراض دانشجویان و اساتید دانشگاههای امریکایی نه موضوع داخلی، بلکه یک موضوع جهانی و اعتراض به نسل کشی بود که توسط رژیم صهیونیستی دهها هزار کیلومتر دورتر از سرزمین امریکا اتفاق افتاده است. آنچه در دانشگاههای امریکا در حال رخ دادن است بسیار متفاوت از آن چیزی است که در سال ۷۸ در کوی دانشگاه اتفاق افتاد. اعتراضات دانشگاههای امریکا صرفا تجمع و تحصن مسالمت آمیز برای نسل کشی مردم غزه بود که با خشونت بیحد و حصر پلیس با ورود به دانشگاه صورت گرفت و دانشجویان مورد ضرب و شتم قرار گرفته و دستگیر و بازداشت شدند.
تجمعات این روزهای دانشگاههای امریکا که در بستر نظام لیبرالیسم و با شعار آزادی و دموکراسی شکل گرفته به خشونت انجامیده و هزاران دانشجو و استاد روانه بازداشتگاههای پلیس شدهاند و در آستانه اخراج و تعلیق قرار دارند. این در حالی است که در حادثه کوی دانشگاه تهران اعتراضات ساختارشکنانه و صرفا با رویکرد داخلی و با خشونت و تخریب اموال دانشگاه بود و وقتی پلیس برای فروکش کردن این وضعیت وارد کوی دانشگاه شد از تاج زاده معاون سیاسی وقت وزارت کشور گرفته تا معین وزیر علوم به صحنه آمدند و پلیس را مورد عتاب قرار دادند تا جایی که از شورای امنیت ملی مجوز عدم ورود پلیس در دانشگاه را دریافت کردند. تفاوت دو محیط علمی در ایران و امریکا برای دو تجمع کاملاً متفاوت، تا این حد است که در امریکا پلیس تحت حمایت رئیس دانشگاه و همه ارکان حکومت وارد دانشگاه میشود و هر رفتار خشنی را انجام میدهد ولی در ایران هر رفتار خشنی توسط تعدادی دانشجو در محیط دانشجو صورت میگیرد و مورد حمایت مسئولان وقت وزارت علوم قرار میگیرد. در امریکا دانشجو و استاد کتک میخورد و اینجا پلیس با آجر و سنگ مورد حمله قرار میگیرد. در امریکا مهد دموکراسی دروغین، رئیس دانشگاه و مسئولان کاخ سفید برای ورود پلیس آن هم برای ضرب و شتم و دستگیری معترضان دانشجویی به خط میشوند و اینجا عکس آن عمل میکنند.
آنجا با اعتراض دانشجویان در حمایت از مردم غزه و نسل کشی صهیونیست ها، استاد فلسفه و علوم سیاسی در کنار دانشجویان قرار میگیرد، کتک میخورد، روانه بازداشتگاه پلیس و در معرض اخراج و تعلیق قرار میگیرد، اینجا ازکسانی که کوچکترین حرکت پلیس کشورمان را زیر ذرهبین قرار میدادند و برای آن توئیت میزدند و فضای مجازی را برای حرکت بر ضد پلیس آماده میکردند، خبری از تقبیح حرکت خشن پلیس امریکا و برخورد با استادان و دانشجویان نیست. اینجا خبری از جیغ بنفش زیبا کلام، حاتم قادری، محمد فاضلی و مویه کردن آنها برای دانشجویان و اساتیدی که هر روز در زیر مشت و لگد پلیس امریکا قرار دارند، نیست. البته نمیتوان به این افراد خرده گرفت چراکه وقتی حقانیت موضوعی در زیر چتر لیبرالیسم و دموکراسی غربی تفسیر شود، خونریزی کودکان غزه مباح و تظلمخواهی دانشجو و استاد امریکایی برای کودکان و زنان غزه عمل خلاف و مستحق مجازات از نوع رفتار پلیس امریکا خواهد بود.