پایان تلخ رابطه پنهانی برای زن متاهل
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۷۳۵۷۲۴
آفتابنیوز :
زنی که در شبکههای اجتماعی با مردی آشنا شده و فریب او را خورده بود، وقتی فهمید هدف سوءاستفاده قرار گرفته است به اتهام تعرض شکایت کرد. این در حالی است که میگوید خودش میداند این شکایت راه به جایی نمیبرد.
سرگرد سمانه مهربانی، کارشناس آموزش همگانی پلیس تهران بزرگ به بررسی پرونده این زن پرداخته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این زن ادامه داد: چند وقتی که گذشت، یکروز ندیم به من پیشنهاد داد برای خرید به بازار تهران برویم. من هم با خوشحالی قبول کردم و راهی بازار شدیم. مدتی که در بازار گشتیم، ندیم از من خواست مقابل یکی از مراکز خرید منتظرش بمانم. من هم آنجا ایستادم. ذوقزده بودم و فکر میکردم ندیم خیال دارد با خرید یک هدیه خاص غافلگیرم کند. یکساعتی که از رفتنش گذشت و خبری نشد، به تلفن همراهش زنگ زدم، اما تلفنش خاموش بود. باورم نمیشد، اما ندیم من را آنجا رها کرده بود. من عاشق او شده بودم و بهخاطر این عشق از شهر خودم راهی تهران شدم، همسر بیمارم را فریب دادم و چندین روز در کنار ندیم بودم و او من را رها کرده بود. سرخورده و شرمنده به شهرم بازگشتم و درست زمانی که تصمیم گرفتم گذشته را جبران کنم و با پنهانکردن خیانتم به زندگی با همسرم ادامه دهم، او نیز براثر بیماری درگذشت. در آخرین روزهای زندگی همسرم بهجای اینکه در کنار او باشم، غرق خوشگذرانی با انسان هوسبازی بودم که ذرهای به من علاقه و تعلق خاطر نداشت. تنها کاری که به ذهنم میرسید، این بود که برای انتقام، از ندیم به اتهام تعرض شکایت کنم. میدانم که شکایتم راه به جایی نمیبرد، چون من با میل خودم و آگاهانه در این مسیر قدم گذاشتم و حتی مدیر ساختمان هم شهادت داد که من خودم را بهعنوان همسر ندیم به او معرفی کردم؛ اما این تنها کاری بود که از من برای انتقامجویی برمیآمد و البته با انجامش داغ ننگ دیگری بر پیشانی خودم زدم. چون این من بودم که خودم را بهعنوان یک زن مجرد به ندیم معرفی کردم و بیتوجه به تعهدی که در زندگیام داشتم، برای خوشگذرانی با یک پسر جوان راهی تهران شدم. وقتی به سرنوشت غمانگیز همسرم فکر میکنم، میبینم واقعا شایسته بلایی که سرم آمد، هستم.
نظریه کارشناس
- بیشک در دنیا افرادی وجود دارند که از همسر شما زیباتر، جذابتر و موفقتر هستند، اما ازدواج به این معنی است که شما انتخاب میکنید با یک فرد خاص زندگی کنید و به او وفادار بمانید.
- ازدواج یک پیمان است. یک تعهد دونفره برای اینکه شما و شریک زندگیتان باقی عمرتان را با هم سپری کنید، به هم وفادار باشید و اولویت اول زندگی هم باشید و از سایر افرادی که سر راه زندگیتان قرار میگیرند، چشمپوشی کنید. زمانی تصمیم به ازدواج بگیرید که آمادگی قرارگرفتن در چنین تعهدی را داشته باشید.
منبع: آفتاب
کلیدواژه: رابطه پنهانی خیانت همسران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۷۳۵۷۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راز قتل همسر و فرزند با آتش افروزی
مرد میانسال که به علت سوختگی در بیمارستان بستری بود پس از دو هفته راز آتش زدن همسر و پسر ۱۱ سالهاش را فاش کرد.
به گزارش مشرق، اواخر فروردین امسال ، مرگ زن جوانی در بیمارستان سوانح و سوختگی به تیم جنایی اعلام شد. به دنبال این گزارش، تیم تحقیق راهی محل شده و در بررسیها مشخص شد که ساعاتی قبل این زن را به همراه شوهر و پسر ۱۱ سالهشان که همگی دچار سوختگی شده بودند به بیمارستان منتقل کردهاند.
زن جوان ساعاتی بعد به علت شدت سوختگی جانش را از دست داد. این در حالی بود که پسر ۱۱ ساله نیز دو روز بعد با وجود تلاش کادر درمان فوت کرد اما مرد میانسال که از ناحیه دو دست دچار سوختگی شده بود، پس از بهبودی تحت بازجویی قرار گرفت و راز قتل همسر و فرزندش را برملا کرد.
او در تحقیقات گفت: نقاش ساختمان هستم و مدتهاست که با همسرم اختلاف داشتم. روز حادثه از پسرم خواستم که با من به محل کارم بیاید اما او مخالفت کرد و سر همین مسأله بحثمان شد وقتی همسرم وارد دعوا شد با عصبانیت کنترلم را از دست دادم و روی خودم و همسر و فرزندم بنزین ریختم. آن زمان اصلاً متوجه نمیشدم که چه کار میکنم. ناگهان کبریت را کشیدم و آنها شعلهور شدند. خودم نیز دستانم دچار سوختگی شد. به دنبال صدای فریاد و کمکخواهی همسر و فرزندم، همسایهها به کمکمان آمدند و با حضور امدادگران، آتش خاموش شد و ما به بیمارستان منتقل شدیم.
به دستور بازپرس جنایی، متهم ۴۹ ساله پس از ترخیص از بیمارستان در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار خواهد گرفت و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
منبع: روزنامه ایران