Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، سیدعبدالله انوار امروز یکشنبه  ۳۰ آبان ماه در آیین بزرگداشت حکیم «فارابی» که همزمان با روز جهانی فلسفه برگزار شد، با اشاره به آثار باقی مانده از فارابی، گفت: این فیلسوف مسلمان بر عکس فیلسوفان دیگر اسلامی، علاقۀ بسیار به مباحث سیاست مُدُن زیر مجموعه حکمت عملی نظر داشته و در این زمینه، کتبی چند از او به دست است و از همۀ آنها معروف‌تر کتاب آراءاهل المدینۀ الفاضلۀ او است و باید به این مسأله توجه داشت، مدینۀ فاضلۀ او مدینه‌ای است اسلامی با ایدئولوژی اسلامی که به قدرت حکم می‌راند و در این مدینه قانون از منبع الهی سرچشمه می‌گیرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

وی ادامه داد: او این اجتماعات انسانی را به اجتماعات «کامل» و اجتماعات «ناکامل» تقسیم می‌کند و در این تقسیم او مسألۀ کامل و ناکامل را از لحاظ کمیّت صِرف بررسی می‌کند و به هیچ سو مسألۀ کیفیت مورد نظر فارابی نیست. اجتماع کامل او چون برای مبنای کمّ است به سه قسم تقسیم می‌شود: «اجتماع بزرگ»، «اجتماع میانه» و «اجتماع کوچک».

این نسخه پژوه با بیان این که بین حکیمان اسلامی کمتر متفلسفی مثل فارابی به مطالب سیاسی و اجتماعی پرداخته است، اظهار داشت: مسألۀ سیاست مُدُن که این روزها مورد گفت‌وگو و بحث است، پس از رنسانس و پیدایی صنعت مدرن، تولید و مصرف انبوه، بشر را با علم اقتصادی مواجه کرده امروز پیوند ناگسستنی با علم سیاست پیدا کرده است که اقوال ابونصر فارابی در مدینۀ فاضلۀ او در برابر آن چون بال پشه است در برابر بال عقاب و شاهین.

انوار اضافه کرد: در رسالۀ آراء مدینۀ فاضله، ابونصر بر این رفته که دین و عقل هر دو آبشخور چشمۀ حقیقت‌اند، منتهی عقل با پیاله‌های قیاسی و استقرائی آب به تشنگان حقیقت می‌رسانند و دین بیشتر با تشنه‌طلبان بر کنار این پیاله‌های منطقی یا تمثیل و رمز حقیقت را در اختیار این عطشان حقیقت قرار می‌دهند او نه مثل یعقوب کندی است که می‌گوید: «فلسفه باید خادم دین باشد» و نه بر راهی است که محمدبن زکریای رازی است و «در قدمای خمسه خیمه زده و مردمان را فارغ از شرعیت به این خیمه دعوت می‌کند.»

وجهه پزشکی فارابی دیده نشده است

نجفقلی حبیبی استاد فلسفه دانشگاه تهران دیرگ سخنران این نشست بود که گفت: علی رغم این که تمام رساله‌های فارابی را در آن جا نام برده، هیچ اثری از پزشکی وی نام برده نشده است، قبل از او هم در تاریخ الحکما قفطی همین‌طور است یعنی حتی اشاره‌ای به مهارت پزشکی فارابی نشده است. تنها مطلبی که یافتم این بود که وقتی داشتم کتاب التحفه السعدیه قطب‌الدین شیرازی را تصحیح می‌کردم دیدم که در اوایل کتاب و در تعریف طب، مطلبی را از قول فارابی نقل می‌کند و خیلی با احترام و تجلیل به عنوان تیمّن و تبرک عین عبارت فارابی را آورده است. در چاپ‌های جدید حدود دو صفحه مطلب در تعریف طب مطرح کرده است.

وی اضافه کرد: در کتاب عیون الانباء می‌گوید او در پزشکی مهارت داشته برمی‌آید که وقتی چنین آدمی که اهل قلم و نوشتن است؛ قاعدتاً باید نوشته‌ای از او در باب پزشکی به دست آید. بحثی که فارابی در طب دارد، تعریف طب است و مباحث مختلفی که در طب مطرح می‌شود را به طور کلی در قالب گفتار کوتاه بیان می‌کند. او می گوید که پزشکی یک دانش سامان یافته است. زیرا قرن‌ها بر روی پزشکی کار شده بود و شخصیت‌های بزرگی در پزشکی کار کرده بودند، اما این تعبیر که سامان یافته است بسیار مهم است. به همین دلیل، همان‌طور که می‌دانید هر علمی که سامان یافته است موضوع و غایت دارد و پزشکی هم موضوع و غایت دارد و هم مشتمل است از افعالی که غایت آن با همان افعال محقق می‌شود.

حبیبی افزود: پزشکی یک صناعت است. طب برای انسان به‌کار می‌رود و موضوع آن آدمی است و غایت فعالیت پزشکی هم سلامت و تندرستی‌ای است که در آدمی ایجاد می‌شود. پس با عمل طبی بر روی انسان کار می‌شود و نهایت و نتیجه آن هم سلامت است. او می گوید اینجا دو کار انجام می‌شود؛ یکی کوشش می‌شود تا سلامتی‌ای که موجود است را حفظ کرد و دیگری کوششی که برای بازگرداندن سلامت از دست رفته انجام می‌گیرد. یعنی هنگامی که بیماری‌هایی رخ داده و سبب شده سلامت آسیب ببیند. پس طب در واقع دو قسمت می‌شود؛ یکی کوشش‌هایی برای حفظ سلامت و یکی کوشش‌هایی برای رفع دشواری‌هایی که سلامت را از بین برده و آن را تهدید کرده است.

این استاد فلسفه اظهار داشت: در قسمت اول و دوم این‌گونه می گوید که تغذیه و غذا خوردن کمک می‌کند به حفظ سلامت، اما اگر ما بیمار شدیم و لازم بود تا دارو مصرف شود، خوردن دارو کمک می‌کند تا سلامت از دست رفته برگردد. همین‌طور از کلمه «تکمید» استفاده می‌کند یعنی هنگامی که در عضوی از بدن درد ایجاد شده یا آسیب دیده است، با قرار دادن پارچه گرم باعث تسکین آن می‌شویم، این هم به بازگشت سلامتی از دست رفته کمک می‌کند. «بط» یعنی شکافتن زخم و بیرون کشیدن چرک که این هم باز به احیای سلامت از دست رفته برمی‌گردد. یکی هم «جبر» است که درباره شکسته‌بندی به کار می‌رود. مثلاً هنگامی که استخوان شکسته است و تلاش می‌کنیم استخوان شکسته را به سر جای خود برگردانیم و آن را به اصطلاح جا بیندازیم، این هم بخشی است درباره بازگرداندن سلامت از دست رفته است.

حبیبی به مواردی که از نظر فارابی باید در دانش طب رعایت شود اشاره کرد و افزود: یکی اینکه تک تک اعضای بدن به طور کامل شناخته شوند. بعد انواع صحت و سلامتی را شناختن و دانستن اینکه هر عضو به چه گونه‌ای صحت و سلامتی دارد. سومین مورد این است باید انواع بیماری‌ها را بشناسیم و بدانیم که اگر اتفاقی افتاد و بدن یا هر عضوی از آن نتوانست وظیفه‌اش را انجام دهد، علت آن را بیماری بدانیم. شناختن بیماری‌ها هم لازم و ضروری است و انواعی دارد و هر کدام به نوعی خاص صحت را مورد تهدید قرار می‌دهد. پس باید تمام آنها را شناخت. بنابراین کل مجموعه برمی‌گردد به همان افعال که بحث آن را قبلا کردیم.

وی اضافه کرد: بعضی از این بیماری‌ها وارد عضوهایی می‌شوند که آن عضوها باطنی‌اند. مثلا اگر دست ما شکسته باشد بسیار آشکار است و آن را خواهیم دید، ولی اگر در داخل بدن اتفاق افتد و بیماری ایجاد شود ما قادر به دیدن آن نیستیم و تمام اینها باید از طریق عملکرد بدن و حدس طبیب به اینکه مشکل از کجاست و تلاش و کوشش برای درمان و حل آن، بررسی شود.

حبیبی پنجمین قسمت این شناخت‌ها را شناخت غذاها و داروها  که دو نوع هستند؛ داروهای ساده و دارو های مرکب، دانست و گفت: داروی ساده یعنی یا یک چیز، مانند گل گاوزبان و داروی مرکب یعنی از ترکیب چند دارو و یا عصاره و مخلوط آن که برای بیمار تجویز می‌کنند. همین‌طور در پزشکی لازم است که پزشک ابزارهایی که برای کارش لازم دارد را بشناسد و بداند که چه ابزارهای وجود دارد و البته بداند که باید آنها را چطور در هر بدنی به کار برد. با توجه به ابزارهایی که در گذشته ساده بودند و امروز وسایل و ابزارهای جراحی بسیار پیچیده شده‌اند؛ خود همین مسئله یک نوع تخصص ایجاد کرده است.

این استاد دانشگاه تهران اظهار داشت: ششمین موضوعی که فارابی آن را بسیار مورد تاکید قرار می‌دهد، شناختن و حفظ قوانین و مقررات کارهایی است که باید انجام شود تا اگر تندرستی  هست، حفظ بشود و اگر فرد آسیب دیده است، سلامتی او مجدد برگردانده شود. این موضوع مهم است یعنی در واقع تمام دانش طب به همین شکل می‌شود: شناخت و حفظ قوانین و مقررات کارهایی که باید انجام شود برای حفظ تندرستی و یا برگرداندن تندرستی. هفتمین مسئله‌ای که مطرح می‌کند؛ قوانینی است که برای این کار وجود دارد، یعنی مجموع دانش پزشکی که با رعایت آنها صحت بدن‌ها حفظ می‌شود و یا سلامت اعضای بیمار برمی‌گردد، طبیب اینها را هم باید بشناسند. یعنی هفتمین وظیفه پزشک این است که باید تمام این قوانین را بشناسد، یعنی بداند که هر بخشی در بدن چگونه کار می‌کند و بشناسند و هم اینکه چه بیماری‌هایی ممکن است بر فرد عارض شود؛ به اصطلاح  باید آن وظایف طبیعی‌ای که بدن و اعضای آن دارند و ممکن است که آنها را از دست بدهند، را بشناسد. این امور خیلی دامنه وسیعی پیدا می‌کند.

وی با اشاره به این که در دوره‌ای که فارابی زندگی می‌کرده است، مهارت فلسفه اهمیت بیشتری داشته است، گفت: در بخش اول یا نیمۀ اول قرن چهارم، مهارت او در فلسفه بیشتر مطرح شده است و نه در طب، در همین دوره زکریای رازی زندگی می‌کرده است که او هم با دو یا سه سال تفاوت نسبت به فارابی در همین دوره وفات می‌کند. علی ابن عباس اهوازی هم که مؤلف کتاب کامل الصناعه الطبیه است، او هم در همین دوره‌ها است و البته می‌دانیم که تا قبل از کتاب قانون، کتاب او  مورد توجه اطبا و نیاز جامعه آن روزها نیز بوده است. در تعریفی که آنها کرده‌اند علم به امور طبیعی شامل دانش، مزاج و اخلاط و... بحث‌هایی است که در اینجا مطرح می‌شود. از کتاب‌های معروف این دوره که اگر قانون ابن سینا را هم جزء آنها بدانیم، قبل از قانون ابن سینا، کتاب المائة فی الصناعة الطبیة، از ابو سهل مسیحی است که استاد ابن سینا هم بوده است، گرچه در آن مسافرت کذائی، ابوسهل مسیحی همراه ابن سینا بوده است، این کتاب تا به حال هم چند بار چاپ شده؛ گرچه که هنوز نیازمند به یک تصحیح عالمانه است.

فارابی، معاصرتر از برخی از پژوهشگران ما است

غالیه قنبر بکوا، استاد دانشگاه فارابی قزاقستان نیز در این نشست گفت: نام دانشگاه ما از سال ۱۹۹۲ فارابی است. بعد از استقلال قزاقستان اسم دانشگاه به فارابی تغییر کرد و همه به خصوص خود من بسیار افتخار می‌کنم که نام این دانشگاه نام یک دانشمند بزرگ دنیای اسلام است. فارابی چندین رساله بسیار مهم نوشته است و توضیحاتی بسیار کامل و مفصل برای آثار فیلسوفان قبل از خود نگاشته است.

وی اظهار داشت: فارابی می‌نویسد که کلید خوشبختی در علم و دانش است و هر کسی که علم و دانش دارد خوشبخت است و اگر از اوّلین تا آخرین روز در زندگی علم بجوییم می‌توانیم به خوشبختی برسیم. یعنی خوشبختی از طریق کسب علم و دانش میسر می‌شود. فارابی به نکته خوبی اشاره می‌کند که هر کسی که علم و تحصیلات عالی دارد اگر اخلاق بدی داشته باشد، هیچ فایده‌ای ندارد و این انسان نمی‌تواند خود را به عنوان یک دانشمند و فردی عالم مطرح کند چون که علم و دانش ما را تربیت می‌کند و ما را خوش اخلاق‌تر می‌کند و انسانیت ما بیشتر می‌شود. این دو مطلب در آثار فارابی به طور متعدد تکرار می‌شود و بسیار ارزش دارد. به خصوص امروز که ما در دنیایی بسیار خطرناک و وابسته به اینترنت زندگی می‌کنیم و علم و دانش را به نوعی دیگر توصیف و دریافت می‌کنیم.

قنبر بکوا، با اشاره به این که فارابی اوّلین بار درباره اعضای بدن انسان حرف بسیار مهمی گفته استف بیان کرد: به عقیده پژوهشگران این پاسخی به رساله جالینوس بوده که دانشمند یونانی است. این مقاله بسیار کوتاه است و به کیمیا مربوط است. در زمان فارابی کیمیاگران زیاد بودند و فارابی در این مقاله از آنان انتقاد می‌کند و آنها را به دو گروه تقسیم می‌کند که یک گروه به دنبال نوعی سنگ بودند و از این موضوع سو استفاده می‌کردند.

این استاد دانشگاه ادامه داد: انسان معمولاً سه نوع خوراک استفاده می‌کند: یکی گوشت حیوانات و دیگری گیاهان و دیگری آب طبیعی. فارابی تأکید می‌کند که تغذیه خوب داروی طبیعی ما است. یعنی درست و به جا و در وقت غذا خوردن کلید سلامتی ما است که اوّلین بار توسط وی در جوامع اسلامی مورد اشاره قرار گرفته است. غیر از این فارابی به علم زیست شناسی و گیاه شناسی نیز پرداخته است که بحث بسیار مفصلی دارد. همچنین فارابی به زبان شناسی پرداخته است.

قنبر بکوا، گفت: نکته دیگر اینکه فارابی شناسی در قزاقستان اهمیت و ارزش بسیاری داشته است. به خصوص از سال ۱۹۷۰ میلادی به بعد و در زمان شوروی سابق تلاش زیادی شد که برخی از آثار معروف فارابی به ویژه موسیقی کبیر و  آثار او در حوزه فلسفه، منطق و یا ریاضیات و  البته کتاب الحروف را به زبان قزاقی ترجمه کردند. البته بیشتر این آثار ابتدا به زبان روسی ترجمه شده بودند و بعد به زبان قزاقی ترجمه شدند. در سال گذشته که قزاقستان هزار و صد و پنجاهمین سالگرد ابونصر فارابی را به صورت گسترده و باشکوه جشن گرفت، در دو سال چندین کتاب فارابی از زبان اصلی توسط فارابی پژوهان به زبان قزاقی ترجمه و با توضیحات علمی کامل چاپ شد. این نشان می‌دهد که یک دوره جدید فارابی پژوهشی در قزاقستان شروع شده است و امیدواریم در آینده نزدیک تمام آثار او را از زبان اصلی به قزاقی و روسی ترجمه کنیم و توضیحات علمی مفصلی توسط فارابی پژوهان نوشته شود و مردم ما بیشتر با آثار این حکیم بزرگ آشنا شوند.

وی در پایان گفت: فارابی دانشمندی است که معاصرتر از برخی از پژوهشگران ما است و هر اثر او به روز است و نمی‌توان فکر کرد که اندیشه او کهنه و به روز نیست. می‌توان جواب سؤالات را در آثار فارابی پیدا کرد. جوانان را به مطالعه آثار فارابی تشویق می‌کنم و مطمئنم حتماً مطالب جالبی را در این آثار پیدا می‌کنند.

فارابی، نخستین فیلسوف مسلمان بود که جمع میان تعبد و تعقل کرد

حسن سید عرب، استاد دانشگاه تهران به عنوان دیگر سخنران این نشست با بیان این که مقام فارابی در فلسفه اسلامی بسیار با اهمیت و ارزشمند است، گفت: درباره جوانب مختلف اندیشه او سخنان فراوانی گفته‌اند؛ اما آنچه که در این دهه‌های اخیر متداول است، بحث در این نکته است که فارابی، مؤسس فلسفه اسلامی است. این عبارت و این سخن، کمی قابل تأمل است یعنی این که باید بررسی شود که مبنای نگاه به تاریخ فلسفه چیست که چنین سخنی قابل طرح می‌شود.

وی افزود: شاید بتوان گفت فارابی به نوبه خود، احیا کننده فلسفه اسلامی است و این احیاء به همان طریقی است که سهروردی معتقد است که احیا کننده حکمت فُرس در عهد خودش است. کلمه احیاء با تأسیس از این حیث متفاوت است.  تأسیس فلسفه اسلامی و انتساب این عنوان به فارابی، چندان هم به سود فلسفه اسلامی نیست زیرا اگر معتقد باشیم که فلسفه اسلامی بخش قابل پیوند با تاریخ عمومی فلسفه است، نمی‌شود از مقطعی قائل به تأسیس بود، چون تأسیس همیشه با ابداع همراه است. اگر قائل به این معنا باشیم که فارابی مؤسس فلسفه اسلامی است، باید دامنه تاریخی فلسفه اسلامی را از تاریخ عمومی فلسفه جدا کنیم و این صدمه به نظریه وحدت تاریخ فلسفه می‌زند.

عرب ادامه داد: به نظر می‌رسد که شاید عقیده بر این باشد که فلسفه اسلامی در قالب وحدت تاریخ فلسفه، بخشی از ظهور اندیشه عقلی در این تاریخ است که در قلمرو مسلمانان مطرح شده و پرسش‌های فلسفی‌ای که آنها از هستی داشتند مطرح شده و از این حیث می‌توان گفت که فلسفه اسلامی برای قائلان به این فلسفه، در واقع ناظر به گونه‌ای کاوش و پژوهش عقلی در قلمروی پرسش‌های فلسفی است که مسلمان‌ها داشتند.

این استاد دانشگاه گفت: فارابی در کوشش‌های فلسفی خود به تأمل در نسبت میان فلسفه و دین و بحث از مدنیت پرداخت که البته تأمل در این مسائل در یونان هم رایج بوده و با طرح آنها در عالم اسلام، نمی‌توان او را مؤسس فلسفه اسلامی دانست. مؤسس بودن او در منظری قابل بررسی است که به جای تاریخ فلسفه بتوان به تاریخ فلاسفه التفات کرد. پرسش فیلسوفان مسلمان با حکیمان یونان تفاوت دارد. نمی‌توان فلسفه را ذاتاً یونانی دانست و در عین حال قائل به تأسیس فلسفه اسلامی یا هر فلسفه دیگر شد. اگر فلسفه از خارج از جهان اسلام آمده باشد طرح تأسیس آن معنا ندارد. فلسفه اسلامی شرح بسط و تفصیل فلسفه یونان نیست، بلکه تحقق دوره‌ای از تاریخ فلسفه است که طی آن نسبت جدیدی با وجود، تحقق یافته و این نسبت در دیانت مسلمانان نیز تأثیر کرده است.

وی افزود: در کتاب الجمع بین رای الحکیمین به خوبی نشان می‌دهد که اندیشه فارابی در طول فلسفه افلاطون و ارسطو است. او در این کتاب پس از تتبع به جمع آرا پرداخته و جمع، تنها گویای این معنا نیست که نوع تفکر فلسفه اختصاص به دوران یونان دارد بلکه نوع تفکر فلسفه اسلامی در برخی مسائل انطباق با حکمت یونان دارد نه به طور کامل. فارابی چون نمی‌خواست به شناسایی اندیشه‌های آنها اکتفا کند، به جمع میان فلسفه اسلامی و اندیشه‌های افلاطون و ارسطو روی آورد. فارابی توانست بر مبنای تلقی عقل نزد مسلمانان و با دخیل دانستن عناصری از اندیشه فلسفی یونان، به جهان‌شناسی فلسفی در تمدن اسلامی – ایرانی دست یابد. در طرح فلسفی او، اجزایی از حکمت یونان دیده می‌شود و فلسفه اسلامی چیزی بیش از این نیست. به نظر فارابی توجه مسلمانان به فلسفه با مدنیت آنان آغاز شد و نفی آن در حقیقت به اندیشه ذاتی دانستن فلسفه، نزد یونانیان و نفی تمدن‌های دیگر باز می‌گردد. بنابراین فلسفه اسلامی، تداوم تاریخ فلسفه است نه صورتی برگرفته از ماده‌ای به نام حکمت یونان. از شاخصه‌های فلسفه اسلامی، آمیختگی آن با فرهنگ ایران کهن است و استواری نسبت اخیر توانسته که تا کنون فلسفه اسلامی را در قلمرو خود تمرکز بخشد. مع‌هذا اسلام و یونان و ایران مبنای فلسفه اسلامی هستند، اما فلسفه اسلامی عین هیچ یک از آنها نیست.

عرب گفت: فارابی تأله را با جهان‌شناسی فلسفی آمیخت و نخستین فیلسوف مسلمان بود که جمع میان تعبد وتعقل کرد، عینیت جبرئیل و عقل فعال نزد حکیمان پس از وی، از نتایج کوشش‌های فلسفی فارابی محسوب می‌شود. توجه او به قرآن کریم برخاسته از اصالت فلسفه نزد وی است. بلکه طریق تأویل نیز در نظر او به این اصل قابل توجه بوده است.

فارابی دین و فلسفه را در جایگاه حقیقی خویش نشانده

قاسم پورحسن، دانشیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی نیز در این نشست با بیان این که فارابی نه عقل را به دین فرو کاسته و نه در صدد بوده تا دین را از ساحت شریعتش خارج سازد، اظهار داشت» او نمی خواست با التقاط از دیدگاه نوافلاطونی، دینی غیر وحیانی را سامان دهد. فارابی دین و فلسفه را در جایگاه حقیقی خویش نشانده و معتقد است دین حقیقی تعارضی با فلسفه ندارد، همان‌طور که فلسفه راستین نیز ناسازگار با دین نیست. تعارض ناشی از پندارهاست؛ جایی که فلسفۀ ظنی و ناراستین سر برمی‌آورند و ادعای تهافت با دین می‌کنند یا مثال‌ها، مجازها و برگرفتی از دین را دین حقیقی پنداشته و ادعای تناقض و ستیز می‌کند. این نکته‌ای بنیادین است که متأسفانه بسیاری از فارابی‌پژوهان مانند ابراهیم مدکور، ماجد فخری و الجابری نتوانستند درک دقیقی از آن داشته باشند.

وی افزود: در طرح فارابی نه عقل و فلسفه تقلیل پیدا می‌کنند تا الجابری او را متهم به فهم ایدئولوژیک نماید و نه دین از ساحت حقیقی‌اش بیرون می‌آید. عقل نزد فارابی یک بنیاد است، اصلی محوری که بر برهان راستین استوار است. آدمی‌ می‌کوشد تا با کمک برهان قیاسی به معرفت صحیح دست پیدا کند. برهان، خود بنیاد است و فرآیند استدلال در برهان ما را به شناخت یقینی سوق می‌دهد.

پورحسن اظهار داشت: فارابی معرفت یقینی را در سازگاری با دین تلقی می‌کند، چون این سنخ از معرفت، چیزی جز شناخت اصل هستی و معرفت به اسباب نیست. این نوع شناخت به دیدگاه وی برترین شناخت محسوب می‌شود، چرا که می‌تواند ما را به حقیقت عالم و سبب اولی برساند. این معرفت را فارابی برترین و شریف‌ترین گونۀ معرفت می‌داند که سبب معرفت به مبدأ هستی خواهد شد.

فارابی نوازنده عود بوده است

دیگر سخنران این نشست احمد صدری، پژوهشگر موسیقی و نوازنده ساز سه‌تار، تنبور و دوتار بود که با بیان اینکه فارابی نوازنده «عود» بوده است، گفت: تمامی نوازنده‌ها و موزیسین‌های آن دوره نوازنده عود بوده‌اند، مانند دوره معاصر ما که ساز تار، ساز رسمی است در آن دوره نیز ساز عود، ساز رسمی و مجلسی آن دوره تاریخی بوده است.

وی افزود:  فارابی صد در صد نوازنده سرنا نبوده، بلکه بیشتر به نظر می‌رسد که سازی که بر اساس این متن می‌توانیم استنباط کنیم این است که در آن مجلس ایشان ساز بادی نواخته است.  به جز این ماجرا بر اساس متن موسیقی کبیر فارابی، به نظر می‌رسد که اگر بخواهیم طبقه‌بندی در سازهای مختلف داشته باشیم و مبنای طبقه‌بندی را داشته باشیم، در آنجا فارابی قید می‌کند که حنجره انسان اکمل تمام سازها است و هیچ سازی بالاتر از حنجره انسان نیست.

صدری ادامه داد: در مرتبه بعد سازهایی که می‌توانند حنجره انسان را محاکات بکنند، در ردۀ دوم قرار می‌گیرند.  یکی از آن سازهایی که در جای جای موسیقی کبیر فارابی، از آن به عنوان اکمل سازها یاد می‌شود، ساز سرنا است. آن را به عنوان اکمل تمامی سازها می‌داند چرا که می‌تواند تمامی نغماتی را که حنجره انسان ادا می‌‎کند را محاکات کند و از این منظر به عنوان اکمل سازها از آن یاد می‌کند.

وی در پایان گفت: او در رده اوّل، سازهای بادی را قرار می‌دهد(انواع نای‌ها) به نظر می‌رسد که با توجه به این دو موضوعی که خدمت شما عرض کردم می‌توان این فرضیه را مطرح کرد که فارابی به جز اینها، توانایی نواختن سازهای دیگر را هم داشته است، ولی یکی از سازهایی که می‌نواخته، ساز بادی بوده است.

برچسب‌ها دانشگاه علامه طباطبایی ابونصر فارابی ابن سینا نامه انجمن مفاخر مدینه فلسفه روز جهانی فلسفه

منبع: ایرنا

کلیدواژه: دانشگاه علامه طباطبایی ابونصر فارابی ابن سینا دانشگاه علامه طباطبایی ابونصر فارابی ابن سینا مدینه فلسفه روز جهانی فلسفه سلامت از دست رفته نظر می رسد استاد دانشگاه فلسفه اسلامی حنجره انسان تاریخ فلسفه علم و دانش بیماری ها ابن سینا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۷۴۱۰۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کارنامه و کتابشناسی شهیدمطهری؛ از مشهد و قم تا مبارزه با مارکسیسم

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ الناز رحمت نژاد: ایدئولوژی مارکسیم که بعد از تحقق انقلاب اکتبر روسیه توجه نیروی انقلاب جوان را به خود جلب کرده و به‌عنوان تنها ایدئولوژی انقلابی مطرح بود، در ایران هم به خاطر همسایگی با روسیه تأثیر خود را گذاشت و مبلغان این ایده سعی کردند با شیوه‌های تبلیغاتی و همچنین ایجاد تشکیلات مخفی و در عین‌حال منسجم، اهداف خود را در جهت تغییر جامعه ایران و برقراری نظام سوسیالیستی پیش ببرند.

مارکسیم با هر حرکت سیاسی و مذهبی به شدت مخالفت می‌کرد و اساساً دین را افیون جامعه می‌پنداشت. آنان نه تنها معتقد به جدایی دین از سیاست بودند بلکه با همه توان می‌خواستند دین را از اجتماع ریشه‌کن کنند.

یکی از موفقیت‌های چشمگیری که استاد مرتضی مطهری در برابر مشکلات هجوم فرهنگی مارکسیم داشت این بود که با هوشمندی و تدبر و تیزبینی مسائل را می‌دید و با آنها برخورد می‌کرد و از آن هراسی نداشت، بلکه از آنها استقبال و با آنها مبارزه می‌کرد. او کاملاً با توطئه و دسیسه‌های کمونیست‌ها آشنا بود و می‌دانست که مارکسیت‌ها برای گمراهی مردم و به ویژه جوانان ابتدا شعارهای به ظاهر مردمی می‌دهند و هنگامی که به قدرت رسیدند بر علیه دین وارد صحنه می‌شوند.

همزمان با سالروز شهادت استاد مرتضی مطهری در فرصتی که دست داد به مرور زندگی و فعالیت‌های سیاسی، علمی، فرهنگی و تالیفات این شهید پرداختیم که مشروح آن در ادامه این گزارش می‌آید؛

معرفی اولیه

مرتضی مطهری، مشهور به استاد مطهری، شهید مطهری، متفکر، محقق، عالم، نویسنده، مدرس و یکی از دانشمندان اسلام‌شناس در قرن چهاردهم بود. وی فرزند حاج شیخ محمدحسین مطهری و همسرش سکینه، در ۱۳ بهمن سال ۱۲۹۸ شمسی مطابق با ۱۲ جمادی الاولی ۱۳۳۸ قمری در فریمان به دنیا آمد. پدر استاد، مرحوم حاج شیخ محمدحسین مطهری مردی با تقوا و از شخصیت‌های مورد احترام بود و او را می‌توان اولین معلم در تکوین شخصیت روحی و معنوی استاد دانست.

او شاگرد امام خمینی و علامه طباطبایی بوده که توانست در تمامی رشته‌های معارف اسلامی، صاحب‌نظری ژرف‌اندیش و محققی دقیق و در پاره‌ای از حوزه‌ها همچون فلسفه، فقه و اصول فقه در قله اجتهاد قرار بگیرد. ایشان از اساتید فلسفه و کلام اسلامی و تفسیر قرآن بود و آثار بسیاری هم در موضوعات مختلف نوشته است.

استاد علاوه بر فعالیت‌های علمی، قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران در سیاست نقش بسزایی داشت؛ او از افراد تاثیرگذار و از رهبران فکری انقلاب اسلامی ایران بود. از جمله فعالیت‌های استاد، مبارزه با جریان فکری مارکسیسم، تاسیس حسینیه ارشاد، عضو هیات موتلفه اسلامی و ریاست شورای انقلاب تا روز شهادت را می‌توان نام برد. سالروز شهادت شهید مطهری در ایران به عنوان روز معلم نام‌گذاری شده و این روز با بزرگداشت مقام معلم همراه است.

ورود به حوزه علمیه مشهد و قم

مرتضی مطهری در دوازده سالگی وارد حوزه علمیه مشهد شد. رفته رفته افکاری بلند و سوال‌هایی سرنوشت‌ساز برایش آشکار شد؛ جهان، آفریده کیست؟ خدا، چگونه صفاتی دارد؟ انسان، برای چه آفریده شده است؟ این پرسش‌ها همه فکر او را به خود مشغول ساخته بود. در آن زمان مرتضی آرزو می‌کرد که روزی بتواند در درس میرزا مهدی شهیدی رضوی مدرس فلسفه الهی حاضر شود، اما این آرزو برآورده نشد و آن استاد در سال ۱۳۵۵ قمری درگذشت.

او سال ۱۳۱۶ در زمان حکومت رضاخان راهی حوزه علمیه قم شد. مطهری به دنبال یافتن گنج علم و فضیلت، با شور و علاقه‌ای وصف نشدنی، به تلاش و فعالیت پرداخت. پشتکار و کثرت مطالعه او همه اهل علم را در مدرسه فیضیه شگفت‌زده کرد. امام خمینی درس اخلاق تشکیل داد و به انسان‌سازی پرداخت. مطهری به زیارت آن استاد آمد و از او سیراب شد. این درس در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود، نه اخلاق به مفهوم علمی آن. درس «یافتن» و «رسیدن» بود نه فقط «دانستن» و «آموختن». مرتضی از سویی، غرق در مطالعه و تحصیل و تدریس و از سویی دیگر یکی از مهم‌ترین کارهایش و بلکه عالی‌ترین و مهم‌ترین فعالیتش، راز و نیاز و مناجات نیمه شب و اشک سحر بود.

اساتید

مطهری نزد آیت‌الله صدوقی، کتاب «مطول» را یاد گرفت و در محضر آیت‌الله مرعشی نجفی، «شرح لمعه» را آموخت. او هم‌چنین از استادانی بزرگ همانند آیات سید صدرالدین صدر، سید محمدرضا گلپایگانی، سید احمد خوانساری، سید محمدتقی خوانساری، سید محمد حجت کوه کمری، سید محمد محقق یزدی معروف به داماد انگجی و میرزا مهدی آشتیانی در علوم گوناگون بهره‌مند شد.

دیدار با عالم ربانی حاج میرزا علی آقا شیرازی اصفهانی، مرتضی را وارد دنیایی جدید کرد. حاج میرزا علی آقا با نهج البلاغه زندگی می‌کرد، با آن تنفس می‌کرد و روحش با این کتاب همدم و جمله‌های گرانقدر آن، ورد زبانش بود. و مهم‌تر آن‌که به هر آن‌چه می‌دانست عمل می‌کرد.

مطهری، تحصیل رسمی علوم عقلی و فلسفی را در سال ۱۳۲۳ آغاز کرد. او بحث حکمت از «شرح منظومه» حکیم سبزواری و مبحث نفس از «اسفار اربعه» صدرالمتالهین شیرازی را در محضر امام خمینی آموخت. وی بعد از ورود آیت الله بروجردی به قم، در درس فقه و اصول ایشان شرکت کرد و از بحث‌های مجتهدپرور او بهره‌مند شد. مطهری پیش از رسیدن به مرحله اجتهاد، از آیت‌الله بروجردی تقلید می‌کرد. ایشان، درس اصول فقه را از مباحث عقلیه به‌طور خصوصی از حضرت امام خمینی فرا گرفت و راز و رمز اجتهاد را از ایشان آموخت.

در سال ۱۳۲۹ استاد مطهری در محضر درس استاد علامه سید محمدحسین طباطبایی حاضر شد و مبحث الهیات از کتاب شفا تالیف ابوعلی سینا را از آن حکیم بزرگ یادگرفت. علامه طباطبایی، درس دیگری غیر از الهیات شفا در فلسفه شروع کرده بود که در شب‌های پنج‌شنبه و جمعه تشکیل می‌شد. این درس خصوصی بود و در آن جمعی از فاضلان حوزه علمیه قم، از جمله آیت‌الله دکتر بهشتی، امام موسی صدر، استاد مطهری، دکتر احمد احمدی شرکت می‌کردند.

ثمره این مجمع علمی بزرگ، شاهکاری جهانی در کلام و فلسفه به نام کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» است. سهم مطهری در آفرینش این اثر پربار و ماندگار، اگر بیشتر از علامه طباطبایی نباشد، بدون شک، کمتر نیست. استاد مطهری، هم‌چنین در دوره تحصیل هم‌فکر و یار و یاور سازمان انقلابی و اسلامی فداییان اسلام بود. این حزب سیاسی اسلامی که در سال ۱۳۲۴ از سوی روحانی مبارز سید مجتبی نواب صفوی تشکیل شد نقش مؤثری در مبارزه با ستمگران و استبداد داشت.

تهران؛ تدریس در مدرسه مروی و دانشگاه تهران

مرتضی مطهری، علاوه بر مباحثه دروس اصولی، فقهی و فلسفی، خود در حوزه تدریس داشت. او کتاب‌های مطول در علم معانی، بیان و بدیع، شرح مطالع در علم منطق، کشف المرا در علم کلام و عقاید، رسائل و کفایه در علم اصول فقه، مکاسب در فقه، شرح منظومه و اسفار در فلسفه را تدریس کرد.

استاد مطهری در سال ۱۳۳۱ با دختر آیت‌ الله روحانی (ره) ازدواج کرد و در همان سال در حالی که به تدریس مشهور بود به تهران هجرت کرد. علت این هجرت را برخی تنگدستی شمرده‌اند، اما سببش هرچه بود، باید آن را لطف خفی الهی شمرد زیرا حضور مطهری در تهران و در جمع دانشگاهیان و روشنفکران، سراسر خیر و برکت و مایه تربیت و هدایت شد.

مطهری از ابتدای ورود به تهران، به سازندگی پرداخت. او در مدرسه مروی، آموزش فلسفه اسلامی را به شکل تطبیقی و مقایسه‌ای برای جویندگان حکمت و حقیقت، آغاز کرد. سخنرانی‌های روشنگر و مفید استاد، همزمان با تدریس در مدرسه مروی، در تهران آغاز شد. او توجه بسیاری به حل شبهات و پاسخگویی به سوال‌های موجود درباره معارف اسلامی داشت و با مطالعه، تحقیق، دقت، تلاش و اخلاص در این راه موفق شد.

در سال ۱۳۳۳ استاد مطهری تدریس در دانشگاه تهران را شروع کرد. استاد در دانشکده معقول و منقول الهیات و معارف اسلامی آن دانشگاه بیش از بیست سال به مبارزه عالمانه با جهل، مادی‌گری و غربزدگی پرداخت. رفتار ایشان با دانشجو به قدری صمیمی بود که دانشجو به استاد عشق می‌ورزید و مرید او بود. وی در آن دانشکده، دوره‌های لیسانس و دکترا، کلیات علوم اسلامی،منطق، فلسفه، کلام، عرفان، اصول فقه، فقه و حکمت عملی، فلسفه شرح منظومه، الهیات شفا، مقاصد الفلاسفه غزالی، تاریخ فلسفه، تاریخ مجادلات اسلامی و روابط فلسفه و عرفان را تدریس می‌کرد.

استاد مطهری بنا به توصیه امام خمینی(ره) از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷، هفته‌ای دو روز به قم می‌رفتند و در حوزه علمیه، دروس مهمی مانند شناخت، اصل غایت، فلسفه هگل، معارف قرآن، مارکس و مارکسیسم، منظومه، نجات و اسفار تدریس می‌کردند. استاد به حکم وظیفه شرعی از تهران به قم می‌رفتند تا تدریس کنند در حالی که در تهران، استادان با سابقه دانشگاه، با تقاضای بسیار در کلاس درس ایشان شرکت می‌کردند.

فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی

استاد مطهری در زمینه‌های مختلفی فعالیت داشت. گوشه‌ای از فعالیت‌های سیاسی،اجتماعی و خدمات فرهنگی استاد عبارتند از: نقطه ارتباطی جامعه با امام راحل در دوران تبعید امام، عضویت در جامعه روحانیت تهران و پیشبرد اهداف این نهاد روحانی در انقلاب، مسؤولیت شورای انقلاب پس از مهاجرت امام خمینی (ره) به پاریس، یار نزدیک امام پس از بازگشت امام از تبعید و مبارزه با مکاتب الحادی و مادی.

مبارزه با مارکسیم

ایدئولوژی مارکسیم که بعد از تحقق انقلاب اکتبر روسیه توجه نیروی انقلاب جوان را به خود جلب کرده و به‌عنوان تنها ایدئولوژی انقلابی مطرح بود، در ایران هم بخاطر همسایگی با روسیه تاثیر خود را گذاشت و مبلغان این ایده سعی کردند با شیوه‌های تبلیغاتی و همچنین ایجاد تشکیلات مخفی و در عین‌حال منسجم، اهداف خود را در جهت تغییر جامعه ایران و برقراری نظام سوسیالیستی پیش ببرند.

مارکسیم با هر حرکت سیاسی، مذهبی به شدت مخالفت می‌کرد و اساسا دین را افیون جامعه می‌پنداشت. آنان نه تنها معتقد به جدایی دین از سیاست بودند بلکه با همه توان می‌خواستند دین را از اجتماع ریشه‌کن کنند.

یکی از موفقیت‌های چشمگیری که استاد مطهری در برابر مشکلات هجوم فرهنگی مارکسیتی داشت این بود که با هوشمندی و تدبر و تیزبینی مسائل را می‌دید و با آنها برخورد می‌کرد و از آن هراسی نداشت، بلکه از آنها استقبال و با آنها مبارزه می‌کرد. او کاملا با توطئه و دسیسه‌های کمونیست‌ها آشنا بود و می‌دانست که مارکسیت‌ها برای گمراهی مردم و به ویژه جوانان ابتدا شعارهای به ظاهر مردمی می‌دهند و هنگامی که به قدرت رسیدند بر علیه دین وارد صحنه می‌شوند.

فعالیت علمی؛ نشریه مکتب تشیع تا تدوین داستان راستان

شهید مطهری بعد از حدود سی سال بهره‌گیری از قرآن و عترت، قدم در سنگر نویسندگی گذاشت و سلاح قلم را به دست گرفت و مرزبان اسلام شد. این مرزبان، فقط به حل مشکلات و پاسخگویی به سؤال‌های موجود درباره مسائل اسلامی می‌اندیشید و هدف نوشته‌هایش همان بود.

او معتقد بود دین اسلام یک دین ناشناخته است. حقایق این دین به‌طور تدریجی در نظر مردم واژگونه شده است و علت اساسی گریز گروهی از مردم، آموزش‌های غلطی است که به نام اسلام داده می‌شود. این دین مقدس بیش از هر چیز، از طرف برخی از کسانی که مدعی حمایت از آن هستند ضربه و صدمه می‌بیند.

در سال ۱۳۳۶ توسط جمعی از دانشمندان حوزه علمیه قم، نشریه مکتب تشیع شروع به فعالیت کرد. استاد مطهری هم با این مجله، همکاری علمی و ارشادی داشت. مقالات استاد مطهری از جمله اصالت روح، قرآن و مسأله‌ای از حیات، توحید و تکامل و حق عقل در اجتهاد در نشریه مکتب تشیع منتشر شد.

سخنران جلسات انجمن اسلامی پزشکان

بعد از تاسیس انجمن اسلامی پزشکان استاد مطهری یکی از مهم‌ترین سخنرانان جلسات این انجمن بود. ایشان در سخنرانی‌هایش، موضوعات حساس و سرنوشت‌سازی مانند توحید، نبوت، معاد، مسأله حجاب، بردگی در نگاه اسلام، صلح امام حسن (علیه‌السلام)، امام صادق (علیه‌السلام) و مساله خلافت، مساله ولایت‌عهدی امام رضا (علیه السلام)، تربیت اسلامی، فطرت، ربا، بانک، بیمه را مورد بررسی قرار داد و آثاری ارزشمند به یادگار گذاشت.

تدوین داستان راستان

طرح تدوین داستان راستان از سوی یکی از موسسات علمی به آیت‌الله مطهری پیشنهاد شد. این کار چون از منظر استاد پسندیده و مفید بود، آن را انجام داد. او در زمانی شروع به داستان‌نویسی کرد که استادی مشهور در دانشگاه بود و از شخصیت‌ها و عالمان مهم مذهبی در کشور شمرده می‌شد. جلد اول داستان راستان در سال ۱۳۳۹ و جلد دوم در سال ۱۳۴۳ چاپ و منتشر و با توجه و استقبال کم‌نظیر مردم مواجه شد.

تاسیس حسینیه ارشاد

استاد مطهری سال‌ها بود که آرزوی تاسیس موسسه‌ای علمی فرهنگی را داشت تا بتواند جوابگوی نیازهای فکری جامعه باشد و به نشر و تبلیغ معارف عالی اسلامی بپردازد. سرانجام در سال ۱۳۴۶ به کمک چند تن از دوستانش، از جمله آقای محمد همایون، حجت الاسلام سید علی شاهچراغی، موسسه حسینیه ارشاد را تاسیس کرد. بعد از تاسیس حسینیه ارشاد، به کار این موسسه دل بست و با شور و حرارت و آگاهی و درایت به همکاری و برنامه‌ریزی پرداخت. او دانشمندان بسیاری را به آنجا دعوت می‌کرد تا سخنرانی کنند و خود نیز یکی از موفق‌ترین سخنرانان آن بود.

تالیف علل گرایش به مادی گری

کتاب علل گرایش به مادی گری که تکمیل شده دو سخنرانی استاد مطهری در سال‌های ۴۸ و ۴۹ در دانشسرای عالی است در سال ۱۳۵۰ منتشر شد. استاد این اثر کارآمد را در زمانی تالیف کرد که در میان نسل جوان، گرایشی به مکاتب مادی و از جمله مارکسیسم مشاهده می‌شد. سران سازمان منافقین هم در حال گرایش به مارکسیسم بودند که سرانجام مارکسیست شدند و به‌طور رسمی این تغییر ایدئولوژی را اعلام کردند. استاد در این کتاب به بررسی نقش کلیسا، مفاهیم فلسفی، اجتماعی و سیاسی در گرایش به مادی گری پرداخته است و علل لغزش‌ها و انحراف‌ها را در این زمینه روشن می‌سازد.

تالیف مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی

آخرین اثر قلمی استاد مطهری، کتاب «مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی» است این کتاب در سال‌های ۵۶ و ۵۷ به رشته تحریر در آمد. آن استاد عالی‌قدر انحرافات فراوانی در نشریات برخی گروه‌های به ظاهر اسلامی و آثار بعضی روشنفکران مسلمان درباره جهان‌بینی اسلامی مشاهده می‌کرد. به همین دلیل و برای جلوگیری از التقاط، و از همه مهم‌تر برای روشن کردن نظر اسلام، این اثر را نوشت و در آن بسیاری از اشتباهات فکری روشنفکران را آشکار ساخت. در این کتاب، مواضع و جهان‌بینی بعضی از گروهک‌ها مانند منافقین مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.

تدوین ماتریالیسم در ایران

کتاب «علل گرایش به مادی گری» که در سال ۱۳۵۰ منتشر شده بود مورد استقبال مردم قرار گرفت، به‌طوری که در سال ۱۳۵۷ به چاپ هشتم رسید و استاد مقدمه‌ای تحت عنوان «ماتریالیسم در ایران» به آن اضافه کرد. استاد مطهری در این مقدمه به افشا و نقد شیوه‌های جدید تبلیغ ماتریالیسم در ایران می‌پردازد و این بحث را در دو بخش تحریف شخصیت‌ها و تحریف آیات قرآن ارایه می کند.

در این مقدمه سودمند بود که آراء برخی از گروهک‌ها، از جمله گروهک فرقان مورد نقد و بررسی قرار گرفت و پوچی و سستی آن آشکار شد. بعد از انتشار این مقدمه، گروهک فرقان اطلاعیه‌ای منتشر کرد. در این اطلاعیه آمده است: « هر کس که در مسیر افکار ما قرار گیرد، به طریق انقلابی پاسخ او را می‌دهیم.» استاد مطهری در پاسخ به این اطلاعیه گفت:« اگر قرار باشد که انسان از دنیا برود، چه بهتر که در راه اصلاح عقاید و دفاع از اسلام باشد، و من در این راه کوچک‌ترین تردیدی ندارم.»

فهرست آثار استاد مرتضی مطهری

استاد مطهری، آثار بسیاری نوشته اند که نام این آثار را می خوانیم؛

آثار منتشر شده استاد بیش از ۵۰ کتاب است که برخی از مهم‌ترین آن عبارتند از:

مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی؛

آشنایی با قرآن؛

اسلام و مقتضیات زمان؛

انسان کامل؛

پیرامون انقلاب اسلامی؛

پیرامون جمهوری اسلامی؛

تعلیم و تربیت در اسلام؛

توحید؛

نبوت؛

معاد؛

حماسه حسینی؛

خدمات متقابل اسلام و ایران؛

عدل الهی؛

داستان راستان؛

سیری در نهج البلاغه؛

سیری در سیره نبوی؛

سیری در سیره ائمه اطهار (علیهم‌السلام)؛

شرح مبسوط منظومه؛

علل گرایش مادّیگری؛

فطرت؛

فلسفه اخلاق؛

فلسفه تاریخ؛

گفتارهای معنوی؛

مسأله حجاب؛

نظام حقوق زن در اسلام؛

قیام و انقلاب مهدی (عج)

برخی از آثار منتشر نشده استاد عبارتند از:
شرح منظومه (به زبان عربی به قلم حجة‌الاسلام شیخ محمدتقی شریعتمداری)

آشنایی با قرآن (جلدهای ۵ تا ۱۵)؛ فلسفه تاریخ (جلدهای ۲ تا ۴)

مسأله بردگی در اسلام

پانزده گفتار

توکل و رضا

انسان‌شناسی
حاشیه بر تفسیر المیزان

حمله محمدرضا پهلوی و دستگیری استاد

یکی از عالمانی که در هدایت و راهنمایی مردم در قیام ۱۵ خرداد نقش اساسی و سازنده داشت، استاد مطهری بود. او در سخنرانی آتشین و انقلابی خود در شب عاشورا خطاب به روحانیت گفت: «باید واقعیت را بگویید و در مقابل همه نوع حادثه و گرفتاری بایستید.» بعد خطبه امام حسین (علیه‌السلام) ( ... مَن رأی سُلطاناً جائِراً ...) را مطرح کرد و به‌طور صریح و قاطع به محمدرضا پهلوی حمله کرد. به دنبال این سخنرانی حسینی بود که استاد مطهری دستگیر و زندانی شد. این حبس، حدود دو ماه به طول انجامید.

استاد مطهری یکی از اعضای شورای رهبری حزب سیاسی اسلامی و نظامی هیأت‌های مؤتلفه اسلامی بود. او در جمع آنان، مباحث سودمندی در خصوص انسان و سرنوشت سخنرانی کرد. بعد از تبعید امام خمینی(ره)، مهم‌ترین عکس‌العمل اسلامی در برابر این ظلم بزرگ، ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت بود که به دست قهرمانان هیأت‌های مؤتلفه اسلامی انجام شد و ارشاد و تأیید استاد مطهری بود که این اقدام را به ثمر رساند.

آیت‌الله مطهری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، برای تثبیت حکومت اسلامی، فعالیت‌های بسیار ارزنده و سرنوشت‌سازی انجام داد. از آن جمله ایشان مهم‌ترین و مورد اعتمادترین مشاور امام راحل بود و نظرشان درباره معرفی افراد برای مسؤولیت‌های مختلف، پذیرفته می‌شد.

شهادت

بعضی از اعضای شورای انقلاب در شب یازدهم اردیبهشت ۱۳۵۸ جلسه‌ای را درباره مسایل جاری مملکت در منزل دکتر سحابی تشکیل دادند که تا ساعت ۱۰:۰۵ شب ادامه داشت. استاد مطهری در پایان جلسه از منزل سحابی خارج شد تا به طرف اتومبیل دوستش برود. وقتی که به اول کوچه رسید شخصی از پشت سر ایشان را به نام صدا زد. وقتی استاد سرش را به پشت برگرداند توسط او ترور شد. این شخص، یکی از اعضا گروه منحرف فرقان به نام محمدعلی بصیری بود. پس از تیراندازی، استاد را به بیمارستان طرفه بردند، ولی معالجه اطبا و پزشکان اثر نداشت و سرانجام به شهادت رسید.

پیکر استاد در صبح روز پنج‌شنبه ۱۳ اردیبهشت در میان جمعیتی انبوه از دانشگاه تهران تشییع و به قم منتقل شده و در مسجد بالا سر مرقد مطهر حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) نزدیک قبر آیات عظام حائری، صدر، خوانساری، دفن شد.

پیام امام راحل

«گرچه انقلاب اسلامی ایران به رغم بدخواهان و ماجراجویان به خواست و توفیق خداوند به پیروزی رسید، لکن بر ملت و به حوزه‌های اسلامی و علمی خسارت‌های جبران‌ناپذیر نیز به دست منافقین ضد انقلاب واقع شد. همچون ترور خائنانه مرحوم دانشمند و اسلام‌شناس عظیم‌الشان آقا، حاج شیخ مرتضی مطهری (رحمة‌الله‌علیه). آنچه باید عرض کنم درباره او این است که او خدمت‌های ارزشمندی به اسلام و علم نمود و موجب تاسف بسیار است که دست خیانتکار این درخت ثمر بخش را از حوزه‌های علمی و اسلامی گرفت و همگان را از ثمرات ارجمند آن محروم نمود. مطهری فرزندی عزیز برای من و پشتوانه‌ای محکم برای حوزه‌های دینی و علمی و خدمتگزاری سودمند برای اسلام و ملت و کشور بود. خدایش رحمت کند.»

کد خبر 6088411 الناز رحمت نژاد

دیگر خبرها

  • با گذشت دو سال از ابلاغ سیاست‌های تأمین اجتماعی خبری از اجرایی شدنشان نیست
  • کارنامه و کتابشناسی شهیدمطهری؛ از مشهد و قم تا مبارزه با مارکسیسم
  • استفاده از نیروهای متدین در دانشگاه از کارهای استاد مطهری بود
  • «زندگی با فلسفه» مستند پرتره انشاءالله رحمتی استاد فلسفه
  • ماموریت‌های مضاعف برای جهش تولید در موسسات سینمایی ابلاغ شد
  • غدیر، اصل و اصول مهندسی دین خداست
  • تحلیل وضعیت نشر کتاب‌های حوزه پزشکی
  • تحلیل عباس عبدی از اعتراضات دانشجویی در آمریکا: از این تنور نانی برای اصولگرایان محترم پخته نمی‌شود، بهتر است فکر دیگری کنند
  • تشکل جامعه اسلامی در حوزه سیاست‌گذاری دانشگاه اثرگذار بوده است
  • استاد مجتهدی هم معلم و هم مولف بود