خودداری بیژن زنگنه از حضور در دادگاه کرسنت
تاریخ انتشار: ۳ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۷۶۱۳۹۱
فارس: قرارداد کرسنت قراردادی برای فروش روزانه ۱۵ میلیون متر مکعب از گاز ترش میدان سلمان است که در سال ۱۳۸۱ و در زمان وزارت بیژن نامدار زنگنه در دولت هفتم، بین شرکت کرسنت پترولیوم و شرکت ملی نفت ایران منعقد شد.
بر اساس مفاد این قرارداد، مقرر شده بود که از سال ۲۰۰۵ میلادی با احداث خط لوله در خلیج فارس، گاز فرآورده نشده میدان سلمان در اختیار شرکت کرسنت قرار گرفته و این شرکت نیز گاز ایران را به کشور امارات صادر کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما بررسی دقیقتر این قرارداد نشان داد که قرارداد فروش گاز به کرسنت از جهات مختلف در تعارض با منافع ملی کشور بوده است که از جمله آن میتوان به تحکیم ادعاهای امارات درباره جزایر سهگانه، رقم پایین و ثابت قیمت گاز ایران در قرارداد کرسنت و تحت تاثیر قرار گرفتن سایر قراردادهای گازی ایران با کشورهای مختلف از جمله ترکیه از قیمت پایین این قرارداد و غیره اشاره کرد.
* قرارداد کرسنت موجب تحکیم ادعاهای امارات درباره جزایر سهگانه میشد
طبق این قرارداد محل تحویل گاز در آبهای سرزمینی ایران در جزیره ابوموسی روی سکوی مبارک در نظر گرفته شده بود، درحالی که محل تحویل باید در مرز آبی دو کشور ایران و امارات تعیین میشد.
مسعود میرکاظمی رئیس سازمان برنامه و بودجه و وزیر اسبق نفت در این باره میگوید: «قرارداد کرسنت یک قرارداد ننگین بود که هم از لحاظ اقتصادی برای ما ضررها و زیانهای زیادی به دنبال داشت و هم از نظر امنیتی میتوانست موجب تحکیم ادعاهای مطرحشده در مورد جزایر سهگانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک ایران شود».
* قیمت پایین گاز ایران در قرارداد کرسنت
در قرارداد کرسنت همبستگی فرمولی بسیار کمی بین قیمت گاز ایران با قیمت جهانی نفت در نظر گرفته شده بود. این موضوع موجب میشد هرچه قیمت نفت بیشتر افزایش یابد، عدم النفع ایران از اجرای این قرارداد به صورت تصاعدی بیشتر میشود.
در واقع قیمت گاز صادراتی ایران در این قرارداد برخلاف استانداردهای جهانی به صورت ثابت (نه متغیر با قیمت نفت) در نظر گرفته شده بود درحالی که پیشبینی همه موسسات معتبر بینالمللی از افزایش قیمت نفت از کانال 20 دلار به 100 دلار در دهه آینده خبر میدادند.
قیمت پایین قرارداد کرسنت نه تنها با سرازیر کردن سود زیادی به شرکت کاغذی کرسنت موجب عدمالنفع ایران از فروش گاز میشد بلکه بر رقم قیمت گاز ایران در سایر قراردادها از جمله قرارداد گازی با ترکیه نیز تاثیر منفی میگذاشت.
خبرگزاری فارس در گزارشی با عنوان «دو شکایت گازی ترکیه از ایران امروز در دادگاه لاهه/ ادعای گرانفروشی با استناد به کرسنت» در این باره توضیح داده است.
* چهار گروه فساد که در انعقاد قرارداد کرسنت نقش داشتند
اما بعدها مشخص شد که تعارض قرارداد کرسنت با منافع ملی کشور، به صورت اتفاقی و به دلیل سهلانگاری مدیران وزارت نفت دولت دوم اصلاحات اتفاق نیفتاده است بلکه فسادها و رشوههای کلانی در جریان انعقاد این قرارداد به افراد مختلف پرداخت شده است.
مالک شریعتی عضو کمیسیون انرژی مجلس در سخنانی پرده از فعالیت چهار گروه فساد در جریان انعقاد قرارداد کرسنت برمیدارد و میگوید: «به طور کلی چهار گروه در قرارداد کرسنت دلالی کردهاند که دو گروه اماراتی و دو گروه ایرانی بودند؛ یک گروه اماراتی مربوط به حاکمان شارجه است که از قدیم در موضوع دلالی و فساد ورود کرده بودند، گروه دوم اماراتی شامل شرکتی به نام "داناگاز" بود».
وی افزود: «قرار بود شرکت داناگاز در امارات ثبت شود تا واسطه فروش گاز ایران به امارات شود. بعدا مشخص شد که افرادی از برخی مقامات رسمی ایران در تاسیس این شرکت اماراتی نقش داشتند. این مدیران ایرانی اصلا منافعشان این بود که قیمت گاز ایران در قرارداد کرسنت پایین بسته شود تا بعد از دریافت گاز بتوانند سود بیشتری از فروش گاز ایران با قیمت بالاتر به امارات به جیب بزنند. اسامی این افراد در پروندههای قوهقضاییه موجود است».
شریعتی در ادامه توضیح داد: «گروه ایرانی که در قرارداد کرسنت فساد کردند هم شامل آقای یزدانپناه یزدی و فرزند یکی از مسئولان ارشد نظام بود که در این قرارداد پورسانت گرفتهاند. اسناد پرداخت این پورسانت موجود است که به ازای هر یک میلیون فوت مکعب 1.75 دلار و برای هر سال 3.2 میلیون دلار پورسانت به این افراد داده شود. همچنین پرونده برخی مسئولان دولتی نیز در این باره ایجاد شده است.
* تشکیل چهار پرونده قضایی برای متهمان فساد در قرارداد کرسنت
محرز شدن وقوع فساد در انعقاد قرارداد کرسنت موجب شد که دولت نهم و دهم ابطال این قرارداد از مجامع بینالمللی را پیگیری کند، زیرا طبق قواعد بینالمللی اگر وقوع فساد در قراردادی اثبات شود، آن قرارداد ابطال خواهد شد.
در این راستا ۴ پرونده داخلی درباره وجود فساد در قرارداد کرسنت در دولت نهم و دهم تشکیل شد: پرونده علی ترقیجاه و حمید ضیاجعفر مدیرعامل وقت کرسنت که علیه آنها احکامی صادر شد.
پرونده اعضای وقت هیئت مدیره شرکت ملی نفت منجر به صدور حکم شد.
پرونده بیژن زنگنه وزیر سابق نفت که بابت آن قبل از وزارت دو بار احضار شده بود.
پرونده اختصاصی درباره الحاقیههای پنجم و ششم
با پیگیری حقوقی ایران در مجامع بینالمللی و اثبات وقوع فساد در دادگاههای داخلی کشور، ایران در آستانه اثبات وقوع فساد در قرارداد کرسنت و ابطال آن قرار گرفت که به ناگهان با روی کارآمدن دولت یازدهم، مجددا زنگنه و تیم منعقدکننده قرارداد کرسنت که فساد نیز کرده بودند بر روی کار آمدند و ورق به ضرر ایران در دادگاههای بینالمللی برگشت.
*هشدار درباره جریمه 10 میلیارد دلاری ایران در بخش دوم پرونده کرسنت
هر چند بیژن زنگنه وزیر سابق نفت ادعا میکرد که پرونده کرسنت را چند هفتهای حل و فصل میکند اما بیش از 8 سال از انتخاب وی به عنوان وزیر نفت از زمان انتصاب در دولت یازدهم میگذرد و دادگاه بینالمللی نیز به دلیل بازگشت متهمان به فساد در قرارداد کرسنت بر مناصب مدیریتی وزارت نفت در دولت یازدهم و دوازدهم، ایران را در پرونده کرسنت به جریمه 2.4 میلیارد دلاری محکوم کرده است.
البته رقم محکومیت 2.4 میلیارد دلاری ایران مربوط به بخش اول پرونده کرسنت (8.5 سال) است و طبق شنیدهها در صورت نهایی شدن رای دادگاه درباره بخش دوم این قرارداد (16.5 سال)، رقم محکومیت ایران در این بخش حداقل 10 میلیارد دلار خواهد بود.
*وزیر سابق نفت از حضور در دادگاه استنکاف میکند؟
با روی کار آمدن دولت سیزدهم بحث رسیدگی به مفاسد قرارداد کرسنت دوباره در دستور کار قرار گرفته است و بیژن زنگنه وزیر سابق نفت به عنوان فردی که بیشترین نقش را در انعقاد قرارداد کرسنت داشته برای پاسخگویی به داده احضار شده است.
ذبیح الله خداییان، سخنگوی قوه قضائیه در خصوص قرارداد کرسنت گفت: «بعد از انعقاد این قرارداد، بررسیهایی میشود که در جریان انعقاد قرارداد سوءاستفادههایی صورت گرفته است و محتوای قرارداد به نفع کشور ما نبود. در همان زمان دیوان محاسبات، سازمان بازرسی کل کشور و وزارت اطلاعات گزارشاتی در خصوص سوءاستفاده هایی که در این قرارداد صورت گرفته به قوه قضائیه ارسال کرد که در نتیجه آن برای اعضای هیئت مدیره شرکت نفت ایران و همچنین وزیر وقت وزارت نفت در دادسرای عمومی و انقلاب تهران پروندهای تشکیل شد».
سخنگوی قوه قضائیه گفت: «در بخشی از پرونده کیفرخواست به دادگاه ارسال شد و پس از رسیدگی ۷، ۸ نفر به جزای نقدی و ۳ نفر در این پرونده به ۲ تا ۳ سال حبس محکوم شدند. در خصوص بخش دیگر پرونده که مربوط به وزیر نفت و هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران کیفرخواست به دادگاه ارسال شده است و در دادگاه در حال بررسی است».
گفتنی است از سال ۹۱، پرونده آقای زنگنه در موضوع کرسنت با صدور کیفرخواستی به جریان افتاده و چندین بار هم تاکنون احضار شده است و طبق شنیدهها آخرین احضار زنگنه، در تاریخ ۱۵ آبان سال جاری بوده که از حضور در دادگاه استنکاف کرده است.
امید است قوه قضاییه با ورود قاطعانه به پرونده کرسنت، مسببان اصلی تحمیل این قرارداد پر از فساد و رشوه به کشور را به سزای عمل خود برساند؛ به گفته کارشناسان در صورت بررسی پرونده متهمان داخلی در قرارداد کرسنت، امکان تغییر رای دادگاه بینالمللی در بخش دوم قرارداد و جلوگیری از محکومیت حداقل 10 میلیارد دلاری ایران وجود دارد ولی جدای از این موضوع رسیدگی به پرونده کرسنت در داخل کشور از جنبه روشنگری افکار عمومی بسیار حائز اهمیت است.
منبع: آخرین نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت akharinnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آخرین نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۷۶۱۳۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادامه جنجال توسلجویی علمالهدی به شاهنامه | نمیدانستید منیژه، زن بادهنوش و دختر دشمن ایران بود | این ابیات را هم بخوانید!
در سخنان علمالهدی، نکتۀ فرعی نادرستی هم وجود دارد و آن اینکه وی منیژه را "یک زن فرهیخته و ایرانی" توصیف کرده؛ در حالی که منیژه تورانی بوده است. او دختر دشمن بزرگ ایران، یعنی دختر افراسیاب – پادشاه توران – بود!
در واکنش به اظهارات اخیر امام جمعه مشهد درباره حجاب، سایت عصرایران در یادداشتی نوشته است؛
در خبرها آمده بود که احمد علمالهدی، امام جمعۀ مشهد، گفته است: «حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بخصوص در تاریخ ایران باستان؛ و انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل میکند: منیژه منم، دخت افراسیاب / برهنه ندیده تنم آفتاب».
اینکه جناب علمالهدی برای دفاع از حجاب ترجیح داده به سراغ شاهنامه برود و از منیژه مدد بگیرد، خود تایید ناخواستهای است بر آنچه به عنوان دینگریزی در جامعۀ ایران مطرح و البته از تریبونهای رسمی انکار شده است.
محافظهکاران در ایران، به ویژه اگر اهل سیاست باشند، غالبا منکر داعیه دینگریزی در جامعۀ ایراناند؛ ولی چگونه هم آن ادعا را نادرست می دانند و هم آقای علمالهدی برای دفاع از حجاب دست به دامن منیژهای شده که اگرچه آفتاب تنِ برهنهاش را ندیده بود، ولی شرابخواری و عیش و عشرت هم از دیگر ویژگیهای او بوده است؟
در داستان بیژن و منیژه در شاهنامه، منیژه به بیژن دل میبندد و او را به خیمهاش دعوت میکند. چند شبانهروز با او مشغول خوردن و باده نوشیدن میشود، در حالی که نوازندگان با بربط و چنگ برایشان مینواختند.
ببینیم فردوسی چه توصیفی از خلوت بیژن با "منیژه" داشته:
نهادند خوان و خورش، گونهگون
همی ساختند از گمانی فزون
نشستنگه رود و می ساختند
ز بیگانه خیمه بپرداختند
پرستندگان ایستاده به پای
ابا بربط و چنگ و رامش سرای
میِ سالخورده به جام بلور
برآورده با بیژن گیو زور
سه روز و سه شب شاد بوده به هم
گرفته بر او خواب مستی ستم
در ابتدا هم که بیژن وارد خیمۀ منیژه میشود، فردوسی میگوید:
به پرده درآمد چو سرو بلند
میانش به زرین کمر کرده بند
منیژه بیامد گرفتش به بر
گشاد از میانش کیانی کمر
به هر حال پوشش منیژه هر چه بوده باشد، رفتار و کردار او قطعا باب طبع و مطابق عقاید جناب علمالهدی نبوده. پس چرا ایشان از منیژه مدد جسته برای دفاع از عقایدش؟ آیا این گونه تعبیر نخواهد شد که پدیدهای به نام دینگریزی را پذیرفتهاند که به باور منتقدان افرادی نظیر آقای علمالهدی در شکلگیری آن پدیده نقش موثری داشتهاند از منیژه و نه شخصیت های دینی نام برده است؟
مثلا در همین داستان بیژن و منیژه، نوازندگان برای دو دلداده مینواختند تا خلوت و معاشرتشان خوشایندتر شود و این اقبال به موسیقی هم دقیقا بخشی از همان "فرهنگ ایرانیان" بوده که آقای علمالهدی به آن تمسک جستهاند. ولی الآن که اختیار خراسان و شهر مشهد در ید باکفایت جناب علمالهدی قرار گرفته، برگزاری یک کنسرت در مشهد هم ممنوع است.
این نفی موسیقی هم آیا برآمده از "فرهنگ ایرانیان" است؟ و آیا همین سختگیریها موجب دینگریزی جوانان [یا دست کم لایههای قابل توجهی از آنان] نشده؟ قطعا اگر این سختگیریها نبود، امروز امام جمعۀ مشهد ناچار نبود برای دفاع از حجاب، به مشی منیژهای متوسل شود که پس از آن سه روز شادخواریاش با بیژن، در جام شراب بیژن داروی هوشبر ریخت و او را با کمک ملازمانش پنهانی به کاخ پدرش برد و باقی قصه را هم از زبان فردوسی بشنوید:
نهفته به کاخ اندر آمد به شب
به بیگانگان هیچ نگشاد لب
چو بیدار شد و بیژن و هوش یافت
نگار سمنبر در آغوش یافت
در سخنان آقای علمالهدی، نکتۀ فرعی نادرستی هم وجود دارد و آن اینکه وی منیژه را "یک زن فرهیخته و ایرانی" توصیف کرده؛ در حالی که منیژه تورانی بوده است. او دختر دشمن بزرگ ایران، یعنی دختر افراسیاب – پادشاه توران – بود!
البته این نکته اهمیت چندانی ندارد و حق با آقای علمالهدی است. یعنی رفتار و سلوک منیژه تفاوت چندانی با رفتار زنان ایرانی نداشته. چون ایرانیان و تورانیان در مجموع تا حد زیادی در اتمسفر فرهنگی مشابهی میزیستند. ولی همین که امام جمعۀ مشهد واقف نیست منیژه ایرانی نبوده، نشاندهندۀ آشنایی کم او با "تاریخ ایران باستان" است و گمان گرده یک بیت کافی است.
نکتۀ مهمتر اما این است که تفاخر منیژه به اینکه آفتاب هم تنش را ندیده، ریشۀ اشرافی هم دارد. در مکه و مدینه نیز اشراف دقیقا به علت وضع مالی بهتری که داشتند، لباس بیشتری بر تن داشتند.
اکثریت مردم حجاز فقیر بودند و لباس چندانی نداشتند. یعنی نه لباسهای گوناگون داشتند، نه همان تک لباسی که داشتند، همۀ جای بدنشان را میپوشاند و در نتیجه آفتاب تن آنها را میدید و میسوزاند.
اینکه نقل شده است پیامبر گرامی اسلام لباسهای با آستین بسیار بلند را نمیپسندید و اگر لباسی میخرید و آستیناش بیش از اندازه بود، مقدار اضافی را میبرید، دلیلش این بوده که چنین جامههایی را اشراف از سر تفاخر میپوشیدند و بسیاری از مردم پول کافی برای تهیۀ چنین لباسهایی نداشتند.
احتمالا در ایران هم اقشار فقیر تا حدی گرفتار چنین مشکلی بودند. به هر حال اینکه منیژه میگوید آفتاب هم تن مرا ندیده، احتمالا حاوی اشارهای است به خاستگاه طبقاتی برتر او؛ خاستگاهی که اکثر زنان فاقدش بودند.
به عنوان جمعبندی باید گفت در این یادداشت به سه نکته اشاره کردیم. یکم اینکه: وقتی برای دفاع از حجاب، پای زن بادهنوشی مثل منیژه به میان میآید، یعنی جناب علمالهدی هم واقفاند که برای دفاع از حجاب باید به سراغ شخصیتهایی تازه و غیراسلامی رفت و همین نشانۀ تحولی اساسی در جامعۀ ایران است که انکار میشود.
دوم اینکه: حتی اگر بپذیریم اسلام دقیقا همان چیزی است که آقای علمالهدی و همفکران محافظهکار ایشان میگویند، سختگیری برای اینکه سبک زندگی مردم و حتی مشی آنها در عرصۀ عمومی "کاملا اسلامی" شود، علت اساسی دینگریزی در جامعۀ ایران بوده است. با مردم نباید سخت گرفت وگرنه دینگریزی به دینستیزی هم منتهی خواهد شد.
سوم اینکه: اگر چیزهایی به نام "تاریخ ایران باستان" و "فرهنگ ایرانیان" وجود دارد، این امور قطعا تاثیر پایدار و ماندگار خودشان را بر زندگی و مشی و منش ایرانیان گذاشتهاند. جامعه، مومی در دستان صاحبان قدرت نیست تا آن را به هر شکل که خواستند، درآورند. قناعت را فقط به مردم نباید توصیه کرد. حاکمان هم در تلاش برای ایجاد "جامعۀ مطلوب" خودشان باید اهل قناعت باشند.