دختران به یک عکس اعتماد میکردند
تاریخ انتشار: ۴ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۷۶۹۱۷۴
مهدی پس از آن، پیشنهاد ازدواج را مطرح میکرد و همین مساله، شک را به یقین تبدیل میکرد و اعتماد صددرصدی دختران جوان را بهدست میآورد، نقشههایی که در سر داشت را اجرا میکرد.
این هفته رو در روی این مجرم نشسته و حرفهای او را شنیدیم.
با قربانیان چطور آشنا شدی؟
ابتدا به بازار رفتم و یک دست لباس نظامی و چند سر دوش از درجه سروانی به بالا تهیه کردم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بعد چه اتفاقی میافتاد؟
لباس نظامی کار خودش را میکرد و آنها خیلی زود به این دوستی پاسخ مثبت میدادند و من هم در تمامی موارد اعلام میکردم قصدم ازدواج است و با این شگرد از اعتماد بیشتر طعمههایم برخوردار میشدم.
نقشهات چه بود؟
دخترها که اعتماد میکردند به بهانه صحبت درباره آینده و دیدن خانوادهام، آنها را به باغی در اطراف تهران میکشاندم. در راه با این ترفند که تشنه هستم آبمیوه تهیه کرده و داروی بیهوشی داخل آن میریختم. قربانیان که نیمهبیهوش میشدند به داخل باغ میکشاندم و آنها را مورد آزار و اذیت قرار میدادم. بعد هم با سرقت پول و طلای آنها، رهایشان میکردم.
اما ظاهرا فیلم و عکس هم از آنها میگرفتی؟
نمیگرفتم اما به دروغ میگفتم فیلم و عکس گرفتم تا بتوانم آنها را مجاب کنم به خواستهام عمل کنند.
چه خواستهای؟
اخاذی. بیشک زمانی که به باغ میآمدند خیلی پول و طلا با خودشان نداشتند اما وقتی نجات پیدا میکردند اگر هم پول و طلایی نداشتند، بازهم از ترس آبرویشان مجبور میشدند از دیگران قرض بگیرند و خواسته مرا برآورده کنند.
فکر نمیکردی دستگیر شوی؟
چون احتمال میدادم آنها نزد پلیس شکایت کنند ، با مطرح کردن ماجرای فیلم و عکس، آنها را تهدید میکردم.
چرا فقط پول و طلا سرقت میکردی؟
گوشی تلفنهمراه دردسر دارد. متهمان زیادی از طریق همین گوشیهای سرقتی بازداشت شدهاند. از طرفی اگر یک گوشی خیلی مدل بالا را هم سرقت کنم در بازار بدون کارتن نهایت بتوانم دو تا سه میلیون تومان پول بهدست بیاورم. به دردسرش نمیارزد برای همین از اول که این کار را شروع کردم با خودم گفتم گوشی خط قرمزت باشد.
چه شد که این شگرد را برای رسیدن به خواستهات انتخاب کردی؟
شگرد را در فیلمها دیدم. اما باور کنید تقصیر خود شکات است.
چرا تقصیر آنهاست که تو مرتکب جرم شدهای؟
وقتی پلیس این همه هشدار میدهد مواظب اینجور سرقتها و کلاهبرداریها باشید ولی مالباختهها و قربانیان توجه نمیکنند. چرا باید آدمها به فضای مجازی اعتماد کنند. گاهی اوقات اخباری را میخوانم در خصوص متهمان که خانوادههایشان میگویند ما از اصل ماجرا خبر نداشتیم و فکر میکردیم فرد درستی باشد. چطور میتوان در فضای مجازی کسی را شناخت. اگر کسی دنبال همسر هم باشد در فضای مجازی پیدا نمیکند.
ضمیمه تپش روزنامه جام جم
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: اغفال اخاذی سرقت لباس نظامی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۷۶۹۱۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بهشتی از ۱۶۱ هزار یار مهربان/ اینجا ملک رفاقت و اعتماد است
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، ونوس بهنود- در دل یک مرکز تجاری جایی که انتظار نمیرود، بهشتی از 161 هزار یار مهربان تو را فرامیخواند. باغی از کتابها که میتوانی رایگان امانت بگیری.
محمد رحیم شربت ملکی زمانی کتابفروشی داشت. اما اتفاقی موجب شد عطوفت انسانی را ارجح دانسته و کتاب را از دنیای داد و ستد پول و زر به دنیای تبادل اندیشه و عشق بکشاند.
در گفتگویی که از وی در فضای مجازی موجود است میگوید زمانی که میدیدم کسی به کتابخانه مراجعه میکند و قدرت خرید ندارد، متأثر میشدم. دنبال فکری بودم که بتوانم کتاب را به دست کتابخوان واقعی برسانم.این بود که ماجرای استتثناییترین کتابخانه ایران زمین شکل گرفت.
آقای ملک مدتی بعد از ماجرای مراجعات افراد به کتابفروشی این مجموعه را تبدیل به کتابخانهای جهت امانت کتاب کرد. برای زنده نگاه داشتن یاد و خاطره پدر و مادرش و ایجاد چرخههای دانش افزایی و مطالعه، باغ کتاب ملک در مرکز تجاری ولنجک متولد شد. مالک این مجموعه حتی برای اینکه میزبان خوبی باشد در سال 75 مرکز کارشناسی و در سال 81 مدرک کارشناسی ارشد خود از رشته کتابداری و اطلاعرسانی را ضمیمه بینش متعالی خود ساخت.
131 هزار کتاب در گردش
این مجموعه که همنشینی 161 هزار کتاب است در طول زمان با همت مردم توسعه یافته است و امروز گفته میشود، نیمیاز کتابها اهدایی خود مردم است. در وضعیت فعلی نیز حدود 131 هزار کتاب از تعداد کل کتابها در سراسر ایران و در شهرها و روستاها در گردش بوده و امانت در دست مردم است.
کتابها تا چندی پیش حتی به صورت موضوعی نیز قفسهبندی نشده بود و مخاطب با ورود به این ملک، با دریایی از کتابها مواجه میشد و باید میگشت تا الماسی که به سراغش آمده پیدا کند. با قفسهبندی موضوعی بازدیدها بیشتر هم شده است.
موضوعاتی از جمله منطق، فلسفه، ادبیات، ادیان و مذاهب، کودک و نوجوان، زبانهای خارجی، شعر، ادبیات و رمان و حتی کتابهای درسی دیده میشود و اینطور نیست که کتابها کیفیت لازم را نداشته باشد بلکه مردم با شور و اشتیاق بهترین و حتی کمیاب ترین کتابهای خود را به این مجموعه اهدا میکنند.
ببرید و 6 ماه بعد برگردانید
نه تنها در این کتابخانه فهرست جستجوی کتاب نیست بلکه مقولهای به نام عضویت نیز وجود خارجی ندارد. در باغ بهشت کتاب به روی همه گشوده است و از 10 صبح لغایت9 شب در تمامی روزهای هفته در خدمت علاقهمندان است. حتی قفسهای در خارج از کتابفروشی با هزاران کتاب تعبیه شده که در صورت تعطیلی کتابخانه علاقهمندان بتوانند از آن جا کتاب خود را تهیه کرده و دست خالی نروند.
این مجموعه بر اساس اعتماد و رفاقت بنا شده و برای امانت کتابها هیچ مدرکی و حتی نام نویسی وجود ندارد. مراجعان کتابها را میبرند و در صورتی که ساکن تهران باشند تا 6 جلد و در صورتی که از شهرستانها آمده باشند تا 8 جلد میتوانند کتاب با خود ببرند.
اما به گفته فعالان این کتابخانه، مردم اغلب کتابها را بر گردانده و حتی کتاب هم برای هدیه میآورند. شعار باغ کتاب ملک این است که اگر قادر نبودید کتاب را برگردانید حداقل به فرد دیگری برسانید تا او نیز مطالعه کند و گردش مطالعه برقرار بماند.
افرادی که در داخل ایران سکونت دارند میتوانند کتابهای امانی را تا 6 ماه در نزد خود نگه دارند و افرادی که خارج از کشور هستند تا یک سال میتوانند کتابها را در اختیار داشته باشند.
میتوان گفت در وضعیتی که سه هزار و 741 باب کتابخانه عمومی در کشور فعال است، باغ کتاب ملک به سادگی با ایجاد فضایی از دوستی و نشاط و اعتماد متقابل بیش از کتابخانههای عمومی بازدید و مراجعه کننده داشته است و جالب آنکه هیچگاه نیازی به ارائه گزارش از عملکرد خود نداشته و در شبکههای اجتماعی محور اصلی را تقدیر از اهداکنندگان کتاب و چهرههای اهل قلم و خود مردم قرار داده است.
انتهای پیام/