خانواده آرمان و غزاله را قضاوت نکنیم! خودمان بودیم چه میکردیم؟
تاریخ انتشار: ۶ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۷۸۳۷۵۲
عصرایران؛ مصطفی داننده- داستان آرمان و غزاله با یک اعدام به پایان رسید. غزاله در تاریخ ۱۲ بهمن ماه سال ۱۳۹۲ برای مراجعه به دکتر از خانه بیرون رفته و هیچگاه به خانه بر نمیگردد؛ با بررسیهای پلیسی معلوم میشود که آرمان پسرک ۱۷ ساله آخرین کسی بوده که غزاله را ملاقات کرده است.
این آخرین ملاقات با قتل غزاله همراه بوده.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آرمان بعد از این اتفاق؛غزاله را داخل چمدان بزرگی قرار داد و بعد آن را به سطل زباله خیابان میرداماد انداخت، سپس به خانه بازگشت و سعی کرد همه آثار جرم را از بین ببرد.
جنازه غزاله هیچگاه پیدا نشد و آرمان نمیدانست پیکر او کجاست! این داستان تلخ، با اعدام آرمان به پایان رسید. 8 سال این ماجرا ادامه پیدا کرد و حالا تبدیل به زمین قضاوت مردم شده است.
برخی پشت خانواده غزاله ایستادهاند و اعدام بعد از این همه مدت را حق آنها میدانند و بخشی دیگر میگویند حق آرمان اعدام نبود. او در 17 سالگی دست به این کار زده بود و نباید با طناب دار تنبیه میشد.
بسیاری از این قضاوتها هم قطعی است. بهتر نیست دست از این رفتار خود برداریم. کدام یک از ما میتوانیم جای مادری باشیم که 8 سال دخترش را از دست داده است و نمیداند پیکر او کجاست؟ هیچ قبری نیست که او بالای سرش برود و خودش را خالی کند.
حال پدر و مادر آرمان را چگونه درک میکنیم؟ آنها هزار آرزو برای پسرشان داشتند و او را 8 سال تمام پشت میلههای زندان ملاقات میکردند و میدانستند اگر رضایت نباشد، عاقبت پسرشان، اعدام با طناب دار است.
چطور میشود قضاوت کرد؟ خودمان اگر در یکی از موقعیتها باشیم چه تصمیمی میگیریم؟ بله، وقتی روی مبل لم دادهایم و با گوشی در حال توییت زدن هسیتم، حرف زدن راحت است ولی وقتی چنین حادثهای برای خودمان یا یکی از اعضای خانواده پیش بیاید، آن وقت باید ببینیم چه تصمیمی میگیریم.
رفتار اجتماعی خود را ببینیم. در کوچکترین اتفاقات زندگیمان، حاضر به ببخشش نیستیم بعد روبروی خانواده غزاله قرار میگیریم و میگوییم ببخش!
در پایان به شعری از «یوگنی یفتوشنکو» شاعر معروف روس اشاره میکنم که به خوبی روایتگر قضاوتهای ماست:
«دای خش خش علفهای وحشی میآید
و درختان با نگاهی متوحش
به تماشا ایستادهاند
برای قضاوت...»
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۷۸۳۷۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چطور برای افغانها کار هست، برای ایرانیها کار نیست؟!
سید رضا اکرمی عضو جامعه روحانیت مبارز تاکید میکند نباید از دولت توقع گره گشایی داشته باشیم. او همچنین معتقد است، تکتک اعضای خانواده باید به فکر کسب درآمد باشند.
به گزارش رویداد۲۴، بخشهایی از گفت وگوی اکرمی را در ادامه میخوانید:
همه میدانیم که گرانی وجود دارد و مردم مشکلات زیادی برای تامین هزینههایشان دارند. به همین دلیل در خانه و خانواده همه افراد باید کار کنند تا همهشان درآمدزا باشند. یعنی یک نفر نمیتواند مخارج خانواده را اداره کند.
مساله مشکلساز دیگر این است که امروز بَرجمان از خرجمان بیشتر است. خرجمان فقط صبحانه، نهار، شام، لباس و مسکن است. اما برجمان زیاد است که شامل موبایل، سفر و… میشود. چون معیارها و شرایط زندگی تغییر کرده است، مرد خانواده به تنهایی نمیتواند یک خانواده را اداره کند. اگر همه افراد خانواده به اندازه خودشان تلاش کنند، قطعاً میتوانند خانه را اداره کنند.
اینکه میگویند، کار نیست را قبول ندارم. کار را که از آسمان یا خارج نمیآورند و باید ایجاد کرد. هر کس که غیرت کاری دارد، امروز برای او کار هست. بیش از ۵ ملیون افغانی در این مملکت کار ساختمانی، کار سنگبری، کار سرایداری میکنند؟ چطور برای افغانها کار هست، برای خودمان ایرانی کار نیست؟ کار هست و ما باید دنبالش برویم.
ما از قدیمالایام مربایی را که میخوریم، بستهبندی و آماده نمیخریدیم. خانمهای خانه دوزندگی بلدند، خیاطی بلدند، آرایشگاهی بلدند و اوقات فراوان هم دارد. پس اگر بتواند وقتش را خوب تنظیم کند، میتواند در کنار بچهداری به کارهای دیگر هم برسد. خانم من هم ۷ بچه را بزرگ کرده است. هم درس داده و هم سخنرانی کرده و هم کار میکند.
اینکه میگویند مستاجرین گرفتار هستند، باید همه ایران را در نظر بگیرید و فقط تهران را نبینید. همچنین سهچهارم مردم تهران خانه دارند و یک چهارم مستاجراند. پس برای یک چهارم قیصریه را آتش نزنید.
درباره اینکه همه از دولت توقع دارند، میگویم دولت مسئول همه چیز نیست. اولا هر کسی مسئول کار خودش است و حق ندارد همه کارها را گردن دولت بیاندازد. دولت باید حمایت و نظارت کند. بنا نیست همه کارها را به دوش دولت بگذاریم و از او بخواهیم، سیر و پیاز ما را تهیه کند. ما در اقتصاد هم بخش خصوصی داریم و هم تعاونی داریم و آخرین بخش دولت است.
اینکه میگویند، رفت و آمد در تهران مشکل است، دلیلی برای کار نکردن نیست. بنا نیست همه برای شاغل بودن از خانه بیرون بیایند. الان بسیاری از کارها هستند که در درون خانه میتوان انجام داد. در واقع حمل و نقل دوساعته و سهساعته روزانه برای موارد خاص است.