قتلی که مادر فاسد رقم زد | تحریک فرزندان برای قتل پدر
تاریخ انتشار: ۷ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۷۹۱۹۸۹
به گزارش همشهریآنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، قاضی محمد شهریاری سرپرست دادسرای امور جنایی تهران ضمن تشریح یک پرونده قتل، بر هنر قاضی قتل در پروندههای پیچیده و دقت و درایت این قشر قضات شریف و زحمتکش تأکید کرد.
تشریح این پرونده قتل را به روایت قاضی شهریاری در ادامه میخوانید:
در پروندهای زن و دو فرزند تصمیم به قتل پدر خانواده میگیرند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
صحنه طوری چیدمان شده بود که خودکشی جلوه داده شود اما خیلی ابتدایی و مشخص. نهایتاً قتل احراز و ابتدا پسر ۱۷ ساله اعتراف به قتل کرد که پرونده در این قسمت به دادسرای نوجوانان ارسال شد.
متعاقباً دختر ۱۸ ساله مقتول لب به اعتراف گشود و ضمن قبول قتل گفت: سه نفری نقشه قتل را کشیده و نهایتاً او با سلاح شکاری به پدرش (مقتول) شلیک کرده است. پسر ۱۷ ساله از اعتراف عدول و او نیز حرفهای خواهرش را تأیید کرد.
پرونده با صدور قرار جلب به دادرسی با عناوین اتهامی مباشرت در قتل برای دختر و معاونت در قتل عمدی برای پسر و مادر به اتاق اینجانب برای اظهارنظر و صدور کیفرخواست ارسال شد.
چون پرونده را از ابتدای وقوع پیگیری میکردم همان ابتدا به نتیجه دیگری رسیدم. این سؤال برایم بیپاسخ ماند که مگر میتواند یک دختر پدر خود را با سلاح گرم بکشد؟ این بود که دختر را از زندان زنان دعوت کردم و از او خواستم نحوه قتل را تشریح کند. دختر هم گفت که از عصر روز قبل از قتل، نقشه قتل را کشیدیم و برای این کار سه نفری داروی خواب تهیه کردیم، دارو را با غذا به پدرم دادیم، پدرم با دارو بیهوش شد و سپس قصد شلیک با سلاح شکاری موجود در خانه را به او داشتیم اما هر کدام ما خواست شلیک کند نتوانست یعنی جرأت این کار رو نداشت تا فردا ظهر که من شلیک کردم در این اثنا پدرم به هوش هم میآمد اما گیج بود و دوباره میخوابید. نقش مادرم و برادرم در قتل فقط تهیه دارو و خوراندن دارو بود.
تصور شلیک یک دختر به پدر با سلاح شکاری برایم سخت بود این بود که ناخداگاه به ذهنم آمد که سلاح کمری خود را به دور از چشم دختر و مأمور مراقب، خالی از فشنگ کنم و به دختر گفتم بیا کناره پنجره، شما که جرأت داری با سلاح شکاری پدرت را بکشی فقط یک تیر هوایی از پنجره به آسمان بزن.
دختر سلاح را گرفت، دستانش میلرزید و نتوانست شلیک کند سلاح از دستش افتاد و گفت نمیتواند یعنی میترسد و طاقت نیاورد. با گریه سلاح را پس داد و گفت: نمیتوانم، من جرأت این کار را ندارم، گفتم پس پدرت را چگونه کشتی؟ با گریه گفت من نکشتم مجبور شدم گردن بگیرم. مادرم گفت پدرم فاسد است خیلی سعی کرد ما شلیک کنیم اما نتوانستیم به پدر خود شلیک کنیم. خودش نهایتاً شلیک کرد و کشت. مادرم گفت اگر من قتل را گردن بگیرم خانواده پدرت من را قصاص خواهند کرد اما شما چون نوههایشان هستید قصاص نمیکنند.
مادر را از زندان زنان احضار کرده و با دختر مواجهه دادم، صریح گفتم آنها قصاص میکنند چه شما چه دخترت، بهتر است واقعیت را بیان کنی که نهایتاً پس از مواجهه با دخترش، اتهام را قبول کرد و گفت: من شلیک کردم. در لحظه شلیک پسرم از فرط بیخوابی شب قبل به خواب رفته بود که با صدای شلیک بیدار شد اما دخترم بیدار در پذیرایی بود و صحنه را ندید.
برخلاف ادعای مادر خانواده، پدر هیچگونه فساد اخلاقی نداشت بلکه بالعکس بود و این مادر خانواده بود که با مردان اجنبی ارتباط داشت.
پرونده با طرح ایراداتی چند به بازپرسی برگشت و پس از انجام تحقیقات مفصل، قرار جلب به دادرسی برای مادر به عنوان مباشر در قتل عمدی و برای فرزندان به عنوان معاونت در قتل عمدی صادر و به دفتر اینجانب ارسال شد.
پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک ارسال شد که مورد هجمه وکیل متهم به قتل قرار گرفتیم و گفتند که این اقدامات دادستان پرونده در تغییر عناوین اتهامی از افراد پرونده ضد حقوق بشر و اینها ظالم هستند.
دادگاه نهایتاً حکم به قصاص داد و دیوان عالی هم ابرام. تشریفات استیذان طی و حکم قصاص توسط ولیدم که مادر مقتول بود در سحرگاهی اجرا شد. مادر مقتول در پروسه دادرسی وکیل نگرفت و گفت اول خدا است بعد شما. روز اجرا هم گفت من قصاص میکنم چون پسرم بیگناه کشته شد، اصرار ما نیز بر گذشت فایده نکرد.
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: قتل قاتل حوادث ایران سلاح شکاری ارسال شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۷۹۱۹۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حکم اعدام برای آزارگران ۲ دختر دانشآموز | ما را به بیابانهای ورامین بردند و...
به گزارش همشهری آنلاین، یک سال قبل دختر ۱۷ سالهای به نام مهتاب به همراه مادرش با مراجعه به پلیس آگاهی مدعی شد از سوی ۴ پسر مورد تعرض قرار گرفته است.
وی در تشریح ماجرا به مأموران گفت: ۲ هفته قبل در مسیر مدرسه با پسری به نام نیما آشنا شدم و چند روز با هم مکالمه تلفنی داشتیم و او به من ابراز علاقه کرد، بعد از یک هفته هم با هم قرار گذاشتیم تا همدیگر را ببینیم. من هم برای اینکه تنها نباشم با دوستم نسرین به سر قرار رفتم. نیما هم با برادر، پسرعمو و یکی از دوستانش به نام شهرام سر قرار آمد. آنها ما را سوار خودرویشان کردند و به بهانه تفریح و گشت و گذار در خارج از شهر ما را به بیابانهای ورامین بردند.
وی ادامه داد: وقتی به آنجا رسیدیم، ناگهان حس بدی پیدا کردم چون آنجا محلی برای تفریح نبود. از نیما خواستم برگردیم اما آنها بدون توجه به اعتراض من و دوستم به ما حمله کرده و به زور به ما تعرض کردند. بعد هم ما را در نزدیکی خانهمان از ماشین پیاده کردند.
دختر نوجوان گفت: وقتی وارد خانه شدم، آنقدر وضعیت پریشانی داشتم که مادرم خیلی سریع با دیدن من متوجه شد اتفاقی برایم افتاده است. من هم موضوع را برایش تعریف کردم و تصمیم گرفتیم از آنها شکایت کنیم. البته نسرین به خاطر ترس از اینکه خانوادهاش متوجه موضوع نشوند، شکایت نکرد.
با ثبت این شکایت، مأموران ۴ پسر جوان را ردیابی و بازداشت کردند. پس از بازداشت متهمان، نسرین هم با مراجعه به پلیس آگاهی از ۴ متهم شکایت کرد. در ادامه ۲ شاکی پرونده با دستور قضایی به پزشکی قانونی فرستاده شدند و کارشناسان این سازمان پس از معاینه و بررسی آثار ضرب و شتم، تعرض به دو دختر جوان را تأیید کردند.
با تکمیل تحقیقات برای ۴ متهم پرونده کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۵ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشتدر ابتدای این جلسه مهتاب به جایگاه رفت و گفت: اعتماد بیجای من باعث شد زندگی خودم و دوستم نابود شود. ما در آن بیابان التماس میکردیم و اشک میریختیم اما نیما و آن ۳ نفر بدون توجه به التماس و گریههای ما به طرز وحشیانهای کتکمان زدند و به ما تعرض کردند. از آن روز به بعد یک لحظه آرامش ندارم و به لحاظ روانی آسیب زیادی دیدهام. به همین خاطر حاضر نیستم آنها را ببخشم و برای آنها درخواست اشد مجازات دارم.
پس از آن نسرین به جایگاه رفت و در حالی که اشک میریخت، گفت: همه واقعیت را مهتاب گفت اما من فقط این را میگویم که این ۴ نفر کاری کردند که از ترسم نمیخواستم به خانهمان برگردم و در نهایت هم به خاطر عواقب این موضوع واقعیت را به خانوادهام نگفتم. حتی از ترس اینکه آنها دوباره آزارم دهند یا خانوادهام پی به این ماجرا ببرند، تصمیم گرفتم شکایت نکنم تا اینکه متوجه شدم آنها دستگیر شدهاند و بعد شکایت کردم. حالا هم نه رضایت میدهم و نه میبخشم و درخواست حکم اعدام برای متهمان دارم.
سپس ۳ متهم یک به یک به جایگاه رفتند و اتهام تجاوز به عنف را نپذیرفتند و ادعا کردند که با ۲ شاکی پرونده دوست بودند و رابطه با میل و خواسته دو طرف صورت گرفته بود.
شهرام ۱۷ ساله هم که از کانون اصلاح و تربیت به دادگاه منتقل شده بود، اتهامش را نپذیرفت و مدعی شد مهتاب و دوستش را آزار نداده است.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، گزارشهای کارشناسان پزشکی قانونی و پلیس، ۲ برادر و پسر عمویشان را به اعدام محکوم کردند و از آنجا که شهرام در زمان ارتکاب جرم زیر سن ۱۸ سالگی بوده، به ۵ سال حبس محکوم شد.
کد خبر 846829 منبع: ایران برچسبها كودكآزاري خبر مهم حوادث ایران