مادران فداکار؛ قربانیانی ظالم در حق خود و دیگران
تاریخ انتشار: ۸ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۷۹۸۲۶۸
تجربه نشان داده است زنانی که پس از ازدواج، بسیاری از خواستههای خود را قربانی شرایط زندگی مشترک میکنند، بیشترین آسیب را متحمل میشوند ضمن اینکه در حق فرزندان و همسران خود نیز ظلم زیادی مرتکب میشوند.
به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، روانشناسان چنین استدلال کردهاند زنانی که در حین زندگی مشترک خود از سوی همسر محبت یا هدایایی دریافت میکنند، بیشتر به ابراز محبت نسبت به دیگران نیز گرایش نشان میدهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در محکم بسته میشود.
شما: سلام عزیزم، امروز چطور گذشت؟
فرزند شما: خوب بود.
شما: چی کار کردی؟ با کی ناهار خوردی؟ کدوم ساعت تو مدرسه خوش گذشت؟
فرزند: هیچی، دوستام، زنگ تفریح.
بهترین تحلیلی که میتوان از جوابهای این کودک درک کرد اینکه او روزهای خود را یکی پس از دیگری با انجام کارهای تکراری میگذراند و ظاهراً از این وضعیت رضایت زیادی ندارد. کودکان به مدرسه میروند، روی نیمکت مینشینند، کل زمان حضور خود را باید به حرفهای معلم گوش دهند، سپس ناهار بخورند و به خانه باز گردند تا در مورد اتفاقات روز به شما پاسخ دهند. در این وضعیت، کودک نقش یک قربانی را ایفا میکند که تنها موظف به انجام اموراتی است که دیگران برای او مقرر کردهاند و شاید همین علت بستن محکم درب خانه به هنگام ورود توسط آنها یا دادن پاسخهای کوتاه به سوالات باشد.
این شرایط برای زنان به ویژه افراد شاغل نیز صدق میکند؛ اغلب مادران تمام طول روز خود را با فداکاری و ارائه خدمات به اعضا خانواده میگذارنند. زنانی که همزمان مشغول به کار نیز هستند شرایط بسیار بحرانیتری را تجربه میکنند و اغلب از خشونت بیشتری نسبت به سایرین برخوردار هستند. این افراد زمانی که در منزل هستند باید بدون وقفه در حال پختن غذا، شستن ظرفها، نظافت منزل، بازی با فرزندان، رسیدگی به امور همسران و غیره باشند و سپس بدون هیچ استراحتی خود را برای رفتن به محل کار آماده کنند. در این شرایط، زنان فداکارانی به حساب میآیند که تنها در حال ارائه خدمت به اعضا خانواده و محل کار هستند و عمر خود را با کمترین توجه به نیازهای شخصی سپری میکنند. در واقع، زنان نیز مانند کودکان تنها در حال اجرای نیازهای دیگران هستند و زندگی را مطابق با میل شخصی سپری نمیکنند که همین امر اغلب منجر به بروز خشونت میان آنان میشود و به مادرانی تبدیل میشوند که بیشترین ظلم را در حق خود، فرزندان، همسران و سایر اطرافیان مرتکب میشوند.
برخی از مادران مدرن امروزی با فداکاری نه تنها به خود، بلکه به فرزندانشان نیز بیشترین آسیب را وارد میکنند. آنها تمام انرژی خود را صرف کار در منزل، انجام امور سایر اعضا خانواده و کار در بیرون از منزل سپری میکنند (این قاعده در مورد زنانی که در خانه نیز به دورکاری مشغول هستند، صدق میکند) و حتی در زمان بازگشت باید اینکه روز آنها چگونه سپری شده است، جوابگو باشند و سپس کودکان را در انجام تکالیف مدرسه یاری دهند. در اینجا زنان تنها نقش ارائه دهندگان خدمت به سایرین را ایفا میکنند و بدون شک بخش اعظم فعالیتهای روزانه آنها مطابق میلشان پیش نمیرود.
راه حل روانشناسان برای حل مشکل فداکاری افراطی زنان در زندگیالبته روانشناسان راهکار اثربخشی را برای حل مشکل فداکاری افراطی به زنان ارائه دادهاند، اینکه گاهی باید روند زندگی را تغییر دهند و زمانی را به خود اختصاص دهند تا از سوی سایرین خدمت دریافت کنند. اگرچه این کار ممکن است سخت به نظر برسد با این حال، زنان باید به خود زمانی اختصاص دهند تا بدون فکر کردن به انجام یک کار برای راضی نگه داشتن دیگران، تنها خود را در اولویت قرار دهند، استراحت کنند یا به انجام اموری بپردازند که شخص خود آنها را راضی میکند.
علاوه بر این، چنانچه زنان تعهد زمانی را تا حدودی کنار بگذارند از نظر روحی به آرامش بیشتری میرسند. به عنوان مثال، اغلب مادران خود را موظف میدانند پس از پایان فعالیت روزانه، خواه در محل کار یا در منزل، فوراً برای تأمین نیازهای فرزندان یا همسران دست به کار شوند. در چنین شرایطی، بهترین اقدام ممکن این است که زن پس از انجام کار، مدت زمانی هر چند کوتاه را به استراحت، گوش دادن به موسیقی مورد علاقه خود، نظافت شخصی یا سایر موارد مشابه اختصاص دهد تا ابتدا خود را به یک آرامش نسبی برساند و بتواند با سایرین نیز با ملایمت و نه از روی خستگی و حس مسئولیت رفتار کند.
اختصاص زمان شخصی به کتاب خواندن یا انجام هنرهای دستی مورد علاقه نیز میتواند زن را از فداکاری نامعمول نسبت به سایر اعضا خانواده برهاند و در بهبود وضعیت روانی او مؤثر واقع شود. در این میان، فرزندان نیز باید از تغییر وضعیت جدید به طور مثبت بهرهمند شوند به عنوان مثال، زمانی که کودک از مدرسه باز میگردد، انجام امور تکراری یا پرسیدن سوالهای همیشگی در مورد چگونگی سپری شدن روز آنها در مدرسه باید جای خود را به اختصاص وقت به آنها برای انجام فعالیتهای مورد علاقه و مطابق میل خود بدهد که این امر به سهم خود میتواند کودک را به صحبت در مورد مسائل مذکور در زمان دیگری و بدون حس اجبار سوق دهد. مادران همچنین میتوانند به هنگام بازگشت فرزندان از مدرسه، آنها را در آغوش بگیرند و فرزندان را به انجام یک فعالیت مورد علاقه آنها دعوت کنند.
آنچه هم در مورد زنان و هم فرزندان اهمیت دارد اینکه هر یک زمانی را به انجام امور مورد علاقه شخص خود و رها از خواستههای دیگران اختصاص دهند. بدون شک، تغییر روند زندگی به این شکل میتواند از خشونت هر یک به طور قابل توجهی بکاهد و جوی صمیمانه و مسالمتآمیزتر بر زندگی حاکم کند.
کد خبر 538378منبع: ایمنا
کلیدواژه: زنان حقوق زنان اشتغال زنان خشونت خشونت خانگی فداكاري مسئولیت پذیری مسئولیت پذیری اجتماعی زنان در خانواده مشکلات زنان در خانواده مادران فداکار رسیدگی مادران به فرزندان روان شناسی حمایت از زنان و خانواده زنان و توجه به خانواده شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق اعضا خانواده انجام امور مورد علاقه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۷۹۸۲۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مهمترین مانع اجرای عدالت، دنیاطلبی و دنیاگرایی است
خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه-مصطفی شاکری گرکانی: تحقق عدالت، آرمانی است که سابقهای به قدمت عمر بشر دارد و از سپیده دم آفرینش، بشر این عنصر حیاتی را به عنوان یک گرایش باطنی شناخته، به آن روی آورده، درصدد دستیابی به آن تلاش کرده و آن را مبنای قوانین و قضاوت قرار داده است. به واقع که هیچ چیز به اندازه پایمال شدن حق ضعیف و مظلوم برای فطرت بشر زجرآور و نفرت انگیز نیست و هیچ چیز به اندازه بی عدالتی، کینه و دشمنی را در قلبها پدید نمیآورد. وقتی به تاریخ مینگریم، علت بسیاری از دگرگونی ها، فقدان عدالت اجتماعی در جامعه بوده است و به همین رو تمام مصلحان بشری و انسانهای آزاده تاریخ با اندیشه و شعار عدالت، حرکتهای اصلاحی خود را آغاز نموده و یکی از اهداف اصلی انقلاب و تحرکات اجتماعی خود را رفع تبعیض و برقراری عدالت اجتماعی قرار داده اند. انسانهایی که مخاطب این حکیمان و مصلحان واقع شده اند، در واقع تشنگان عدالت بودند که سراپاگوش به فرمان و چشم به راه تحقق این بالاترین فضیلت انسانی و گمشده فطرت خود بوده اند.
فراتر از این، عدالت آرمانی دینی و الهی است که تمام پیامبران برای تحقق آن رسالت یافته و بسیاری نیز در راه عدالت جان خود را فدا کردهاند. از منظر دین اسلام، قوام حقیقت حیات انسانی به اصل عدالت است و دادگری همانند اصل توحید ریشه در نظام تکوین دارد. بر این اساس پیامبر اکرم (ع) فرمودند: «بِالْعدْلِ قامتِ السّماواتُ و الارْض» یعنی آسمانها و زمین، با عدالت، پا برجا میمانند. بنابراین نادیده انگاشتن قسط و عدل، نه تنها با طبیعت بشر مخالفت و مغایرت دارد، بلکه مخالفت با نظام طبیعت است و در مقابل، اهتمام به آن هماهنگی با نظام هستی است.
اندیشه در حقیقت و ماهیت عدل و عدالت ما را به این نکته واقف میسازد که عدل دارای جاذبهای فطری است و نزد وجدان عمومی بشریت، ارزش گرانقدر دارد زیرا در سایه عدل، هر کسی به حق خویش میرسد، تعدّی و تجاوز از جامعه رخت بر میبندد و امنیت و آرامش بر همه جا حاکم میشود. به همین جهت مردم، بیعدالتی را نکوهش میکنند و عدالت را میستایند. این نکته مورد تأیید و توجه پیشوایان دین نیز قرار گرفته است. امام صادق (ع) درباره این حقیقت که بیعدالتی عیب و عدالت خوشایند همگان است فرموده است: «از خداوند پروا کنید و به عدالت رفتار کنید، چرا که شما به قومی که عدالت نکند خرده میگیرید». به همین سبب است که از آغاز زندگی بشر، همواره ظلم و بی عدالتی روح بشر را آزرده و او را تشنه جهانی عاری از هر تبعیض و تعدی ساخته است. در طول تاریخ، همه افراد و اقشار و جوامع اعم از کوچک و بزرگ، مؤمن و کافر، مرد و زن، حتی ستمکار و ستمدیده، دانا و نادان خواهان اجرای عدالت، این صفت انسانی بوده و از نقض آن متنفر بوده و میباشند.
بر این اساس با اندک تأملی در کلمات و بیانات امیرالمومنین (ع) به روشنی این نکته به دست میآید که مساله «عدالت و حکومت»، جایگاه خاص و اهمیت ویژهای نزد آن امام بزرگوار داشته است. این دو مقوله به حدی مهم است که اگر تمام تلاشها و مجاهدات علی (ع) را در راه تحقق آن بدانیم سخنی به گزاف نگفته ایم. در همین رابطه و با محوریت نشان دادن ارزش و اهمیت عدالت در حکمرانی بر پایه اندیشه علوی (ع) با حجتالاسلام و المسلمین نجف لکزایی استاد تمام گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم و رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفتوگو کردیم که حاصل آن را در ادامه میخوانید؛
* عدالت در اندیشه امیرالمومنین (ع) یک فضیلتی است که اگر حکومت آن را داشته باشد برایش یک امتیاز و ارزش محسوب میشود یا اصلاً اساس و ارزش حکومت به برقراری عدالت است و حکومتی که در راه عدالت گام ننهد فاقد ارزش ذاتی است؟
در نهجالبلاغه و سیره عملی امیرالمومنین (ع) به عدالت توجه بسیار زیادی شده به گونهای که جرج جرداق مسیحی اسم کتابش را این گذاشته که امام علی (ع) صدای عدالت انسانی است. همچنین گفته شده «قتل فی محراب عبادته لشده عدله» یعنی ایشان به خاطر شدت عملش نسبت به عدالت به شهادت رسید لذا در جای جای نهجالبلاغه میتوانیم فرمایشات حضرت درباره عدالت را ببینیم ولی من به یک موردش اشاره میکنم و آن نامه ۳۱ نهجالبلاغه است. امام علی (ع) نامه ۳۱ را برای امام حسن مجتبی (ع) نوشتند و چون این نامه از منظر یک پدر برای تمام فرزندان معنوی آن حضرت نوشته شده است با این تعبیر شروع میشود که «من الوالد الی المولود» یعنی نامه پدری به فرزند. اگر ما خودمان را فرزند معنوی آن حضرت میدانیم مخاطب این نامه هستیم.
*نامه ۳۱ نهجالبلاغه عدالت را چگونه معرفی میکند؟
آنجا حضرت یکسری سیاستهای کلان و راهبردهای کلان را ابلاغ فرمودند از جمله اینکه میفرمایند فرزندم تو خودت را در ارتباط با دیگران میزان قرار بده، هرچه برای خودت میپسندی برای دیگران هم بپسند. بعد یکسری مصادیق را ذکر کردند مثلاً فرمودند اگر دوست نداری به تو ظلم شود به دیگران هم ظلم نکن، اگر دوست داری به تو احسان شود به دیگران احسان کن و همینطور موارد دیگری را برشمردند. به همین خاطر عدالت در اندیشه امام علی (ع) یک میزان کلیدی و اساسی و مهم است که مبنای تنظیم روابط ما با دیگران، روابط ما با خودمان، روابط ما با محیط زیست و روابطمان با خدای متعال است.
خدای متعال در ارتباط با ما به عدالت عمل میکند، ما هم در ارتباط با خودمان و دیگران و خدا و طبیعت باید به عدالت رفتار کنیم. در حدیث نبوی میخوانیم که با عدالت است که آسمانها و زمین بر پا شده است. در قرآن کریم خداوند به پیامبر (ص) دستور میدهد «قل امر ربی بالقسط» یعنی بگو پروردگار من مرا فرمان داده به قسط عمل کنم. باز در سوره حدید میفرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» یعنی ما پیامبران را به سوی مردم فرستادیم تا آنها مردم را تربیت کنند، تزکیه کنند و مردم بر پادارنده قسط شوند. از این جهت امیرالمومنین (ع) به عنوان تربیت شده رسول اکرم (ص) کسی است که همان مسیر را دنبال میکند و همچون رسول مکرم اسلام بر پا دارنده عدل و قسط است. لذا اگر ما عدالت را در ردیف فضائل هم ذکر کنیم بالاترین فضائل است و اگر به عنوان رکن در نظر بگیریم میبینیم عدل در اندیشه و مذهب امامیه جز اصول مذهب و جز ارکان تلقی شده است بنابراین از هر منظری نگاه کنیم، چه از منظر فقهی، چه از منظر اخلاقی، چه از منظر اعتقادی، چه از منظر فلسفی و … میبینیم عدالت عنصر کلیدی است و باید مورد توجه رهبران و کارگزاران حکومتی و آحاد مردم قرار بگیرد.
*همه مردم به ارزش و اهمیت مساله عدالت اقرار دارند ولی میبینیم جوامع بشری و حکومتها در محقق کردن عدالت با مشکلاتی روبرو هستند. به نظر شما مهمترین موانعی که نمیگذارد مساله عدالت در یک جامعه محقق شود با توجه به منویات حضرت امیر (ع)، چیست؟
امیرالمومنین (ع) مهمترین مانع اجرای عدالت را در همین نامه ۳۱ دنیاطلبی و دنیاگرایی میداند. حضرت میفرماید آنچه باعث شده انسانها از صراط مستقیم عدالت منحرف شوند و به ظلم دست بزنند این است که فکر میکنند برای دنیا آفریده شدند در حالی که آن حضرت میفرمایند فرزندم بدان که تو برای آخرت آفریده شدی. دنیا قرار است مقدمهای باشد و مزرعهای باشد که ما از زندگی کوتاهی که در دنیا داریم برای آخرت خودمان زاد و توشه برداریم و اگر هر کسی اندکی تأملی در زندگی خودش و زندگی امروز در دنیا بکند، اهمیت این فرمایش امیرالمومنین (ع) را متوجه میشود که واقعاً هر جا ظلم و بیعدالتی صورت میگیرد ناشی از این است که آن افراد خیال میکنند برای دنیا آمدند و بعد از دنیا آخرتی نیست و الا اگر انسانها به یاد مرگ باشند یاد آخرت و قیامت باشند متوجه میشوند اصالت را باید به آخرت بدهند. قاعدتاً کسی که یاد مرگ و قیامت هست دست به ظلم نمیزند چون میداند یک ایستگاهی هست که باید در آنجا پاسخگو باشد.
*گاهی بین عدالت و مسائل دیگری تزاحم برقرار میشود؛ مثل تزاحم بین برقراری عدالت و رعایت مصلحت. به نظر شما در این موارد باید جانب کدام را گرفت و کدام اهمیت بیشتری دارد؟
ببینید، مصلحت یعنی عدالت. اصلاً مصلحت جایی مطرح میشود که اگر ما به یک قانونی یا دستوری عمل کنیم موجب ظلم میشود لذا میگوئیم مصلحت ایجاب میکند آن کار را انجام ندهیم. در اینجا تمرین و امتحان مصلحت باید با مساله عدالت انجام شود؛ یعنی هر جا میگوئیم مصلحت اقتضا میکند باید بتوانیم به جایش کلمه عدالت را بگذاریم و بگوییم عدالت اقتضا میکند. لذا نمیشود مصلحت مخالف عدالت باشد چون فرض ما فرض تزاحمات است یعنی دو چیز با هم متزاحم میشوند و ما آنی که عادلانهتر است را بر آنی که مطابق عدالت نیست اولویت میدهیم. بنابراین هر جا گفتند مصلحت ایجاب میکند، شما باید به جایش کلمه عدالت را بگذارید. اگر باز هم جمله شما درست بود، آن از نظر اسلام مورد قبول است ولی اگر جمله درست نبود آن مطلب مورد قبول اسلام نیست. در واقع مصلحت نیامده است که منافع را توجیه کند و الا منتهی به ظلم میشود.
کد خبر 6086156