Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-29@08:57:43 GMT

داستان کودکی مسی؛ جادوگر و آمپول رشد

تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۸۶۰۵۶۱

داستان کودکی مسی؛ جادوگر و آمپول رشد

«لیونل مسی» پس از فتح هفتمین توپ طلای دوران حرفه‌ای خود در هفته گذشته، در گفتگو با نشریه فرانس فوتبال با یادآوری هورمون‌درمانی در دوران کودکی، توضیح داد که باوجود روند درمانی طولانی، هرگز حرفه خود را در معرض خطر تصور نکرده است.

به گزارش ایرنا، فوق ستاره آرژانتینی باشگاه پاری‌سن‌ژرمن باوجود سپری کردن فصلی نه‌چندان چشمگیر به همراه بارسلونا و جدایی غافلگیرکننده از جمع آبی‌اناری‌ها در تابستان سال جاری، با کمک به آلبی سلسته برای شکستن طلسم کوپا آمریکا و بالا بردن جام معتبر آمریکای لاتین، نظر هیات داوران توپ طلا را به خود جلب کرد و هفتمین جایزه بزرگ نشریه فرانس فوتبال را به خانه برد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



مسی یک هفته پس از این افتخار منحصربه‌فرد با فرانس فوتبال که بانی برگزاری مراسم توپ طلا و اهدای آن است، به صحبت نشست.
در ۱۰ سالگی متوجه شدی که با کمبود هورمون رشد مواجه هستی. چطور با این خبر مواجه شدی؟ یادم می‌آید با مادرم برای چک‌آپ می‌رفتم؛ جلساتی که یک یا دو ساعت طول می‌کشید. وقتی از قضیه مطلع شدم، گفتم که این موضوع مشکلی برایم ایجاد نمی‌کند. نمی‌دانم به خاطر کم سن و سال بودن و ناآگاهی از این مشکل، چنین حرفی زدم یا اینکه واقعا متوجه نشده بودم که چه بلایی ممکن است به سرم بیاید.

وی افزود: سپس آن‌ها روند درمان را برایم توضیح دادند؛ هر روز باید آمپول تزریق می‌کردم، یک روز به یک پا و روز بعد به پای دیگر. این موضوع مانع از این نشد که همه چیز را کنار بگذارم، چون می‌توانستم مثل گذشته فوتبال بازی کنم و به زندگی عادی ادامه دهم. بنابراین این ایده به ذهنت نرسید که شاید حرفه فوتبالت به خطر بیافتد؟ نه، هرگز. می‌توانستم مثل گذشته همه کارهایم را انجام دهم البته باید روند درمانی را هم پشت سر می‌گذاشتم. این روند به یک موضوع عادی در زندگیم بدل شد. به دیدن دوستانم می‌رفتم و آمپول‌ها را با خودم می‌بردم. باید دارو‌ها را در جای سرد نگه می‌داشتم و به همین دلیل به محض رسیدن آن را در فریزر می‌گذاشتم و همه می‌دانستند که غروب باید تزریق کنم. از این رو برایم سخت نبود؛ در واقع به محض آغاز درمان، این روند مثل تار و پود در زندگی روزمره‌ام تنیده شد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: فوتبال جهان مسی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۸۶۰۵۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ فرزندتان را به ربات آزمون دهنده تبدیل نکنید!

 عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیده‌ای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگان‌گیر حس هم‌دلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست‌؟ 

  ما - والدین که فرزندان‌مان را مال خود و نه از خود می‌دانیم - با این فرشتگان معصوم کاری می‌کنیم که بی‌شباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و هم‌دلی با گروگان‌گیران که برخی از مدارس ابتدایی‌اند.  

   این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی می‌سپارند که با جان و جسم کودکان‌شان چون یک‌ گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت هم‌کاری را  نشان می‌دهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(‌شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع می‌شوند. 

 قبلاً مطلبی با عنوان " آموزش فرزند یا فرزند کشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد و مقایسه ای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ الی ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت می پذیرد که به نظر نویسنده فاجعه بار است و در گذر زمان باعث فرسودگی کودکان در بستر آموزش می‌شود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیلکرده اش و الزام آنها برای آمادگی آزمون  دچار اسپاسم عضلانی شده بود و کودکی اش به تاراج رفته بود!  چند نکته به اختصار در باب این پدیده عرض می کنم:

۱. اگر پدران سنت زده ما خطاب به معلمان می گفتند " گوشت فرزندم مال تو استخوان اش مال من " ؛ این روز ها خیلی از والدین مجوز شدیدتر از این برخوردها را به مدارس فرزندانشان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!

۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه)  و غیره.

اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند!  از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!  


۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه‌ دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!

۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست! 

۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد ! 

۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!

  ۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است! 

   پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: پدیده Disinfomedia؛ تهدیدی در خلأ آموزش سواد رسانه‌ای آموزش فرزند یا فرزند‌کُشی؟!

دیگر خبرها

  • حال فوتبال خوب است اما باور نکنید!
  • جادوگر آرژانتینی یکی یکی جام‌ها را درو می‌کند
  • عضو کمیته استیناف: حال فوتبال خوب است اما باور نکنید!
  • شکست جادوگر بریتانیایی پس از توهین به وفایی
  • بهترین زمان برای نهادینه کردن فرهنگ عفاف و حجاب دوران کودکی و نوجوانی است
  • ویدئو دیدنی از بازیگرانی که از کودکی مشهور شدند
  • ۱۰ عنوان به مجموعه کتاب‌های کودکی نامداران اضافه می‌شود
  • سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ فرزندتان را به ربات آزمون دهنده تبدیل نکنید!
  • حسینی: روند ناکامی‌های ما در بازی با پرسپولیس قطع شد / مقابل استقلال هم می‌شد کامبک بزنیم
  • تصاویری پراسترس از لحظه نجات جان از کودکی در سیل کرمان