هوش فرازمینی، بیشتر هوشی مصنوعی است تا زیستشناختی
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۸۷۱۶۵۵
ایتنا - در صورت موفقیتآمیز بودن جستوجو برای هوش فرازمینی، ها باید انتظار داشته باشیم چه چیزی پیدا کنیم؟ آیا زندگی هوشمند در جای دیگری از کیهان هم در جریان است؟ این پرسش بهمدت قرنها، اگر نگوییم هزارهها، مورد بحث بوده است. اما اخیراً با ابتکاراتی مانند SETI (جستوجوی هوش فرازمینی) با استفاده از تلسکوپهای رادیویی به منظور گوش دادن به پیامهای رادیویی تمدنهای بیگانه، شانس واقعی یافتن این موضوع را داشتهایم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فرض کنید سیارات دیگری وجود دارند که زندگی در آنجا آغاز شده و چیزی شبیه به تکامل داروینی را دنبال کرده باشند (هرچند که لازم نیست اینطور باشد). حتی در اینصورت هم بسیار بعید است که پیشرفت هوش و فناوری دقیقاً با همان سرعت روی زمین اتفاق بیفتد. اگر سیاره موردنظر تا حد قابل توجهی از تکامل عقب میماند، در اینصورت هیچ مدرکی از زندگی فرازمینی به تلسکوپهای رادیویی ما نشان نمیداد. اما در نزدیکی ستارهای قدیمیتر از خورشید، زندگی میتوانست یک میلیارد سال یا حتی بیش از آن، آغاز شود.
به گزارش ایتنا و به نقل از Space، تمدن فناورانه بشری حداکثر چند هزار سال قدمت دارد و ممکن است تنها یک یا دو قرن دیگر طول بکشد تا انسانها که از مواد آلی مانند کربن تشکیل شدهاند، از هوش غیرآلی همچون هوش مصنوعی عقب بمانند. قدرت پردازش رایانه در حال حاضر به طور تصاعدی رو به افزایش است؛ به این معنی که ممکن است در آینده هوش مصنوعی بتواند از دادههای بسیار بیشتری نسبت به امروز استفاده کند. به نظر میرسد که پس از آن هوش مصنوعی بتواند به طور تصاعدی هوشمندتر شود و از هوش عمومی انسان پیشی هم بگیرد.
شاید یک نقطه شروع بتواند این باشد که اصلاح ژنتیکیمان را با فناوری همراه کنیم؛ مثل ایجاد سایبورگهایی که هم آلی هستند و هم و تا حدی غیرآلی. این روند میتواند یک گذار به هوش کاملاً مصنوعی باشد.
حتی ممکن است هوش مصنوعی همچون فرگشت داروینی، بتواند تکامل یابد و نسخههای بهتر و بهتری هم از خود بر جای بگذارد. پس از آن، هوش آلی در سطح انسانی، فاصله چندانی با تسلط ماشینها نخواهد داشت. بنابراین، اگر هوش فرازمینی هم به طور مشابه تکامل یافته بود، بعید بود که بتوانیم آن را در مدت زمانی کوتاه که هنوز در شکل بیولوژیکی خود قرار داشت، «به چنگ آوریم». اگر بخواهیم زندگی فرازمینی را شناسایی کنیم، احتمال الکترونیکی بودن آن بسیار بیشتر از گوشت و خون خواهد بود و حتی ممکن است این حیات در سیارات نیز ساکن نباشد.
بنابراین باید معادله «دریک» را مورد تفسیر دوباره قرار دهیم. این معادله در سال ۱۹۶۰ مطرح شد و از آن تخمین تعداد تمدنهای در کهکشان راه شیری که به طور بالقوه میتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم، استفاده میشود. معادله دریک شامل مفروضات مختلفی است؛ همچون تعداد سیارهها، اما مدت زمانی که یک تمدن قادر است سیگنالهایی را به فضا منتشر کند را هم تخمین میزند که از ۱۰۰۰ تا ۱۰۰ میلیون سال متغیر است.
اما ممکن است طول عمر یک تمدن آلی حداکثر هزاران سال باشد، در حالی که بقایای الکترونیکی آن میتواند میلیاردها سال ادامه یابد. اگر این امر را هم در معادله لحاظ کنیم، به نظر میرسد که تمدنهای بیشتری از آنچه ما فکر میکردیم، وجود داشته باشند؛ اما بیشتر آنها مصنوعی هستند.
البته ممکن است بخواهیم اصطلاح «تمدنهای بیگانه» را هم مورد بازنگری قرار دهیم. واژه «تمدن» به معنای جامعهای از افراد است. اما در مقابل، ممکن است فرازمینیها یک هوش یکپارچه و واحد باشند.
دانشمندان معتقدند که حتی جستوجوی ردپای بیگانگان در منظومه شمسی خودمان هم ارزشش را دارد. با اینکه احتمالاً میتوانیم بازدید از گونههای انسانمانند را رد کنیم، اما احتمالات دیگری نیز وجود دارد. برای مثال، یک تمدن فرازمینی که بر فناوری نانو تسلط دارد، ممکن است هوش خود را به ماشینهای کوچک منتقل کرده باشد. سپس میتواند با انبوهی از کاوشگرهای میکروسکوپی به دنیاهای دیگر یا حتی کمربند سیارکها حمله کند.
حتی اگر یک پیام رادیویی قابل رمزگشایی هم دریافت کنیم، چگونه میتوانیم بدانیم که هدف فرستنده فوقهوشمند چه بوده است؟ چیزی در این مورد نمیدانیم - به انواع انگیزههای عجیب و غریب (ایدئولوژیکی، مالی و مذهبی) فکر کنید که تلاشهای بشر در گذشته را هدایت کردهاند. ممکن است این تمدنها صلحطلب و کنجکاو باشند؛ اما میتوانند توسعهطلب هم باشند - و به نظر میرسد این انتظار اکثر کسانی است که راجع به مسیر آینده تمدنها، وقت زیادی را صرف فکر کردن کردهاند.
منبع: ايتنا
کلیدواژه: هوش مصنوعی هوش فرازمینی هوش مصنوعی تمدن ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.itna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ايتنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۸۷۱۶۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا تمدنها با گذشت زمان شکنندهتر میشوند؟ (+عکس)
ظهور و سقوط قدرتهای بزرگ یکی از کلیشههای تاریخ است و این فرضیه که تمدنها، دولتها یا جوامع رشد کرده و سپس افول میکنند ایده رایجی است. اما آیا چنین چیزی واقعا حقیقت دارد؟
به گزارش زومیت، گروهی از پژوهشگران از زمینههای علمی مختلف بزرگترین مطالعه تا به امروز را انجام دادند تا دریابند آیا پیری جامعه را میتوان در سوابق تاریخی مشاهده کرد یا خیر. نتایج آنها که در مجلهی PNAS منتشر شده است، نشان میدهد دولتها پیر میشوند و احتمال انحطاط آنها با گذشت زمان بهتدریج بیشتر میشود.
فناپذیری دولتهاتعریف تمدن یا جامعه دشوار است و مورد اول معمولا بار معنایی ناخوشایندی همراه خود دارد. پژوهشگران درعوض تجزیهوتحلیل خود را به دولتهای پیشامدرن محدود کردند: تشکیلات متمرکزی که قوانینی را بر قلمرو و جمعیت خاصی اعمال میکنند (مثل دولت-ملتهای ایالات متحده و چین امروزی). آنها رویکردی آماری را در دو مجموعه داده پیاده کردند و مجموعه دادههای انحطاط دولتها را که شامل ۳۲۴ دولت در طول ۳۰۰۰ سال بود (از سال ۲۰۰۰ قبل از میلاد تا سال ۱۸۰۰ پس از میلاد) ایجاد کردند. دادهها از پایگاههای داده متعددی جمعآوری شد.
با گذشت زمان، آسیبپذیریها موجب کاهش تابآوری جوامع پیشامدرن میشد.پژوهشگران در مطالعه خود تکنیکی به نام «آنالیز بقا» را بهکار بردند و طول عمر دولتها را تجزیهوتحلیل کردند. اگر اثر پیری وجود نداشته باشد، میتوان توزیع مستقل از سنی را انتظار داشت که در آن احتمال به پایان رسیدن عمر یک دولت در سال اول و در سال صدم یکسان است.
مطالعهای قبلی روی ۴۲ امپراطوری نیز دقیقا همین موضوع را نشان داده بود. اگرچه در مجموعه داده بزرگتر مطالعه جدید، پژوهشگران الگوی متفاوتی را شاهد بودند.
در هر دو پایگاه داده، خطر به پایان رسیدن دولتها در طول دو قرن اول افزایش مییافت و پس از آن در سطح بالایی ثابت میماند. یافتهها منعکسکننده تجزیهوتحلیل اخیر دیگری از بیش از ۱۶۸ رویداد بحران تاریخی است. میانگین مدت زمان بقای سیاستها در پایگاه داده بحران آنها تقریبا ۲۰۱ سال بود.
احتمال فروپاشی جوامع با گذشت زمان بیشتر میشودحتی وقتی سلسلهها از تجزیهوتحلیل کنار گذاشته شد، روند پیری مشاهده میشد. سلسلهها برپایه روابط خونی ساخته میشوند، معمولا عمر کوتاهی دارند و اغلب به دلیل اختلاف بر سر جانشینی یا سقوط تبار خانوادگی از بین میروند.
یافتههای جدید با مطالعات پیشین درمورد کند شدن بحرانی پشتیبانی میشود. قبل از اینکه سیستم پیچیدهای دستخوش تغییری در مقیاس بزرگ در ساختار شود، اغلب با سرعت کمتری میتواند از بحرانها بهبود پیدا کند.
اکنون شواهدی از چنین کندشدن بحرانیای برای دو گروه تاریخی مختلف داریم: اولین کشاورزان اروپای نوسنگی و جوامع پوئبلو جنوب غربی ایالات متحده. حدود ۴ هزار تا ۸ هزار سال پیش، کشاورزان دوران نوسنگی در سراسر ترکیه امروزی تا اروپا گسترش پیدا کردند.
آنها سپس بحرانهای دورهای را پشت سر گذاشتند که در آن در پی درگیریها و جنگها کاهش جمعیت و مکانهای کشاورزی و دور شدن از کشاورزی غلات رخ داد.
جوامع پوئبلو کشاورزان ذرت بودند که بزرگترین ساختمانهای غیرخاکی را در ایالات متحده و کانادا پیش از آسمانخراشهای فلزی شیکاگو در دهه ۱۸۰۰ ساختند. این جوامع چندین چرخه رشد و رکورد را پشت سر گذاشتند و با تجربه حوادث بحرانی در حدود سالهای ۷۰۰، ۸۹۰ و ۱۲۸۵ پس از میلاد به پایان رسیدند.
طی هرکدام از این رویدادها، جمعیت، ذرت و شهرسازی کاهش یافت درحالی که خشونت افزایش پیدا کرد. این چرخهها بهطور متوسط دو قرن طول میکشید و با الگوی وسیعتری که پژوهشگران پیدا کردند، مطابقت داشت. هم برای اولین کشاورزان اروپا و جوامع پوئبلو، جمعیت درست پیش از فروپاشی، آهستهتر از بحرانهایی مانند خشکسالی بهبود مییافتند.
با گذشت زمان سرعت بهبود جوامع پوئبلو از بحرانهای اجتماعی مانند خشکسالی کندتر میشد.مطالعه جدید محدودیتهایی دارد که باید درنظر گرفت. اول اینکه دولتها به شکلهای مختلفی به پایان میرسند. آنها میتوانند بهسادگی تغییری در طبقه برتر حاکم باشند یا ممکن است فروپاشی اجتماعی رخ دهد که شامل نابودی دولت، نوشتار، ساختارهای تاریخی و کاهش جمعیت باشد.
حتی در میان جوامعی که دچار فروپاشی کامل میشدند، بسیاری از جوامع باقی میماندند و رونق میگرفتند. این پایان لزوما چیز بدی نیست. بسیاری از دولتهای پیشامدرن ظالم و غارتگر بودند. برای مثال، امپراطوری روم غربی در اواخر عمر خود سهچهارم مسیر به سمت حداکثر سطح نابرابری ثروت را که از نظر تئوری ممکن است، پیموده بود.
نکتهی دیگری که باید درباره تجزیهوتحلیل جدید درنظر داشت، این است که اعداد مطالعه جدید براساس تاریخهای آغاز و پایان مورد قبول در گزارشهای تاریخی و باستانشناسی است. درمورد این تاریخها معمولا اختلافنظر وجود دارد. بهعنوان مثال، آیا امپراطوری روم شرقی در سال ۱۴۵۳ با سقوط پایتخت آن یعنی قسطنطنیه یا غارت قسطنطنیه و تقسیم قلمروهای آن توسط مبارزان صلیبی در سال ۱۲۰۴ یا از دست دادن گسترده قلمرو در طول قرن هفتم به پایان رسید؟
گرچه مطالعه جدید محدودیتهایی دارد، بزرگترین مطالعهای است که تا به امروز درباره این موضوع انجام شده است و یافتهها در دو مجموعه داده بزرگ با هم یکسان بودند.
نابرابری، تخریب محیط زیست و رقابت نخبگان در فروپاشی دولتهای گذشته نقش داشته استگام بعدی این است که بررسی شود چه عواملی موجب افزایش طول عمر جامعه میشود و چه عواملی بهتدریج بر آسیبپذیری جوامع میافزایند. دولتها ممکن است به دلایل مختلفی با گذشت زمان تابآوری خود را از دست بدهند.
افزایش نابرابری، نهادهای بهرهکش و درگیری بین صاحب منصبان میتوانند در طول زمان اصطکاک اجتماعی را افزایش دهند. تخریب محیط زیست نیز میتواند اکوسیستمهایی را که سیاستها بدانها وابسته هستند، تضعیف کند. شاید خطر بیماری و درگیری با افزایش تراکم شهرها افزایش پیدا کند یا از دست دادن تابآوری ممکن است به دلیل ترکیبی از علل مختلف باشد.
آیا دنیای مدرن ما پیر میشود؟آیا الگویهای پیری در دولتهای پیشامدرن میتواند در دنیای امروز نیز اهمیتی داشته باشد؟ پژوهشگران فکر میکنند اینطور است، اما اینکه آیا سیستم جهانی امروزه همان الگوهایی را دنبال میکند که در مطالعه شناسایی شد، مشخص نیست. بااینحال، در جهان امروز نابرابری، تخریب محیط زیست و رقابت نخبگان وجود دارد و همه این عوامل بهعنوان پیشگام فروپاشی دولتهای گذشته در تاریخ بشر مطرح شدهاند.
پیش از فروپاشی دولتها، نابرابری در جامعه افزایش مییابد.در سطح جهان، یک درصد از ثروتمندترین افراد تقریبا نیمی از ثروت جهان را در اختیار دارند، درحالیکه نیمه پایینی جمعیت حدود ۰٫۷۵ درصد ثروت را در اختیار دارند. تغییرات اقلیمی جهان امروز بیسابقه است و شدت آن بیشتر از رویدادهایی است که در گذشته موجب انقراضهای جمعی شد.
۶ مورد از ۹ سیستم کلیدی زمین که جهان به آنها متکی است، به مناطق پرخطر تبدیل شدهاند. ازسوی دیگر، درگیری بین نخبگان اقتصادی به دو قطبی شدن و ایجاد بیاعتمادی در بسیاری از کشورها دامن زده است.
برخلاف دولتهای گذشته، دنیای امروز تاحد زیادی به هم پیوسته و جهانی شده است؛ درحالیکه شکنندهشدن و به پایان رسیدن یک دولت معمولا برای جهان گستردهتر بیاهمیت است، بیثباتی ابرقدرتهایی نظیر ایالات متحده میتواند باعت اثر دومینویی در آنسوی مرزهای این کشور شود.
هم دنیاگیری کووید ۱۹ و هم بحران مالی جهانی سالهای ۲۰۰۷-۲۰۰۸ نشان دادهاند که چگونه ارتباطات نزدیک میتواند موجب تقویت شوکها در زمان بحران شود. نمونههایی از این اتفاق را در بسیاری از سیستمهای پیچیده دیگر میتوان مشاهده کرد. اکوسیستمهای صخرههای مرجانی به هم پیوستهی متراکم در خنثی کردن شوکهای کوچک عملکرد خوبی دارند، اما ضربات بزرگ را معمولا تقویت میکنند.
اکثر دولتهای امروزی بهطور قابلتوجهی با امپراطوریهای گذشته متفاوت هستند. تولید صنعتی، تواناییهای تکنولوژیکی عظیم و همچنین بوروکراسیهای حرفهای و نیروهای پلیس همگی احتمالا دولتهای با ثباتتر و مقاومتری ایجاد خواهند کرد.
بااینحال، فناوری ما همچنین تهدیدها و منابع آسیبپذیری جدیدی مانند سلاحهای هستهای و گسترش سریعتر عوامل بیماریزا را به ارمغان آورده است. ما همچنین باید مراقب استقرار دولتهای سرکش باشیم. تابآوری و ماندگاری لزوما همه جا مثبت نیست. با این وجود، امیدواریم درک تاریخ گذشته بتواند به جلوگیری از اشتباهات پیشین ازجمله منابع احتمالی پیری جامعه کمک کند.
کانال عصر ایران در تلگرام