Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش الف، پایگاه خبری "العربی جدید" در گزارشی، به رمزگشایی از علت اصلی هراس صهیونیست ها از ایران پرداخته و به طور خاص، تنش‌زایی های اسرائیل علیه ایران را بحران هایی ساختگی دانسته که تل آویو از قِبل آن‌ها به دنبال دستیابی به اهدافی مشخص است. 

العربی جدید در این رابطه می نویسد:

«  "اندیشکده کوئینسی" به تازگی گزارشِ قابل تاملی را منتشر کرده و در آن از سیاستِ "جو بایدن" رئیس جمهور آمریکا در قبال ایران و رویکرد منعطف و غیرقاطع وی در برابر اسرائیل، به شدت انتقاد کرده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اندیشکده کوئینسی در گزارش خود استدلال می کند که دولت جدید آمریکا، اشتباه راهبردی بزرگی را انجام داد که در بازگشت به توافق برجام از خود تعلل نشان داد. در واقع، آمریکا نمی بایست چند ماه زمان را به هدر می داد و بر بی اعتماد و سوظن ایرانی ها نسبت به آمریکا می افزود. 

در طول این دوره، بایدن به نحو بیهوده ای تلاش می کرد تا با رهبران اسرائیلی مدام مذاکره و رایزنی کند و راجع به معادله برجام و احیای این توافق، با آن ها به یک درکِ مشترک برسد. با این حال، مقام های آمریکایی در نهایت متوجه شدند که گفتگو با اسرائیل در مساله ایران اشتباه است و اساسا اسرائیلی ها قائل به هیچ نوع توافقی با ایران نیستند. مساله ای که بهای آن، از دست رفتنِ مدت زمانی ارزشمند بود. 

آمریکا بایستی این امکان که شاید نیاز باشد در صورت عدم تفاهم با اسرائیل، راهی جدای از این رژیم را در نظر داشته باشد، در ذهن می داشت. آمریکا باید منافع خود را در نظر می گرفت و توجه چندانی به تهدیدات اسرائیل علیه ایران و یا شکایت های آن راجع به برجام نمی کرد. اسرائیل مدام در مورد مسائل ایران دست به اقدامات غیرسازنده می زند و سناریوهای تهدیدآمیزی را راجع به فعالیت های هسته ای ایران مد نظر قرار می دهد. اسرائیل هیچگونه راه حلِ منطقی و عملگرایانه ای را در مورد مذاکرات هسته ای با ایران و معادله اتمیِ این کشور ارائه نکرده است. 

در این راستا، مقاله اندیشکده کوئینسی به طور خاص، به استدلال های یک مقاله اخیر از نیویورک تایمز که به تازگی منتشر شده و در آن مسائل شوکه کننده ای در مورد موقعیت و جایگاه کنونی اسرائیل مطرح می شود نیز اشاره داشته است: اول، منابع اطلاعاتیِ اسرائیلی ادعا می کنند که ایران در شرایط کنونی یک برنامه هسته ای مخفی جهت تولید سلاح های هسته ای و همچنین تولید موشک های پیشرفته یِ مرتبط دارد. این در حالی است که این مساله قویا توسط آژانس اطلاعات ملی آمریکا و سازمان اطلاعات مرکزی این کشور(سیا) رد شده است. حتی آژانش بین المللی انرژی اتمی نیز یکچنین ادعاهایی را قبول ندارد و تایید نمی کند. در این نقطه باید این سوال را مطرح کرد که چرا رسانه ای نظیر نیویورک تایمز اقدام به انتشار این قبیل ادعاهایی اسرائیلی می کند؟ چرا دولت بایدن با وجودِ بی پایه بودن ادعاهای اینچنینی، به آن ها اعتبار می دهد؟ همه این قبیل اقدامات موجب شده اند که نوعی احساس در آمریکا ایجاد شود که هر چه اسرائیل می گوید درست است و هرکاری که انجام می‌دهد هم باید مشروع تلقی شود. 

مقاله نیویورک تایمز در ادامه سعی دارد به این نکته اشاره کند که اسرائیل خواسته ای بحق جهت ایجاد خرابکاری در تاسیسات اتمی ایران، حتی در صورتی انعقاد یک توافق هسته ای با تهران دارد. نیویورک تایمز در این رابطه می نویسد: "رهبران اسرائیلی می گویند که آن ها باید تضمینی را از دولت بایدن داشته باشند که واشنگتن هیچگونه مخالفتی در برابر حملات خرابکارانه آن ها علیه تاسیسات اتمی ایران نخواهد داشت. این مساله حتی در صورتی که توافق برجام احیا شود نیز بایستی محترم شمرده شود". 

اگر دولت بایدن بخواهد یکچنین مساله ای را به رسمیت بشناشد، انگار که اجازه داده تا یک سم به تدریج در کالبدِ توافق برجام نفوذ کند و در نهایت نیز موجبِ مرگ و نابودی آن شود. با این حال، در این نقطه باید به طرح این سوال بپردازیم که آیا دولت بایدن اراده و اعتقاد راسخ جهت گفتنِ نَه به اسرائیل را دارد؟ آیا حاضر است اگر اسرائیل دست به اقدامات غیرقانونی زد، واکنش های محکمی به آن نشان دهد؟ البته که تاکنون در این رابطه شک و تردید های فراوانی وجود داشته است. 

با توجه به آنچه تاکنون گفته شد، یک سوال اساسی در مورد اسرائیل مطرح می شود: منافع اسرائیل در تبدیل و معرفی ایران به مثابه یک تهدید وجودی علیه خود چیست؟ در این رابطه، اسرائیلی ها مدام ادعا کرده اند که می‌ترسند ایرانی ها به سلاح اتمی دست پیدا کنند و با استفاده از آن، اسرائیل را از روی کره زمین محو کنند. در پاسخ به این مساله باید گفت ایرانی ها مکررا متعهد شده اند که به دنبال دستیابی به سلاح های اتمی نیستند و حتی رهبری ایران نیز به صراحت، تولید سلاح های اتمی را با یک حکم قاطعِ دینی(فتوا) حرام و قدغن کرده است. این مساله موجب می شود تا تردیدهایی جدی نسبت به ادعاهای اسرائیل علیه ایران داشته باشیم. 

اسرائیل همچنین به نحو فزاینده ای سعی می کند تا ترس و وحشت از ایران در عرصه بین المللی اوج بگیرد. اسرائیل مدام تکرار می کند که: ایران بزرگترین حامی تروریسم در جهان است، نیروهای نیابتی خود نظیر حزب‌الله، حوثی های یمنی، و دیگر گروه های شیعی را در منطقه حمایتِ تسلیحاتی می کند و بر آن است تا از طریق سوریه، یک راه زمینی را برای خود جهت دسترسی به سواحل مدیترانه ایجاد کند. در چشم اندازِ اینچنین سناریویی که اسرائیل برای ایران تعریف کرده؛ ایران یک کشور توسعه طلب است که به دنبال ایجاد هژمونیِ شیعیان در منطقه خاورمیانه است. 

این در حالی است که غیر از حزب الله لبنان که آن هم تحت تاثیر تجاوزات مکرر اسرائیل به لبنان شکل گرفته، هیچکدام از دیگر متحدان ایران به صورت مستقیم تهدید اساسی و موجودیتی را متوجه اسرائیل نکرده اند. 

واقعیت این است که اسرائیل از قدرت گیری ایران مخصوصا از منظر اقتصادی است که به شدت هراس دارد. بدون تردید قدرت گیری اقتصادی ایران موجب خواهد شد تا کلیه ظرفیت ها و توان ایران به منصه ظهور برسد که این مساله به هیچ وجه برای اسرائیل خوشایند نیست. اگر توافقی راجع به مخصوصا مساله هسته ای ایران منعقد شود و ایران به منابع مالی گسترده خود دسترسی پیدا کند، این کشور تقریبا به صورت یک شبه به یک قطب قدرت اقتصادی در منطقه تبدیل خواهد شد. جمعیت ایران از مردمی تحصیل کرده، و از حیثِ فنی پیشرفته تشکیل شده که از روحیه کارآفرینی و هوش بالایی نیز برخوردارند. اضافه بر این، ایران از ظرفیت های بالایی جهت استخراج منابع نفتی و گازی خود برخوردار است که این مساله می تواند به توسعه زیرساخت ها و اقتصاد ایران کمک قابل توجهی کند(مخصوصا در فضای لغو تحریم ها علیه ایران). 

اسرائیل سال ها عادت کرده که امتیازات نظامی و تجاری قابل توجهی در منطقه داشته باشد. این رژیم عادت کرده هر چه می خواهد را یا با مذاکره و یا با زبان زور به دست آورد. اسرائیل تا به امروز هیچگاه با کشوری شبیه به ایران که از قدرت اقتصادی و یا نظامیِ قابل توجهی برخوردار باشد رو به رو نشده است. درست به همین دلیل است که اساسا رهبران اسرائیل از به وجود آمدنِ یکچنین رقبایی علیه خود به شدت دوری می کنند و حتی آن را خط قرمزی جدی برای اسرائیل می پندارند. 

آمریکا باید قویا عدم توازنِ قدرت در منطقه خاورمیانه را مخاطب قرار دهد و با رویه های خطرناک اسرائیل مقابله کند. دولت آمریکا باید مانع از جاه طلبی های اسرائیل در قبالِ کشورهای منطقه نظیرِ ایران شود و به تل آویو این پیام را برساند که اقدامات مخرب آن بی جواب باقی نخواهند ماند. تنها این رویکرد است که می تواند تا حدی به تقریبا یک قرن بی ثباتی در خاورمیانه به دلیل رویه های نادرست اسرائیل خاتمه دهد. در این میان، آمریکا نباید فراموش کند که به دلیل بیش از 70 سال دخالت های بیجای خود در امور داخلی ایران، به شدت به این کشور بدهکار است و باید گذشته منفی خود در قبال ایران را جبران کند. 

 آمریکا باید بداند که اسرائیل از طریق تنش زایی راجع به مسائل مرتبط با ایران، عملا سعی کرده تا توجهات بین‌المللی نسبت به سال ها جنایات خود نسبت به ملت فلسطین را منحرف کند. باید توجه داشت که رهبران اسرائیلی با تهدیدزایی علیه ایران، عملا سعی در مظلوم نمایی و ایجاد دلیل برای رویه های نادرست و فراقانونی خود، چه علیه فلسطینی ها و چه در سطح منطقه خاورمیانه داشته اند. از این منظر، ایران در حقیقت یک بحران و تهدیدِ ساختگی از سوی اسرائیل است. جهان باید از این مساله آگاه باشد و قبل از اینکه اسرائیل به خلق فجایع بزرگتر دست بزند، آگاهانه در برابر آن بایستد». 

*لینک: 

https://english.alaraby.co.uk/opinion/israel-fears-rise-persian-economic-powerhouse

 

 

منبع: الف

کلیدواژه: رهبران اسرائیل نیویورک تایمز علیه ایران دولت بایدن هسته ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۹۵۶۱۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رمزگشایی ناقص از یک ملاقات تاریخ ساز

در تاریخ هر فرهنگی، فهرستی از افراد شاخص را می توان ردیف کرد که در حافظه قومی و هویت جمعی آن ملت ریشه دارند. نزدیک شدن به این مشاهیر، و تلاش برای عرضه روایتی دراماتیک و نمایشی از آنها کاری بسیار پرمخاطره و پرمسئولیت است.

به گزارش ایسنا، نورنیوز در گزارشی از «مست عشق»، فیلم محبوب این روزهای سینما نوشت:  از دشوارترین کارها در عرصه هنر، تبدیل زندگی و شخصیت چهره‌های محبوب، مرجع و خاطره ساز تاریخی به آثار و تولیدات نمایشی است. رفتن سراغ تولیداتی از این جنس،‌ راه رفتن بر لبه تیغ است؛ می تواند به راحتی در ورطه ابتذال یا اغراق بغلتد و سیمای تاریخی آن شخصیت را مخدوش کند. در تاریخ هر فرهنگی، فهرستی از افراد شاخص را می توان ردیف کرد که در حافظه قومی و هویت جمعی آن ملت ریشه دارند. نزدیک شدن به‌این مشاهیر، و تلاش برای عرضه روایتی دراماتیک و نمایشی از آنها کاری بسیار پرمخاطره و پرمسئولیت است. هنرمندان اندکی هستند که به چنین کار خطیر و مسولانه‌ای تن بدهند؛‌ و هنرمندان اندک تر و کم شمارتری هستند که‌این خطرپذیری را با خلاقیت و نوآوری همراه کنند، به نحوی که نه درخشش سیمای آن مشاهیر مخدوش شود و نه ذهنیت جمعی مردم از آن افراد شاخص لطمه ببیند. برای فرهنگ ایران،‌ مولانا جلال الدین بلخی از این افرا است. به‌این اعتبار،‌ انتخاب او به عنوان سوژه اثر هنری،‌ انتخابی خطیر و دشوار است.

از سوی دیگر،‌همیشه هنرمندانی وجود داشته اند که توان و تخصص و تمایل حرفه‌ای شان،‌ بازسازی هنری رخدادها یا چهره‌های تاریخی است. برای این هنرمندان، تاریخ چیزی به سرآمده و به پایان رسیده نیست بلکه می توان سراغش رفت و با قرائتی امروزین، آن را بازسازی و بازآفرینی کرد. حسن فتحی، به عنوان فیلمسازی ایرانی از کسانی است که به چنین بازسازی های تاریخی – هنری علاقه‌ای ویژه و خاص دارد. در کارنامه هنری او، نگاه به اشخاص، رخدادها و جریان های تاریخی، جایگاهی ویژه دارد. او در «شب دهم» روایتی دراماتیک از واقعه عاشورا به دست می دهد و با استفاده از نشانه‌ها و استعاره‌های  ایرانی،‌ درکی نوستالژیک و ملی از یک رخداد تاریخی و دینی عرضه می کند. در سریال مدار صفر درجه از تاریخ معاصر ایران، روایتی ملی می سازد و با بهره گیری درست از مولفه‌های رمانتیک، نمایشی اثرگذار و مخاطب پسند و باورپذیر از مبارزات استقلال طلبانه مردم ایران عرضه می کند. «پهلوانان هرگز نمی میرند»، «جیران»، «میوه ممنوعه» نیز همگی در این نکته مشترکند که فیلمساز، عناصر تاریخی و هویتی را در ساختاری رمانتیک و حرفه‌ای بازسازی و بازآفرینی می کند.

مست عشق،‌  جدیدترین ساخته سینمایی حسن فتحی، روی همین خط سیر هنری و براساس همین بنیان نظری ساخته شده است. او در این اثر سینمایی، سراغ مولانا ، یا به تعبیر درست تر سراغ توصیف رابطه مولانا و شمس در خلال سال های ۶۴۲ تا ۶۴۵ هجری قمری می رود. این ۳ سال، به اعتبار آنکهکی از مرموزترین و جذاب ترین ملاقات های تاریخی در آن رخ داده و نتایجی بی نهایت شگفت در پی داشته از مهم ترین مقاطع در تاریخ فرهنگ و ادبیات ایران به حساب می آید.

 مردم ایران، به درجات مختلف از دیدار معمایی و تاریخ ساز این دو شخصیت عظیم کمابیش خبر دارند و از اهمیت و تعیین کنندگی اش مطلع اند. حتی کسانی که تاکنون آثار منثور و منظوم مولانا و شمس را نخوانده اند از این دیدار مرموز و از این مقطع ۳ ساله زندگی مولانا چیزهایی شنیده اند. فیلم حسن فتحی، همین برش کوتاه را از زندگی مولانا و شمس برمی گزیند و با پرداختی رمانتیک و دراماتیک، آن را به اثری دیدنی تبدیل می کند. مست عشق به اعتبار اینکه موضوعی تا این اندازه مخاطب پسند و کنجکاوی برانگیز را دستمایه تولید قرار داده اثری جسورانه و هوشمندانه است.

اما این همه ماجرا نیست. فتحی ترجیح داده کار را در اقلیم سینمایی ترکیه تولید کند و در رده آثار مشترک سینمایی تعریف کند. لوکیشن های بومی قونیه به همراه ظرفیت های فنی و هنری سینمای ترکیه در بازآفرینی تاریخ دوره سلجوقی ، امکان های زیادی در اختیار فیلمساز قرار داده تا ساختاری باورپذیر و دیدنی به فیلمش بدهد. این نکته تا آنجاست که طبق نظر برخی از منتقدان، ‌قدرت بازیگری بازیگران ترکیه‌ای مست عشق به مراتب از سطح هنرنمایی بازیگران ایرانی این فیلم، بالاتر به نظر می رسد.

مهم ترین نکته در مست عشق، غیر از این موارد فنی، نحوه بازنمایی ملاقات تاریخی شمس و مولاناست. دیدار این دو چهره ماندگار فرهنگی ایران، آنقدر مهم و اثرگذار بوده است که در تمام تاریخ بشریت، شاید نمونه‌هایی به تعداد انگشتان یک دست داشته باشد. این ملاقات ، عالی ترین مصداق و نمونه از یک دیدار کیمیاگرانه و تحول بخش دانسته شده، به نحوی که از یک فقیه و دانشمند معمول و متعارف،‌ عارف و شاعری حکیم و شوریده ساخت و او را در فهرست مفاخر تاریخ بشری جای داد. سئوال این است که آیا «مست عشق» توانسته است چنین دیدار ناب و بی مانندی را به خوبی بازنمایی کند؟ آیا عظمت و ابهت مولانا و شمس، و نیز اهمیت ملاقات بی بدیل این دو سیمای تابناک، در این اثر بازتابی شایسته یافته است؟

 به نظر می رسد فتحی در این مقصود،‌ با تمام خلاقیت ها و نازک اندیشی هایش، آنگونه که انتظار می رفت توفیق نداشته است. دیدار این دو شخصیت تاریخ ساز،چیزی بیش از یک ملاقات، ‌ولو ملاقات مهم، از آب درنیامده است، و نشانی از یک دیدار یکّه و بی بدیل در آن نیست. برخورد شمس و مولانا، داستان طلاشدن مس در یک فرایند مرموز انسانی است. بیننده انتظار دارد چنین تحولی را ملموس تر از اینکه هست در فیلم ببیند. مخاطب، آنچه از گفت و گوی این دو چهره در خلوت می بیند مباحثاتی است که هر روز در مجامع و محافل علمی سنتی و مدرن جریان دارد. هرروز صدها حلقه از این نشست های علمی میان دانشمندان شکل می گرفته اما هیچ کدام به نتیجه‌ای منتج نشد که دیدار شمس و مولانا منتج شد. کم نیستند مولوی پژوهانی که معتقدند جنس این دیدار،‌اساسا از جنس مواجهات علمی و مدرسی نبوده و آنِ دیگری داشته است. به تصویر کشیدن باورپذیر این دگردیسی،‌ ناکامی بزرگ حسن فتحی در مست عشق است.

این نقیصه را بازی انتقادبرانگیز شهاب حسینی (در نقش شمس)‌ و پارسا پیروزفر (در نقش مولانا) دوچندان کرده است. نه مولانای قبل از دیدار با شمس،‌ خوب از آب درآمده است و نه مولانای بعد از دیدار. فرق پیروزفر قبل از ملاقات با شهاب حسینی و بعد از ملاقات با او چندان زیاد نیست. نه مولانای فقیه و دانشمند،‌ به درستی در فیلم بازنمایی شده و نه مولانای شوریده و شاعر. از سوی دیگر، تصویری که شهاب حسینی از شمس عرضه می کند تصویری نامنسجم و پریشان است. بخشی از این شخصیت پردازی های ضعیف،‌ به خاطر ضعف فیلمنامه فتحی - توحیدی است و بخش مهم دیگری از آن، به خاطر ناکامی حسینی – پیروزفر در ایفای نقش.

علاوه بر این،‌ زبان انتخابی نویسندگان فیلمنامه نیز زبانی هویت دار و استخوان دار نیست. گاهی به زبان امروزین نزدیک است و گاهی به شدت کهن و باستانی می شود و در مجموع، از ساخت زبانی مستحکم و اثرگذاری که فتحی در شب دهم، میوه ممنوعه و سایر آثارش به استخدام گرفته بود در مست عشق خبری نیست.

البته فیلمساز در استفاده از سبک روایی «تداعی در تداعی» به خوبی عمل کرده و احتمالا با الهام گیری از روش کار خود مولانا در روایت گری مثنوی، جابجایی های جالب و جذاب زمانی را در فیلم گنجانده که کشش اثر را برای مخاطب بیشتر می کند. علاوه بر این، پیوند دادن خشونت و عشق در نمونه سردار سلجوقی و مریم، دختر مسیحی، به خوبی در خدمت خط روایی داستان است و جذابیت از دست رفته دیدار مولانا و شمس را تاحدی جبران می کند. شروع فیلم با صحنه‌هایی خوش ساخت از جنگ های خونبار مغولی است. این آغاز شکوهمند، ضرباهنگ فیلم را بالا می برد و بیننده را از همان ابتدا در برابر یک اثر خوش ساخت منتظر می گذارد. موسیقی روان فیلم هم تماشاگر را در فضایی صوفیانه و شرقی قرار می دهد و در پایان اثر، صدای لطیف علیرضا قربانی،‌ خاطره فیلم را در ذهن هر مخاطبی ماندگار می کند. به‌این ترتیب ، «مست عشق» با یک شروع غافلگیرانه و یک پایان شکوهمند،‌ در خیال بیننده جای می گیرد.

 «مست عشق» به رغم تمام فراز و فرودهایش اثری دیدنی و توصیه کردنی است. این اثر شریف، مسیری تازه را در سینمای ایران باز می کند و می تواند حلقه مهمی برای زنجیره آثاری باشد که فیلمسازان جوان و خلاق ایرانی با الهام گیری از آن، رخدادها و شخصیت های تاریخی را دراماتیک و دیدنی کنند.  

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • هراس وزرای اسرائیلی از اعتراضات دانشجویی در آمریکا
  • رمزگشایی ناقص از یک ملاقات تاریخ ساز
  • پشت‌پرده استعفای مقام‌های نظامی-اطلاعاتی صهیونیست‌ها
  • تیک‌تاک؛ صدای اعتراض
  • ترور برای بقا
  • تشدید نگرانی صهیونیست‌ها از بایکوت علمی اسرائیل در جهان
  • تیک‌تاک؛ صدایی برای اعتراض
  • رمزگشایی از محرومیت ورزشی روسیه/ نوبت اسرائیل هم می رسد؟
  • ریشه‌های تروریست‌پروری در سیاست‌های غرب؛ ترور برای بقا!
  • هراس اسرائیل از صدور حکم بازداشت نتانیاهو و گالانت از سوی دیوان کیفری بین‌المللی