Web Analytics Made Easy - Statcounter

حاج حسن ایرلو با هدف‌گذاری اجتماعی و سیاسی کمک به مردم مظلوم یمن و هدف‌گذاری شخصی مفتخر شدن به «شهادت» پا به میدان یمن گذاشت.


به گزارش شریان نیوز،سعد الله زارعی، کارشناس مسائل منطقه با انتشار یادداشتی پیرامون خدمات شهید حسن ایرلو، سفیر شهید جمهوری اسلامی ایران در یمن نوشته است:

«درگذشت شهادت‌گونه» کلمه خاص پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی برای حاج حسن ایرلو بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بدون شک سفیر جمهوری اسلامی ایران در کشور یمن به واسطه ابتلا به کرونا به لقاءالله پیوسته و در عین حال تردیدی در این نیست که حضور ایرلو به‌عنوان سفیر در کشور یمن، حضوری مجاهدت‌آمیز و به شوق شهادت انجام شده است.

حاج حسن ایرلو با هدف‌گذاری اجتماعی و سیاسی کمک به مردم مظلوم یمن و هدف‌گذاری شخصی مفتخر شدن به «شهادت» پا به میدان یمن گذاشت. یکی از دوستان چندین و چندساله او، در مراسم ختم این شهید برای صاحب این قلم نقل کرد که وقتی ایرلو عازم یمن شد، عکس روی پاسپورت خود را به من نشان داد و گفت این آخرین باری است که عکسی رسمی از من گرفته می‌شود و این آخرین سفری است که می‌روم و با شهادت باز می‌گردم. با این وصف هدف‌گذاری شخصی حاج حسن ایرلو و پیش‌بینی او شهادت در سرزمین یمن بوده است.

ایرلو برادر دو شهید بود و تأکید زیادی در خدمت به مادر تا زمان حیات آن مرحومه داشت. یکی از نزدیکان شهید می‌گوید این شهادت اثر دعای مادر است. مادرش از او شدیداً ابراز رضایت می‌کرده و حاج حسن می‌گوید اگر راضی هستی دعا کن شهید شوم و مادرش دعا می‌کند. این شهادت پس از فوت مادر، نشان از عنایت خاص خدای متعال به آن مادر و این فرزند دارد. در واقع ایرلو با شهادت به دیدار مادر رفته و اینک «مادر سه شهید» افتخار دارد که در میانسالی و کهنسالی شهیدپرور بوده است. دو شهید در دفاع مقدس و حالا یک «شهید غریب»!

شهید حاج حسن ایرلو، نقش بسیار برجسته‌ای در کمک به مردم یمن داشت. این کمک 10ـ 12 سالی به درازا کشیده و دو سال آخر در سرزمین یمن در کسوت سفیر جمهوری اسلامی انجام شده است. برخلاف تبلیغات سعودی‌‌ها، شهید حاج حسن ایرلو یکسره در کار افزایش توانمندی سیاسی و مدیریتی یمنی‌ها با استفاده از مدل «سیاسی و مدیریتی دوران دفاع مقدس» بوده و از این‌رو یک امتداد بین فعالیت‌های او در کسوت مدیریت و در کسوت سفارت به چشم می‌خورد. یمنی‌ها در بخش نظامی از توانمندی ویژه‌ای برخوردار شده‌اند و این برخورداری با اقدامات مستقیم خود یمنی‌ها که - به تعبیر آیت‌الله سیدحسن نصرالله- انسان‌های بسیار باهوشی هستند، حاصل شده است.

شکل‌گیری یک سازمان منسجم، معنوی و کارآمد کفایت می‌کند تا خود سلاح و به خصوص سلاح‌های مؤثر را به دست آورد. بررسی وضع موشک‌ها و پهپادهای یمنی و مقایسه آنها با موارد ایرانی هم بیانگر یمنی بودن سلاح‌های ارتش و کمیته‌های مردمی یمن است. یمنی‌ها حدود سه سال پس از شروع جنگ، با طی 1300 کیلومتر دبی را مورد حمله پهپادی قرار دادند که فن‌آوری آن به طور کامل یمنی بود. پس از آن این پهپاد برد بیشتر پیدا کرد و تهاجمی‌تر شد و از نظر حجم هم بسیار گسترده شد به‌گونه‌ای که رزمندگان یمنی در همین یک ماه اخیر، در یک روز در استان‌های جنوبی عربستان و استان‌های جنوبی یمن ده نقطه اساسی متعلق به ائتلاف متجاوز را به وسیله موشک‌ها و پهپادهای تهاجمی خود مورد حمله قرار دادند.

با توجه به محاصره شدید هوایی، زمینی و دریایی یمن و توانمندی‌های الکترونیکی و فنی آمریکایی‌ها، انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها که کاملاً بر دریای سرخ احاطه دارند، امکان انتقال تسلیحات فراهم نیست. در عین حال سعودی‌ها و آمریکایی‌ها برای سرپوش گذاشتن بر شکست مفتضحانه از یک ملت در محاصره، گاه و بی‌گاه ادعا می‌کنند این تسلیحات، ایرانی هستند.

عزیمت حاج حسن ایرلو به یمن، عزیمت به کشوری در حال جنگ بود که به وسیله شورای امنیت سازمان ملل و در واقع به وسیله قدرت‌های مطرح دنیا به محاصره مطلق درآمده بود و دولت مستقر در صنعا از سوی آنان غیرقانونی تلقی می‌شد. کشور عربی و اسلامی مظلومی که از سوی هیچ کشور عرب یا مسلمان مورد حمایت نبود و حتی به رسمیت هم شناخته نمی‌شد و سفارت‌خانه‌ها و نمایندگی‌های سیاسی آن در خارج از یمن در اختیار مخالفان دولت صنعا بود.

ایرلو در چنین فضایی، «برون‌رفت یمن» از حصار و حدودهای غیرقانونی و ظالمانه و بعضاً با پوشش قانونی - مصوبه شورای امنیت- را وظیفه اصلی سفیر جمهوری اسلامی در یمن می‌دانست و این در کشوری با مختصات یمن که سفیر نمی‌توانست یک تیم ایرانی را به‌کار بگیرد و دستش هم در رفت و آمد و ملاقات با هیئت‌ها و حتی با کشوری که از آن اعزام گردیده، قطع بود، بسیار دشوار و در مرز «ناشدنی» قرار داشت. طبعاً در محاسبات عقلانی، فرد هر چقدر در امور سیاسی و دیپلماتیک، مجرب هم باشد، چنین مأموریتی را قطعاً شکست‌خورده دانسته و از پذیرفتن آن امتناع می‌کند. اما حاج حسن ایرلو این مأموریت را عاشقانه و با اطمینان از موفقیت قبول کرد!

ایرلو کاملاً مطمئن بود که در هدف‌گذاری به‌ظاهر «ناممکن»، به موفقیت می‌رسد. او در همان حال به سختی و صعوبت این کار هم توجه داشت چرا که هم آدم باتجربه‌ای بود و دست‌کم چهل سال با این‌گونه مأموریت‌ها آشنایی داشت و هم یمن و اوضاع آن و هم جبهه سعودی- آمریکایی و برنامه‌های آن را به خوبی می‌شناخت. او ده - دوازده سال با جزئیات یمن درگیر بود. از این‌رو در مناجات خویش، پاداش این صبوری و مجاهدت را فقط «شهادت» می‌دانست و به این هم اطمینان داشت.

چرا ایرلو مطمئن بود که این مأموریت سخت را با موفقیت به سرانجام می‌رساند؟ برای این موضوع سه دلیل عمده وجود دارد؛ یکی اعتقاد عمیق به وعده‌های الهی که در کتب آسمانی و به ویژه در قرآن مجید درخصوص نصرت مؤمنین و پیروزی جریان حق در معرکه‌های دشوار به دفعات آمده است. شهید از یک‌سو معتقد بود سفر به یمن مورد رضایت خداوند است و از سوی دیگر اعتقاد داشت مردم یمن به طور قطع طرف مظلوم این جنگ تحمیلی و بی‌رحمانه‌اند و از نظر شهید ایرلو در چنین معادله‌ای «جای خدا» معلوم است. خداوند سمت مظلوم و در مقابل ظالم - أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ(حج/39)- قرار دارد.

دوم شناخت عمیق ایشان از روند تحولات منطقه و صحنه بین‌الملل بود. شهید ایرلو تحلیل دقیقی از صحنه منطقه و به‌خصوص مسایل یمن و جبهه متجاوز آمریکایی- سعودی داشت. وی با اشاره به سرعت رشد عِده و عُده انصارالله که از 100 نفر عضو محافل قرآنی شروع کردند و امروزه به چند صدهزار نیروی رزمنده و چندین میلیون «هوادار پای‌کار» رسیده‌اند، معتقد بود این ملت به پیروزی می‌رسد و بر جبهه کفر با همه امکانات و هزینه‌های هنگفت آن غلبه می‌کند.

سوم تأثیر سردار شهید سلیمانی بر شهید ایرلو بود. ایرلو تحت تربیت سردار سلیمانی قرار داشت. در مکتب شهید سلیمانی پیروزی و مجاهدت و وظیفه و نتیجه و اجر و سرانجام معانی رفیعی داشتند؛ پیروزی در مکتب سلیمانی به حرکت لحظه به لحظه بر مدار توحید و معنویت بود؛ مجاهدت در گمنامی معنا و مفهوم پیدا می‌کرد؛ وظیفه در به‌کارگیری همه ظرفیت؛ نتیجه در غلبه بر جبهه کفر و استکبار و شرک و نفاق معنا می‌یافت؛ اجر مجاهدت شبانه‌روزی، شهادت در راه خدا در نظر گرفته می‌شد نه جلوه‌های مادی و سرانجام کار، اعتلای دین خدا بود. یعنی از توحید شروع می‌شد و به توحید ختم می‌گردید. حاج حسن ایرلو در این فرهنگ و در این فضا پرورش پیدا کرده و خود بخشی از مدیریت چنین فضایی را برعهده داشت.

حضور شهید حاج حسن ایرلو در یمن که برای آنان نامی نامأنوس نبود، یک علامت اساسی برای مردم مظلوم آن سامان به حساب می‌آمد؛ علامت این بود که ایران با اعزام سفیر به پایتختی که هیچ کشوری آن را به رسمیت نمی‌شناخت و هیچ سازمان بین‌المللی آن را به درون خود راه نمی‌داد، اقدامی ویژه و مسئولیت‌پذیرانه انجام داده و در واقع در مقابل دنیایی زورگو و پرنیرنگ قرار گرفته است. در واقع ایران با اعزام سفیر به صنعا به مردم یمن اطمینان داد که تنها نیستند و این برای مظلومان قوت قلب مهمی به حساب می‌آمد. شهید ایرلو در این فضا، فقط یک حضور نمادین در صنعا نداشت بلکه شب و روز خود را برای برقراری اتصالات منطقه‌ای و بین‌المللی یمن در مقابل متجاوزین به‌کار گرفت و در واقع برای خارج کردن این ملت از حصار، دست به کار شد و به مرور توانست این حصار را بشکند. هم‌اینک دولت صنعا با بعضی دولت‌های عربی رابطه سیاسی دارد؛ با نماینده دبیرکل سازمان ملل در امور یمن و فرستادگان ویژه سران کشورها مراوده سیاسی دارد؛ با کشورهایی مثل روسیه و چین به عنوان دو عضو شورای امنیت سازمان ملل مراوده سیاسی برقرار کرده و در حال گفت‌وگو با کشورهایی در اروپا هم هست. این همه در حالی است که ذره‌ای از تهدیدات انصارالله نسبت به رژیم صهیونیستی، نیروهای نظامی آمریکا و عوامل منطقه‌ای آنها کاسته نشده است.

دسته بندیسیاسی

منبع: شریان

کلیدواژه: جمهوری اسلامی حاج حسن ایرلو شهید ایرلو هدف گذاری یمنی ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shariyan.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شریان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۹۸۸۶۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایت دختران حاج قاسم از اصفهان تا خانه پدری

ما دختران و مادران اصفهانی برای این انقلاب و سردمدارانش می‌خواهیم غوغا به پا کنیم، می‌خواهیم به دشمنان بگوییم که از شهادت هراس نداریم و برای رسیدن به آن هرکاری می‌کنیم؛ بهتر است این‌طور بگویم که به کرمان رفتیم تا به دشمنان ثابت کنیم امنیت کشور ما با کارهای شما به خطر نمی‌افتد.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، ما دختران و مادران اصفهانی برای این انقلاب و سردمدارانش می‌خواهیم غوغا به پا کنیم، می‌خواهیم به دشمنان بگوییم که از شهادت هراس نداریم و برای رسیدن به آن هرکاری می‌کنیم؛ بهتر است این‌طور بگویم که به کرمان رفتیم تا به دشمنان ثابت کنیم امنیت کشور ما با دو تا بمب به خطر نمی‌افتد؛ تا زمانی که ما نوجوانان و جوانان به همراه مادران غیورمان در میدان هستیم، نمی‌گذاریم به وجبی از این خاک نگاهی چپ بیفتد.

زیارت کرمان پر از برکت و همراه با خاطرات خوش معنوی و زمانی برای همدلی است؛ در این هنگام آموختم که جز گفتن شکر در مواقع سختی چیزی بر زبانم جاری نباشد چراکه ما دختران حاج قاسم و پای کار این مکتب هستیم؛ سفرمان را از بهشت روی زمین اصفهان یعنی گلستان شهدا آغاز کردیم؛ ساعاتی پیش از حرکت همه با کوله پشتی‌های سبک اربعینی یکی یکی در خیمه جمع شدیم، بر سر مزار شهدای عزیزمان شهید زاهدی، خرازی، کاظمی و هم رزمانشان رفتیم و اذن رفتن خواستیم.

ساعت موعد فرا رسید و به سوی مقصد راهی شدیم؛ در طی مسیر با سربندهای یازهرا (س)، لبیک یا خامنه‌ای، یا علی‌اصغر و عکس‌هایی از شهیدان خرازی، همت، زین‌الدین، کاظمی و… را به شیشه اتوبوس زدیم تا وجود آن‌ها را کنار خودمان و در طول مسیر حس کنیم؛ کتاب می‌خواندیم، با همسفری‌ها درمورد شهدا، مکتب حاج قاسم، آرمان کشور و مواردی مختلفی صحبت می‌کردیم و سعی داشتیم بهتر به معنویات خود بپردازیم.

پنجشنبه صبح برای اقامه نماز جماعت بیدار شدیم، عجب صحنه‌ای بود و چه جمعیتی از استان اصفهان آمده بود، بیش از چهل اتوبوس و این لحظات آماده می‌شدیم برای آن اجتماع پرشور؛ چفیه‌ها را سر می‌کردیم و یکی یکی با نظم خاصی کنار هم و پشت‌سر هم می‌نشستیم. خادمان پرچم‌هایی با شعار «فلسطین کلید رمزآلود فرج است» و عکس زیبا حاج قاسم را به دست‌مان می‌دادند تا در مراسم با افتخار آن را دست گرفته و بالا ببریم.

همه جمع شدیم و معرکه بزرگ و حماسی مادر دختری در مصلی کرمان طنین گرفت؛ همه باهم یک صدا شعار می‌دادیم و می‌گفتیم: «حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست، وای اگر خامنه‌ای حکم جهادم دهد ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد و…» عجب صحنه‌ای بود، چقدر دلنشین و پرغرور بود؛ آری باید بگویم که مردم و زنان میهن من چنین دلاوران غیوری هستند که همچون زینب کبری نمی‌گذارند علم این امت و ملت زمین بماند و خود به دل معرکه می‌زنند.

آرام آرم باید برای رفتن به بیت آماده می‌شدیم؛ بار خود را سبک کردیم، برای بغل دستی خود به یاد شهدا و با مداحی «حسین حسین میگیم می‌رویم کربلا» سربند برای هم بستیم، علم یا زهرا، یا مهدی و… را به دست گرفتیم، مداحی در باند پخش شد و پیاده‌روی ما از مصلی تا بیت آغاز شد؛ عجب قاب دشمن سوزی بود، عجب اتحادی بین‌مان موج می‌زد؛ چه مسیری را طی کردیم تا رسیدیم به بیت؛ آسمان اشک شوق می‌ریخت، خیابان‌ها بوی خاک و گل گرفته بودند، جمعیت دو هزار نفره ما ازدحامی را به وجود آورده بود که جای سوزن انداختن نداشت...

به بیت‌الزهرا (س) رسیدیم، جایی که حاج قاسم آن را به عشق حضرت فاطمه ساخت و در آن برای پرورش امت و اسلام، مراسم و فعالیت‌های مختلفی را انجام می‌داد؛ چه جایی بود، چه معنویتی داشت، چه حس و حالی در آن نهفته بود، گویا به چند مکان به طور هم‌زمان سفر کرده بودم… از گلیم پهن شده آبی رنگ زیبا که وصف حال دیدارهای رهبری را داشت گرفته تا فرش حرم امام حسین، حضرت زینب و ضریح قدیمی حضرت رقیه که اطراف تابوت حاج قاسم، همرزمش و شهید گمنام قرار گرفته بود.

پس از گذشت ساعاتی در این بیت نورانی، نوبت به نقطه متفاوت سفر می‌رسد؛ قرارمان ساعت عاشقی ۱:۲۰ در گلزار شهدای کرمان بود؛ همه اتوبوس‌ها آرام آرام رسیدیم که در بدو ورود توفیق دیدار شهید گمنام ۱۹ ساله نصیب‌مان شد؛ چه مهمانی‌ای بود آن شب… جوانی گمنام و هم سن و سال ما به استقبالمان آمده بود و چه لحظه‌ای از این زیباتر؟!ته دلم می‌گفتم «حاجی خوب بلده از دختراش استقبال کنه! شکلات، شیرینی پنجره‌ای، کیک، چایی و…؛ الحمدلله که چنین پدری دلسوز و مهربانی داریم.»

در بین برنامه‌ها یادی کردیم از دختر کوچولویی که به گلزار شهدا رفته بود تا شکلات پخش کند و برای سردار هم شکلات برد و سردار شکلات را با دستان خود در دهان نگین گذاشت؛ آری آن شب نگین هم میزبان ما بود و چقدر گریه کردیم با گریه‌هایش و چه خاطراتی مرور شد...

دقایقی بر سر مزار رفتیم و خوب درد و دل این روزهایمان را برای حاجی گفتیم، عاقبت بخیری خواستیم، توفیق شهادت و…. پس از زیارت مزار او، نوبت به زائرانش رسید و همه ما به‌دنبال مزار دختر کاپشن صورتی با گوشواره قلبی می‌گشتیم؛ مزاری که خیلی بزرگ نبود، حوالی قد و قواره یک دختر نحیف ۱.۵، ۲ ساله؛ چه صحنه‌ای بود، چقدر دردناک بود، فکر من پیش آن مردی بود که کل خانواده‌اش را در یک روز از دست داده و در آن لحظات ما بودیم که با دلی جا مانده در گلزار شهدا کرمان راه افتادیم و به اصفهان آمدیم…

کد خبر 750958

دیگر خبرها

  • دست پر «مکتب حاج قاسم» در نمایشگاه کتاب تهران
  • روایت دختران حاج قاسم از اصفهان تا خانه پدری
  • فروش نسخه‌های جدید اف-۱۵ آمریکایی به عربستان؟!
  • فرید مرجایی، تحلیل گر مسائل آمریکا و مقیم این کشور: جنبش دانشجویی سپهر غالب بر فضای سیاسی آمریکا را به چالش کشید/ شبکه های اجتماعی امپراطوری رسانه ای را زیر سوال بردند/ تظاهرات دانشجویی خط قرمز انتقاد از اسرائیل را شکسته است
  • مسائل فرهنگی و اجتماعی در کف خیابان قابل حل نیست
  • مأموریت‌گرا شدن دانشگاه‌ها از رسالت‌های اصلی استادان دانشگاه است
  • دیدگاه‌های انتخاباتی برخی کاندیداهای مجلس دوازدهم: مردم باید قوی شوند
  • تشییع پیکر شهید مرزبان جلال اعتماد در بانه+فیلم
  • شهید گمنام در رفسنجان آرام گرفت
  • مخالفت آمریکا با استفاده اوکراین از سلاح‌های آمریکایی در خاک روسیه