اگر شما هم از تماشای باغوحش لذت میبرید این مطلب را از دست ندهید
تاریخ انتشار: ۶ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۹۹۸۱۶۴
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، باغ وحشها همیشه از متفاوتترین جاذبههای تفریحی هر دیاری به شمار میروند. این مکانها تنها برای کودکان ساخته نمیشوند، بزرگ سالان هم میتوانند از آنها دیدن کنند و از تماشای حیوانات دوستداشتنی حیاتوحش از نزدیک لذت ببرند. چند سال پیش و بعد از حضور در دو باغوحش کشورمان، آه از نهادم بلند شد که چرا باید با یک حیوان زبان بسته جوری برخورد شود که رنجور و غمناک حتی حوصله راهرفتن هم نداشته باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که از تماشای باغوحش لذت میبرید، پرونده امروز را بخوانید تا شاهد تجربههای نویسنده از سفر به چهار کشور مالزی، چین، تایلند و سریلانکا و دیدن باغ وحشهای آنها باشید و بدانید در جهان، باغوحشها برای افزایش جذابیت چه راهکارهایی را به کار میبندند.
در کنار زرافهها بهصرف نمایش دلفینها و میمونها
کدام باغوحش؟ سافاری ورلد بانکوک، تایلند
در شهر بانکوک به باغوحشی رفتم که تصور من را درباره محل نگهداری حیوانات تغییر داد! تفریحات در باغوحش سافاری ورلد بانکوک به قدری زیاد است که شاید در توصیف نگنجد. این باغوحش در زمینی به وسعت ۲۰۰ هکتار بیش از ۳۰ سال قدمت دارد. محوطه باغوحش بسیار زیبا بود و به وسیله پنکههای بزرگی که مدام آب را اسپری میکردند، میزان سردی و گرمی و رطوبت فضا تنظیم میشد و حس خوبی را به گردشگر و حیوانات منتقل میکرد. همچنین پوشش گیاهی باغوحش، بسیار متنوع و زیبا بود. پس از خرید بلیت و ورود در ابتدا نقشه باغوحش و نمایشها یا به اصطلاح شوهایی که از صبح تا عصر قرار بود در ساعتهای خاصی برپا شوند، در اختیار ما قرار گرفت. یک برنامهریزی بسیار دقیق که ساعات بسیار مفرحی را برای گردشگر در نظر گرفته بود.
چشمدرچشم با زرافهها در طبقهدوم!
ابتدا وارد قسمت نگهداری از زرافهها شدیم، جایی که در یک دشت وسیع، زرافهها با خاطری آسوده در حال گذران زندگی بودند و ما در طبقه دوم یک ساختمان بودیم که میتوانستیم سر یک زرافه را روبهروی خود ببینیم. برای من خیلی جالب بود و هیچ وقت تصوری از ارتفاع واقعی یک زرافه نداشتم!
نقاشی دلفینها و مسابقه بوکس میمونها
ساعت نزدیک ۱۰ صبح بود که راهنمایان از ما خواستند به سرعت به سمت اولین محل نمایش برویم. بله، دلفینشو که بسیار لذت بردم. دلفینها و شیرهای دریایی که به راحتی به تمام فرمانهای مربی خود گوش میدادند و از پرش و عبور از حلقه تا نقاشی کردن، همه این فعالیتها را انجام میدادند. بعد از پایان این نمایش در محوطه قدم زدیم و از دیدن بقیه حیوانات لذت بردیم و سپس دستور رفتن به محل نمایش بعدی صادر شد، میمون شو که با سرو صدای بسیاری همراه بود و همیشه میدانیم که میمونها و شامپانزهها برای همین ادا و اطوارها ساخته شده اند و ما را با حرکاتشان خنداندند. البته برنامه ویژه این قسمت، مسابقه بوکس میمونها بود.
تجربه ترس مرگبار در وسط دریاچه
بعد از آن برای قایقسواری روی رودخانه و دریاچه آماده شدیم. پا زدیم و وارد یک منطقه به شدت ترسناک در سکوت مطلق شدیم که ناگهان چیزی به پرههای قایق گیر کرد و من از شدت ترس نمیتوانستم آب دهانم را قورت دهم که بعد از یک عقب و جلو کردن پدالها، پرههای زیر قایق آزاد شد و فهمیدیم که به لجنهای کف دریاچه گیر کرده بود. این جا از ترس داشتم سکته میکردم.
با خودرو در کنار شیر، پلنگ و ...
بعد از آن نوبت کابوی شو رسید که بسیار هیجانانگیز بود و با کلی انفجار و بکشبکش و پرش از ارتفاع همراه بود. چندین نمایش دیگر هم بود که من فرصت تماشای همه را نداشتم. بعد از آن سوار بر یک خودروی ویژه وارد حیاتوحش شدیم، جایی که حیوانات وحشی مثل شیر، پلنگ، ببر، فیل و ... رها بودند و ما محصور. لحظات دلهرهآوری بود. من هم مثل بقیه افراد حاضر در آن جا فکر میکردم اگر مثل فیلمها یک دفعه ماشین بایستد و دچار مشکلی شود، چه کنیم؟ اما احساسی که حداقل به من از حیوانات منتقل میشد این بود که حالشان خوب است. خلاصه که یک روز کامل برای بازدید این باغ وحش زیبا کم بود.
ورود به قفس حیوانات با پاکت غذا
کدام باغوحش؟ بهشت پرندگان لنکاوی، مالزی
باغوحشی که واقعا برای من تجربههای فراموشنشدنی به همراه داشت، بهشت پرندگان لنکاوی در کشور مالزی بود. جایی که در بدو ورود ما متوجه پاکتهای جالبی شدیم. این پاکتها شامل یک پاکت بزرگ بود که در آن پاکتهای کوچکی قرار داشت و در هرکدام از پاکتهای کوچک، انواع سبزیجات و دانههای خوراکی بود. قضیه جالب این بود که این پاکتها به گردشگرها فروخته میشدند و خرید آن اجباری بود؛ بنابراین ما یک پاکت گرفتیم و همراه یک راهنمای انگلیسیزبان، وارد محوطه باغ وحش شدیم.
ارائه توضیحات و باز شدن در قفس
به هر قفسی که میرسیدیم، راهنما ابتدا توضیحی درباره حیوان یا پرنده میداد و سپس پاکت غذایی مخصوص آن حیوان را به ما نشان میداد. سپس در قفس را باز میکرد، ما وارد قفس میشدیم و زیباترین حس این بود که درون قفس به جای آن که حیوانات از ما فرار کنند، همه به طرفمان میدویدند و ما از داخل پاکت به آنها غذا میدادیم. غیر از حیوانات وحشی، وارد تکتک قفسها شدیم و از غذا دادن به حیوانات با دست خودمان لذت بردیم. در این بین، قفس خرگوشها برای من از همه جذابتر بود، چون تعداد زیادی خرگوش در رنگهای مختلف دورم جمع شده بودند و غذا میخواستند.
عکس یادگاری با شاهین
در بیشتر باغوحشهای جهان، محلهایی برای عکس گرفتن گردشگر با حیوانات وجود دارد. اما در باغوحش مالزی تقریبا محدودیتی برای این کار وجود نداشت. من با یک طوطی بر شانه و یک شاهین روی دستی که دستکش داشتم، عکس گرفتم، اما به شدت کار دلهرهآور و ترسناکی بود و اصلا جرئت نکردم مثل خیلیها با شیر یا پلنگ عکس بگیرم.
شایان ذکر است پارک حیات وحش لنکاوی خانه ۱۵۰۰ پرنده آزاد و زیبا در محیطهای مجزا و راحت بود که تا حد امکان بسیار مشابه زیستگاههای طبیعی برای هر کدام از گونههای این پرندگان طراحی شده بود. همچنین آبشاری مصنوعی که ساخت دست انسان است، به ارتفاع ۱۵ متر در این پارک خودنمایی میکند که بسیار زیبا و شگفتانگیز است. طبیعت و گیاهان استوایی این پارک مسحور کننده است.
تماشای پاندا و پنگوئن در سرمای پکن
کدام باغوحش؟ باغوحش پکن، چین
یکی دیگر از این باغوحشها که از نزدیک بازدید کردم، در کشور چین و شهر پکن بود. البته به دلیل این که من فصل مناسبی را برای این سفر انتخاب نکرده بودم، بیشتر مناطق دیدنیاش، جذابیت خودش را از دست داده بود. ماه بهمن شاید آن قدر سرد نبود، اما بادهای سرد بدی میوزید که به حیوانات بیچاره اجازه بیرون آمدن از خانهشان را نمیداد، ولی بالاخره ما رفتیم!
پانداهایی که تحویل مان نگرفتند!
آن جا هم دلفینشو و نمایشهای دیگر داشتند، اما نه به وسعت و زیبایی تایلند. پانداها معروفترین حیوان این باغوحش بودند، زیرا در کمتر باغوحشی در دنیا، پاندا یافت میشود. از دیگر حیوانات جالب در باغوحش پکن، ببرهای شمال شرقی چین، گوزن میلو، میمونهای طلایی و دیگر حیوانات بومی چین بودند. اما برای من جالب بود که از صبح و در کل مدت بازدید تمام کارکنان و راهنماها برای ساعت ۳ نقشه میکشیدند و قول ساعت ۳ را به ما میدادند که راس ساعت ۳ پاندا شو برگزار میشود و خستگی تان در خواهد رفت. همه منتظر آن لحظه بودیم و ساعت ۳ دور محوطه قفس پاندا جمع شدیم و بعد از کلی انتظار بالاخره دو پاندا از قفس بیرون آمدند و یک دور کوچک زدند و به داخل برگشتند! بعد فهمیدیم که این حیوان خیلی کمیاب و در خطر انقراض است و در این باغوحش تدابیر ویژهای برای نجات و بازگشت آنها به چرخه طبیعی اندیشیده میشود بنابراین اگر تمایلی به اجرا نداشته باشند، به آنها سخت نمیگیرند!
پنگوئنها در فضایی شبیه قطب
یکی دیگر از حیواناتی که دیدنش در این باغ وحش برای من جالب بود، پنگوئنها بودند. آنها در فضایی که مثل قطب شبیهسازی شده بود، کوه و دریاچهای کوچک در دمایی مناسب که شبیه منطقه زیستطبیعیشان بود، بدون توجه به رفت و آمد مردم روزگار میگذراندند.
رژه فیلها و لاکپشتهای حیرتانگیز
کدام باغوحش؟ یتیمخانه فیلها، سریلانکا
سریلانکا کشوری با طبیعت بکر و سرشار از آرامش است. در این کشور به دو باغوحش معروف سر زدم، اولی یتیمخانه فیلها و دومی مرکز پرورش لاکپشتها. در یتیم خانه فیلها سر ساعت خاصی فیلها را برای شنا و استحمام به سمت رودخانه میبردند و آنها بعد از کلی بازیگوشی به سمت یتیمخانه باز میگشتند. این رژه منظم برای بازگشت به خانه، واقعا دیدنی و توام با سرو صدای زیاد بود. در آن جا من تجربه غذا دادن به فیلها را داشتم که واقعا لذتبخش بود. در مرکز پرورش لاکپشتها هم دیدن ابعاد بسیار کوچک و بسیار بزرگ لاک پشتها، من را حیرت زده کرد. در این باغوحش، اجازه دستزدن به لاکپشتها را نداشتیم و فقط برای لحظاتی، شاهد زندگی کسلکننده این حیوان تنبل بودیم!
یک ایده جالب!
در این متن سعی کردم درباره تجربه شخصی خودم از دیدن باغوحش در جاهای مختلف دنیا بنویسم، اما بعد از این بازدیدها و تجربهای که اکنون دارم، اصلا دوست ندارم دیگر به هیچ باغوحشی بروم، چون احساس میکنم هر چقدر هم خوب با حیوانات برخورد بشود، باز هم محیط طبیعی زندگی خودشان نمیشود. ولی در مقایسه با کشورهای دیگر امیدوارم که در ایران به حیوانات اهمیت بیشتری داده شود و ایده فروش غذای حیوانات در ورودی باغ وحشها برای کمک به تغذیه حیوانات با هدف کسب درآمد که جالب و قابلتامل است، اجرایی شود تا حداقل حیوانات گرسنه نمانند و آزار کمتری را تحمل کنند.
منبع: خراسان
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: باغ وحش حیوانات باغ وحش باغ وحش ها لاک پشت ها یتیم خانه میمون ها زرافه ها باغ وحشی برای من پاکت ها ساعت ۳ فیل ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۹۹۸۱۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حسن صباح جزو مقدسات نیست/ ممنوعیت تماشای سریال "حشاشین" موجه نیست
عصر ایران؛ هومان دوراندیش - ممنوعیت پخش سریال "حشاشین" در ایران، مبتنی بر این دو "دلیل" بوده: تحریف تاریخ اسلام، ضد ایرانی بودن سریال. البته در توجیه این ممنوعیت به "رویکرد سیاسی مغرضانه" هم اشاره شده که به نظر میرسد این رویکرد ادعایی، از نظر ممنوعکنندگان پخش این سریال در ایران، انگیزۀ تحریف تاریخ اسلام در این سریال و جهتگیری ضد ایرانی آن بوده.
(مهدی سیفی، مدیرکل نظارت و تطبیق ساترا گفته است: سریال «حشاشین» محصول کشور مصر است و روایت آن از تاریخ اسلام متضمن تحریفهای فراوانی است که به نظر میرسد با رویکرد سیاسی مغرضانه تولید شده است.)
خلاصه اینکه از نظر مقامات ساترا (سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی)، مشتی مغرض در مصر نشستهاند و سریالی ساختهاند برای تحریف تاریخ اسلام و ضدیت با ایران و ایرانی.
دقیقا معلوم نیست تحریف تاریخ اسلام چه معیارهایی دارد. دربارۀ سریال مختارنامه نیز برخی از نظر اهل سنت چنین نظری داشتند و البته نحوۀ شخصیتپردازی عبدالله بن زبیر (با بازی رضا کیانیان) را مغرضانه میدانستند.
طبیعتا در درون هر دینی، بین پیروان مذاهب مختلف، اختلاف نظرهایی دربارۀ وقایع و شخصیتهای تاریخی وجود دارد. خارج از ادیان نیز چنین اختلافاتی طبیعی است. مثلا هر فیلمی که دربارۀ ژاندارک یا لوتر و کالون ساخته شود، احتمالا مناقشاتی را بین مورخان و چه بسا کاتولیکها و پروتستانها پدید آورد.
اما آیا چنین مناقشاتی دلالت دارد بر اینکه ما حق نداریم سریال حشاشین را ببینیم؟ و اگر این سریال را ببینیم ایمان خودمان را به شخصیت حسن صبّاح از دست میدهیم؟ اساسا مگر کسی در جامعۀ ایران شیفتگی خاصی نسبت به حسن صباح دارد که نگران باشیم کسانی در مصر از او چه تصویری ترسیم کردهاند؟
حسن صباح که جزو مقدسات نیست. بر فرض که سازندگان سریال حشاشین از او به بدی یاد کرده باشند. میتوان سریال را دید و نقاط ضعف یا حتی حرف اصلیاش را نقد کرد. اینکه عدهای برای مردم تصمیم بگیرند حق ندارید این سریال را تماشا کنید، از عجایب است؛ چون این سریال نه پورنوگرافیک است، نه علیه مقدسات شیعی است و نه حتی متعرض شخصیتهای برجستۀ مذهب تشیع شده است؛ یعنی افرادی نظیر سلمان و ابوذر و مالک اشتر، را که نزد شیعیان ایران از احترام ویژهای برخوردارند.
اگر هم این سریال ضد ایرانی باشد، قاعدتا چنگی به دل مردم ایران نمیزند و حتی ممکن است جمعی از آریاییهای غیور به صفحات مجازی سازندگان سریال هجوم ببرند و آنها را تنبیه کنند!
ولی واقعیت این است که سریال حشاشین، حسن صباح را شخصیتی در دل تاریخ و تمدن اسلامی ترسیم کرده است. علاوه بر این، فارغ از اینکه سازندگان سریال چه نیتی داشتهاند، حسن صباح عملا شخصیتی جذاب و دلنشین از آب درآمده است.
از این حیث سریال حشاشین تا حدی شبیه سریال امام علی (ع) شده که معاویه و عمرو عاص را جوری ترسیم کرده بود که بیننده از آنها بیزار نمیشد. در همان زمانی که سریال امام علی (ع) پخش میشد، بسیاری به داوود میرباقری ایراد گرفتند که چرا معاویه و عمرو عاص در سریالت جذابتر از سلمان و ابوذر شدهاند.
تازه اگر بپذیریم حسن صباح در "حشاشین"، به عنوان یک ایرانی، شخصیتی منفی و منفور است، خواجه نظامالملک هم به عنوان یکی از شخصیتهای اصلی سریال، یک ایرانی است که در برابر او قرار دارد. اگر حسن صباح تروریست ترسیم شده، خواجه نظامالملک هم به درستی سیاستمداری قلمداد شده که بر ضرورت تدبیر و خرد سیاسی پا میفشارد. مبدع ترور هم در تاریخ اسلام، حسن صباح نبوده. در همان قرن اول هجری، افراد گوناگونی در تقابلهای سیاسی در جهان اسلام ترور شدند.
نکتۀ مهم دیگر اینکه، حسن صباح در اواسط قرن پنجم هجری در خانوادهای به دنیا آمد که شیعۀ دوازدهامامی بودند ولی بعدها به مذهب اسماعیلی گروید. یعنی او امام موسای کاظم و ائمۀ بعدی شیعیان را به عنوان امام قبول نداشت.
دربارۀ چنین فردی، قاعدتا در ایران نمیتوان فیلم و سریال مثبتی ساخت. این هم از عجایب است که خودمان حاضر نیستیم یک فیلم یا سریال در تجلیل از حسن صباح بسازیم، ولی به دیگران هم میگوییم چیزی در انتقاد از او نسازید!
در آغاز دهۀ 1390 که فیلم آرگو ساخته شد، برخی از مقامات سینمایی کشور گفتند این فیلم ضد ایرانی است. ولی آرگو را بسیاری از مردم دیدند و چون فیلم مهمی نبود، آب از آب تکان نخورد. یعنی فیلم، دست کم در ایران، تاثیرگذاری چندانی پیدا نکرد و امروز حتی کمتر کسی به خاطر دارد فیلمی به نام آرگو، روزی در این کشور اهمیت سیاسی پیدا کرده بود.
در سریال حشاشین، شخصیتی که حقیقتا نزد ایرانیان محبوب است، حکیم عمر خیام است که تصویری مثبت و دلنشین نیز از او ترسیم شده. همین نکته نیز یکی از دلایل ضد ایرانی نبودن سریال حشاشین است.
این هم از عجایب است که ما در کشور خودمان احتمالا دربارۀ خیام هم نمیتوانیم فیلم یا سریالی توام با تجلیل و تحسین بسازیم. اگر هم بتوانیم، دست کم مصریها زودتر از ما دست به کار شدهاند و خیام را در یک اثر هنری، به نیکی و دلنشین ترسیم کردهاند.
به هر حال حتی اگر ممنوعیت پخش سریال حشاشین در پلتفرمهای رسمی قابل توجیه باشد، منتفی شدن امکان دانلود این سریال در فضای مجازی به هیچ وجه قابل توجیه نیست. ساترا تصمیم گرفته "حشاشین" از فیلیمو و پلتفرمهای مشابه پخش نشود؟ قبول. ولی اینکه کاری کردهاند که هیچ کس نتواند این سریال را دانلود و تماشا کند، شگفتآور است.
اگر الان یک استاد تاریخ بخواهد این سریال را دانلود و تماشا کند، چه کار باید بکند؟ باید بگوید ساترا صلاح دیده من به عنوان یک ایرانی مسلمان شیعه، این سریال را نبینم تا مبادا گمراه شوم؟ آیا این توهینآمیز نیست؟ و مگر حسن صباح مصداق "راه" است که بدبینی احتمالی به او پس از تماشای این سریال، مصداق "بیراهه" و "گمراهی" باشد؟
(اشتباه نشود. این یادداشت در دفاع از تمام محتوای سریال نیست. در دفاع از حق تماشای چنین سریالی است.)
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: واکنش نشریۀ 29 ساله به حذف سریال «حشاشین» از شبکۀ نمایش خانگی/ علاقه ایرانیان به داستان حسن صباح تاریخی است؛ نسازی، میسازند(+ جلد)