علی اکبر پرورش به روایت خاطرات؛ پرورش ترجیعبند شعارهای راهپیماییهای اصفهان
تاریخ انتشار: ۷ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۰۸۸۵۷
گروه استانها- گفته میشود انقلاب اسلامی، اوج تلاقی عرفان و حماسه است، مبارزه و مقاومت در برابر طاغوت. حماسهای که محدود به مرزهای ایران نماند و آوازه مبارزه و مقاومت در برابر طاغوت به خارج از محدوده جغرافیایی کشور هم رسید. - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، گفته میشود انقلاب اسلامی، اوج تلاقی عرفان و حماسه است، مبارزه و مقاومت در برابر طاغوت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این میان نقشها و اثرگذاری آن در تقویت مبارزات را نباید نادیده گرفت. روحانیون، کسبه بازار، دانشگاهیان و معلمان کشور، همه نقشی موثر در اشاعه انقلاب داشتند و در میان استان اصفهان نقشی بیبدیل با مبارزانی از جنس حماسه در همه برهههای تاریخ چه آنجا که سخن از رژیم طاغوت در میان بود و چه در زمانی که صدام حسین به مرزهای کشور تعرض کرد و بعدها هم در دفاع از حرم. مردم نصفجهان در همه زمانها حماسه آفریدند درست بسان اسلافشان. اسلافی چون؛ علیاکبر پرورش. او که در تربیت جوانان این مرز و بوم هیچ فروگذاری نکرد.
سید علیاکبر پرورش از پیشگامان نهضت اسلامی و مبارزان انقلابی در اصفهان بود که از همان آغاز نهضت به هدایت جوانان و همگام کردن آنها با نهضت امام خمینی (ره)پرداخت، فعالیتهای مبارزاتی وی تا براندازی سلطنت پهلوی ادامه داشت؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی وی فعالیتهای سیاسی خود را ادامه داد و در سمتهایی از جمله وزارت آموزش و پرورش به خدمت پرداخت. این مبارز انقلابی سرانجام پس از عمری مجاهدت و مبارزه در 6 دی ماه 1392 دار فانی را وداع گفت.
پرورش از سالهای نوجوانی قدم به مبارزه گذاشت.در سالهای پایانی تحصیلات دبیرستان پس از فوت مرحوم آیتالله العظمی بروجردی(ره) در فروردین سال40 همراه با استادش،مرحوم حجتالاسلام و المسلمین سید مصطفی بهشتی نژاد در یک سفر شش روزه به قم ، حضور در یک صحنه اجتماعی و مذهبی را تجربه کرد.
در آستانه نوروز 1343، بارها شایعه آزادی آیتالله خمینی در سطح جامعه پخش شد. روز دوشنبه هفدهم فروردین وزیر کشور، سرهنگ مولوی برای دومین بار با ایشان دیدار کرد و گفت؛ بزودی آزاد خواهد شد و ساعت ده شب فردای آن روز آیتالله خمینی به قم بازگشت.
در پی این خبر سه گروه از مردم اصفهان به منظور دیدار با آیتالله به سمت قم حرکت کردند. علی اکبر پرورش در گروه اول به سرپرستی آیتالله حسین خادمی به اتفاق چند نفر از بازاریها و تعدادی از طلاب علوم دینی مدرسه صدر به این دیدار رفتند.
در آستانه دهه چهل و پس از آنکه در سایه فضای آشفته مملکتی، فعالیت گروههای سیاسی تشدید شد و بیم آن میرفت تا جوانان به گروههای کمونیستی بپیوندند، روشنفکران دینی، به برپایی جلسههای متعدد دینی اقدام کردند. در کنار کانونها، سازمانها و انجمنها، علیاکبر پرورش با شور زایدالوصفی در راه جذب جوانان به مبانی دینی کوشش گمارد و با برگزاری کلاسهای عقیدتی، فرهنگی برای دانشآموزان تلاش کرد و در برابر رژیم ایستاد.
علی اکبر پرورش در طول سالهای 1347 تا 1357 بدون آن که خود را چارچوب یک گروه محدود نماید از ظرفیتهای همه موسسات فرهنگی برای هدایت جوانان استفاده میکرد. کانون علمی تربیت جهان اسلام، انجمن مددکاری امام زمان(عج)، موسسه ابابصیر،دبیرستان احمدیه، مسجد حاج رسولیها و.. از جمله آنها بود.
در نخستین سالهای شروع نهضت اسلامی، دستکم چندین کانون در اصفهان به تکثیر و پخش اعلامیههای مربوط به نهضت میپرداخت. علیاکبر پرورش نیز در مقطعی از ابتدای نهضت اسلامی در این خصوص فعالیتهای محدودی داشت. او در این مورد میگوید:«تعدادی از اعلامیهها را خودم بدون ارتباط با جاهای دیگر در مورد انقلاب، رژیم سلطنتی و... مینوشتم و دوستان تکثیر میکردند. وسایل تکثیر را برخی داشتند و یا دست دوم از چاپخانهها میگرفتند و از آنها پس از باسازی استفاده میکردند.
تصاویر کمتر دیده شده از دوران جوانی استاد علی اکبر پرورش"علیاکبر پرورش" در نگاه علما و چهرههای کشوری؛ "استاد پرورش" هیچگاه از انقلاب سهمخواهی نکردروایت تسنیم از کمالات و فضایل استاد پرورش+فیلمروز به روز شرایط سختتر میشد. سید رضا میرمحمد صادقی از دوستان و همراهان سید علی پرورش بود. وی در کتاب خاطرات خود که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی تحت عنوان «دُرد و دَرد» منتشر شده است میگوید: پس از بازگشت به اصفهان از طریق مدارس، حرکتهای ضدرژیم را سامان میدادیم. در این زمان در اصفهان حکومت نظامی برقرار بود و مدارس در اعتصاب به سر میبردند. اعتصاب مدارس برای رژیم از اهمیت ویژهای برخوردار بود، به طوری که دو نفر از سوی حکومت نظامی مأموریت یافتند در جلسهای با حضور پرورش، زهتاب، عبدالوهاب طالقانی، دکتر کتابی، (مدرس نهجالبلاغه)، و من شرکت کرده و خواستار پایان اعتصاب شوند. این دو نماینده، یکی سرهنگ محمودی، نماینده رکن دو ارتش و دیگری سرهنگ فروغی، معاون حقوقی حکومت نظامی بود.
سرهنگ محمودی کرد و فرد بسیار سادهای بود. جلسه در دبیرستان حکیم نظامی برگزار شد. در آن جلسه علاوه بر تقاضای آزادی معلمان، استرداد دبیرستان درخواست شد. دبیرستان سعدی در حکومت نظامی به ستاد نیروی انتظامی تبدیل شده بود و این اقدام در مورد یک دبیرستان باسابقه امر ناپسندی در حق فرهنگیان محسوب میشد. در آن جلسه به فروغی و محمودی گفتم: «چرا شما از ساواک میترسید؟ ساواک که مافوق شما نیست. شما ارتشی هستید و نباید به دستور ساواک در مقابل معلمان و دانشآموزان قرار بگیرید». به طوری که سرهنگ محمودی بعدها برایم تعریف کرد، آنها به فرمانداری نظامی رفته و او در آنجا گفته بود: «اینها تقاضای خلافی ندارند. حرفشان این است که چرا معلمان و دانشآموزان را میگیرید. اما توصیهی محمودی کارگر نیفتاد و پرورش همان شب دستگیر شد.»
پرورش مسئول مذاکره با انقلابیون تهران و بهویژه شهید بهشتی بود. از آنجا که مکالمات تلفنی کنترل میشد، او را به این جرم دستگیر کردند. من هم با دکتر بهشتی در تماس و مذاکره بودم، اما همچون پرورش شناختهشده نبودم. پرورش در مدارس زیادی تدریس میکرد و شاگردان بسیاری در اطراف خود داشت. اما من در هنرستان تدریس میکردم و بیش از یک هنرستان در اصفهان وجود نداشت. در ثانی، من کمتر به صفت معلمی شناخته میشدم. هرچند تحریک بچههای هنرستان برعهده من بود. همانگونه که پرورش، زهتاب و طالقانی مسئول تحریک دبیرستانها بودند.
پس از دستگیری پرورش، شعار: «پرورش آزاد باید گردد» به ترجیعبند شعارهای راهپیماییهای اصفهان تبدیل شد. در این زمان، دکتر بهشتی با من تماس گرفت و گفت: «یک کاری کن که پرورش آزاد شود». من هم از سرهنگ محمودی خواستم وسایل نجات او را فراهم آورد. با وساطت و تلاش محمودی قرار شد پرورش با نوشتن ندامتنامه آزاد شود. من هم این شرط را با دکتر بهشتی در میان گذاشتم. او گفت: «بگو بنویسد و بیرون بیاید. ما در زندان با او کاری نداریم. وجود او در بیرون مؤثر است».
حال بایستی این پیام شهید بهشتی را به پرورش میرساندم. پسر رئیس زندان اصفهان در مدرسهی حکیم سنایی با مدیریت عبدالوهاب طالقانی درس میخواند. از طریق فرزند در نزد پدر وساطت کردیم تا ترتیب ملاقات با پرورش را فراهم آورد. بدینترتیب به همراه طالقانی به زندان رفتیم. در حالی که طالقانی با رئیس زندان مشغول گفتوگو بود، آهسته به پرورش گفتم: «آقای بهشتی به من گفته به شما بگویم یک چیزی بنویس و بیرون بیا. در بیرون به تو احتیاج بیشتری هست.»
بنابر اسناد ساواک، سیدعلی اکبر پرورش برای گسترش نهضت اسلامی همواره با انقلابیون سایر شهرها در ارتباط بود. «تشکیل جلسات مذهبی»، «تشویق محصلین به مطالعه کتب مذهبی و خلاصه کردن کتابها»، «تشکیل کنفرانس در هنرستان»، «حضور در تحصن»، «حضور در راهپیماییهای اخلالگرایانه» و... از دیگر محورهای مبارزاتی سیدعلی اکبر پرورش در دوران نهضت اسلامی گزارش شده بود.
برگرفته از مجموعه 5 جلدی اصفهان در انقلاب( محمد حنیف/ عباس نصر و همکاران)
دُرد و دَرد/ سیدرضا میرمحمدصادقی
پدر معنوی حزبالله/ وحید خضاب
انتهای پیام/174/ ع
منبع: تسنیم
کلیدواژه: علی اکبر پرورش انقلاب اسلامی سرهنگ محمودی نهضت اسلامی حکومت نظامی آیت الله
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۰۸۸۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شهید شیرودی خلبان تیزپرواز آسمان ایران
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای مازندران، ۸ اردیبهشت سالگرد شهادت شهید علی اکبر شیرودی خلبان تیزپرواز آسمان ایران است.
خلبان شهید شیرودی از خلبانان شهید هوانیروز ارتش بود که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در ارتش به مبارزه با رژیم پهلوی میپرداخت. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در راه مبارزه با شرارتهای ضدانقلاب و جداییطلبان در کردستان نقش مهمی را ایفا کرد تا جایی که او را «ستاره کردستان» لقب نهادند.
خلبان شهید «علیاکبر قربان شیرودی» ۲۵ دی سال ۱۳۳۴ در روستای «بالا شیرود» از توابع شهرستان «تنکابن» متولد شد. وی سال ۱۳۵۱ به استخدام ارتش در آمد و دوره مقدماتی خلبانی را در تهران به پایان رسانده و سپس دوره خلبانی بالگرد جنگنده بل «ای اچ -۱ موسوم به کبرا» را در پادگان اصفهان گذراند.
«علیاکبر قربان شیرودی» در راستای مبارزات انقلابی خود، یکبار تصمیم گرفت تا با بالگرد خود به یک عنصر پهلوی زده و او را از میان بردارد. وی همچنین ضمن شرکت در راهپیماییها علیه رژیم پهلوی، به دستور حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگانها، از پادگان خارج شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شهید شیرودی در پاوه نقش تعیینکنندهای در راه مبارزه با ضدانقلاب و بازپسگیری این شهر ایفا کرد و در جریان یکی از مأموریتهای محوله در منطقه غرب، وقتی از طرف «بنیصدر» به وی ابلاغ شد تا نسبت به تخلیه پادگان و انهدام انبار مهمات منطقه در پاوه اقدام کند، از فرمان او تمرد کرد.
شهید «علیاکبر قربان شیرودی» در دوران هشت سال دفاع مقدس نیز عملکرد بهموقع و تأثیرگذاری در برابر تجاوزگریهای ارتش بعث عراق داشت و با انجام پروازی بینهایت حساس و خطرناک، پیشاپیش سایر بالگردها به قلب دشمن میزد. وی همچنین توانست رکورد یکی از بالاترین پروازهای جنگ با بالگرد کبرا را در دنیا به نام خود ثبت کند.
این خلبان شجاع هوانیروز ارتش، سرانجام هشتم اردیبهشت سال ۱۳۶۰ وقتی برای بازپسگیری ارتفاعات «بازیدراز» به سوی «سرپلذهاب» حرکت میکرد، از ناحیه پشت سر مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت و به شهادت رسید.
دوران کودکی و تحصیل
علیاکبر قربان شیرودی در کنار تحصیل به کشاورزی میپرداخت تا اینکه پس از پایان دوره متوسطه برای ادامه تحصیل عازم تهران شد.
شیرودی سال ۱۳۵۱ و پس از ۲ سال تحصیل در تهران، به استخدام ارتش در آمد. او برای ادامه کار در ارتش، پرواز و خلبانی را انتخاب کرد؛ بنابراین دوره مقدماتی خلبانی را در تهران به پایان رسانده و سپس دوره خلبانی بالگرد جنگنده بل «ای اچ -۱ موسوم به کبرا» را در پادگان اصفهان گذرانده و با درجه ستوانیاری فارغالتحصیل شد. وی پس از سه سال خدمت در ارتش، به کرمانشاه رفت و در آنجا با خلبان شهید «احمد کشوری» آشنا شد.
فعالیتهای انقلابی
«علیاکبر قربان شیرودی» در راستای مبارزات انقلابی خود، در مانوری که یکی از اعضای طاغوت در آن شرکت داشت، تصمیم گرفت تا با بالگرد خود به جایگاه زده و آن عنصر پهلوی را از میان بردارد؛ امّا به دلایلی موفق به انجام این کار نشد.
«علیاکبر قربان شیرودی» پس از شروع نهضت انقلاب اسلامی بهرهبری امام خمینی (ره)، به صفوف راهپیماییکنندگان پیوست و به دستور حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگانها، از پادگان خارج شد.
ستاره کردستان
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع غائله ضدانقلاب در کردستان، «علیاکبر قربان شیرودی» داوطلب اعزام به آن مناطق شد و در ۲۴ سالگی بهعنوان فرمانده خلبانان هوانیروز انتخاب شد. شیرودی در جنگ پاوه نیز نقش تعیینکنندهای در بازپسگیری این شهر ایفا کرد و اقدامات و فعالیتهای او در غرب کشور، در کنار دیگر همرزمانش از جمله شهید «کشوری» و شهید «سهیلیان»، باعث شد که شهید «ولیالله فلاحی» رئیس وقت ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، او را «ستاره غرب کشور» بنامد.
شهید «فلاحی» درباره شهید «شیرودی» گفته است: «ناجی غرب و فاتح گردنهها و ارتفاعات آریا، بازی دراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر بود. او غیرممکنها را ممکن ساخت».
در جریان یکی از مأموریتهای محوله در منطقه غرب، از طرف «بنیصدر» به وی ابلاغ شد تا نسبت به تخلیه پادگان و انهدام انبار مهمات منطقه در پاوه اقدام کند؛ اما وی در مقابل این دستور، با قاطعیت گفت: «ما میمانیم و با همین ۲ هلیکوپتری که در اختیار داریم، مهمات دشمن را میکوبیم و مسئولیت تمرد را میپذیریم».
شهید «مصطفی چمران» نیز ضمن نامیدن شهید «شیرودی» بهعنوان «ستاره درخشان جنگ کردستان»، در باره او گفته است: «من خاطرات بسیاری با شهید شیرودی دارم و از روزهای اولی که در کردستان شروع به نبرد کردیم، وی از طرف هوانیروز با ما همکاری میکرد. او یکی از خلبانانی بود که واقعا از ستارههای درخشان مبارزات کردستان بود. بهخاطر دارم که با هلیکوپتر خود مثل یک جت عمل میکرد. هنگام هجوم به دشمن، بدنه هلیکوپتر را کج میکرد و بهصورت مایل، شیرجه میرفت. دشمن را زیر رگبار گلوله میگرفت و با آن وحشتی که در درون دشمن ایجاد میکرد، بزرگترین ضربات را به آنان میزد. زمانیکه نیروهای ارتش در نزدیکی شهر «سقز» در محاصره و کمین دشمن قرار گرفته بودند، وی با تاکتیکهای شجاعانه توانست آنان را از کمین دشمن نجات دهد».
فعالیتها در دوران دفاع مقدس
شهید «علیاکبر قربان شیرودی» پس از آغاز جنگ تحمیلی، رهسپار کرمانشاه شد و بههمراه ۲ خلبان دیگر از جمله شهید «حمیدرضا سهلیان» با استفاده از ۲ بالگردی که در اختیار داشتند، در طول تمامی ۱۲ ساعت روشنائی روزانه، مستمراً اقدام به سوختگیری و اخذ مهمات اقدام نموده و در ادامه با انجام پروازی بینهایت حساس و خطرناک که وی بهعنوان تنها موشکانداز این گروه پروازی بود، پیشاپیش سایر بالگردها به قلب دشمن زد و توانست ادوات زرهی و مهمات دشمن را درهم کوبیده و خسارات سنگینی بر آنها وارد کند.
عملکرد بهموقع و تأثیرگذاری «علیاکبر قربان شیرودی» باعث شد که در ۸ مهر سال ۱۳۵۹ وی از درجه ستوانیار سوم خلبان به درجه ستوان سوم خلبان ارتقا یابد؛ اما برخلاف انتظار، وی با ارسال نامهای به فرمانده پایگاه هوانیروز کرمانشاه درخواست کرد که درجه تشویقی به وی اعطا نشود.
«علیاکبر قربان شیرودی» در بخشی از این نامه که در ۹ مهر سال ۱۳۵۹ نوشته، آورده است: «تاکنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگها شرکت نمودهام، منظوری جز پیروزی اسلام نداشتهام و به دستور رهبر عزیزم به جنگ رفتهام؛ لذا تقاضا دارم درجه تشویقیای که به اینجانب دادهاند، پس گرفته و مرا به درجه ستوانیار سومی که بودهام، برگردانید».
علاوه بر این، وی در مدت خدمت خود بارها مورد تشویق و ارشدیت درجه قرار گرفت؛ اما با این استدلال که برای کمک به اسلام و قرآن میجنگد، هیچ کدام از آنها را قبول نکرد. آنچنان که در وصیتنامه خود گفته است: «در هنگام رفتن به مأموریت حالت یک عاشق را دارم که بهطرف معشوق میرود و در هنگام بازگشت، با وجود موفقیت غمگینم؛ چون احساس میکنم هنوز آنطور که باید، خالص نشدهام تا مورد قبول دعوت خدا قرار گیرم».
«علیاکبر قربان شیرودی» ۲ هفته قبل از شهادتش، بهترین خاطره خود را چنین تعریف کرده است: «اوایل جنگ بود، عراق در یکی از جبههها با سه لشکر کامل حمله کرد. ما با کمترین وسایل و نفرات، این سه لشکر را همراه با ۸۰ درصد وسایلشان از بین بردیم تا آنجا که باقیمانده اندک نفراتشان نیز مجبور به فرار شدند و این بهترین خاطره من است که در ۲۴ ساعت مقاومت مردانه، عراق را از آن فکری که سه روزه میخواست به تهران برسد، آنچنان پشیمان کردیم که دیگر راهی برایش باقی نمانده بود».
«علیاکبر قربان شیرودی» در چند عملیات پروازی خود تلفات سنگینی را به نیروها و تجهیزات دشمن در نقاط راهبردی غرب کشور وارد کرد. وی در ۱۳ دی سال ۱۳۵۹ و در پی خیانتهای آشکار بنیصدر، به افشاگری علیه وی پرداخت و از شنوندگان سخنانش خواست تا با ایمان، اسلحه و چنگ و دندان از میهن اسلامی دفاع کنند. در همین ایام او را به بهانه بازپسگیری ارتفاعات «بازیدراز» بازداشت تنبیهی کردند که در نتیجه واکنش انقلابیون و اعضای سپاه کرمانشاه، حکم بازداشت وی منتفی شد.
«علیاکبر قربان شیرودی» در همان مدت کوتاه نقشآفرینی خود در دفاع مقدس، توانست رکورد یکی از بالاترین پروازهای جنگ با بالگرد کبرا را در دنیا به نام خود ثبت کند. شیرودی بارها از خطر گلولههای دشمن جان سالم به در برد، در حدی که بالگردهای وی بیش از ۴۰ بار سانحه داده و بیش از ۳۰۰ مورد اصابت گلوله به بالگردش نیز ثبت شده است.
شهادت
۸ اردیبهشت سال ۱۳۶۰، وقتی ارتش بعث عراق لشکری زرهی را با ۲۵۰ تانک و با پشتیبانی توپخانه و خمپارهانداز و چند فروند جنگنده روسی و فرانسوی، برای بازپسگیری ارتفاعات «بازیدراز» به سوی «سرپلذهاب» حرکت داد شیرودی نسبت به انهدام چندین تانک از نیروهای دشمن اقدام کرد که از ناحیه پشت سر مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت و به شهادت رسید.
خلبانیار «احمد آرش» که بههمراه شیرودی در این عملیات پروازی شرکت داشت، در مورد چگونگی شهادت وی گفته است: «در آخرین نبرد هم جانانه جنگید و بعد از آنکه چهارمین تانک دشمن را زدیم، ناگهان گلوله یکی از تانکهای عراقی به بالگرد ما اصابت کرد. زمین و آسمان دور سر ما چرخیدند. در همان حال شیرودی که مجروح شده بود با مسلسل به تانکی که شلیک کرده بود، نشانه رفت و آن را منهدم کرد. من بیهوش شدم و وقتی به هوش آمدم، دیدم از بالگرد بیرون افتاده و بین تانکهای خودی و دشمن سقوط کرده بودیم. او را صدا زدم اکبر اکبر! اما جوابی نداد. در همان لحظه اول شهید شده بود. گلوله از پشت کتف اصابت کرده و از جلوی سینهاش خارج شده بود».
سرلشکر شهید فلاحی رئیس سابق ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز گفته است: «وقتی خبر شهادت شهید شیرودی را به حضرت امام خمینی رساندم، یک ربع به فکر فرو رفتند. حضرت امام در مورد همه شهدا میگفت خدا آنها را بیامرزد؛ ولی در مورد شیرودی گفت که او آمرزیده است».
همچنین پس از شهادت «علیاکبر قربان شیرودی»، شخصیتهای دیگری نیز نسبت به شخصیت والا و سلوک اخلاقی وی اظهارات مختلفی کردهاند؛ از جمله حضرت امام خامنهای او را «مکتبی، مؤمن و جنگنده در راه خدا» توصیف کرده و مرحوم حجتالاسلام والمسلمین «هاشمی رفسنجانی» نیز در مورد وی گفته است: «من در قیافه شیرودی مالکاشتر را دیدم».
خصوصیات اخلاقی
از سجایای شهید «علیاکبر قربان شیرودی» میتوان به تقید وی در نماز اوّل وقت اشاره کرد. بهعنوان نمونه وی در مصاحبه با خبرنگاران خارجی، وقتی صدای اللهاکبر را شنید، مصاحبه را نیمهتمام گذاشت و به طرف مسجد رفت. خبرنگاران به زبان انگلیسی و آلمانی میپرسیدند که چه اتّفاقی افتاده و با دوربین و سایر وسایل به دنبالش رفتند. او لحظهای سرش را برگرداند و گفت: «اللّه، مسجد» و به سرعت از آنجا خارج شد و در مسجد وضو گرفت و مانند همیشه با رزمندگان به نماز ایستاد.
ولایتمداری
ولایتپذیری از دیگر ویژگیهای اخلاقی شهید «علیاکبر قربان شیرودی» است؛ بهعنوان نمونه وقتی مصاحبهکنندگان از وی تقاضا کردند که محدوده جغرافیایی پروازهای آیندهاش را ترسیم کند، به آنها گفت: «بهتر است نقشههای دنیا را نگاه کنند؛ زیرا اگر امام خمینی فرمان دهد، در هر نقطه جهان که مرکز کفر است، میجنگم».
عدالتخواهی
عدالتخواهی از دیگر ویژگیهای اخلاقی شهید «علیاکبر قربان شیرودی» است. دختر وی از ویژگیهای خاص پدرش چنین گفته است: «ویژگی خاصی که پدرم داشت و همیشه در ذهن من ملکه شده، سه خصلت یعنی حرف حق زدن، عدالت و رکگویی است که همه از آن یاد میکنند. شهید شیرودی برایش مهم نبود که چه شخصی مقابلش ایستاده است، چیزی که برایش مهم بود، عدالت، مردم، مقابله با ظلم و ستم و مقابله با بیعدالتی بود».
وصیتنامه
خلبان شهید علیاکبر قربان شیرودی در فرازی از وصیتنامه خود نوشته است:
«هنگامی که پرواز میکنم احساس میکنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک میشوم و در بازگشت هر چند پروازم موفقیتآمیز بوده باشد، مقداری غمگین هستم؛ چون احساس میکنم هنوز خالص نشدهام تا به سوی خداوند برگردم.
اگر برای احیای اسلام نبود، هرگز اسلحه به دست نمیگرفتم و به جبهه نمیرفتم. پیروزیهای ما مدیون دستهای غیبی خداوند است. این کشاورز زاده تنکابنی، سرباز ساده اسلام است و به هیچ یک از حزبها و گروهها وابسته نیست. آرزو دارم که جنگ تمام شود و به زادگاهم بروم و به کار کشاورزی مشغول شوم».
مجموعه تلویزیونی «سیمرغ»
مجموعه تلویزیونی سیمرغ سال ۱۳۷۱ تولید و برای اولینبار از شبکه یک سیما پخش شد. این مجموعه تلویزیونی زندگی و حماسههای شهیدان «احمد کشوری» و «علیاکبر شیرودی» از خلبانان هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران را روایت میکند.
یادشان گرامی و راهشان پر رهرو