تماس گلشیفته فراهانی با سردار سلیمانی/ شما دختر ما و فرزند این آب و خاک هستی
تاریخ انتشار: ۸ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۱۵۵۵۹
صراط:
اینستاگرام به خاطر انتشار پستی درباره تماس تلفنی شهید حاج قاسم سلیمانی صفحه اینستاگرام محمدرضا زائری را مسدود کرد.
به گزارش خبر آنلاین، زائری در یادداشتی نوشت: یکی از هنرمندان مشهور در خلال گفتگویی خصوصی، خاطرهای از مرحوم شهید سردار قاسم سلیمانی نقل کرد که نشان دهنده ابعاد ناشناختهای از شخصیت آن شهید بزرگوار است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او گفت که قرار بود ایشان در یکی از برنامههای من شرکت کند. روزی که برنامه در حال برگزاری بود وقتی تیم حفاطت برای آماده سازی زمینه حضور ایشان در محل حاضر میشوند به دلایلی پیشنهاد میکنند که ایشان به این برنامه نیایند، بعداز برنامه گوشی تلفن این هنرمند با شماره مخفی زنگ میخورد و شخصی از آن سوی خط میگوید: سلیمانی هستم.
این شخص میگفت با تعجب پرسیدم: سلیمانی، کدام سلیمانی؟ گفت: قاسم سلیمانی هستم که قرار بود امروز عصر در برنامه شما باشم، متاسفانه به دلایلی شرایط حضور من نبود. خواستم از شما عذرخواهی کنم. انشالله در اولین فرصت جبران میکنم و همدیگر را خواهیم دید. او میگفت باورم نمیشد.
خیلی خوشحال شدم و منتظر دیدار ایشان بودم، اما متاسفانه چندی بعد ایشان به شهادت رسید. همچنین دوستی دیگر نقل کرد؛ خانمی از ایرانیان ساکن خارج کشور که برای بازسازی حرمهای مطهر در عراق کمک مالی قابل توجهی کرده بود اصرار زیادی داشت که سردار سلیمانی را فقط برای چند دقیقه ملاقات کند.
مسؤولان امر به خاطر ملاحظات امنیتی و نیز سر و وضع ظاهری آن خانم تردید داشتند که در میان گرفتاریهای شدید سردار این موضوع را مطرح کنند. اما وقتی ایشان از درخواست ملاقات مطلع میشوند دستور میدهند در فاصله کوتاه حضور او در ایران وقتی کوتاه تنظیم شود.
زمانی که آن خانم به نزد ایشان میآید و رفتار متواضعانه و محبت آمیز او را میبیند میگوید: حالا که این قدر بزرگواری کردید میشود اجازه بدهید یک درخواست دیگر داشته باشم؟ میخواهم شماره یک نفر را بگیرم تا با شما صحبت کند، فقط قول بدهید ناراحت نشوید و من هم قبل از مکالمه او را معرفی نکنم!
با این که اطرافیان سردار اصرار میکنند که این کار انجام نشود، ایشان قبول میکند و آن خانم شماره را میگیرد و گوشی را به سردار میدهد. ناگهان شخصی از آن سوی خط میگوید: سلام آقای سلیمانی، من گلشیفته فراهانی هستم!
سردار با تعجب به سخن او گوش میدهد و او بسیار اظهار ارادت و احترام به ایشان میکند و شجاعت و صلابت ایشان را میستاید. وی به سردار میگوید شما یک نفر کسی هستید که من به عنوان یک ایرانی به او افتخار میکنم و با تمام وجود دوستش دارم.
سردار هم ضمن تشکر با زبانی محترمانه و مهربانانه او را به توجه به مصالح کشور و جایگاه جمهوری اسلامی در جهان و صف آرایی دشمن در مقابل ایران و اسلام توصیه میکنند و به او میگویند شما دختر ما هستی و فرزند این آب و خاک هستی، مراقب باش که هرجا هستی مصلحت این کشور و نام ایران را در نظر بگیری. (نقل به مضمون)
این دو مورد تنها نمونههایی اندک از شیوه مستمر سردار دلها در توجه به همه مردم و باور قلبی به طیفهای گوناگون و سلیقههای مختلف است.
کاش کسانی که به آن شهید اظهار ارادت و دلبستگی میکنند به جای پنهان کردن این ابعاد ناشناخته از شخصیت ایشان به او اقتدا میکردند و از این ظرفیت استثنایی و بی نظیر برای نزدیک کردن دلها بهره میبردند. او که دوست داشت روی قبرش تنها بنویسند "سرباز قاسم" و بس!
منبع: صراط نیوز
کلیدواژه: گلشیفته فراهانی شهید سلیمانی محمدرضا زائری صراط
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۱۵۵۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوه دختر امام خمینی در خارج از کشور مشغول چه کاری است؟
خانم معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی و دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجتالاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصه های رسمی و رسانهای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی میکند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانهها نبود اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفتوگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم میکرد.
درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آنها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی ماندهاند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما شدند و هول و هراس ایجاد کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.
دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من میگفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»