قرنطینه یک شهر 13 میلیونی در چین/ مردم در خانه گرسنگی می کشند
تاریخ انتشار: ۸ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۱۸۹۶۱
برخی از ساکنان شهر 13 میلیونی شیان چین که تحت سخت گیرانه ترین قوانین قرنطینه اجباری و عدم خروج از منزل هستند، می گویند به دلیل محدودیت های خروج از خانه برای تهیه آذوقه و مایحتاج زندگی تحت فشار هستند و گرسنگی می کشند.
به گزارش عصرایران به نقل از گزارش روزنامه "سان" انگلیس، برخی از ساکنان شهر "شیان " چین می گویند که پس از اعمال قانون ممنوعیت خروج از منزل برای تمامی شهروندان، برای تهیه غذا با مشکل مواجه بوده و با گرسنگی دست و پنجه نرم می کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مقامات شهر شیان چین روز دوشنبه این هفته به 13 میلیون ساکن این شهر گفتند که آنها فقط زمانی اجازه خروج از خانه های خود را دارند که برای شرکت در دور جدیدی از تست های دسته جمعی کووید یا برای فوریت های پزشکی باشد.
قبل از اعمال تدابیر شدید اخیر، هر دو روز یک بار به یک عضو از هر خانواده اجازه داده می شد تا برای خرید مواد غذایی خارج شود، اما از این هفته قوانین سختگیرانه تر شده است.
مقامات شهری شیان گفته اند که افراد در مناطق "کم خطر" پس از تکمیل تست های دسته جمعی کرونا و در صورت منفی بودن نتایجشان، اجازه خواهند داشت از خانه خارج شده و کالاهای ضروری را خریداری کنند.
شیان روز سهشنبه (دیروز) 175 مورد جدید ابتلا به کرونا را ثبت کرد.
دولت چین که در تدارک بازی های المپیک زمستانی پکن است، از زمان شیوع ویروس کرونا در شهر ووهان، به سختگیرانه ترین شکل ممکن، سیاست "به صفر رساندن کووید" خود را ادامه میدهد و در آستانه بازی های المپیک زمستانی این سخت گیری حتی بیشتر هم شده است.
خیابان های شهر شیان چین در پی اعمال قوانین سختگیرانه قرنطینه اجباری در خانه/ گتی ایمجز
شهر شیان هم اکنون به کانون شیوع ویروس کرونا تبدیل شده و شهرهای نزدیک آن نیز مواردی از ابتلا را گزارش کرده اند.
شیان از هفته گذشته قرنطینه شده و کسی اجازه خروج از آن را ندارد و مقامات شهری از پایان این محدودیت به محض اتمام انجام تست از تمامی 13 میلیون ساکن این شهر می گویند.
برخی از شهروندان شیان از طریق رسانه های اجتماعی درخواست کمک کرده اند و گفتند که "گرسنه" هستند و از همسایه ها خواستند تا برای آنها خوراک تهیه کنند.
یکی از شهروندان ساکن شیان در صفحه مجازی "ویبو" (موسوم به فیسبوک چینی) نوشت: "من دارم از گرسنگی می میرم... هیچ غذایی وجود ندارد، مجتمع مسکونی ما به من اجازه نمی دهد بیرون بروم، و آخرین خوراکی های در خانه من که نودل فوری بودند تمام شده اند... لطفا کمک کنید!"
شهروند دیگری نیز نوشته: "من نمی خواهم بیشتر از این بشنوم که همه چیز خوب است... مدام ادعا می شود که غذا در قرنطینه برای افراد تامین می شود، من که چیزی ندیدم."
گفته میشود که افزایش شیوع موارد کووید در شیان ناشی از سویه دلتا بوده و گمان میرود این سویه از پاکستان به این شهر نفوذ کرده است.
اقدامات قرنطینه روز پنجشنبه گذشته در شیان اعمال شد، زمانی که آزمایشهای انبوه نشان داد که یک فرد مبتلا از قرنطینه فرار کرده و ویروس را منتشر کرده است.
شیان تاکنون در مجموع 810 مورد ابتلا به کووید را گزارش کرده است که بزرگترین میزان ابتلا به ویروس کرونا از زمان ظهور ویروس در شهر ووهان است.
این بزرگترین قرنطینه جمعیت چین از زمان قرنطینه شدن ووهان در اوایل سال 2020 است که بر 11 میلیون نفر تاثیر گذاشت.
کارگران شهر روز یکشنبه برای ضدعفونی کردن فضاهای عمومی به بیرون فرستاده شدند و به مردم محلی هشدار داده شد تا زمانی که تمامی اماکن عمومی شهر ضدعفونی نشده در صورت خروج اضطراری از خانه برای انجام تست یا موارد فوریت پزشکی، به چیزی دست نزنند.
عکس: گتی ایمجز
با شروع دور پنجم تست های دسته جمعی، محدودیت ها در شهر شیان از عصر دوشنبه این هفته تشدید شد.
نتایج تست ها تاکنون نشان داده است که موارد ابتلا در سراسر شهر و گروه های سنی مختلف پراکنده شده است، و این نگرانی را ایجاد کرده است که موارد واقعی ممکن است بسیار بیشتر از موارد شناسایی شده باشد.
خودروها نیز از عصر دوشنبه از تردد در خیابان منع شده اند مگر اینکه فردی برای انجام تست کرونا خارج شود و یا مورد فوری پزشکی داشته باشد.
هر شهروند شیان که قوانین را زیر پا بگذارد با 10 روز بازداشت پلیس و 500 یوان جریمه (78 دلار) روبرو می شود.
"دونگیان جین" ویروس شناس دانشگاه هنگ کنگ، ضمن تاکید بر بی تاثیر بودن ضدعفونی اماکن عمومی در سطح شهر گفت:" این کار مثل تیراندازی به پشه ها با توپ است.. اگرچه ضدعفونی سطوح داخلی، به ویژه در مکان هایی که افراد آلوده از آنها بازدید می کنند، ضروری است."
علاوه بر استان "شانشی" جایی که شهر شیان در آن قرار دارد، مواردی از ابتلا به ویروس در منطقه "گوانگشی" و استانهای "ژجیانگ"، "گوانگدونگ" و "سیچوان" نیز شناسایی شدهاند.
چین تاکنون موارد اندکی از ابتلا به سویه اومیکرون را ثبت کرده است، اما همه آنها به سفر مرتبط بوده اند و هنوز از شیوع قابل توجه این سویه در داخل چین گزارشی مخابره نشده است.
عکس: گتی ایمجز
پیش بینی می شود که دولت چین حداقل تا پایان بازیهای المپیک زمستانی که قرار است در ماه فوریه در پکن برگزار شود، به سخت گیری های در قالب سیاست " به صفر رساندن کووید" ادامه دهد.
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۱۸۹۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این شهید حتی موقع به دنیا آمدن فرزندش هم حاضر نشد به خانه برگردد!
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این یک بیت شعر با خط زیبای شهیدسید مهدی شاهچراغ برای همیشه به یادگار ماند: با صدهزار جلوه برون آمدی که من /با صدهزار دیده تماشا کنم تو را. شهیدسید مهدی شاهچراغ معلم و هنرمند خطاط بود. اما دغدغه جنگ و جبهه او را به میدان جهاد کشاند. سیدمهدی نه در دوران جنگ که پیش از آن در عرصه انقلاب و بیداری و آگاهی مردم و هم محلیهایش نسبت به ظلم رژیم شاه سهیم بود. شهید سیدمهدی شاهچراغ خیلی زود به آرزویش رسید و مزد مجاهدتهای خود را در عملیات غرورآفرین الی بیتالمقدس گرفت. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ او آسمانی شد، آنچه درپی میآید ماحصل گفتگو با محترمالسادات شاهچراغ همسر شهید سیدمهدی شاهچراغ است.
بیقرار رفتن بودبنابر روایت ایسنا، سیدمهدی متولد ۶ تیرماه سال ۱۳۳۸ دامغان بود. درسخوان بود و همزمان با درس و تحصیل کار هم میکرد. خدمت سربازیاش را در اصفهان سپری کرد. کمی بعد معلم شد و بعد از آن ازدواج کرد. همسرش میگوید: وقتی ازدواج کردم سنم کم بود. خیلی از کارهای خانه را بلد نبودم. سیدمهدی من را در کارهای خانه مثل آشپزی و لباس شستن کمک میکرد. همیشه نماز را اول وقت میخواند و من بلافاصله پشت سرش میایستادم. نمازهای جماعتمان را هیچگاه از یاد نمیبرم. زندگی خوبی داشتیم. او در دوران انقلاب هم فعالیت داشت. چند روز قبل از پیروزی انقلاب بود. مردم راهپیمایی میکردند. سیدمهدی در جلوی صف راهپیمایان، عکس امام (ره) را به سینه چسبانده بود و شعار میداد. جمعیت به پادگان نزدیک میشد. سیدمهدی میان نظامیان رفت و گروهی از آنها را همراه خود میان مردم کشاند. بعضیها میگفتند: «این چه کسی است که با جرأت آنها را به جمع ما میکشاند.» چند روز بعد پادگانهای ارتش به دست مردم فتح شد. جنگ که شروع شد، سیدمهدی هم بیقرار رفتن شد. جهاد فرصت دوبارهای برای همسرم بود. او کار، درس و معلمی را به عشق حضور در میدان جهاد رها کرد و راهی شد. با اینکه ما منتظر تولد فرزندمان بودیم. اما همین هم مانع سیدمهدی نشد.
خبر تولد فاطمهخدا خیلی زود فاطمه را به ما هدیه کرد. خبر تولدش را در جبهه به او دادند. دوستانش میگفتند: یکی از بچهها فریاد زد: دختر سید مهدی متولدشده! همرزمانش که متوجه شدند، از شادی فریاد کشیدند و تبریک گفتند. شیرینی میخواستند. هرکس به نحوی سر به سر سیدمهدی میگذاشت. بعضیها از دور میگفتند:مبارکه! عدهای هم میپرسیدند:اسم دخترت را چی میگذاری؟ سیدمهدی با خوشحالی جواب داد: فاطمه!
فرمانده گردان رو به سیدمهدی کرد و گفت:شما دیگر برگرد! خانمت به شما احتیاج دارد. بچهها میخواستند از سیدمهدی خداحافظی کنند که او با حرفش همه را متعجب کرده و پاسخ داده بود: من تا آخرعملیات میمانم.
شهادت در بیت المقدسهمرزمش لحظه شهادت کنارش بود. ابوتراب کاتبی بعدها برایم از آن لحظه اینگونه روایت کرد. آتش سنگینی بود. خمپارهای به سنگرشان خورد به طرفشان رفتیم و صدای نالهای شنیدیم. کمرش ترکش خورده بود. میدانستم که به تازگی پدر شده است. دو انگشتر در دست داشت. آنها را درآوردم و صورتم را نزدیکش بردم و گفتم: سیدجان! بگو هر چی میخواهی بگو! دهانش را باز کرد تا چیزی بگوید، اما نتوانست و همان لحظه به شهادت رسید. همسرشهید در ادامه میگوید وقتی به شهادت رسید کوچکترین تغییری در صورتش ایجاد نشده بود. چهرهاش همان بود که موقع خداحافظی آخر دیده بودیم. گویی خوابیده بود.
بدرقه با دعای خیرقبل از رفتن به جبهه پیش پدرش رفت تا از او هم اجازه بگیرد. پدرش بعدها برایم گفت سید مهدی آمد و در حالیکه سرش پایین بود به من گفت: پدر! از شما اجازه میخواهم تا با خیال راحت به جبهه بروم. من هم نگاهی به او کردم و پاسخ دادم با وضعی که همسرت دارد من صلاح نمیبینم که تنهایش بگذاری! فردای همان روز برای وداع آخر آمد. من هم که اصرار سیدمهدی را برای رفتن دیدم، رضایت دادم و دعای خیرم را بدرقه راه او کردم و گفتم خدا پشت و پناهت!
فاطمه و شهادت پدرخیلی طول نکشید که خبر شهادت سیدمهدی را برای خانواده آوردند. ۱۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ در عملیات الی بیتالمقدس سیدمهدی به آرزویش رسید. تشییع پیکر شهید خیلی شلوغ بود. بسیاری از مردم آمده بودند تا حضورشان تسلی خاطر بازماندگان باشد. فاطمه، چند روزه بود. دائم گریه میکرد. فاطمه را روی سینه پدر شهیدش گذاشتند آرام شد.
از شهید سیدمهدی شاهچراغ وصیتنامهای بر جا ماند که در یازدهمین روز از اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ و تنها چند روز قبل از شهادتش آن را نوشت. شهید سیدمهدی شاهچراغ بسیار ولایتمدار بود. او در این نوشتار در کنار توصیههایی که به خانواده داشت از ملت ایران خواسته بود که برای امام دعا کنند.
۲۷۲۱۹
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901499