مثلث شوم کشورهای غربی _ عبری_ عربی برای نابودی اخوان المسلمین
تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۳۰۳۵۷
اهل نظر و اندیشه تأیید میکنند که در میان جنبشهای اسلامی معاصر کمتر جنبش و یا نحله فکری میتوان یافت که به اندازه اخوان المسلمین از اقبال سیاسی-اجتماعی در کشورهای اسلامی برخوردار باشد.
این گستره فکری و اجتماعی به خوبی میتواند نمایانگر نفوذ افکار اخوان المسلمین در بدنه اجتماعی اهل تسنن فارغ از طبقه تیپ اجتماعی و یا گرایش فکری آنها باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شاید بتوان عملکرد اشتباه بخشی از اخوان المسلمین در دوران حکومت محمد مرسی، نفوذ افکار تند و افراطی در میان بخشی دیگر و یا شکل گیری توطئه بین المللی برای نابودی حکومت اخوانی مصر را از دلایل این افول برشمرد اما ناگفته پیداست که هیچ یک از این سخنان دورنمایی جامع و قانع کننده از وضعیت سیاسی اسفبار فعلی اخوان المسلمین در جهان اسلام ارائه نمیدهد برای دستیابی به چشم اندازی معقول و علمی از شرایط فعلی این جریان پرطرفدار اسلامی با استاد دکتر سید هادی سید افقهی کارشناس برجسته و نام آشنای اخوان المسلمین گفت و شنودی داشتیم تا به معلومات خویش در این خصوص بیافزاییم.
به عنوان نخستین سؤال میخواستم بدانم با توجه به محکومیت رهبران طراز اول اخوان المسلمین در دادگاههای مصر به جرم جاسوسی برای حماس در هفتهای که گذشت. شما به عنوان متخصص مسائل اخوان المسلمین برنامه سیاسی-امنیتی دولت آقای السیسی را برای جنبش اخوان المسلمین را چطور ارزیابی میکنید؟
برنامه دولت آقای السیسی نابودی اخوان المسلمین است آقای السیسی الان همه رهبران اخوان را در زندان نگه داشته تک تک اینها باید در زندان بمیرند. از نظر دادگاه مصر حکم این است که اینها باید اعدام شوند. حکم بسیاری از رهبران اخوان از جمله آقای محمد البدیع و محمود عزت ابراهیم اعدام است. و دولت آقای السیسی به همان جرمی که همه را به آن متهم کردند یعنی ارتباط با یک تشکیلات بیگانه رهبران اخوان را به زندان انداختند. اما اینها را اعدام نمیکنند بلکه اینها را مانند آقای محمد مرسی به وسیله حبس ابد در زندان نگه میدارند.
ایشان رئیس جمهور مصر بود که پس از برکناری به وسیله کودتا در درون زندان به دلیل ناراحتی قلبی یا مسمومیت کشته شد. چرا که اجازه ندادند وی تحت مداوا و مراقبتهای لازم قرار گیرد. بنابراین برنامه آقای السیسی برای اخوان با هماهنگی آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی و امارات نابودی اخوان است یعنی دیگر نمیخواهند اجازه دهند که اخوان دوباره ریشه بدواند و نسل جدید این تشکیلات برای براندازی و تشکیل حکومت اخوانی یا اسلامی تلاش کند و لذا این اتهامی که به آقای عزت بستند نوعی تجدید محاکمه و تلاش برای تغذیه افکار عمومی داخل مصر و جهان است تا طوری وانمود کنند که ایشان جاسوس بوده و حکم جاسوس هم اعدام است اما ما به وی ارفاق کردیم و به او حبس ابد دادیم. آقای عزت در حال حاضر ۷۰ سال سن دارد پس در زندان خواهد مرد. لذا الان شیوه اینها برای نابودی تدریجی اخوان این گونه است. آنهایی که در بیرون هستند را با خریدن و آلوده ساختن آنها به مسائل تجاری و ممکن است ساکت کردند و به ندرت کسانی در داخل مصر مانند. باید دید چه فرصت یا شرایطی فراهم خواهد شد تا دوباره اینها بازتولید شوند خودشان را سازماندهی بکنند و دوباره مشغول فعالیت شوند.
در حال حاضر آیا اخوان المسلمین در برابر رویکرد حذف تدریجی دولت السیسی تمهیداتی اندیشیده برنامه سیاسی اخوان چیست؟
ببینید الان آمریکا، اسرائیل و عربستان چند پروژه برای به تحلیل بردن و نابودی اخوان طرحریزی کردهاند. مؤسسان اخوان الان بیشترشان در زندان هستند و خیلی کم توانستند از مصر فرار کنند و تعدادی از آنها ساکن اروپا هستند. برخی هم در ترکیه حضور دارند و ترکیه هم در حال ترمیم روابط خود با مصر و امارات است سفر محمد بن زاید به ترکیه و دادن یک وام ۷ یا ۸ میلیارد دلاری با وجود شرایط سخت اقتصادی ترکیه به این کشور قرض داد. بنابراین ترکیه هم دیگر برای اخوان المسلمین جای امنی نیست الان ممکن است آقای اردوغان اینها را بفروشد. تلویزیونهایی مانند تلویزیون «الشرق» و «المکلمین» که از ترکیه پخش میشوند مدام در حال محدود شدن هستند و به آنها اخطار کردند که شما باید از ترکیه بروید. آنهایی هم که در اروپا حضور دارند کاملاً مهار هستند به صورت خودکار توسط دولتهای اروپایی محدود میشوند و خود دولتهای اروپایی مانند انگلستان که مرکز اخوان در پایتخت این کشور است اجازه فعالیت بر ضد دولت السیسی را به اینها نمیدهند. بنابراین یک قشر در داخل زندان و قشر دیگری در خارج مصر به سر میبرند که عمدتاً هم محدود هستند اما یک قشر پنهان است که عمدتاً هم در مصر هستند اینها باید خیلی با احتیاط با یکدیگر ارتباط داشته باشند و وضع موجود را حفظ کنند. تا ببینند چه زمانی شرایط مناسب برای سازماندهی مجدد فراهم میشود یک قشر هم از اخوان منشعب شدند کسانی مانند ابوالعلاء ماضی که رهبر شاخه جوانان اخوان المسلمین بود و دیگران کلاً از اخوان جدا شدند و تشکیلات سیاسی جدیدی ایجاد کردند.
در شرایط بحرانی حال حاضر منطقه روابط اخوان المسلمین مصر با سایر تشکیلات سیاسی وابسته به این جریان در کشورهای مختلف منطقه چگونه است؟ چرا که تمام شاخههای مهم اخوان به طور مثال در سوریه، فلسطین در شرایط بحرانی به سر میبرند؟
خود اخوان المسلمین مصر در حال حاضر از این که با تابلو اخوان حرکت کنند هراس دارند ولی به عنوان مثال اخوان المسلمین فلسطین که همان حماس هستند اصلاً اعلام برائت کردند و گفتند ما دیگر پیرو افکار «حسن البنا» نیستیم. آقای راشدالغنوشی هم همین طور گفت: «النهضه یک حزب سیاسی است و ما کاری به تفکرات اخواتنی و شاخه فرهنگی نداریم.» حزب اصلاح یا اخوان المسلمین یمن هم در حال حاضر با عربستان درگیر است و اخوان مصر الان خیلی وضع خوبی ندارند.
اما اخوان سوریه در خارج از کشور خود مورد حمایت آمریکا هستند چون در حال جنگ بر علیه بشار اسد هستند و در دام آمریکا و اسرائیل افتادهاند. قطر تنها کشوری است که می تواند نقش حامی را برای اخوان بازی کند. البته قطر هم خیلی تحت فشار است.
یکی از دعواهای مصر با قطر این است که شما باید شیخ یوسف قرضاوی مفتی مصری را اخراج کنید زیرا این شخص مشغول فعالیت بر ضد کشور مصر است و فتوای جهاد میدهد ولذا وضع اخوان در حال حاضر وضع خوبی نیست. البته آنهایی که در کشورهای دیگر هستند مثل اخوان اردن، اخوان عراق و سوریه با هم آزادانه در تماس هستند و تحت تعقیب هم نیستند ولی اخوان مصر به دلیل نیاز آقای السیسی به حمایت مالی آمریکا، عربستان و امارات دارد مجبور است این تشکیلات را سرکوب کند و یکی از کمکهایی که به وی میکنند. سرکوب اخوان المسلمین و کمک به مهار اخوان در داخل است. ولی در خارج از مصر اینها با هم ارتباطات گستردهای داشتند.
در شرایط کنونی روابط اخوان با برخی جنبشهاسی سیاسی-مذهبی منطقه مانند طالبان چگونه است روابط این جریان با طیفی از القاعده که زمانی تحت عنوان جماعت الجهاد سازماندهی شد و بعد هم رفت زیر بلیط امثال «أیمن الظواهری» رابطه کلیت اخوان در منطقه و البته اخوان مصر با چنین جریانهای تندی به چه شکل است؟
ببینید اخوانی که الان هستند خیلی با تفکر سلفی تکفیری موافق نیستند یعنی آنهایی که به دنبال تفکر سلفی-تکفیری رفتند از اخوان جدا شدند. چه جماعتی که موسوم به جماعت «الأسلامیه» بودند این تشکیلات شامل برادر خالد استامبولی و دیگران بود و رهبری این جریان را عمر عبدالرحمان به عهده داشت. که در آمریکا به بهانه شرکت در انفجار پارکینگ مرکز تجارت جهانی محبوس شد و در زندان فوت کرد. اینها از اخوان منشعب شدند. یکی هم جهاد اسلامی بود که شامل خالد استامبولی و دیگران میشد که آن هم تارومار شد. القاعده وأیمن الظواهری در ابتدا عضو اخوان بودند اما بعد رفتند سلفی-تکفیری شدند ولی آرام آرام منسوخ شدند و در فاز جریانهای تروریستی افتادند. برخی از طیفهای داعش هم خود را متأثر از تفکرات سید قطب میدانند.
در حال حاضر کدام طیف از داعش چنین تفکری دارد؟
کسانی که انحراف پیدا کردند پس از کشته شدن حسن البنا رهبری اخوان به آقای حسن الهضیبی رسید که یک وکیل و حقوقدان بود ایشان به شدت سید قطب را تخطئه کرد و کتابی نوشت و در آن اعلام کرد که ما به دنبال حرکت مسلحانه و تکفیر نیستیم و گفت ما دعوت کنندگان مردم هستیم. نام کتاب وی«الدعاه لا قضاه» بود یعنی ما داعی و دعوت کننده مردم هستیم قاضی نیستیم که ایمان مردم را بسنجیم و لذا اخوان از همان زمان دو دسته شدند کسانی که جوانتر بودند یه دنبال سید قطب رفتند و سازمان التکفیر والهجره را تشکیل دادند و یک عده هم در اخوان و در کنار مرشد عام ماندند. افکار سلفی-تکفیری به هیچ وجه مورد تأیید اخوان کنونی نیست.
واکنش بدنه اجتماعی اخوان به تحولات مصر تا کنون چطور بوده و آیا میتواند رادیکالتر باشد؟
اینها فعلاً منفعلند دنبال این هستند که چه کار کنند که اینها را تار و مار نکنند و به دنبال حفظ وضع موجودند. تا شرایط مساعد برایشان فراهم شود. ولیکن الان آقای السیسی سایه اینها را با تیر میزند.
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: اخوان المسلمین کشورهای غربی اخوان المسلمین سلفی تکفیری حال حاضر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۳۰۳۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طوفانی که پرده از چهره غرب کنار زد
اکنون طوفان الاقصی پرده از چهره واقعی سردمداران پرادعای غرب برافکنده است و دیگر کسی نمیتواند ژستهای تهوعآور انسان دوستانه یا نگرانی آنها از تضییع حقوق زنان و کودکان را باور کند.
به گزارش مشرق، عباس شمسعلی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: این روزها تصاویر تکاندهندهای از اعتراض گسترده دانشجویان دانشگاههای آمریکا به جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه و علیه سکوت و حمایتهای آمریکا و سردمداران کشورهای غربی در قبال این جنایتها پیش چشمان مردم دنیا قرار گرفته است، اعتراضی که با سرکوب خشن پلیس و نیروهای امنیتی آمریکا و بازداشت صدها دانشجو و تعدادی از اساتید معترض روبهرو شده است.
این قیام دانشجویان علاوهبر اینکه به صورت سریالی از چند دانشگاه به دانشگاههای مختلف آمریکا سرایت کرده است، حتی به کشورهای دیگر نیز رسیده است و دانشجویانی در فرانسه و استرالیا و... در حمایت از دانشجویان آمریکایی و در اعتراض به جنایات رژیم صهیونیستی به میدان آمدهاند.
این اتفاقات اخیر در ادامه تظاهرات کمسابقه در ماههای گذشته در سراسر جهان نشان از برخاستن موجی عظیم از بیداری و آگاهی در بین مردم جهان پس از طوفان الاقصی و پس از عیان شدنبیش از پیش جنایات جنونآمیز رژیم جعلی صهیونیستی دارد، موجی که شاید کمتر کسی میتوانست آن را پیشبینی کند.
طوفانالاقصی بود که در بیش از ۶ ماه گذشته، توانست ذهن بیاطلاع نگاه داشتهشده مردم را در بسیاری از نقاط جهان متوجه نقطهای از این زمین کند که یک رژیم جنایتکار طی ۷۵ سال با انواع حمایتها و کمکهای سیاسی، مالی، تسلیحاتی و... از سوی آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی انواع جنایتها را علیه یک ملت مظلوم و ستمدیده روا داشته بود.
اینبار اما انواع و اقسام دستگاههای تبلیغاتی کشورهای غربی حامی رژیم صهیونیستی نتوانست این حجم از جنایت در ۶ ماه را از چشم جهانیان پنهان نگاه دارد. مگر میشود قتل عام و نسلکشی با این حجم و گرفتن جان بیش از ۳۴ هزار انسان بیگناه از جمله هزاران زن و کودک معصوم و تخریب وحشیانه خانه و بیمارستان را پنهان کرد؟ مگر میشود کشف صدها پیکر دستبسته از گورهای دستهجمعی داخل محوطه بیمارستانها که به دست جنایتکاران صهیونیست به قتل رسیدهاند را کتمان کرد؟
اکنون صدای مظلومیت مردم غزه به برکت خون کودکان بیگناه و آه مادران داغدیده فلسطینی به گوش مردم جهان رسیده است و وجدانهای بیدار در اقصی نقاط عالم نمیتوانند سکوت کنند. این را در تظاهرات مردم سراسر دنیا در حمایت از مردم غزه و محکومیت جنایات صهیونیستها و در برافراشته شدن پرچم فلسطین در ورزشگاهها و دانشگاههای دنیا میتوان دید.
اکنون طوفان الاقصی پرده از چهره واقعی سردمداران پرادعای غرب برافکنده است و دیگر کسی نمیتواند ژستهای تهوعآور انسان دوستانه یا نگرانی آنها از تضییع حقوق زنان و کودکان را باور کند.
وجدانهای بیدار در دنیا میپرسند، اگر ادعای سردمداران کشورهای غربی در خصوص حقوق بشر، حقوق زنان و کودکان و در خصوص کرامت انسانی واقعی بود، چرا طی ۶ ماه گذشته نهتنها در برابر انواع و اقسام جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه مردم بیگناه و زنان و کودکان غزه سکوت کردهاند بلکه از هرگونه حمایت و تجهیز رژیم صهیونیستی نیز دریغ نکردهاند؟
این چهره واقعی و بیپرده سران آمریکا و دیگر رهبران غربی است که در برابر مردم دنیا قرار گرفته است. این واقعیت عیان شده نهادهای بینالمللی از شورای امنیت سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری و... است که سالها با سکوت و انفعال خود در برابر رژیمی جعلی و سفاک، در نسلکشی مردم فلسطین دست خود را آلوده کردهاند. نهادهایی که گاه کوچکترین مسئله داخلی در یک کشور در حوزه زنان و... را با انواع موضعگیریها و دخالتها مورد توجه قرار میدهند و گاه در برابر هزاران جنایت چشم میبندند.
و چه خوشباور بودند عدهای در کشورمان که فریب ادعا و ظاهر و ژست انساندوستی و دفاع از حقوق بشر غربیها و سازمانهای بینالمللی را خورده بودند! حال این خوشباوران باید پاسخ دهند مگر هزاران زن و کودک اهل غزه که بیرحمانه به خاک و خون کشیده شدند، زن و کودک نبودند تا مدافعان دروغین حقوق بشر نگران آنها شوند؟ مگر نهادهای غربی و بینالمللی با تنظیم و تجویز و تحمیل اسنادی مانند ۲۰۳۰ خود را مدافع حقوق و شرایط زندگی کودکان دنیا نشان نمیدادند؛ اکنون این مدعیان دروغین در قبال سرنوشت کودکان مظلوم در غزه و به خون کشیده شدن جسم کوچکشان نگرانی و حساسیتی ندارند؟
این طوفان رسواکننده نقاب از چهره فریبنده و واقعی سران آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و بسیاری از کشورهای غربی انداخته است.
از سوی دیگر؛ همین اعتراضات گسترده دانشجویان آمریکایی، تبدیل به صحنه رسوایی و عیان شدن همه دروغهای سران آمریکا و غرب در خصوص آزادی بیان، کرامت انسانی، جایگاه دانشجو و دانشگاه و حتی زنان شده است.
بازداشت همراه با ضرب و شتم صدها نفر از دانشجویان و تعدادی از اساتید به جرم اعتراض آرام علیه جنایات اسرائیل و سکوت و حمایت آمریکا در قبال این جنایتها، لشکرکشی و استقرار تیربار در صحن دانشگاه و تهدید به اخراج از تحصیل؛ آبرویی برای قبله آمال غربزدگان خوشباور باقی گذاشته است؟ حمله وحشیانه پلیس به دانشجویان دختر و کتکزدن و بر زمین کشاندن آنها در کجای حقوق بشر ادعایی آمریکاییها و طرفداران چشم و گوش بسته آنها قرار دارد؟
اگر یک هزارم این برخوردهای وحشیانه علیه دانشجویان بهویژه دختران دانشجوی آمریکایی؛ در ایران رخ داده بود؛ اکنون از سخنگوی وزارت خارجه و دولت آمریکا و کشورهای غربی تا شورای امنیت سازمان ملل، از رسانههای غربی و سازمانهای بینالمللی تا برخی رسانههای غربگرای داخلی، از هنرپیشههای هالیوودی تا برخی سلبریتیهای وطنی مشغول سبقت گرفتن از یکدیگر در سیاهنمایی و هجمه علیه جمهوری اسلامی بودند، اما اکنون نه از فلان هنرپیشه آمریکایی مثلاً نگران زنان ایرانی که در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ موضعگیری میکرد و نه از سلبریتیهای داخلی و نه از رسانههای وابسته، صدای اعتراضی در سرکوب بیرحمانه و وحشیانه دختران و پسران دانشجوی آمریکایی به گوش نمیرسد.
گاه وقتی در ایران یک استاد دانشگاه پس از ۴۰ سال تدریس در یک روال قانونی بازنشسته میشود، انبوه رسانههای داخلی و خارجی نظام را به خفقان و مخالفت با علم محکوم میکنند،
حال باید دید این رسانهها درباره به زمین کوبیدن استاد زن آمریکایی توسط پلیس و دستبند زدن به وی در محوطه دانشگاه تنها به جرم اعتراض به جنایات اسرائیل نظری ندارند؟
کاش دلباختگان سادهاندیش غرب در داخل؛ اکنون که وجدانهای بیدار در دنیا به میدان آمدهاند اندکی با خود خلوت کنند و از خود بپرسند، این همان نظام ارزشی غربی و قبله آمالی بود که به هر بهانهای آن را چماق کرده و بر سر منتقدان غرب میکوبیدند؟
این واقعیت است که مردم در دنیای امروز و پس از جنایات عریان رژیم صهیونیستی و حمایت آشکار غرب به رهبری آمریکا از این جنایات، به مرحلهای از بیداری و آگاهی رسیدهاند که دیگر بهسختی میتوان آنها را فریب داد. این آغاز ضربهای سهمگین به حیثیت پوشالی غرب است که ماجراهای مهمی در پیش دارد.