احتمال باران اسیدی؛ ژنرال توخل و لشکری که به سمت شکست حرکت می کند
تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۳۲۱۸۱
آن قصر که با چرخ همیزد پهلو / بر درگه آن شهان نهادندی رو
دیدیم که بر کنگرهاش فاختهای / بنشسته همی گفت که کوکوکوکو
- خیام نیشابوری
تیمی که مدعی اصلی قهرمانی به شمار می رفت، حالا تا نیم فصل پرونده قهرمانی در لیگ برتر تقریباً برایش بسته شده است.
به گزارش طرفداری، تیمی که به سختی گل می خورد و رویای تکرار کمترین گل خورده در یک فصل را در سر می پروراند، اکنون تعداد گل های خورده اش تا هفته بیستم عدد چهارده را نشان می دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مصدومیت بن چیلول و داستان همیشگی با مارکوس آلونسو
لحظهای که بن چیلول برای قطع توپ روی پای ربیو رفت، فصل برای چلسی تغییر کرد. تا زمان پایان بازی برگشت گروهی مقابل یوونتوس، چلسی یکی از مدعیان فتح جامها بود، اما بعد از آن بازی ما یک چلسیِ کاملاً ناتوان را شاهد بودهایم. اما چرا فقدان یک بکِ چپ تا این حد باید در قدرت یک تیم تاثیر منفی بگذارد؟ شاید این مسئله در بقیه تیمها تفاوت چندانی ایجاد نکند، اما در مورد چلسی که در نبود بن چیلول باید از مارکوس آلونسو استفاده کند، قضیه فرق دارد. با مصدومیت چیلول، نه تنها کیفیت بزرگی از ترکیب چلسی گرفته شد، بلکه با جایگزینی آلونسو، سمت چپ چلسی تبدیل به پاشنهی آشیل این تیم شده است. با حضور آلونسو، تیم چلسی به دلیل سرعت و چابکی کمتر از حد استانداردِ او، نمیتواند در کارهای ترکیبی و انتقال سریع توپ موفق عمل کند. در فوتبال امروزی که بلوکهای دفاعی خیلی سریع تشکیل میشوند، تیمی که از سرعت عمل بالایی در ارائه بازیهای ترکیبی و خلاقانه، برخوردار نباشد محکوم به شکست است. با حضور مارکوس آلونسو، تیمهای حریف برای از کار انداختن سمت چپ چلسی نیاز به صرف انرژی و زحمت زیادی ندارند. رقیبان فقط کافیست سمت راست چلسی را هم از کار بیندازند تا تیم توخل تبدیل به تیمی کاملاً خنثی شود. در سیستم ۳-۴-۳ و به طور کلی در سیستمهای سه مدافع، وینگ بکها حیاتیترین نقش را دارند. تیم چلسی از زمانی شروع به قدرتنمایی کرد که ریس جیمز و بن چیلول دو سمت را به قُرُق خود درآوردند. اما با مصدومیتِ بن چیلول، توازن قدرت در چلسی به هم خورد و مارکوس آلونسو این آسیبپذیری را شدت بخشید. قبلاً شاهد این مسئله بودیم که توماس توخل فقدان هر کدام از بازیکنان ترکیب را خیلی خوب با بازیکن دیگری جبران میکرد، اما مشخص بود که این داستان در مورد چیلول صدق نمیکند. در شرایط کنونی، تیمهای حریف میدانند برای ضربه زدن به چلسی باید از کدام سمت حمله کنند و تمرکزشان را به کدام مناطق معطوف کنند.
مسئله جورجینیومتخصصان علوم اعصاب، برای شناخت دقیقِ کارکرد ذهن انسان، الکترودهایی را به سر افراد متصل میکنند و از طریق ثبت بازخوردهای زیستی، میخواهند به این مسئله دست پیدا کنند. اما از آنجایی که پیچیدگیهای ذهن انسان، بسیار فراتر از آن چیزی است که با دادههای کامپیوتری قابل ثبت باشد، آنها همیشه در این باب موفقیتهای اندکی را به دست میآورند. آنها هیچوقت نمیتوانند به اندازهی روانشناسان در شناخت انسان و مقتضیات ذهنی او موفق عمل کنند، چون «مشاهدهی عینی» همیشه کاربرد بیشتری دارد. این مقوله در فوتبال هم قابل اثبات است. امروزه با استناد به دادههای هوش مصنوعی و علوم کامپیوتری، ایدههایی را معرفی کردهاند که از طریق آن میخواهند عملکرد بازیکنان در زمین فوتبال را به طور کامل ثبت و معرفی کنند. این دادههای کامپیوتری در برخی موارد مفید هستند و قصد نداریم از بیخ و بن آنها را رد کنیم، اما آنها همیشه نمیتوانند همهی آمارهای عینی را رمزگردانی و ثبت کنند.
جورجینیو یکی از آن بازیکنان محبوب دانشمندان حوزهی فوتبال است. عملکرد فوقالعاده ضعیف او در اکثر بازیها، بارها به وسیلهی ارائه دادههای کامپیوتری لاپوشانی شده است!
(ضعف آمارهای کامپیوتری به حدی است که مطابق آن جک گریلیش باید بهترین بازیکن منچستر سیتی در این فصل باشد(طبق ادعای دادههای رایانهای)، اما چیزی که ما در زمین دیدهایم گویای شاخصه ای کاملاً متفاوت است. جک گریلیش نه تنها بهترین بازیکن منچسترسیتی نیست، بلکه یک خرید کاملاً ناموفق هم به حساب میآید).
نقطه ضعفهای آشکار رجیستای جدید ایتالیاییها، هرگز با هیچ دادهی رایانهای قابل ثبت و معرفی نیست. جورجینیو به عنوان بازیکنی که در پست حیاتی هافبک جلوی مدافعان(با هر نقشی) بازی میکند، هر بار که تحت فشار پرسینگ قرار میگیرد، با لو دادن توپ و یا ارسال پاس به مناطق پرخطر، تیم چلسی را در موقعیت خطر قرار میدهد. برای فهمیدن این موضوع شما به رایانه نیازی ندارید. کافی است که اندکی فوتبال را با دقت تماشا کنید. هافبک دفاعی مرکز ثقل و تعادل یک تیم است و اوست که با خونسردی میتواند آرامش را به تیم اعطا کرده و در موقعیتهای پرفشار، تیم را از مخمصه نجات دهد. ما قبلاً در فوتبال هافبکهایی داشتیم که با انواع نقش، در آن پست بسیار موفق عمل میکردند. ژابی آلونسو، پیرلو، بوسکتس، ماکلله، مایکل کریک، و در فوتبال امروز هم هرچند دیگر شاهد چنین ستارگانی نیستیم، اما بازیکنان موفقی در آن پست داریم. جورجینیو از این حیث یک فاجعه به تمام معناست. او نه هیچ یک از تواناییهای یک هافبک دفاعی را دارد( قدرت بدنی، تکلزنی، تخریب بازی حریف و...) و نه هیچ یک از تواناییهای یک هافبک رجیستا را(حفظ توپ، گردش توپ در مناطق بسته، دریبلینگ، ارائه پاسهای قطری و ...). نداشتن همین فاکتورها باعث شده که هر بار تحت پرس قرار میگیرد دستپاچه شود و آرامش خودش و تیم را بر هم بزند. اشتباهات فردی و مرگبار او در این فصل، گویای این مسئله است. اشتباهات و ضعفهای فردی و سریالیِ او آنقدر زیاد است که میشود از آنها یک مینیسریالِ کمدی-درام، ساخت. از اینها گذشته، او به جای سرعت بخشیدن به بازی تیم، سرعت آن را میگیرد. چون او در ارسال پاسهای تکضرب و بازیهای ترکیبیِ پُرشتاب، یکی از بدترین بازیکنان جهان است. او به هیچ وجه، مناسب فوتبال سریع و انتقالی نیست و احتمالاً به درد همان فلسفهی ساریبال میخورد که بازیسازی کُندی در عقب زمین دارد. تنها هافبک دفاعی تخصصی چلسی در این تیمِ شلوغ، جورجینیوست و همین مسئله باعث شده که نبود او گاهی در نظر برخی از طرفداران چلسی چشمگیر باشد، چون هیچ هافبک دفاعی تخصصی دیگری در تیم چلسی وجود ندارد که با ارائه تواناییهایش نشان دهد که جورجینیو چقدر بازیکن بیمصرفی است.
یک نفر اگر در زندگیاش فقط خرمالو خورده باشد فکر میکند خرمالو خوشمزهترین میوه دنیاست، چون او هرگز طعمِ گیلاس، سیب و دیگر میوههای خوش طعم را نچشیده است که بداند مزهی خرمالو چقدر شبیه چسب چوب است. این حکایت طرفداران چلسی است. چون آنها طی این سالها هرگز طعم داشتن یک هافبک دفاعی خوب را نچشیدهاند، لذا فکر میکنند جورجینیو خیلی بازیکن بزرگ و تاثیرگذاری است و برای توجیه حضور پر از دردِ او، توجیههای جالبی میسازند. به طور واضح، جورجینیو یکی از ضعفهای ترکیبِ چلسی است که در این فصل با عملکرد فاجعهبارِ خود، در بحران چلسی نقش پررنگی دارد.
چلسی با مصدومین و محرومین زیادی در این فصل دست و پنجه نرم کرده، اما این ماجرا فقط برای چلسی نبوده. به طور مشخصی، چلسی ضعفهای کیفی زیاد در ترکیب خود دارد که دلیل آن را فقط باید از مدیران این تیم جویا شد. مثلاً یک نفر باید از آنها بپرسد که کدام تیم برای موفقیت، فقط به یک بازیکن تخصصی در پست هافبک دفاعی تکیه میکند؟ آنهم جورجینیویی که نصف آن ضعفهای آشکار است. کدام عقل سلیم، مارکوس آلونسو را به عنوان یک نقطهی آسیبپذیری در تیم نگه میدارد، بقیه مدافعان چپ را رد میکند و هیچ جایگزینی هم جذب نمیکند؟
اینها پرسشهایی هست که در وهلهی نخست، مدیریت چلسی باید به آن پاسخ دهند و توماس توخل هم در وهلهی بعدی باید پاسخی برای آنها داشته باشد. چون او بوده که همیشه از اسکواد تیم احساس رضایتی اغراقآمیز کرده و چلسی را برای پوشش ضعفهای ترکیبش، تشویق نکرده است.
اسکواد چلسی بر خلاف چیزی که تصور میشد اصلاً اسکواد مناسبی برای رقابت با سیتی و لیورپول نیست. چلسی هافبک دفاعی تخصصی و خوبی ندارد. وینگرهایش یا تخصصی نیستند یا بازدهی پایینی دارند. مهاجمی که بیش از صد میلیون برایش هزینه کردهاند در اکثر مواقع یا مصدوم بوده یا بدون کاربرد. پستهای کناری(وینگبک در سیستم توخل) در نبود چیلول و جیمز کاملاً فلج هستند، چون جایگزین درخوری برای آنها در اسکواد تیم وجود ندارد. اگر فرانک لمپارد در تیم ابقا میشد شاید خبری از فتح دومین لیگ قهرمانان نبود، اما کاری که او میخواست در چلسی انجام دهد ارزشی به همان اندازه میتوانست داشته باشد. انقلابی که فرانک لمپارد استارت زده بود میتوانست منتهی به بستن تیمی قدرتمند شود که تا سالها باشگاه چلسی بتوانند از آن سود ببرد. اگر اسطوره در تیم میماند، الان به هیچ وجه شاهد حضور مارکوس آلونسو، آزپلیکوئتا، جورجینیو و بقیه بازیکنانی که سوهان روح طرفداران این تیم هستند، نمیبودیم. هدف از این مطلب، به هیچ وجه مقایسه کارِ لمپارد و توخل نیست، چون هر کدام از آنها در جای خود کارهای بزرگی برای چلسی انجام دادهاند. هدف اصلی، اشاره به ضعف مدیریت چلسی است که باز هم توانست عملکرد ضعیف خود را در پشت موفقیتهای کوتاه مدتِ توماس توخل پنهان کند. احتمال آن زیاد است که رومن آبراموویچ یک روز صبح از خواب بیدار شود و دستور کتبی اخراج توخل را برای مدیران چلسی ایمیل کند، اما باشگاهِ او نمیتواند با قربانی کردن یک سرمربی خوب دیگر، روی ضعفهای مدیریتی خود سرپوش بگذارد. خانم ماریانا گرانوفسکایا هر چقدر هم در کارهای اقتصادی خبره و موفق باشد، اما در سواد و شناخت فوتبالی، نقصانهای بزرگی دارد که شما میتوانید ردپای آنها را در اسکواد فعلی چلسی مشاهده کنید.
توماس توخل هر چقدر هم که در کارهای تاکتیکی سرمربی بزرگی باشد اما در تیمسازی، خوب عمل نمیکند. برخلاف گواردیولا و کلوپ که کیفیت ترکیب تیمهایشان را از نظر مهره بالاتر میبرند، توخل، سلیقه و قریحهی خوبی در نقل و انتقالات و انتخاب ترکیب، ندارد. حفظ بازیکنانی مثل آلونسو، آزپلیکوئتا و جورجینیو و خرید لوکاکوی بیست و نه ساله با بیش از صد میلیون یورو، مسیری معکوس برای پیشرفت کیفی ترکیب چلسی بود. او در پاریسن ژرمن و دورتموند هم نشان داده بود که علاقهی خاصی به بازیکنان عجیب و غریب دارد. او اوایل فصل هم که چیلول مصدوم نبود، مدتی طولانی از مارکوس آلونسو استفاده میکرد و به نظر میرسد سوا از بحث مصدومیت مدافع کناری انگلیس، او علاقه خاصی به مارکوس آلونسو دارد. سرمربی خوشفکر و آلمانی چلسی، باید در سایر جنبه ها هم پیشرفت کند تا بتواند به سطح گواردیولا و یورگن کلوپ برسد. او جوان تر از آن دو است و مسلما تجربه کمتری نسبت به آنها دارد. البته اینها به معنای بد بودن توخل نیست، و او به خاطر کارهای بزرگی که در کوتاه مدت برای چلسی انجام داده(فتح لیگ قهرمانان و سوپر کاپ اروپا)، سزاوار زمان بیشتری است. البته بقای او، بستگی به برون رفت از این شرایط بحرانی دارد.
وقتی یک تیم دچار بحران میشود عوامل زیادی در آن دخیل هستند، اما تغییراتی اندک میتواند پیشگیرانه باشد، گاهی هم میتواند تحول ایجاد کند. تا در این فصل، همه امیدها از دست نرفته، چلسی باید در ژانویه تمامی زور خود را بزند تا ضعفهای ترکیب را مرتفع کند و توماس توخل نیز برای اینکه انتخابش به عنوان یک سرمربیِ بلند مدت زیر سوال نرود، باید نشان دهد که در یک فصل بحرانی، چیزهای بیشتری نسبت به فرانک لمپارد، بلد است.
پانویس 1: «احتمال باران اسیدی» نام یکی از محصولات سینمایی ایران است.
اخبار داغ
همسر ساسی مانکن زیباتر است یا دنیا جهانبخت ؟! + مقایسه عکس ها پرسپولیس بعد از 1427 روز سپاهان را برد آتش بس طولانی در خانه پرسپولیس و استقلال اعتراض مردم محلی گوآی هند به نصب مجسمه کریستیانو رونالدو در این شهر + عکس فوری؛ بارسلونا برای جذب آلوارو موراتا وارد عمل شدمنبع: طرفداری
کلیدواژه: مارکوس آلونسو هافبک دفاعی توماس توخل برای چلسی تیم چلسی بن چیلول تیم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۳۲۱۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تیزر | مستند «کابوس ژنرال» به آنتن شبکه سه رسید
تعداد بازدید : 4 کد ویدیو دانلود فیلم اصلی
به گزارش جام جم آنلاین، مستند «کابوس ژنرال» به کارگردانی مهدیه رضایی، تهیهکنندگی احسان حجتی و نویسندگی احسان حجتی و داوود مرادیان برای اولین بار امروز ۱۱ اردیبهشتماه حوالی ساعت ۱۵ روانه آنتن شبکه سه سیما میشود.
همزمان با پخش این مستند تاریخی که محصول گروه مستند بنیاد فرهنگی روایت فتح است، از تیزر و پوستر اثر که ساخت و طراحی آن به ترتیب برعهده علی نوروزیان و رضا آسایی بوده است، رونمایی شد.
در خلاصه داستان «کابوس ژنرال» آمده است: عباس میرزا پس از عهدشکنی ناپلئون و در میانه جنگ با تزارها دریافت که ایران زمانی میتواند به شکوه گذشتهاش بازگردد که ارتشی قدرتمند و متکی بر توان داخلیاش داشته باشد؛ موضوعی که یک قرن بعد، دوایت آیزنهاور از وقوع مجدد آن هشدار داد. آیزنهاور هشدار داد که نه آمریکا و نه هیچ کشور دیگری نباید اجازه دهد میلیتاریسم ایرانی زنده شود و ایران روی پای خود بایستد.
سایر عوامل این پروژه عبارتند از؛ پژوهشگر: احسان حجتی، آرشیویاب: مهدیه رضایی، حسام ابوالحسنی و مرضیه بکان، نریتور: محمد صراف، موشن گرافیست: سیروان مهدوی و اصلاح رنگ و نور: مهدی اولادوطن.
مستند «کابوس ژنرال» به زودی از دیگر شبکههای تلویزیونی نیز پخش خواهد شد.