آیا سرانجام برجام در سال ۲۰۲۲ احیا خواهد شد؟
تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۴۰۱۵۱
آفتابنیوز :
کوروش احمدی در پاسخ به این سوال که به نظرتان مهم ترین اتفاقاتی که در سال ۲۰۲۱ در عرصه ی منطقه ای و بین المللی رخ داد چه موضوعاتی بود و چرا این تحولات از نظر شما مهم و تاثیر گذار بوده اند؟ تصریح کرد: فکر می کنم در سطح بین المللی می توان مهمترین تحولات را به شرح زیر مورد بررسی قرار داد:
۱- کاهش شدت بیماری کرونا بعد از فراهم شدن امکان واکسیناسیون در سطح گسترده.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۲- برگزاری کاپ ۲۶ در گلاسکو که فرصتی دیگر برای اقدام جمعی کشورها جهت کاستن از گاز کربن در جو بود، اگر چه این نشست با توفیقاتی همراه بود، اما این توفیقات در حدی نبود که بتواند تاثیر عمده ای بر مخاطرات عظیم ناشی از گرمایش زمین داشته باشد.
۳- اگر چه تغییر روسای جمهور آمریکا با توجه به قدرت اقتصادی و نظامی و دیپلماتیک این کشور همیشه تحول مهمی است، اما این بار تحولات ناشی از خروج ترامپ از کاخ سفید بیش از هر بار دیگر در سطح بین المللی احساس شد. ترامپ طی ۴ سال با سلسله ماجراجویی هایی موجب بی ثباتی هایی در سطح بین المللی و شکاف بین آمریکا و متحدان سنتی اش شده بود. روی کار آمدن بایدن به معنی بازگشت به سیاست خارجی عادی و همیشگی آمریکا طی دهه های اخیر بود.
۴- معامله مشهور به "اوکاس" بین آمریکا و انگلیس و استرالیا تحول دیگری با ابعاد اقتصادی و استراتژیک بود که موجب ناخشنودی شدید فرانسه و شکافی جدی و کم سابقه در کمپ غرب شد.
۵- اختلال در زنجیره عرضه بین المللی در اثر کرونا که موجب توقف یا کاهش ارسال مواد و قطعات بین کشورها و عقب گردی برای روند جهانی شدن شد و به تورم بی سابقه ای در آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی دامن زد، این تحولات موجب شده است تا برخی از کشورها بطور جدی در مورد منطقی بودن وابستگی تولیدکنندگان به کالاها و موادی که از دیگر کشورها باید وارد شود، فکر کنند.
وی در پاسخ به این سوال که به نظر وی در سال ۲۰۲۱ مهمترین تحولات در عرصه منطقه ای چه تحولاتی بوده است؟ اظهار کرد : غلبه طالبان و اعمال کنترل موثر بر قلمرو افغانستان در اوت گذشته را می توان تحولی مهم با ابعاد عمدتا منطقه ای دانست که همزمان عاری از تاثیرات جهانی نیز نبود. اهمیت این تحول از آن جهت بود که تاثیر عمده ای بر ژئوپلیتیک منطقه و دورنمای تحولات جهانی بر جای گذاشته است. این تحول بعد از آن حاصل شد که ترامپ به نحوی پیگیر خواستار خروج از افغانستان بود و برای این منظور مذاکراتی با طالبان انجام شد که در عین حال متضمن نوعی از شناسایی غیر رسمی آن گروه بود. مهمترین خواسته آمریکا در آن مذاکرات تعهد طالبان به جلوگیری از فعالیت گروه های تروریستی از مبداء افغانستان برای حمله به دیگر کشورها بود. مطابق توافقی که حاصل شد، قرار شد که نیروهای آمریکایی تا اول مه ۲۰۲۱ افغانستان را ترک کنند، اما بایدن این ضرب الاجل را به حداکثر تا ۱۱ سپتامبر تغییر داد.
کوروش احمدی با بیان این که این تحول سه پیا مد مهم داشت، افزود : ۱- آمریکا در شرایطی افغانستان را ترک کرد که طی ۲۰ سال ۲۵۰۰ نظامی، ۴۰۰۰ مغاطعه کار غیر نظامی و حدود ۳/ ۲ تریلیون دلار را از دست داده بود. هزینه سنگین آمریکا از یک سو و عدم توفیق در ایجاد نظمی با ثبات در افغانستان از سوی دیگر موجب شد تا ایده "ملت سازی" شدیدا زیر سوال برود و این احتمال شکل بگیرد که حداقل طی دو دهه آینده آمریکا دیگر وارد چنین ماجراجویی هایی در هیچ نقطه از جهان نشود.
وی افزود :نحوه خروج آمریکا از افغانستان که با هرج و مرج بسیار آمیخته بود، لطمه شدیدی به اعتبار آمریکا در منطقه و جهان وارد کرد و به عنوان یکی از دلایل اصلی کاهش شدید مقبولیت عملکرد بایدن در افکار عمومی آمریکا شناخته شد.
کوروش احمدی با بیان این که غلبه طالبان بر افغانستان اگر چه هنوز مورد شناسایی هیچ کشور خارجی قرار نگرفته، اما دگرگونی مهمی در ژئوپلیتیک منطقه بشمار رفته است،خاطرنشان کرد : این تحول می تواند موجب تقویت جریان های افراطی سلفی و تقویت موقعیت دولت های نزدیک به این جریان ها در منطقه شود.
وی ادامه داد :در سطح منطقه، علاوه بر تحولات افغانستان، می توان از خاتمه تحریم سه ساله قطر توسط ۴ کشور عربستان، بحرین، امارات و مصر در ژانویه یاد کرد. همچنین، ادامه عادی سازی روابط رژیم اسرائیل با برخی از کشورهای خلیج فارس و سفر مسئولان رژیم مذکور به برخی از این کشورها را نیز باید در این رابطه به حساب آورد. انتخابات عراق و حمله پهپادی به خانه نخست وزیر آن کشور در نوامبر با توجه به تاثیراتی که بر منطقه و ایران دارند، نیز قابل ذکر هستند.
احمدی در پاسخ به این سوال که کدام یک از این تحولات بیشترین تاثیر را بر ایران داشته است و چرا ؟ گفت : در سطح منطقه، می توان به ترتیب از غلبه طالبان در افغانستان، تحولات عراق شامل انتخابات و حمله به محل سکونت نخست وزیر آن کشور، خاتمه تحریم قطر و نیز ادامه عادی سازی روابط رژیم اسرائیل با چند کشور خلیج فارس در دوره بایدن به عنوان تحولاتی که بر ایران بیشترین اثر را داشته اند، یاد کرد.
وی تصریح کرد: در سطح بین المللی نیز فکر می کنم که حذف ترامپ و اعلام شکست سیاست فشار حداکثری او علیه ایران که مورد اذعان مقامات دولت جدید آمریکا است، و نیز آمادگی بایدن برای بازگشت به برجام را می توان مهمترین تحول برای ایران به شمار آورد.
این کارشناس ارشد مسائل بین الملل در واکنش به این سوال که اگر شما بخواهید در عرصه منطقهای و بین المللی فردی را به عنوان چهره تاثیرگذار سال ۲۰۲۱ انتخاب کنید چه کسی را خواهد بود و چرا چنین فردی را انتخاب می کنید؟ افزود : در سطح جهانی، فکر می کنم همچنان بتوان آنگلا مرکل صدر اعظم پیشین آلمان، را صرف نظر از نظرات شخصی، اثرگذارترین چهره بر جوامع بشری در سال ۲۰۲۱ دانست.
به اعتقاد وی درسی که مرکل برای مردم و سیاستمداران داشت این بود که در سیاست ،تجربه، مصالحه جویی و برخورد مبتنی بر واقعیات روی زمین یا فکت و دوری از لفاظی و حرافی های شعاری و عوامفریبانه باید در زمره تعیین کننده ترین عوامل باشند.
وی ادامه داد: آلمانی ها به دلایل تاریخی به آنچه که کاریزما یا جذبه شخصی نامیده می شود، مظنون هستند. محبوبیت تقریبا مستمر مرکل در بین مردم آلمان طی ۱۶ سال گذشته و تمجید گسترده از او هنگام خروج از قدرت را باید به خاطر عملگرایی او، تکیه او بر فکت ها و تجربه های زیسته دانست. ضمن اینکه انساندوستی را نیز که چاشنی کار او بود و در جریان بحران مهاجرتی سال هالی ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷ بیشترین نمود را داشت، باید در نظر گرفت. استقبال او از مهاجران در آن سالها در شرایطی بود که مرکل به عنوان یک سیاستمدار دست راستی قاعدتا می بایست به فکر حفظ پایگاه اجتماعی راست و ضد مهاجر خود می بود.
احمدی در پاسخ به این سوال که به نظر وی مهم ترین چالش هایی که در سال ۲۰۲۲ در عرصه منطقه ای و بین المللی همچنان با آن مواجه خواهیم بود چه مسائلی خواهد بود؟ اظهار کرد : فکر می کنم برای ما همچنان بزرگترین سوال این است که آیا برجام احیا خواهد شد یا نه و اینکه آیا از این رهگذر یک حداقلی از تنش زدایی در رابطه با آمریکا و نیز در سطح منطقه را خواهیم داشت یاخیر؟ متاسفانه اکنون وضعیت به شکلی در آمده که برای مردم ما در عمل این به بزرگترین سوال پیش رو تبدیل شده است.
منبع: خبرگزاری ایسنامنبع: آفتاب
کلیدواژه: برجام توافق هسته ای انگلا مرکل کرونا ویروس پاسخ به این سوال سطح بین المللی فکر می کنم سال ۲۰۲۱ منطقه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۴۰۱۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اعتراف روزنامه غربگرا: ایران سه بر صفر از آمریکا جلو است
یک روزنامه وابسته به طیف اصلاحطلبان میگوید: باید برای آمدن ترامپ آماده شویم، این روزنامه در عین حال تلویحا اذعان کرده که منطق مقاومت جواب داده و ایران سه بر صفر از آمریکا جلو است.
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: روزنامه هممیهن نوشت: «اگرچه هنوز با قاطعیت نمیتوان گفت بازگشت ترامپ قطعی است اما باید برای بازگشت او سناریوهایی تدارک دید و باور به اینکه همهشان مثل هم هستند در دوران بلوغ جمهوری اسلامی پذیرفتنی نیست. مهمترین خطر بازگشت ترامپ برای ایران، برخلاف تصور این نیست که امکان احیای برجام را منتفی میسازد، چون همین حالا هم بخت احیای برجام بالا نیست. اگر ترامپ بازگردد،
دو خطر اصلی متوجه ایران خواهد بود و جا دارد به این دو بیندیشند: نخست اینکه به احتمال زیاد، تکلیف اوکراین را یکسره میکند و بعید است بگذارد جنگ اوکراین بیش از این ادامه یابد. در این حالت، ایران نمیتواند مانند حالا نفت صادر کند. اگر صادرات نفت خام ایران از ۲۰۰ هزار بشکه در اواخر دولت روحانی به یک میلیون بشکه در روز رسیده (و آمار رشد اقتصادیای که دولت به آن میبالد نیز ناشی از همین است) به خاطر این نیست که جو بایدن چشم خود را به روی فروش نفت به چین بسته، بلکه ناشی از جنگ اوکراین است که نمیتوانند همزمان خریداران و مشتریان را از چند نقطه در تنگنا بگذارند. پس مهمترین آسیب ایران میتواند کاهش فروش نفت باشد. نکته دوم اینکه ایران از سه تحول بازگشت طالبان در افغانستان، جنگ اوکراین و غزه سود برده و در اصطلاح فوتبالی سه بر صفر جلو است و ترامپ اگر بخواهد سر به سر ایران بگذارد، این برتری سه بر صفر را باید از بین ببرد. اول: ناامن کردن مرزهای شرقی و تضعیف بازار هرات. دوم: تغییر وضعیت غزه بهگونهای که ایران از آن سود نبرد و سوم: همان که در بالا اشاره شد؛ اوکراین».
هممیهن میافزاید: به یاد آوریم که در سال ۱۳۵۹ و در همان مجلس اول دو نماینده با دو دیدگاه کاملاً مخالف در غالب امور داخلی، در مورد مشترکی هشدار دادند و آن هم این که بعد از مرگ شاه ادامه گروگانگیری آمریکاییهای شاغل در سفارت سالبه به انتفاء موضوع است و موجب روی کار آمدن رقیب جیمی کارتر خواهد شد. در حال حاضر ایران نمیتواند برای ماندن بایدن کار خاصی انجام دهد؛ مگر آنکه نقش ویژهای در غزه یا اوکراین ایفا کند. اما باید برای فردای احتمالی سناریو داشت؛ فردایی که ترامپ درصدد جبران آن برتری در سه حوزه برخواهد آمد. از تحول افغانستان نفع امنیتی و اقتصادی (بازار هرات و اضافه شدن به بازار سلیمانیه)، از تحول اوکراین نفع سیاسی و اطمینان از وتوی قطعنامهها در شورای امنیت سازمان ملل و از غزه نفع سیاسی چراکه اکنون به جای پیمان ابراهیم و نزدیک شدن اسرائیل به مرزهای ایران دانشگاههای آمریکا و حتی کانادا شاهد اعتراضات سراسری است و تکاپوی تشبیه حماس به داعش به شکست انجامیده و موج حمایت از فلسطینیها همه جا برخاسته است. مهمترین مراقبت وزارت خارجه باید حفظ همین سه موقعیت باشد تا ترامپ آنها را منتفی نکند و به هدر ندهد. در اصطلاح فوتبالی مراقب سه گل خودمان باشیم! در غزه البته با فاجعه انسانی روبهروییم و در اوکراین در اندازهای کمتر.».
درباره این تحلیل گفتنی است:
۱) آمریکا در حوزه اقتصادی بیشترین سود را به خاطر تحریم روسیه و فروش گرانقیمت نفت و گاز خود به اروپا میبرد، به نحوی که برخی دولتمردان فرانسه و آلمان بارها از قیمت پنج برابر شده گاز آمریکا گلایه کردهاند.
۲) یکسره کردن کار جنگ اوکراین، دست اروپا و آمریکا نیست، آن هم در وضعیتی که روسیه در موضع قدرت قرار دارد.
۳) افزایش فروش نفت ایران، ربطی به جنگ اوکراین ندارد؛ بلکه نتیجه مایوس شدن از دغلبازیهای برجامی غرب و اهتمام به دور زدن تحریم هست بایدن هم نتوانست دخالتی در معاملات نفتی ایران و چین بکند، نه این که به ادعای هممیهن، چشمانش را ببندد!
۴) آمریکا فارغ از آمد و شد رؤسای جمهور در کاخ سفید، در افغانستان متحمل شکست سنگینی شد و به ناچار، این کشور اشغال شده را تخلیه کرد. پس از آن هم تلاش زیادی برای ناامنسازی مرز افغانستان با ایران، درگیری دوطرف و ایجاد بیثباتی صورت گرفت که ناکام ماند. به عبارت دیگر، دوران بایدن، اوج تلاشهای مشترک آمریکا و انگلیس و اسرائیل برای بیثباتسازی مرزهای شرقی ایران بود و ناکام ماند.
۵) در موضوع جنگ غزه نیز، پای آمریکا در هر صورت گیر است؛ چه به حمایت از اسرائیل ادامه دهد و چه شکست بزرگ را پس از هفت ماه حمایت همهجانبه نظامی و اقتصادی بپذیرد. آمریکا نخواهد توانست چیزی جز خسارتهای سنگین، از سرانجام جنگ غره درو کند.
۶) اذعان هممیهن به این که ایران دست کم سه بر صفر در تحولات منطقه از آمریکا جلو افتاده، در حالی است که محافل غربگرا تا همین چند سال قبل میگفتند آمریکا کدخدای دنیاست و ظرف پنج دقیقه میتواند تمام توان نظامی ما را نابود کند و بنابراین به ادعای نشریه صدا (که سردبیرش با هممیهن مشترک است) باید مانند برّه و برده و از موضع تحقیرشدگی، با ترامپ یا بایدن مذاکره کرد!