Web Analytics Made Easy - Statcounter

با همکاری وابستگی فرهنگی ایران در استانبول و مرکز ساماندهی ترجمه و نشر معارف اسلامی و علوم انسانی، کتاب «حاج‌ قاسمی که من می‌شناسم» به زبان ترکی استانبولی منتشر شد.

به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، در آستانه دومین سالگرد شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، کتاب «حاج‌ قاسمی که من می‌شناسم» اثر حجت‌الاسلام علی شیرازی با همکاری وابستگی فرهنگی ایران در استانبول و مرکز ساماندهی ترجمه و نشر معارف اسلامی و علوم انسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی منتشر شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این کتاب با ترجمه آیکوت پازارباشی در ۱۷۶ صفحه و شمارگان یک هزار از سوی انتشارات «فتا» ترکیه به چاپ رسیده است.

در  پشت جلد این کتاب، آمده است: حجت‌الاسلام علی شیرازی سال ۱۳۸۱ به عنوان مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در نیروی دریایی سپاه پاسداران منصوب شد. ارتباط او با سردار سلیمانی در مراسم بزرگداشت یاد و خاطره شهدا و خاطرات جنگ ادامه یافت. شهریور سال ۱۳۹۰ به خواست سردار سلیمانی، علی شیرازی، مسئول نمایندگی ولی فقیه در نیروی قدس شد. علی شیرازی ۸ سال در این سمت به همراه سردار سلیمانی انجام وظیفه کرد. به گفته او، در این ۸ سال همانند روزهای جنگ خود را سرباز سردار سلیمانی می‌دانست. هر یک از دوستان و همراهان بی‌شمار شهید بزرگ سردار سلیمانی دیدگاه خاص خود را در مورد او دارند. حجت‌الاسلام شیرازی در این کتاب از «رفاقت سی و هشت ساله خود با او» می‌گوید.

در بخشی دیگر، اشاره شده است: کتاب «حاج‌قاسمی که من می‌شناسم» ثمره ۱۹ ساعت گفت‌وگو با حجت‌الاسلام شیرازی است. برخی دست‌نوشته‌ها و یادداشت‌های ایشان هم ضمن نگارش و تدوین آمده است. از حجت‌الاسلام علی شیرازی، دوست و استادم مرتضی سرهنگی بابت همکاری و راهنمایی‌هایش و همه دوستانی که در شکل گیری و چاپ این کتاب سهیم بودند تشکر و قدردانی می‌کنم.

این اثر ترجمه شده در مراسم بزرگداشت دومین سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی در سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در استانبول رونمایی خواهد شد.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: دومین سالگرد شهادت سردار سلیمانی قاسمی که من می شناسم سردار سلیمانی حجت الاسلام علی شیرازی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۴۱۰۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای علاقه زیاد سردار سلیمانی به نوه اش، عسل /زینب گفت ببین یه ذره بچه داره من رو تهدید می‌کنه!

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، بنابر آنچه که فارس روایت کرده است، علاقه حاج قاسم به نوه‌ها باعث شده بود که کسی جرئت نداشته باشد در خانه حاجی چیزی به آن‌ها بگوید. گاهی که بچه‌ها حسابی شلوغ می‌کردند و زینب دعوایشان می‌کرد، می‌گفتند: «می‌ریم به بابا حاجی می‌گیما!» زینب هاج و واج به بقیه نگاه می‌کرد و می‌گفت: «ببین یه ذره بچه داره من رو تهدید می‌کنه.» یک بار که در حسینیه امام خمینی(ره) بیت رهبری مراسم روضه بود، آن‌ها هم خانوادگی دعوت شدند. بچه‌ها کوچک بودند. ۵ـ۴ سالشان بیشتر نبود.

هر قدر عروس حاجی اصرار کرد که «بذارین من نیام. می‌ترسم این بچه‌ها خراب کاری کنن زشت بشه!» حاجی قبول نکرد. می‌گفت: «چه خراب کاری‌ای؟ خب بچه برای همین کارهاست دیگه. باید بذاری بچه بازی‌ش رو بکنه.» با اصرارهای حاجی، همگی با هم رفتند. روضه که تمام شد و شام آوردند، شیطنت بچه‌ها گل کرد. قورمه سبزی را با دست برداشته بودند و راه می‌رفتند و همه جا می‌ریختند. دیگر کسی حریف آن‌ها نمی‌شد.

زینب به خانمی که انتظامات آنجا بود، گفت: «لطفاً بچه‌ها رو دعوا کنین بگین بشینن.» خانم به مانیتور که تصویر حاج قاسم را کنار حضرت آقا نشان می‌داد، نگاهی انداخت و گفت: «آخه زینب خانوم! من جرئت نمی‌کنم دعواشون کنم.» زینب گفت: «خب خودم دارم می‌گم بهتون دعواشون کن، بلکه آروم بگیرن.» با اصرارهای زینب خانم، انتظامات به سمت عسل که نوه محبوب حاجی بود، رفت و گفت: «اگه اذیت کنی، دعوات می‌کنم‌ها!» عسل این را که شنید، یکی از ابروهایش را که بین خانواده معروف بود به ابروی سلیمانی، بالا داد و گفت: «اون آقایی که توی تلویزیون داره نشون می‌ده، بابا حاجی منه. می‌گم دعوات کنه‌ها!»زینب خشکش زد. با تعجب به زن داداشش نگاه کرد. هر دو از این حرف عسل هم خنده‌شان گرفته بود و هم متعجب شده بودند.

خانم که سعی می‌کرد جلوی خنده‌اش را بگیرد گفت: «تو رو خدا من رو با حاج قاسم در نندازین.»

۲۷۲۱۹

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901128

دیگر خبرها

  • مگر ما مرده باشیم که یکی از این خانواده به‌دست داعش شهید شوند
  • تجدید پیمان دختران و مادران نصف‌جهان با سردار دل‌ها
  • کارگاه آموزشی شعر رضوی به زبان ترکی آذری در شهرستان خوی برگزار شد
  • فیلم| واکنش شهید سردار سلیمانی به یک تصمیم در فصل پنجم سریال پایتخت
  • فراخوان سی‌ودومین جایزه جهانی کتاب سال منتشر شد
  • تصویری دیده نشده از علی انصاریان در پشت صحنه یک فیلم
  • ماجرای علاقه زیاد سردار سلیمانی به نوه اش، عسل /زینب گفت ببین یه ذره بچه داره من رو تهدید می‌کنه!
  • برگزاری کارگاه آموزشی شعر رضوی به زبان ترکی آذری در خوی
  • ماجرای اظهار نظر سردار سلیمانی در سریال پایتخت ۵
  • آمریکایی‌ها انتظار این انتقام را نداشتند