چرا میدان پشتیبان دیپلماسی است؟
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۷۶۱۸۵
موفقیت در میدان، هم از جهت نقش حمایتی آن که میتواند به صورت مستقیم به دیپلماتها در میز مذاکرات دست برتر دهد و هم نقش بازدارندگیاش میتواند به عنوان سدی در برابر مواضع زورگویانه طرف مقابل عمل کند.
به گزارش مشرق، در دولت گذشته بارها این گزاره القا شد که دیپلماسی و برخی اقدامات در میدان که نتیجه آنها تقویت توان رزمی و قدرتنمایی نظامی ایران است مسیرهایی جدا از هم و گاه مانع یکدیگر هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مثلاً «حسن روحانی»، رئیس دولت دوازدهم جمهوری اسلامی ایران مردادماه سال گذشته گفته بود: «مسئول وضعیت جاری کشور آنهایی هستند که با هوا کردن موشک تلاش کردند برجام اجرا نشود که البته به هدفشان هم رسیدند».
دوگانهسازیها در این خصوص که قدرتنمایی نظامی در تقابل با اقتدار دیپلماتیک قرار دارد از یک الگوی فکری نشأت میگیرد که بر مبنای بنیانهای منطقی غلطی استوار شده و هدف از ترویج آن هر چه باشد باعث لطمه به منافع امنیت ملی ایران خواهد شد.
در جهان امروز نیمنگاهی به معادلات سیاسی حاکم بر روابط کشورها نشان میدهد کشوری که صاحب مولفههای قدرت، اعم از توان نظامی، توان علمی و توان اقتصادی نباشد در عرصه دیپلماسی نیز اساساً چندان جدی گرفته نخواهد شد.
به طور خاص، این اقتدار نظامی است که از یک سو با ایجاد بازدارندگی در دستگاه محاسباتی طرفهای متخاصم اساساً ضرورت دیپلماسی را پیش میکشد و از سوی دیگر، در میز مذاکرات نیز به عنوان نقطه اتکایی جهت دفاع از منافع ملی کشور و جلوگیری از یکجانبهنگری طرفهای مقابل میشود.
وجود چنین رابطهای میان میدان و دیپلماسی تنها مربوط به ایران نیست و مورد اذعان تمامی کارشناسان مسائل راهبردی در دنیا قرار دارد. مثلاً «ویلیام برنز» که در حال حاضر مسئول «سی. آی. ای» آمریکا است در کتاب «گفتوگوهای پشتپرده» میگوید، همیشه توان نظامی، دفاعی، قدرت اجماعسازی و تحریمها پشتوانه دیپلماسی بوده است. او میگوید توان «نظامی ما باعث شد هرطور که میخواهیم کشورهای دیگر را اداره کنیم».
«جیمز جفری» از دیپلماتهای کهنهکار و باسابقه آمریکا که سمتهای مختلفی در دولتهای متعدد این کشور به عهده داشته و آخرین سمتش، نماینده ویژه رئیسجمهور آمریکا در امور ائتلاف داعش بوده در مصاحبهای میگوید: «دیپلماسی، گزینه جایگزین زور نظامی نیست، بلکه استفاده هماهنگ و تجمیعی از تمامی عناصر زور آمریکا برای دستیابی به نتایج در کشورهای دیگر است.»
جفری میگوید «ریچارد نیکسون» و «هنری کیسینجر» از جمله روسای جمهوری در ایالا متحده بودند که «طرحهای ابتکاری پیشگامانهای در دستور کار قرار دادند که انقلابی بودند، اما این دو رئیسجمهور به زور هم متوسل میشدند و از زور نظامی به عنوان بخشی تفکیکناپذیر از دیپلماسیشان استفاده میکردند. به همین دلیل بود که آنها از استفاده از دیپلماسیشان موفق بودند. من هیچ تفاوتی میان دو حوزه مذاکره بر سر توافق و تهدید به زور نظامی نمیبینم.»
اساساً در همین موضوع مذاکرات با ایران نیز این موضع زیاد از کارشناسان و مقامهای آمریکا و رژیم صهیونیستی شنیده شده که لازم است گزینه دیپلماسی با ایران به «تهدیدهای نظامی باورپذیر» قائم شود تا واشنگتن بتواند به اهداف راهبردیاش در قبال ایران دست پیدا کند.
این نکته نیز شایان توجه است اینکه آمریکاییها با اشراف به توان اقدام ایران در «میدان» نتوانستهاند برای دیپلماتهایشان قدرت اتکای لازم در مذاکرات را پدید بیاورند خود گواه دیگری از اهمیت میدان در خنثی کردن نیات و برنامههای طرفی است که به اقدامات یکجانبهگرایانه و زورگویانه شهرت دارد.
در هفتهها و ماههای گذشته بسیاری از مقامهای نظامی امریکا و رژیم صهیونیستی اعتراف کردهاند که توانایی استفاده از گزینه نظامی برای مهار هستهای و نفوذ منطقهای ایران را ندارند. همین چند روز پیش «کنث مککنزی»، فرمانده نیروهای تروریست آمریکایی در خاورمیانه گفت که ایرانیها اکنون در میدان نبرد به مرحله سرآمدی (overmatch) رسیدهاند، یعنی مرحلهای که میتوانند توان نظامی دیگران را از کار بیندازند.
مقامهای سیاسی-نظامی رژیم صهیونیستی نظیر اولمرت نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستی، آیزاک بن اسرائیل، «آیزاکبناسرائیل»، رئیس آژانس فضایی رژیم صهیونیستی تأکید کردهند این رژیم برای نابودی یا ضربه زدن به برنامه هستهای ایران ناتوان است. این دیدگاه را کارشناسان نظامی روسیه، مانند «سیوکوف»، نائب رئیس آکادمی دانش موشکی روسیه نیز دارند که با اذعان به قدرت نظامی و موشکی ایران تصریح میکنند ایران توانایی آن را دارد که در برابر تهدیدهای نظامی خارجی از خودش دفاع کند.
پس موفقیت در میدان، هم از جهت نقش حمایتی آن که میتواند به صورت مستقیم به دیپلماتها در میز مذاکرات دست برتر بدهد و هم از جهت نقش بازدارندگیاش که میتواند به عنوان سدی در برابر مواضع زورگویانه طرف مقابل عمل کند، پشتیبان و مقوم دیپلماسی است.
عبور از مدل «مذاکره برای مذاکره» به سمت «مذاکره هدفمند» و تغییر جایگاه دیپلماسی از «هدف» به «وسیله» نیازمند فهم صحیح از عوامل اقتدارآفرین و نگرش ملی در مواجهه با تهدیدات خارجی است. از این رو تغییر و ارتقای جایگاه خارجی ایران نیازمند فاصله گرفتن از رویه ضدملی دولت سابق و حرکت به سمت دیپلماسی مقتدر و همسو با اهرمهای قدرت ملی است.
بر همین اساس است که رهبر معظم انقلاب اسلامی از نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان بزرگترین عامل موثر برای جلوگیری از دیپلماسی انفعالی در غرب آسیا و زمینهساز تحقق سیاست عزتمندانه جمهوری اسلامی یاد کرده است. در یک دوران تاریخی، نیروی قدس توانست هم قدرت بسازد، هم ائتلافسازی کند و هم تحرک ژئوپلوتیکی داشته باشد.
جدیدترین نتیجه دیپلماسی غیرانفعالی را میتوان در مسئله عربستان دید، آنجا که محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی تا چندی پیش میگفت که باید جنگ را به خیابانهای ایران کشاند، اما زمانی که با قدرت متحدان ایران در میادین جنگ مواجه شد، لحنش را از حالت قهری و تهاجمی به سمت آشتیجویی تغییر داد.
«میدان دیپلماسی» نه رقیب بلکه همراه، مکمل و مقوم «میدان رزم» است. دیپلماسی بدون پشتوانه قدرت نظامی و آورده ها و سرمایه های «میدان رزم»، بی اعتبار و فاقد نفوذ کلام است و میدان رزم در کنار جنگاوری و سلحشوری به درایت و دیپلماسی نیازمند است. گزاره «با قدرت مذاکره کنید» یک اصل اساسی در دنیای سیاست و میدان دیپلماسی است.
منبع: تسنیممنبع: مشرق
کلیدواژه: بازار خودرو بورس قیمت رئیس جمهور آمریکا برنامه هسته ای ایران رژیم صهیونیستی محمد بن سلمان غرب آسیا رئیس جمهور آمریکا خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت رژیم صهیونیستی دیپلمات ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۷۶۱۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«بی حجابی» گرهای که با دست باز میشود
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مصطفی خدابخشی- طی روزهای اخیر موضوع حجاب وعفاف به عنوان یک موضوع مهم فرهنگی یکبار دیگر با اجرای «طرح نور» از سوی فراجا و با نزدیک شدن به نهایی شدن لایحه حجاب در مجلس شورای اسلامی محور توجه قشر گسترده ای از مردم جامعه قرار گرفته است.
طرحی که به دلیل نبود برنامه ریزی مدون و انجام وظیفه از سوی دستگاه ها، سازمان ها و نهادها در حوزه عفاف و حجاب پس از حدود 20 ماه کش و قوس فراوان در بین ارکان مختلف تصمیم گیر فرهنگی کلان جامعه یکبار دیگر با تغییر نام از سوی نیروی انتظامی به مرحله اجرا گذاشته شده تا این نیرو به تنهایی در این میدان خطیر بار سنگین بر زمین مانده دیگر نهادها را به دوش بکشید، شاید که در قبل آن اوضاع آشفته نوع پوشش در جامعه سامانی یابد.
طی ماه های گذشته موضوع حجاب و نمایش نسخه جدیدی از آن که سنخیتی با جامعه اسلامی ایرانی ندارد ابعادی فراتر از حوزه فرهنگ به خود گرفته تا شیطنت رسانه ای آن را به نماد و رویکردی سیاسی امنیتی برای رویا رویی با نظام اسلامی مبدل سازد. یقینا شرایط ایجاد شده در مقوله حجاب در این روزهای جامعه زائیده یک رویداد و یا مولفه ای تک بعدی نیست بلکه باید آن را معلولی از مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دانست که با چاشنی فتنه انگیزی به صورت گسترده جامعه را به سه بخش درگیر، همسو و ضد تبدیل کرده است.
بر این اساس و باتوجه به قرار دادن پازل های شکل گیری این رویداد فرهنگی و اجتماعی که ردپای برنامه ریزانی غربی در آن به راحتی مشهود است باید کشف حجاب را جز در مواردی معدود که ناشی از کم دانشی و عدم برخورداری از تحلیل درست است، آن را شعاری بصری بر علیه نظام حاکمه دانست. برهمین اساس رویا رویی با آن نیاز به دست فرمانی جدید دارد، دست فرمانی که بتواند این حرام شرعی و حرام سیاسی که به چالش مهم ماه های گذشته کشور مبدل شده است را مدیریت و سلامت بصری را به جامعه ارائه کند.
حال سوال اینجاست آیا با توجه به شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه باید چشم بر مقوله عفاف و حجاب بست؟ آیا می توان به بهانه حفظ وحدت و انسجام اجتماعی، انسجام دینی را نا دیده گرفت؟ پاسخ به این سوال را می توان در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب اسلامی یافت به گونه ای که ایشان حجاب را مولفه سوم مورد نیاز جامعه امروز بعد از موضوعات اقتصادی و منطقه ای دانسته اند. بر این اساس حجاب را باید نقطه مرکزی حکمرانی فرهنگی و نمادی از فرهنگ دیرینه مردم ایران زمین در نظام و ساختاری دینی در طول تاریخ دانست که بن مایه آن شکل دهنده ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران است. به عبارت بهتر چشم پوششی بر این واقعیت یعنی رسیدن به نقطه پایان حکمرانی فرهنگی در ایران.
یعنی همان چیز که دشمن طی سال ها برای آن برنامه ریزی کرده و رویای شیرین آن را برای خود تصویر کرده است. رویایی که می توان آن را با اطلاع رسانی صحیح و استفاده نو آورانه از ابزارهای رسانه ای و با افزایش سطح آگاهی مردم از این فرایند به سراب تبدیل کرد.
عبور از این میدان پر مخاطره نیاز به نقشه عملیاتی دارد. متاسفانه در فرایند روایت میدان آنچنان که باید و شاید نتوانسته ایم میدان داری کنیم و عملا میدان در این بخش به شهروند خبرنگاران ضد امنیتی واگذار شده که سازنده خوراک خبری برای رسانه های معاند هستند. کسانی که به صورت عمده نقش موثری در مخالف سازی مردم با مقاله حجاب دارند اما کمتر دیده می شوند. حال باید در این میدان فرهنگی به بحث رسانه توجه ویژه ای شود تا حجاب به عنوان یک حکم شرعی در جامعه باز تعریف و مردم بر لزوم رعایت حدود آن آگاهی یابند. تحقق این مهم میسر نخواهد بود جز افزایش سواد رسانه ای مردم و استفاده درست دستگاه های تبلیغاتی از رسانه. این یعنی استفاده از ابزار فرهنگی برای یک رویداد یا تهاجمی فرهنگی.
یقینا موضوع حجاب در کشور ما کلاف سر در گم و غیر قابل حل نیست و هم زمان با یافتن سر رشته آن می توان امید به باز کردن گره آن داشت. گره ای که می شود آن را با دست باز کرد و نه با دندان. یقینا میدان مبارزه فرهنگی نیازمند نقشه عملیات فرهنگی است و در آن ترازوی رویکردهای ایجابی می بایست بر رویکردهای سلبی سنگینی کند چیزی که امروز برعکس شده و همین عامل باعث شکل گیری تقابلی جدید با حجاب خواهد شد.
انتهای پیام/