این پسر 24 ساله 3 با پای چوبه دار رفت ولی اعدام نشد / در زندان کرج چه گذشت؟
تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۰۷۸۷۷۲
به اتهام قتل سه سال از زندگیاش را پشت میلههای زندان گذراند تا اینکه مردی از دیار کرمانشاه سفیر آزادیاش شد. از خانواده مقتول رضایت گرفت و محمد که سه بار چوبه دار را از نزدیک دیده بود به زندگی برگشت. دیگر قرار نیست به سمت مرگ قدم بردارد. دیگر کابوس اعدام به سراغش نمیآید.
او که نفسهای پسر جوانی را قطع کرده بود و خانوادهای را به سوگ نشانده بود حالا با گذشت آنان مواجه شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش رکنا، 22 مهرماه سال 97 بود که پلیس در جریان درگیری خونین در اتوبان آزادگان جنب ایستگاه مترو آزادگان قرار گرفت. ماموران با پیکر خونین راننده پرایدی روبهرو شدند که با ضربه چاقو زخمی شده بود. این پسر جوان با اورژانس به بیمارستان منتقل شد و ضارب که پسری ٢١ ساله و راننده خودروی وانت بار بود، دستگیر شد.
دو روز از این حادثه میگذشت که راننده پراید بر اثر ضربه چاقو به قفسه سینه و قلبش جانش را از دست میدهد. از آن روز سهسال و سهماه میگذشت. محمد پس از مراحل دادگاه به قصاص نفس محکوم و حکم استیذان صادر شد.
مرگ سه بار آمد کنار آن دریچه کوچک که سلول را به آسمان باز میکرد و صدا زد: محمد بهبودی چوبه دو.
پسرِ اعدامیِ آن روزهای رجاییشهر مرگ را سه بار به سمت خودش کشید و سه بار پسش داد. عباس عربی، سفیر صلحی بود که توانست از خانواده مقتول مهلت بگیرد. هر بار که محمد به آن طنابی که برای کشتنش از آسمان آویزان شده بود خیره شد با صحبتهای این سفیر صلح به سلول بازگشت تا بارقههای امید بتواند زندگی دوبارهای داشته باشد.
خانواده مقتول درست میان جدال محمد با عذاب مرگ و زندگی به او مهلت دادند. او را نبخشیدند، فقط برای نفسکشیدن کمی دیگر به او فرصت دادند. محمد سه بار این لحظات زجرآور را تحمل کرد تا اینکه ١٣ دیماه رضایت قطعی را گرفت.
اگر تلاشهای این سفیر صلح نبود محمد هنوز باید با کابوس مرگ سر میکرد تا در آخرین فرصت طناب مرگ را به آغوش میکشید.
پا درمیانی سفیر صلحعباس عربی، کشاورز است و حالا با همان دستهای خاکی طناب دار را از گردن خیلیها برداشته است. محمد هم شد جزو لیست بلندبالای نجات از چوبه دار، سردار صلح و سازش.
عربی که بیش از ٣٠٠ پرونده صلحوسازش و نجات اعدامی از چوبه دار را دارد، در باره جزئیات این گذشت بزرگ به «شهروند» میگوید: «محمد در صف مردان اعدامی رجاییشهر بود که من بهواسطه یکی از دوستانم در جریان این پرونده قرار گرفتم.
مقتول، جوانی حدود۲۲ ساله بود و متهم پرونده هم ٢١ ساله. برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول سه بار از کرمانشاه به تهران آمدم تا با خانواده اولیایدم صحبت کنم. یک بارهم در شب اجرای حکم به زندان رجاییشهر رفتم.
قرار بود آن شب محمد را اعدام کنند. در همان شب توانستیم از خانواده مقتول دوماه مهلت بگیریم. در آن شب آقای شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران هم حضور داشتند. مانع اجرای حکم شدیم و دو ماه از خانواده فرصت دوباره گرفتیم.
محمد پسر خوبی بود. رشته حقوق درس میخواند اما در یک درگیری ناخواسته به قاتل تبدیل شده بود. هیچ جرمی در این مدت در زندان نداشت و رفتارهای مناسبی با همبندیهایش در زندان داشت. همه این موارد باعث شده بود تا برای آزادیاش و جلب رضایت خانواده مقتول تلاش کنیم. همین هم شد تا در روز وفات حضرت فاطمهالزهرا(س) این پسر اعدامی به زندگی برگشت. خانواده مقتول رضایت دادند و از حق خودشان گذشت کردند.»
٣ سال سختپدر محمد مرد زجرکشیدهای است که این روزها بیش از سه سال گذشته خوشحال است. او به «شهروند» از ماجرایی میگوید که بیهوا آمد و سه سال طول کشید تا برود؛ این سه سال برایشان یک عمر بود.
آنقدر طول کشید که موهایش دانهدانه سفید شدند و همسرش از این حادثه دق کرد. حالا نیست که ببیند محمدجانش دوباره پا به خانه میگذارد. نیست تا برایش آش درست کند به یاد آن روزها.
« محمد دانشجو بود. دانشجوی رشته حقوق. وکالت میخواند. تنها یکسالونیم از ادامه تحصیلش مانده بود. دانشجوی دانشگاه سمنان بود. خوابگاه داشت و آنجا میماند. ورزشکار بود. ناخلف نبود. اهل دعوا نبود، اما یک اتفاق باعث این قتل شد. هرازگاهی در دوران دانشجویی به ما سر میزد. من پارکینگ خودرو داشتم. ٢٢ مهرماه سال ٩٧ بود که محمد از سمنان برگشته بود.
در دوران مرخصی از دانشگاه به پارکینگ خودروها میآمد تا کمک دست من باشد. آن روز هم قرار شد چند ورق ایرانیت به پارکینگ بیاورد تا برای ماشینهای پارکشده سایهبان درست کنیم تا مانع گرماوسرما شود.
وقتی با خودرو از پارکینگ خارج شد ٢٠٠ متری باید در لاین کندرو حرکت میکرد، اما تاکسیها و رانندههای خودرو سد راه شده بودند و اجازه حرکت نمیدادند. محمد سر همین موضوع درگیر میشود.
فحاشی میکنند تا اینکه محمد از خودرو پیاده میشود. لحظهبهلحظه جمعیت بیشتر شده بود. چند مرد دستان محمد را گرفته بودند و سوا میکردند. چاقویی در دستان یکی از رانندهها میبیند و آن را میگیرد در همین حین ضربهای به راننده پرایدی میزند. ضربه به قفسهسینه میخورد و به قلب راننده ٢٢ ساله صدمه میزند. محمد همانجا دستگیر میشود. راننده را به بیمارستان میبرند اما شدت جراحت زیاد بود و او روی تخت بیمارستان میمیرد.
میگوید پدر پسر جوان اعدامی باشی سخت است. حرف از آن سه بار اعدام که میشود صدایش میلرزد. هنوز هراس دارند. باورشان نمیشود چه بر سرشان آمده است. چه شد که محمد قاتل شد.
چرا قتل کرد. او که درسخوان و ورزشکار بود. خشم آنی زندگیشان را از هم پاشید. محمد را سه بار تا پای چوبه دار بردند. سه بار مرگ را از نزدیک دید. سه چهارشنبه محمد پابند و دستبند بهدست در محوطه حیاط زندان رجاییشهر آمد تا بالای چوبه دار برود، اما خدا رحم کرد.
اگر آقای عربی نبود محمد را دیگر نمیدیدم. تلاشهای او و گروه نجاتگرش بود که پسرم به زندگی برگشت. خانواده مقتول از خون پسرشان گذشت کردند و به محمد فرصت زندگی دوباره دادند.
منبع: رکنا
کلیدواژه: سهام عدالت قیمت خودرو کرونا زندان زندان اخبار حوادث زندان رجایی شهر آزادی زندانی محکوم به قصاص آزادی زندانی از قصاص سهام عدالت قیمت خودرو کرونا قیمت بازیگران بازار آزاد بازیگران پیشکسوت ایران ریحانه پارسا اینستاگرام ستاره معصومی و مهدی قائدی ستاره معصومی قیمت طلا ریحانه پارسا خانواده مقتول رجایی شهر چوبه دار سفیر صلح سه سال آن روز سه بار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۰۷۸۷۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جای خانوادههای این جانبازان در بهشت است
نویسنده نمایشنامه «رازی بین من و تو» با اشاره به مراحل پژوهش برای تکمیل این نمایشنامه، از سختی شرایط زندگی جانبازان اعصاب و روان گفت. - اخبار فرهنگی -
محمدرضا امیرخانی، نویسنده نمایشنامه «رازی بین من و تو» در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، با اشاره به محتوای این اثر گفت: این کتاب داستان زندگی مردی را روایت میکند که در جوانی عازم جبهه میشود. «علی» شخصیت اصلی این کتاب است که در جبهه در اثر موج انفجار آسیب میبیند و از آن دوران این توهم را دارد که همرزم و دوست خود را کشته است.
این نویسنده با بیان اینکه شخصیت اصلی کتاب «رازی بین من و تو» نمایندهای از جانبازان اعصاب و روان است، ادامه داد: برای نگارش این کار ابتدا باید پژوهشی میدانی درباره جانبازان اعصاب و روان و دشواریهایی که خانوادههای آنها دست و پنجه نرم میکنند، انجام میشد؛ به همین دلیل با همکاری یکی از روانشناسان با تعدادی از همسران این جانبازان با گفتوگو پرداختیم تا با اهم دغدغههای آنها پی ببریم.
امیرخانی با بیان اینکه جای خانوادههای این جانبازان در بهشت است، یادآور شد: خانوادههای این دسته از جانبازان با مشکلات مضاعفی روبرو هستند، اما مانند گذشته عاشقانه زندگی میکنند. در پژوهشی که انجام شد، متوجه شدیم با وجود اینکه این مشکلات هست و گاه برخوردهای نامناسب هم دیده میشود، اما همسران این جانبازان صبور و مهربان در کنارشان ایستاده و آنها را تنها نگذاشتهاند.
3 نمایشنامه جدید در نمایشگاه کتابامیرخانی با بیان اینکه تلاش کردم در این کتاب با نگاهی انسانی و نه شعاری به مقوله جنگ و زندگی جانبازان بپردازم، افزود: ما هرچه در زمینه دفاع مقدس کار کنیم، کم است. جوانان امروز ما از ایثاری که این جانبازان کردند و برای افتخار کشور و ملت جان خود را کف دست گذاشتند، اطلاعی ندارند. باید در قالب آثار هنری و ادبی مطرح شود که چرا با وجود اینکه گاز اعصاب در زمان جنگ جهانی دوم اختراع شد، در آن زمان استفاده نشد و در جنگ تحمیلی به کار گرفته شد؟ ایران چگونه مقابل کشورهای متعدد که مستقیم و غیر مستقیم در این جنگ حضور داشتند، ایستاد؟ ...
نویسنده کتاب «رازی بین من و تو» در پاسخ به این پرسش که چقدر از داستان احمد دهقان با عنوان "من قاتل پسرتان هستم" الهام گرفتهاید، گفت: به هیچ عنوان اینطور نبوده است، اگر شباهتی وجود دارد، ناخودآگاه بوده است. این کتاب، دهمین اثری است که من منتشر میکنم.
نمایشنامه «رازی بین من و تو» به قلم محمدرضا امیرخانی برای اولینبار از سوی انتشارات سوره مهر در سی و پنجمین دوره نمایشگاه کتاب تهران در دسترس علاقهمندان قرار میگیرد.
انتهای پیام /