حمله تند پسر ناصر ملکمطیعی به احمدینژاد : وقتی سوار بر اسب مراد بودید ...
تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۱۰۷۳۷۶
امیر ملک مطیعی پسر ناصر ملکمطیعی در پستی نوشت:
جناب آقای محمود احمدی نژاد !
با سلام
چقدر خوشحال شدم که گفتگوی شما را دیدم
چقدر خوشحال شدم که صحبت های جنابعالی را در مورد سینمای قبل از انقلاب و ستارگانش شنیدم …
چقدر جالب ،
که فیلم « قیصر » را دیده اید ،
همینطور « گوزنها » و « رضا موتوری » را …
چقدر خوب ،
که شما اسطوره سینمای ایران استاد « بهروز وثوقی » را دوست دارید
چقدر عالی ،
که از دیگر چهره های ماندگار سینما همچون زنده یادان
« محمدعلی فردین » و « رضا بیک ایمانوردی » نام بردید
و یاد کردید …
در یک مصاحبه دیگرتان هم دیدم که در مورد موسیقی قبل از انقلاب فرموده بودید :
« داریوش » و « ستار » گوش می دادم !
چقدر خوب !
چقدر زیبا !
چقدر منورالفکر !
سوالی که برای ما پیش می آید ، این است که ؛
چرا در دوره ریاست جمهوری خودتان حتی یکبار هم از هنرمندان قبل انقلاب نام نبردید ؟!
هشت سال وقت داشتید تا از این هنرمندان دلشکسته یاد کنید !
هشت سال فرصت داشتید تا
برای ممنوع الکاری و مشکلاتشان اقدامی کنید !
هشت سال زمان داشتید تا به وزیر ارشادتان بفرمایید تا از این هنرمندان ممنوع التصویر که
یا خانه نشین شدند ، یا مجبور به ترک وطن شدند
و یا دق کردند
تجلیل و تکریمی کند …
اما هیچ کاری نکردید !
هیچ اقدامی انجام ندادید !
چرا هیچ قدمی برنداشتید ؟!
چرا همین صحبت ها را در دوران زمامداری خودتان به زبان نیاوردید ؟
حالا که دیگر در مسند قدرت نیستید و
به نوعی از حاکمیت رانده شده اید ،
به یاد سینمای قبل از انقلاب افتاده اید ؟
به یاد موسیقی قبل از انقلاب افتاده اید ؟
به یاد هنرمندان آن آثار خاطره انگیز افتاده اید ؟
روزگار پر دردی ،
بر این هنرمندان گذشت
سالهای سختی ،
بر این بازیگران و خوانندگان گذشت
و
کسی از شما و یارانتان ، کاری برایشان نکرد !
حرفی در موردشان نزد !
نامشان را نگفت !
و یادشان نکرد …
بیشتر بخوانید :
تمجید احمدی نژاد از بهروز وثوقی / دوره ما دوره فردین و بیک ایمانوردی بود
وقتی علی دایی تلفن را روی احمدینژاد قطع کرد!
رئیسی کابینه دلخواه خود را چید؟ / جولان احمدینژادیها در «پاستور»
فکر نمی کنید حالا خیلی دیر شده ؟!!
کاش آنموقع که سوار بر اسب مراد بودید و بر صندلی قدرت
تکیه زده بودید ،
از این چهره های ممنوع شده و محروم شده یاد می کردید !
آنروزهایی که به برخی از بازیگران سینمای بعد انقلاب ،
نشان درجه یک فرهنگ و هنر می دادید !
آنروزهایی که خواننده ی صدا و سیما را در آغوش می گرفتید و تجلیل می کردید !
کاش آنروزها این صحبت ها را مطرح می فرمودید !
فرصت ها از دست رفت
عمرها بر باد رفت
و
حالا خیلی دیر است !
با احترام
دی ۱۴۰۰
امیرعلی ملک مطیعی فرزند ناصر ملک مطیعی
بازیگری که بهترین سالهای زندگی و هنری اش ،
ممنوع الکار بود !
از جمله دوره ریاست جنابعالی !
2121
کد خبر 1591698.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: محمود احمدی نژاد قبل از انقلاب احمدی نژاد ملک مطیعی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۱۰۷۳۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوسروده حجتالاسلام انصارینژاد در استقبال از غزل رهبر
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، نوسروده حجت الاسلام محمد حسین انصاری نژاد در استقبال از غزل رهبر حکیم و ادیب انقلاب، منتشر شد.
فرصت زیتونی خدا
مطلع غزل امین شعر انقلاب این است:
دِلا! ز معرکهی محنت و بلا مگریز
چو گِردباد به هم پیچ و، چون صبا مگریز..
چه گفت آینه بر خیز و از بلا مگریز
به جز به حضرتِ روحی له الفدا مگریز
به روزِ واقعه شرطِ ولا بلانوشیست
به شامِ حادثه برخیز از بلا مگریز
از آن درخت تو انی انااللهی بشنو
به حُکمِ لاتَخَف از بیمِ اژدها مگریز
بزن به گُردهی دریا عصای معجزه را
هزار نیل بر آشوب با عصا مگریز
اگربه هم بخورَد نظمِ آسمان مهراس
به وقتِ چرخشِ منظومهی هدا مگریز
به شرحِ سلسلهی موجها کسی میگفت
که از خدای به دامانِ ناخدا مگریز
در استجابت گیسوی لیله الاسراست
امامِ آینهها دست بر دعا، مگریز
بر این کرانه، شبیخونِ خشم زیتونهاست
از این کرانهی زیتونی خدا مگریز
به رودِ باختری آن سوارِ موعود است
از آن کرانه صدا میزند تو را، مگریز
تمامِ معرکه گُلچرخ ذوالفقار علیست
تمام معرکه توفان لافتیٰ، مگریر
به هر کران هیجان ستارگان بنگر
ستاره سوختگان را بزن صدا، مگریز
به خون غزه که شرب الیهود شد سوگند
در آ به قلعهی خیبر از آن غزا مگریز
به پیشِ تیغِ علی مرحب آمدهست دو نیم
به پشتِ معرکه هنگام مرحبا مگریز
بگو به خصم در این آسیا بگردانی
تورا که گفت در این دور آسیا مگریز
بگو به مدعی انکارِ آفتاب چرا
در این تجلی و الشمس و الضحیٰ مگریز
جراحتیست اگر قبلهی نخستین را
اجابتیست در آن قبة الصّفا مگریز
چه گفت آینه «فّرو إلی الامام» تو را
چه گفت آینه الا به سوی ما مگریز
اگر تمامِ زمین غرقِ شمر و حرمله شد
در اقتدا به شهیدانِ کربلا مگریز
صدای کیست به لبیک یا امین الله
قسم به شورِ امینانِ کبریا مگریز
بیا به ساحتِ دارالشفای چشمِ امین
دلِ شکستهام از نسخهی شفا مگریز.
انتهای پیام/