سیلابِ کُنارک؛ سیاوش، پسربچهای در قامت امدادگر
تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۱۰۷۸۵۶
به گزارش ایرنا، بندر کُنارک در پی بارشهای رگباری باران طی بازه زمانی ۹ تا ۱۵ دیماه ۱۴۰۰ دچار آبگرفتگی شدید شد اما زن و مرد، پسربچه و بزرگسال همگی با همدلی و اتحاد به میدان آمدند تا کُنارک از بحرانی کمسابقه عبور کند. اهالی بیش از ۲ هزار خانه در این شهر با معضل آبگرفتگی مواجه بودند و کمتر کسی تصور میکرد این شهر بندری بتواند در مدتزمان کوتاهی به شرایط عادی خود بازگردد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گفته برخی از کارشناسان، حدود ۱۵۰ میلیون متر مکعب آب در شهر ۵۸۰ هکتاری کُنارک جمع شده بود و مسلما جمعآوری و انتقال این میزان آب کار آسانی به نظر نمیرسید و شرایط بحرانی کُنارک باعث شد گروههای امدادی متعددی از سراسر کشور راهی این شهر شوند.
روز نخست بارندگیها که شهر همچون دریاچهای در کِنار دریا شده بود، سرهنگ محمد نوذری فرمانده پایگاه امام علی (ع) نیروی دریایی سپاه چابهار که همراه با امدادگران قرارگاه جهادی برای کمک آمده بود در مصاحبهای کوتاه با ایرنا اعلام کرد که تخلیه آب از این شهر به پمپهای کفکِش بیشتری نیاز دارد.
فیلم/ روز نخست بارندگی در کُنارک
انتشار این خبر در نخستین ساعات وقوع بحران باعث شد گروههای جهادی زیادی برای حضور در کُنارک اعلام آمادگی کنند و در کوتاهترین زمان ممکن گروههایی از شهرداریهای تهران، مشهد و کرمان همراه با امکانات تخلیه آب عازم این شهر شدند و امدادرسانی سرعت بیشتری به خود گرفت.
با دستور آیتالله رئیسی به وزیر نیرو، علیاکبر محرابیان به عنوان نماینده ویژه رییس جمهور و مسوول رسیدگی به مشکلات سیلزدگان ۲ استان سیستان و بلوچستان و هرمزگان عازم کُنارک شد و برای افزایش پمپهای مکنده آب دستوراتی با قید فوریت صادر کرد و صبح روز سوم تجهیزات و پمپهای قویتری از طریق فرودگاه وارد کُنارک شد.
در بحث اسکان مردم و تهیه غذای گرم هم نیروی هوایی و دریایی ارتش جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران چیزی کم نگذاشتند اما اولویت، همچنان با تخلیه آب از محلهها و خانهها بود تا مردم بتوانند هرچه سریعتر به خانه و زندگی خود بازگردند.
استاندار سیستان و بلوچستان نیز پیرو دستور وزیر کشور، از روز دوم در کُنارک مستقر شد و علاوه بر پیگیری شبانهروزی مشکلات شهر، بر روند امدادرسانیها نظارت داشت و خانه به خانه و محله به محله را سرکشی میکرد تا اگر مانعی بر سر راه تخلیه آب وجود داشت فورا پیگیریهای لازم را در دستور کار قرار دهد.
همه پای کار بودند و بیش از ۵۰ درصد خانهها از آب باران تخلیه شده بود که با ورود سامانه بارشی دوم طی ۲۰ دقیقه بیش از ۱۳۰ میلیمتر باران بارید و مجددا همه خانهها دچار آبگرفتگی شد. شهر کُنارک دارای شیب منفی است ضمن اینکه بسیاری از خانههای این شهر از سطح کوچهها پایینتر هستند، نفوذناپذیری خاک این شهر هم زبانزد است و نمیتوان انتظار داشت آب پس از چند روز خودبهخود جذب زمین شود و درواقع راهی جز تخلیه و انتقال آب از شهر وجود ندارد. حتی مشاهده کردیم که خانههایی پس از تخلیه بازهم دچار آبگرفتگی میشدند، آب از کوچه و خیابان وارد این خانهها نمیشد بلکه از کفِ خانهها و زمین بیرون میزد. حال تصور کنید که این شهر با چه مشکلی مواجه است.
پس از اینکه برای همه مسجل شد که مهمترین نیاز این شهر، پمپ کفکِش است، تامین این پمپها نیز در اولویت کاری گروههای امدادی، مردمی و دستگاههای اجرایی قرار گرفت و هر مجموعهای در حد توان خود نسبت به تهیه و ارسال پمپهای مکنده آب اقدام کرد. در این بین مردم هم از کاروان کمکرسانی عقب نماندند.
حتی "سیاوش سراوانی" پسربچه ۹ ساله سیستان و بلوچستانی هم با پساندازی که داشت یک پمپ کفکِش خرید و به یاری مردمان دیارش شتافت. او را یکی از همکارانمان چندین مرتبه در کوچههای مختلف شهر دیده بود که با قامت کوتاهش پمپ کفکِشی را به دوش میکشد و از این خانه به آن خانه میرود و ما هم کنجکاو شدیم با این امدادگر کوچک بیشتر آشنا شویم. به یکی از خانههایی که سیاوش کار تخلیه آب آن را انجام داده بود رفتیم و دربارهاش سوال کردیم و اهالی خانه، شماره تلفن همراه پدرش را دادند و گفتند که او شماره تلفن را داده و گفته که هرکس نیاز به تخلیه آب داشت این شماره را بدهید تا با من تماس بگیرد.
«جالب اینجاست که وقتی با او تماس گرفتیم اجازه صحبت کردن نداد و سریع و پشت سر هم کلمات را ادا کرد و گفت: سلام سیاوش سراوانی هستم کار تخلیه آب از خانههای دچار آبگرفتگی را انجام میدهم لطفا آدرس خودتان را بدهید تا سریع خودم را برسانم»
از آنجا که آنتندهی تلفن همراه در جنوب سیستان و بلوچستان ضعیف است مکالمه کوتاه ما چندین مرتبه قطع شد و امدادگر کوچک هنگامی که متوجه شد از خبرگزاری تماس گرفتیم خیلی آرام به سوالاتمان پاسخ داد و بیان کرد: اول از همه باید از مردم تشکر کنم که اجازه دادند من کار تخلیه آب از خانههایشان را انجام بدهم و خودشان هم کمک میکردند تا کار زودتر انجام شود.
سیاوش با بیان اینکه از مشاهده منازلِ دچار آبگرفتگی متاثر شده است گفت: وقتی دیدم که همه لوازم زندگی مردم زیر آب و گِل و لای است بیشتر مصمم شدم تا بتوانم به اندازه خودم به رفع مشکلات آنها کمک کنم و همینکه توانستم مشکل اصلی چندین خانه را رفع کنم خیلی خوشحال هستم.
او ادامه داد: روزهای اول دنبال تیمهای امدادی میرفتم و کِنار آنها بخشی از کار را انجام میدادم، بعد از آن مردم خودشان تماس میگرفتند. الان دیگر کسی تماس نمیگیرد چون آب از همه خانهها تخلیه شده است اما پمپ کفکِش را تمیز و آماده کردم و اگر مردم تماس بگیرند سریع خودم را میرسانم.
سیاوش هم با مشکل نفوذ آب به خانهها از سطح زمین مواجه شده بود و در این خصوص گفت: آبِ یک خانه را سه مرتبه خالی کردم اما باز هم میدیدم که آبگرفتگی دارد کمی که دقت کردم متوجه شدم آب از داخل زمین بیرون میآید.
تلاش این بزرگمردِ کوچک برای کمک به مردم سرزمینش ثابت کرد که نیکاندیشی و معرفت آدمها، هیچ ربطی به میزان تحصیلات و سن و سال آنها ندارد و اینگونه بود که کُنارک از بحران عبور کرد، چون همه پای کار بودند.
گفتیم یک خاطره هم برایمان تعریف کن و این خاطره را گفت: یک روز به یکی از سالنهای اسکان موقت رفتم و دیدم که خلبان همایون حیدری فرمانده پایگاه هوایی برادران شهید دلحامد کُنارک مشغول بازی با بچهها است و من هم رفتم همراه با بچهها بازی کردم و خیلی خوش گذشت، این خاطره را هیچوقت فراموش نمیکنم.
بسیاری از گروههای امدادی و جهادی هماکنون درحال تمیز کردن خانهها و شست و شوی فرشهای مردم هستند، برخی هم از دو روز گذشته کار تعمیر لوازم برقی را آغاز کردهاند.
با توجه به اعلام هواشناسی مبنی بر احتمال ورود سامانه جدید بارشی در روزهای آینده، گروههای امدادی و جهادی همچنان در کُنارک ماندهاند تا در صورت نیاز فورا به امدادرسانی ادامه دهند.
برچسبها سیستان و بلوچستان بارش باران کنارک سیل پروندهٔ خبری وقوع سیلاب در ۴ استان جنوبی و تلاش برای امدادرسانیمنبع: ایرنا
کلیدواژه: سیستان و بلوچستان بارش باران کنارک سیستان و بلوچستان بارش باران کنارک سیل سیستان و بلوچستان گروه های امدادی دچار آبگرفتگی تخلیه آب پمپ کف ک ش ک نارک پمپ ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۱۰۷۸۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پهلوانی به قامت «حیدر»
زورخانهها را ذکرخانه مینامند و محل تربیت جسم و جان است و زمانی که گود زورخانهای که میانه حسینیه برپا شود، قطعاً پسرانی از جنس ادب و مکتب پهلوانی حیدر تربیت میکند.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، اولین تصویری که بعد از شنیدم اسم ورزش پهلوانی و باستانی در ذهن نقش میبندد گود زورخانه و ورزشکاران در حال چرخ زدن است. گروه سه نفره ما نیز پس از شنیدن و خواندن اسم ورزش پهلوانی در آدرس در پی یافتن زورخانه بودیم، اما در کنار حسینیه حضرت ابوالفضل (ع) هیچ نشانی از زورخانه نبود.
با شمارهای که برای هماهنگی برنامه داده بودند تماس گرفتم تا آدرس را دقیقتر بپرسم. پس از بوق سوم صدای سلام بفرمائید محکمی در گوشی پیچید. بعد از اینکه مکانی که در آن قرار داشتیم را شرح دادم، شخص پشت خط گفت: «درست اومدید بفرمائید تو حسینیه». عجیب و جذابتر ین جواب بود آخر مگر میشود؟! حسینیه کجا و زورخانه و گودش کجا...
از پلهها بالا رفتیم، صدای یکی و دوتای کودکانه و گرم کردن مرشد جوان به گوش میرسید. با ورد به صحن حسینیه تعداد زیادی کودک و نوجوان با لباسهای یکسان و شلوارکهای باستانی در حال ورزش و تمرین نمایان شدند. چند ثانیهای نگاهم به کودکانی که با ذوق و قدرت در حال تمرین بودند گره خورد که ناگهان متوجه دو پسر بچه حدوداً ۶-۷ ساله که صندلی را میکشیدند افتاد.
با چشم امتداد مسیرشان را طی کردم و به خانمی رسیدم که به نظر میرسید مادر یکی از آنان است که فرزندش را برای تمرین آورده است.
با چند قدم بلند و سریع خود را به وی رساندم همزمان کودکان صندلی به دست رسیدند و کودک قد بلندتر گفت: «مامان بفرما بشین». مادر با خنده و ذوق گفت: «راحتم مامان جان شما به ورزش و تمرین توجه کن» که کودک دیگر پا برهنه دوید در وسط حرفش و گفت: «تو مرام ما نیس مادرمون سرپا وایسه بفرمائید بشینید». مادر نشست و کودکان سریع به سمت من برگشتند پس از سلام پرسیدند اگر میمانم برایم صندلی بیاورند، اما گفتم برای کار آمده و نمیتوانم بنشینم. پس از اصرار دو پسر بچه به بقیه پیوستند و ورزش را از سر گرفتند.
مادر بی مقدمه گفت: «میبینی چه قدر مردَن اصلاً برای همین احترام، ذکر و تربیت محمد مهدی را برای تمرین ورزش زورخانهای میاورم و مشوقِش هستم». با لبخندی از سر ذوق ادامه داد: «البته اینکه ورزش زورخانهای با صدای مرشد و ذکر برای خودم بسیار مهیج و جذاب است نیز بی تأثیر نیست».
در همین حین مادر دیگری فرزند به بغل وارد شد و به کنار ما آمد. بلافاصله یکی از آن دو پسرک رفت و با تمام تلاش صندلی که دو برابر قدش بود را آورد و رو به مادرش گفت: «بفرمائید بنشینید من خیالم راحت شود»، مادر سر پسرک را بوسید و گفت: «فدای حیدرم بشم که مرد شده». با این جمله متوجه شدم پسرک چشم رنگی و زرنگ نامش حیدر است.
مربی آمد و همه به صف شدند تا پس از رخصت شروع به اجرای برنامه کنند. برای گرفتن عکسهای بهتر از مادران دور شده بودم که حیدر و محمد مهدی پس از کسب اجازه از مربی به سمت مادرانشان رفتند تا رخصت بگیرند و وارد گودی که با صفحات فومی در میانه حسینیه ساخته شده بود بروند.
مرشد شروع به خواندن کرد و همه به ترتیب سن و کسوت از بزرگ به کوچک وارد گود شدند و اجرا شروع شد. در حالی که محو در صدای ضرب و ذکر مرشد و اجرای باستانی کاران بودم نگاه سرشار از غرور مادرانه توجهام را جلب کرد و مجدد به سمت دو مادر رفتم، اما این مرتبه با انبوهی از سوال.
رو به مادر حیدر پرسیدم چه شد که حیدر را به ورزش زورخانهای آوردید؟ بی مکث و سریع گفت: «حیدر عاشق ورزش زورخانهای و مرام پهلوانی است. اولین بار چند سال پیش به همراه پدرش برای گلریزان خرید جهیزیه به زورخانه رفته بود. جو زورخانه و مرام پهلوانی جذبش کرد. حیدر حتی در زمان گلریزان پول اندکی که در جیب داشت را کمک کرده بود و با غرور تعریف میکرد من هم کمک کردم دیگر بزرگ شدهام. از آن روز حتی ثانیهای از صحبت و فکر در مورد ورزش پهلوانی خارج نشد و از پدرش قول گرفت تا حتماً برای ورزش بیاید. از هفته بعد به اتفاق پدر و برادر بزرگترش برای تمرین میآید. ذوق حیدر برای رسیدن به حسینیه و تمرین غیر قابل وصف است. حیدر از شب قبل لباسهایش را آماده میکند و صبح زودتر از همه بیدار میشود که مبادا حتی یک دقیقه دیر به تمرین زورخانهای برسد.»
در زمان استراحت حیدر را صدا زدم تا باهم صحبت کنیم. حیدر هفت ساله در جواب اینکه چرا ورزش زورخانهای را انتخاب کرده و به ورزشهای دیگری نپرداخته گفت: «ورزش زورخانهای ورزش ملی و مذهبی ماست و پدر بزرگ همه ورزشها. فوتبال و بسکتبال مصدومیتهای سختی دارد که آسیب زیادی به بدن وارد میکند. من عاشق ورزش زورخانهای هستم و دوست دارم در آینده مثل آقا وهاب استادم بتوانم میل را بر روی چانه بگذارم و بچهام را روی میل بنشانم. ورزش زورخانهای، مرام پهلوانی و ایثار، فداکاری، احترام و خویش تنداری را آموزش میدهد. اصلاً همین مرام و معرفت پهلوانی قشنگ است. دوست دارم بزرگ که شدم پهلوان باشم و به همه کمک کند. باید از حالا تمرین کنم تا یاد بگیرم. یک قلک دارم که همیشه پولهایم را جمع میکنم تا در گلریزان شرکت کنم. بزرگترین هدفم این است که خودم زورخانه بسازم. بعد از دیدن اجرای باستانی کاران در محضر رهبر دوست دارم به دیدار ایشان بروم و من هم اجرا داشته باشم اما میدانم که باید خیلی تمرین کنم تا بتوانم مقابل آقا رو سفید شوم.»
زمانی که حیدر در وصف ورزش زورخانهای محکم، قاطع و با اراده و سنجیده سخن میگفت حس یک پهلوان بزرگ و جا افتاده را منتقل میکرد نه پسرکی کلاس اولی.
یکی از مادران از رد نگاهم متوجه میشود غرق در افکارم هستم، استکانی دمنوش به سمتم گرفت و گفت: «بفرمائید دمنوش آویشن است». استکان را میگیرم و تشکر میکنم.
مادر ادامه میدهد: «مرام و احترام را میبینی اصلاً دلیل اصلی آوردن محمد مهدی همین احترام و معرف در کنار ذکر و تعالیم تربیتی است. مگر یک مادر جز فرزند صالح و با ایمان چه میخواهد. زورخانه و پهلوانها بهترین جا و الگو برای تربیت و رشد دینی و در کنار تربیت ذهن و بدن هستند. پسرم علاقه عجیبی به مداحی دارد و تنها ورزشی که هم در آن ذکر و توصیف ائمه است همین ورزش پهلوانی ست. امیدوارم تکتک این کودکان و نوجوانان سربازان امام زمان باشند.»
مادر حیدر میگوید: «ورزش پهلوانی عجیب به روح و جان بچهها مینشیند و از همان کودکی راه رسم زندگی را به آنان آموزش میدهد، از زمانی که حیدر ورزش را شروع کرده نشده است ببینم با کسی دعوا کند یا بی احترامی از وی سر بزند. همیشه با لحنی آرام صحبت میکند و در دعواهای بچگانه کوتاه میآید و میگوید من میبخشیم و آدم باید دلش بزرگ باشه.»
با صدای زنگ مرشد همه به سرعت در جای خود میایستند. مرشد یا علیگویان شروع به گرفتن ضرب میکند، رفتهرفته ضرب تندتر میشود و در کنارش شعرهایی مزین به نام ائمه خوانده میشود...
حسین صادقی، مسئول مدرسه زورخانهای و پهلوانی ۱۱۰ که خود را شاگرد مکتب پهلوانی معرفی میکند میگوید: فعالیت ورزش پهلوانی از سال ۷۹ شروع شده و در حال حاضر ۳۸ پایگاه ورزشی فعال در استان اصفهان داریم. در ورزش پهلوانی اصول دین به صورت مصداقی و بارز انجام میشود. ورزش پهلوانی با اقتدا به امام اولی شیعیان حیدر کرار و درس گیری از ایشان انجام میشود. برای برپایی این پایگاههای ورزشی با کمک بزرگان و فعالان مذهبی هر محله با تجهیز حسینیهها، ذکر خانههایی موقت برای تمرین ورزش ایجاد شد.
ضرب آهنگ مرشد نوید از حرکات جدید و نمایشی میداد و همه به ترتیب از بزرگ به کوچک حیدر گویان رفتند میلها را برداشتند تا اجرا را شروع کنند. شکوه و هماهنگی اجرا با همراهی ضرب و نوای مرشد شوری وصف ناشدنی در فضا پراکنده میکند.
نوبت به حیدر میرسد تا برای چرخ به میانه میدان برود، حیدری با قامت کوچ اما با عیار بالای پهلوانی پس از گرفتن رخصت هماهنگ با ضرب شروع به چرخ زدن میکند…
گزارش از فاطمه شهسواری، خبرنگار ایمنا
کد خبر 747719